ضیا بهاری

 

 

تشکیل هسته مرکزی« سازمان آباد خواهان میهن»

1331 خورشیدی

 

درنیمه دوم عصر بیست میلادی تحولات اجتماعی ، اقتصادی ونظامی اعظیمی درجهان وبخصوص منطقه رونما گردید ، آغاز وپایان جنگ دوم جهانی سیمای جهان را کاملأ تغییر داد، اروپا با کشیدن خط قرمیز

« دیوار» برلین  عملأ به دو بلوک شرق وغرب تقسیم گردید ، پیمان های ناتو، وارسا ، سینتو یکی بعد دیگری ایجاد شدند.  جنبش های آزادیبخش ملی در آسیا ـ افریقا وامریکای لاتین راه های انقلابات ملی ودموکراتیک رادراین سه قاره از قبل هموارساخت ، جنگ ها و انقلابات عادلانه وغیر عادلانه درکشورهای ویتنام، چین، کوریا، کوبا ، الجزایرو فلسطین بر شانه های مردمان آزادی خواه وتجدد طلب این کشور ها  تحمیل گردید، کشور های هندوستان، سریلانکا به استقلال سیاسی دست یافتند ، حکومت ملی داکتر مصدق در ایران تاسیس شد و صنعت نفت در آن کشور ملی گردید ، کشور

 های اسراییل وپاکستان در نقاط اساس سوق الجهشی جغرافیای جیوپولیتیک منطقه عرض اندام نمودند . درداخل کشوردرماه می سال 1946 بعداز گذشت یک دوران طولانی اختناق وترورکابینه جدید شاه محمود خان تشکیل گردید که تا اندازه موقعی مناسب تری را به یک سلسله آزادیهای اجتماعی وسیاسی فرا هم ساخت ؛ درهمین سال ها بود که شاه برای اولین بار بیک مقدار کار های به اصطلاح دموکراتیک  برای قشر جوان ونسل نو کشوردست زد.  اصولنامه مطبوعات در سال  1951شکل قانونی گرفت ،اصول نامه انتخابات وکلای شورا نافذ شد( 1952) و صدراعظم به ارزشهای جهانی حقوق بشر لبیک گفت ، بورژازی ملی آهسته آهسته راه خود را ازمرکز به شهر های هرات ، قندهار، مزارشریف ، بغلان ، شبرغان ، جلال آباد وقندزبازنمود.

درنتیجه تحولات وجریانات اجتماعی جهان ومنطقه بویژه ایران ـ هند ـ ترکیه  چین و موجودیت یک امپراطوری بزرگ ، مجهزبا ایدیولوژی و  تفکرات مارکسیستی ـ لنینیستی در سرحدات شمالی کشور از یکطرف واز جانب دیگر نقش اندیشه ها  ونظریات شخصیت های بزرگ سیاسی منطقه و جهان از قبیل گاندی ، جواهیر لعل نهرو، لنین ، استالین ، ماؤتسه دون ، چگوارا  ، جمال عبدالناصر، داکتر مصدق، صدرالدین عینی، مصطفی کمال،حسن البنا، محمدعلی جناح ،سید قطب ومحمدقطب ودیگررجال سیاسی وفرهنگی تاریخ همه اینها یک سری از عوامل وحوادث اند که بصورت مستقیم وغیر مستقیم مثبت یا منفی در تحولات سیاسی  واقتصادی و نظامی افغانستان  نقش بارز وبرجسته داشته ودارند.درچنین شرایطی بود که تخمه های سالمی نظریه های نهضت روشنگری درکابل و بعضی از شهرهای افغانستان جوانه زد . روشنفکران تجددطلب و عدالت خواه ، تشنه آزادی و دموکراسی ، پیشرفت وترقی ، با پیروی ازنظریات پیشرونده جوانان بیدار وآگاه کشورهای منطقه  اولین تشکل ها وسازمان های سیاسی رااساس گزاری نمودند،در میان ، حلقات سیاسی دولتی ودرباری نیز به فعالیتهای خویش آغاز نمودند.از جمله احزاب وجریان های سیاسی زیررا ایجاد نمودند : گوندمردم ، ویش زلمیان ، کلوب وطن ، جوانان مسلمان، جمعیت وطن، ندای خلق ، سازمان نوروزی، سازمان آباد خواهان میهن ، جمعیت خراسان ودیگر جریان های سیاسی بعدی .

 

در چنین اوضاع و احوال بروز هفتم حمل 1331  خورشیدی عده از شخصیت های ملی مردمی وتجدد خواه  کشور با جمعی از جوانان آگاه هسته مرکزی  کمیته هفت نفری اولین سازمان سیاسی مردمی را درناحیه دوم شهرفیض آباد مرکز ولایت بدخشان اساس گزاری نمودند که نام آنرا « سازمان آبادخواهان میهن » گزاشتند. شخصیت های  که در این حلقه حضور داشتند عبارت بودند از، ضیاالدین حافظی، عبدالروف وترانچی ضیا زاده ، عبدالعزیز  کوشانی ، حاجی شمس الدین ذکی ، عبدالرحیم زرگر، عبدالغفور سوزن و جوان ترین آن جمع، محمد طاهر بدخشی  بود که هژده سال عمرداشت. این شخصیت های ملی فرهنگی اولین کسانی بودند که هسته مرکزی کمیته کاری سازمان آبادخواهان میهن را رهبری می کردند و ریاست آن را عبدالروف ضیازاده به عده گرفته بود. چندی بعد عده دیگری از شخصیت های ملی فرهنگی آن منطقه از قبیل محمد هاشم واسوخت ، صوفی عبدالرشید  بهارستانی ، عبدالمجید سلام ،  محمد ذاکر واسوخت  ، الحاج مصطفوی به این روند پیوستند.

در آن زمان در اطراف وولایات کشور مراکز تعلیمی ودانشگاهی وجود نداشت مردم اکثرأ فرزندان خودرا برای کسب دانش و ادامه  تحصیل به کابل میفرستادند ، جوانان درجریان تحصیل بااستادان ودانش آموزان دیگر اندیش وتجدد خوا ه در مرکز آشنا شده وچیزهای جدید را از آنها می آموختند ، بخصوص نقش استادان ترک وهندوستانی دربالا بردن اذهان جوانان ودانش آموزان از اهمیت بزرگی برخورداربود.استادان خارجی باخود افکار واندیشه های مترقی ، دمکراتیک ، لیبرال ونیمه لیبرال اروپایی را انتقال میدادند که مدت ها قبل در هند وترکیه وایران راه خویش رادر جهان سیاست باز نموده بود، از جانب دیگرآثاروادبیات عرفانی ومترقی که از ایران وارد کشور می شد تحولات شگرفی در افکار واندیشه های جوانان بوجود آورده بود. در این میان  نقش فعال روشنگرانه ضیاییان ومنورین ولایات شمال الشرق  چون  سید عدالکریم حسینی «مشهور به قاری صاحب میا » سیدعبدالله ضمنی ، مغموم دروازی، شاه عبدالله یمگی بدخشی ، سیدمحمد دهقان، وکیل عبدالجبار «عاشق دین » ( که اندیشه های شان ازسرچشمه های خروشان نهضت های سیاسی و فرهنگی معارف پروران بخاراییان جوان وجدیدی های پان دریا ومشروطه خواهان کشور سیراب میشد)،در شکل گیری این جریان بی تأثیر نبوده وقابل درک است.

 

سازمان آبادخواهان میهن در شرایطی بوجود آمد که نه قانون احزابی وجود داشت ، نه قانون اساسی که جواب گوی خواسته های دموکراتیک ومردمی جوانان تحول طلب وآزادی خواه باشد ونه مردم باسواد وآگاه که از حقوق وآزادی های شهروندی وانسانی خویش دفاع کرده بتوانند.  بنأ سازمان آبادخواهان میهن به مثل دیگرسازمان های سیاسی بشکل مخفی کار وفعالیت می نمود، زیرا عناصر واپسگرا، ارتجاعی ووابسته به استخبارات وقت مانع بزرگی درراه فعالیت های سیاسی واجتماعی آنها میشدند ،حکومت اگر عمل وفعالیت روشن فکران را مطابق میل خود نمی دانیست قهرأ به سرکوب آنها پرداخته وعکسل العمل شدید نشان می داد اعضای فعال سازمان ها و حلقات سیاسی را از کار سبک دوش نموده وزندانی می ساخت . چناچه مرحوم بدخشی دریکی از سخنرانی های خود در پارک زرنگارکابل گفته بود : اگر درکابل دمکراسی نیم بند ازطرف حکومت اعلان گردیده ، دراطراف وولایات بکار بردن کلمه دمکراسی جرم بزرگی  به حساب میرود                    شخصیت های که در این سازمان جمع آمده بودند ازجمله معارف پروران واهل دانش  وسیاست بودند، مقالات ونوشته های انتقادی وطنزگونه شان در اخبار و مجلات وروزنامه های کابل ، بغلان، تخار و بدخشان ... به نشر رسیده است.  

 

اهداف مرامی این سازمان ، بهبود وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی وفرهنگی مردم از راه اصلاحات و ازطریق ایجاد یک اپوزسیون قوی پارلمانی در برابر حکومت داران فاسد بود، نه از راه قهرآمیزو روش های مسلحانه.                                                                      سه چیزدر سرخط خطوط اساسی برنامه کاری سازمان آبادخواهان میهن مشخص شده بود: یکی مبارزه برضد حکومت داران فاسد وعناصر ارتجاعی وابسته به آنها که  دراطراف وولایات  مانعی بزرگی در راه پشرفت وترقی محسوب می شدند، دو تأمین بهبود وضعیت  رقت بار«بیسوادی» جامعه از طریق ایجاد مکاتب ومدارس عصری دخترانه وپسرانه، سه تأمین عدالت اجتماعی در ولایات بدون درنظرداشت روابطی زبانی، سمتی و قومی . برای عملی نمودن موارد فوق نخبگان  سازمان آبادخواهان میهن ومتحدین آن در انتخابات شورای ملی و شاروالی ها« شهر داری» فعالانه اشتراک میکردند. سید محمد دهقان ، عبدالعزیز کوشانی وکیل عبدالجبار« عاشق دین» دردوران های مختلف بحیث وکیل در شورا انتخاب گردیدند وعبدالروف ضیازاده برای دو دوره از طرف مردم بدخشان به صفت شهردار فیض آباد انتخاب گردید. وکلای انتخاب شده در شورای ملی با سخن رانی های پر شور وانتقادی خودبخاطر بهبود وضعیت نا بسامان مردم اطراف پایه های حاکمان فاسد  را به لرزه در آورده وجنایات آنها را بر ملا ساختند.

 

درفرجام یک نکته را باید خاطر نشان کرد که نقش سازمان آبادخواهان میهن  در تحولات سیاسی وفرهنگی  نسل های آینده ازاهمیت خاصی برخور داربوده و به مثابه سنگ بنای نهضت روشنگری در مبارزه با بی سوادی بی ،عدالتی، فقر ومریضی  پیش زمینه های بزرگی سیاسی وفرهنگی نهضت روشنگری نسل های  بعدی را بنیاد نموده است.  

 

با تأسف تا اکنون چیزهای که  در مورد جنبش روشنگری وسایرعرصه های اجتماعی وسیاسی نوشته شده است اکثرأ فقط به شهرکابل ویک دو شهر بزرگ دیگر خلاصه شده است و بس.

 

امید در آینده به همت پژوهشگران ودانشمندان محترم کشور، کارهای بهترو مثمری در زمینه های مختلف گوشه های فراموش شده  تاریخ وجغرافیایی سیاسی وفرهنگی کشورعزیزمان افغانستان صورت گیرد.

 

ملت که تاریخش را خودش نمی نویسد ، بدون شک سر نوشتش را دیگران رقم خواهند زد!

 

منابع :

صحبت تیلفونی با محترم محمد نذیرحباب یکی از شخصیت های  سیاسی و دیپلومات سابقه دار افغانستان.

یاد داشتهای مرحوم عبدالروف ضیازاده .

یادداشتها و نامه های مرحوم محمد طاهر بدخشی.

ظهوروزوال حزب دمکراتیک خلق افغانستان نوشته محترم اکادمسین  دستگیر پنجشیری .

 

ضیا بهاری

 

 

 


بالا
 
بازگشت