حقوق شهر وندی زنان و انعکاس آن در قانون

نگارش عبدالواحد سیدی

12 جولای 2008

 

 

در طلیعۀ قانون اساسی افغانستان  (فصل دوم: حقوق و وجایب اتباع)ماده 22 قانون اساسی مشعر است  که:«هر نوع  تبعیض و امتیاز  بین اتباع افغانستان  ممنوع است» از آنجائیکه زنان از رهگذر شهر وندی دارای حقوق و امتیازاتی مانند مردان هستند لهذابین این اجناس هیچ نوع  تبعیضی قانوناً نمیتواند وجود داشته باشد؛ همچنان در پاراگراف دوم این  ماده  حقوق و وجایب به این طور  تشریح شده است: «اتباع افغانستان  اعم از زن و مرد  در برابر  قانون  دارای  حقوق ووجایب مساوی  میباشند.»[1]

                 در ماده 23 قانون اساسی در مورد  حیات که موهبت  الهی است چنین تذکر رفته است:«زندگی موهبت  الهی  و حق طبیعی انسان است . هیچ شخص بدون مجوز  قانونی  از این حق محروم نمیگردد.» بدون تردید حق  حیات از جمله مقدس ترین حقوقی است  که خداوند به  انسانها  ارزانی  داده است؛ چرا که حق حیات ، اساس و سر چشمه  تمام حقوق میشود ؛ ملاک کلیه آنها ، راز وجود و عامل  تحرک و فعالیت  آنسانها است . و قرآن قداست این امر طبیعی را  با  نهایت ارج و بزرگی اینطور بیان داشته است :

                 {من اجل ذالک  کتبنا علی  بنی اسرائیل انه من قتل نفساً  بغیر نفسٍ او فساد  فی الارض  فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانمااحیا احیا الناس جمیعاً} [2]

                 «بهمین خاطر به بنی اسرائیل  حکم کردیم  که هر کس شخصی را  بدون قصاس یا فسادی (که در زمین انجام داده ) بکشد ، انگار تمام مردم را کشته است . و هر کسی که شخصی را زنده  گرداند ، انگار که همۀ مردم را زنده  کرده است ».

در اینجا ملاحظه می گردد که در تعبیر آیه  واژه "نفس "بکار رفته است  تا تفاوت وصف  "مرد بودن" و "زن بودن" را از میان برداشته و قداست حیات موجود  در حکم و قانون خداوند  زن و مرد را در بر دارد . این فرا گیری  و شمول  در فرمایش رسول  خدا (ص) نیز  نمایان است که فرموده اند:« این زن در صف جنگ جویان نبوده پس به چه گناهی کشته شد؟»  آنگاه  به مردی فرمودند :«پیش خالد بن ولید برو  و به او بگو : رسول  خدا شما را دستور میدهد  و می فرماید: «از کشتن زن و مزد بگیر دست فرو گذار» [3] (در اینجا مراد از فرموده  پیغامبر خدا زنانی است که هنوز مسلمان نشده اند و یا کار گرانی هستندکه در شرک زندگی میکنند. در اینجا ملاحظه مسشود که مشرک بودن یا در شرک زندگی کردن صرفاً باعث قطع عمدی جریان حیات شخص کشرک شده نمیتواند ، الی مادامی که  این مشرکین در مقابله با اسلام بر نخواسته اند. بهمین صفت  که در مقابل صفوف اسلام حرکت خصمانه انجام نداده  باشندحیات شان در ایمنی  قرار میگیرد وبا داشتم چنین شرایطی، هیچکس حق ندارد او را از این عطیه محروم گرداند.در این جا ملاحظه میگردد  که حتی وجود شرک نیز در این زن قداست  زندگی اش را خدشه دار  نساخته  است،  چه رسد به اینکه وصف "زن بودن" آنرا مخدوش سازد.

با توجه به این مساوات زن و مرد در قداست  و حرمتی که خداوند  بحیات هر یک  از آنها ارزانی داده ، در قتل زن و مرد ، مجازات قصاص  نیز بطور مساوی  قابل اجرا است  و بارز ترین نصی  که بر آن دلالت دارد  این آیت از قرآن است:

{ و کتبناعلیهم فیها  ان  النفس  والعین  بالعین  والانف  بالانف والاذن بالاذن والسَّنَّ بالسَّن والجروح قصاص}تا آنجا که می فرماید:{ومن لم یحکم بما انزل اللهُ فاولائک هم الضالمون}[4]

« و درآن (تورت)بر آنان واجب کردیم که شخص در برابر شخص ، و چشم در برابر چشم ، و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان  قصاص شود  و جراحتها نیز قصاص دارد » تا اینکه می فرماید : « او کسانیکه به آنچه خداوند  نازل فرموده  حکم نکنند ، انها ستمگران اند».[5]

همچنان در ماده 24 قانون اساسی  از فصل دوم آمده است که:« آزادی حق طبیعی هر انسان  است ،این حق  جز آزادی دیگران و مصالح عامه  که توسط قانون  تنظیم میگردد ، حدودی ندارد.

آزادی و کرامت انسان  از تعرض مصئون است.

دولت  به احترام  و حمایت  آزادی و کرامت انسان  مکلف میباشد.

اگر ما مفهوم آزادی را نشناسیم این یک کاستی است نه یک سرشکستگی ‌. ولی اگر ما مفهوم تجاوز و ستم را ندانیم، این دیگر تنها یک کاستی نیست، بلکه یک شرمندگی است.  ما افغانان که، در بیشتر دوران تاریخ، شاهد بیداری و آزادگی بانوان بوده ایم، تا کنون کمتر در تاریخ این کشور سراغ داریم که زن افغان واقعاً ازادگی پاکی و لطافت زنانه خود را که جزء از ناموس خودش و  طبیعت خداوندی است حفظ نکرده باشد، ولی حالاتی نیز در جامعه افغانی مانند سایر جوامع رو نما میگردد که این آزادگی و آزادی برای این طبقه زیر سوال رفته و کمرنگ میگردد که این ناشی از برخورد ها و و تبارز نا سالم پدیده های است که در حیات انسانها  طبیعتاً به وقوع پیوستنی میباشد، چه جامعه به جنگلی می ماند که درآن به صد ها انواع وجود دارد که درشکل و ساختمان و طدر تفکر صطح بیداریهای فکری و وجدانی عروج و حضیض قابل ملاحظه ای دارد که بانوان در هر جامعه ای با این طعم  تلخ تجاوز مواجه میشوند،و اما چیزی که نهایت در جامعه ما ارجمند است  موجودیت قوانین قطعی شرعی و مدنی است که همواره با روشنی و صراحت از بانوان دفاع نموده آزادیهای آنان را  تضمین مینماید ، معهذا دانستن قانون و اینکه خود را در  سایه  قانون  چه شرعی باشد و چه مدنی می بایست به چه ترتیب حفاظت نمود؟ امریست ضروری که دانستن آن برای هر انسان مخصوصاً زنان نهایت  مهم میباشد هر گز زنان در برابر  ظلم و تعدی نباید سکوت اختیار کرده ضرورت است تا وقتاً فوقتاً از این قوانین  یاری  و استمزاج بخواهند  .

                 گفتنی است  که در کلیه حالات ، ارزش انسانی را چه زن باشد یا مرد یک چیز است ، بنا برآن  اگر جنایت  قتل ، عمدی  واقع شوددر حکم  قوانین شرعی و  کشوری قصاص  است و در این راستا میان زن و مرد  تفاوت نیست که حدو حدود آن با نهایت دقت در قوانین تعین و تثبیت و در محاکم  به اجراء قرار میگیرد.

                 قرآن اولین قدم ها را در مورد صیانت حفظ حیات  زنان زمانی گذاشت که راه ورسم زند بگور کردن  دختران  را که پاره ای  از قبایل جاهلیت  انجام میدادند ، تحریم نمود. در مصر در زمانیکه  رودخانه نیل طغیان میکرد ، دختر زیبائی را به  تزئینات و زیور های  قیمتی و لباسهای فاخر آراسته و در کام امواج  خروشان  نیل می افگندند که تا باشد با این  پیش کش زیبا رود خانه آرام گیرد که این امر از جانب امیر المومنین  عمر (رض) خلیفه دوم  اسلام منع قرار داده شد .

                 قرآن در مورد دخترانیکه در دوره جاهلیت زنده بگور میشد چنین شعار میدهد:{و اذا الموءُ دةُ سُئِلت یِأَیَّ ذَنبٍ قُتِلت}« وآنگاه  که از دختران  زنده بگور  شده  سؤال میشود که بکدامین  گناه کشته شدند»

                 رومیان که از اثر رسیدن در گسترۀ پهناور ممالت زیر رقبه به نعمات مادی  بی حد و حسری دست یافتند ،نتیجه این شد که بهم آمیختگی های بین  زن و مرد که قبل از آن به این پیمانه در یان رومیان محسوس نبود با تبانی افکار ملحدانه ای که از ساحات یویان به آنان صورت می بست ، باعث براندازی ملبوسات زنان به ترتیبی شد که اکثر  زیبائی های آنها نمودار میبود که باعث وسوسه بین  مردان و زنان میشد که نتیجتاً این وساوس جای خود را به رقابت های کشنده باز کرده دوئیل های خونین  همه روزه باعث گرفتن جان  تعدادی از مردان را بخاطر تصاحب زن صاحب جمالی میشد که منجر به ذوال و فساد در دستگاه اداری دولت شده  و در نتیجه حوادث مدحشی را بار آورد که این  حالت  افکار عمومی را  نسبت به زن  متحول کرد  و مردم چنین در یافتند  که زنان عامل این فساد اند . بدین وسیله کینه توزی  علیه زنان  که در مقامات عالیۀ دولتی نیز قرار داشتند  رو به فزونی نهاد  و عرصه بر آنان روز بروز تنگتر شد  تا سر انجام  وضع قرون وسطی  در نهایت قرن  هفدهم  و آغاز قرن نزدهم  به بحرانی رسید که از توصیف خارج است .

                 ما در گذشته قرون  گذشته در  اروپا شاهد بر این  نکته هستیم که زنان  تا حدی  بازیچه دست  مرد بود  ، چنانچه اگر این مرد متدیّن می بود  .

                 ما در زمان جنگهای چندین ساله در کشور شاهد وقایع تکان دهند ای از صورت زندگی بانوانی بودیم که در نهایت بیچارگی جانهای شان را از دست دادند و یا عده ایکه مهاجر شدند و در مهاجرت  تمام ارزش های انسانی خود را یکجا با  هویت افغان بودن و زن بودن  را از دست دادند . ما در بین کشور شاهد بودیم که بعضی از  فرماندهان که از هیچنوع قوانینی پیروی نمیکردند حتی منحیث یکنفر مسلمان هرگز اندیشه این را  نداشتند که روزی در مقابل عدالت خداوندی قرار خواهد گرفت و از همه اعمال خوب و بد خو د جوابگو خواهد بود تا توانستند  در کامجویی های جنسی با زنان کوتاهی نکردند و چه بسا زنانی که قربانی این هوسها شده و حالا به زندگی بیوگی با حسرت حیات بسر می برند که هیچکس بحال آنها دل سوزی ای ندارند و این بخاطری است که زنان افغان هرگز نمیخواهند این بدنامی ها در افواهات مردم  ره باز کند که خود مستلزم یک تحقیق مستند میباشد که باید به آن  پردازش صورت گیردو جامعه بحال این گونه بانوان  تیره روز  توجه کنند.

                 در زمان  حکومت های خلق و پرچم نیز  وضع زنان از این بهتر نبود ، ما در روز بر افراشته شدن بیرق حزب دیموکراتیک خلق افغانستان شاهد جمع آیی جبری  صدها هزار دخترو بانوان جوان از موسسات ، مکاتب، دانشگاه وشعبات محل زیست بودیم که این بانوان جبراً و کرهاً از نیمه های شب  بخاطر اشتراک در مراسم  بر افراشتن بیرق جمع ساخته شده بودند و همه ناشیانه و با اکراه می رقصیدندو شهر کابل در آن روز شاهد حرکت  زنان و دختران جوانی بودند که جبراً می چرخیدندو میرقصیدند، که بعد از مدت کمی یک تعداد از این دختران  جوان در حادثه خونیار  حوت همان سال چون نائید شهید در روی سرکها جانهای خود را از دست دادند که در مطبوعات وقت منعکس شده بود.

    ما در یک بحث دیگر این موضوعات را دنبال خواهیم کرد با ما باشید

                


 

[1] ـ قانون اساسی افغانستان، فصل دوم حقوق و وجایب

[2] ـ قرآن مجید ، سوره مائده ، آیه ،32.

[3] ـ ابن ماجه . ابو داؤد ، از حدیث ریاح بن  ربیع تمیمی

[4] ـ قرآن ، سوره مائده ، آیه ،24.

[5] ـرن در میان شفافیت شریعت الهی،داکتر سید رمضان بوطی، بر گردان رمضان قادری

 

 


بالا
 
بازگشت