عبدالعلیم برهانی بامیانی

 

وقت شعاردموکراسی،آزادی بیان واندیشه دردریای هرمندنقش برآب شد

 

چندروزقبل همایش که به مناسبت برگزاری «انتخابات ریاست جمهوری افغانستان» برگزارشده بودشرکت نمودم،سخنران این همایش که یکی ازشخصیتهای علمی وسیاسی کشوربود،درضمن تحلیل ازوضعیت جریانهای سیاسی وکاندیدهای ریاست جمهوری به این نکته اشاره نمودکه امروزدرصحنه افغانستان کسی حرف برای گفتن داردکه یابایدقدرت اقتصادی داشته باشد،یاقدرت نظامی ویاقدرت سیاسی،درحالیکه هزاره هاوشیعیان افغانستان نه قدرت سیاسی موءثردارند(چون اختلافات شدیدداخلی مانع ازتبدیل شدن آنهابه یک قدرت سیاسی گردیده است)،نه قدرت نظامی دارند(چون ازگذشته هادورتاکنون کوشش صورت گرفته است تاهزاره هاعملاازدسیتیابی به رتبه های برترنظامی  وتحصیل دردانشکده های نظامی به دورنگهداشته شود)نه قدرت اقتصادی دارند(چون هیچگاهی زمینه ای برای رشداقتصادی درمناطق هزارجات ازسوی دولتها فراهم نگردیده است).اماتنهاقدرت امروز هزاره هاوشیعیان درکشور،قدرت فرهنگی ورشدسریع علمی جوانان این مردم است،که باهمه تبعیض ها وبی عدالتی های که حتی درشرایط امروزنسبت به آنان اعمال می شود،بازهم توانسته اندقدرت علمی وبرجسته گی های فرهنگی شان را درتمام عرصه ها،ازمطبوعات ورسانه های صوتی وتصویری،دیداری وشنیداری گرفته تالیسه هاودانشگاه وتأسیس موئسسات ومراکزعلمی به اثبات برسانند ونشان دهندکه اگرروزی زمینه برای رقابت آزادوعادلانه درهرزمینه ای فراهم شود،فرزندان محروم این قوم برنده گان آن میدان هاخواهدبود، لیاقت ودرخشنگی آنهادرصحنه های ورزشی،رقابت آزادبرای کسب سهمیه بورسیه های تحصیلی،پیشتازی درجریان کنکورسراسری کشور ونیزاعتراف وزیرتحصیلات عالی درجریان حساب دهی دولت درسال جاری واعتراف رئیس جمهوردردیداربزرگان هزارجات به لیاقت واستعدادفرزندان محروم هزارجات گواهی براین حقیقت است.

امااین پیشرفت علمی که باتلاش وکوشش این مردم براثرصلح طلبی وتأمین امنیت مناطق محل زندگی شان فراهم گردیده وبرای مردم هزاره جات یک "فرصت"خوبی رابوجودآورده وباعث برازندگی آنان درعرصه های علمی وفرهنگی کشورگردیده است، ازسوی متأسفانه به جای اینکه باعث تشویق وترغیب بیشترآنان درکسب موفقیتهای بیشتروطی مراحل بالاترگرددتاقدری ازمحرومیتهای گذشته تاریخی آنان جبران شود،باعث ایجادحساسیت هانابجاوتعصبات ناروا وتنگ نظری های کسانی گردیده اندکه اندیشه جزتروروتریاک،کشت وقاچاق موادمخدر،قتل وکشتار,سوزاندن مکاتب ومدارس، ایده ای برای زندگی سعادتمندتروآبرومندترندارند،کسی می گفت:مولوی درهلمندسخنرانی می کردومردمش راتهدیدمی کردکه شماخشخاش کشت کنیدتاچندسال دیگرهزاره هادانشگاه هاراتسخیرخواهدکرد.امروزازناحیه کسانی این «فرصت» به یک "تهدید"جدی برای این مردم محروم مبدل شده است.وکسانی هستند که تحمل ندارند،فرزندان این قوم محروم تاریخ، پیشتازان عرصه های علم،فرهنگ،ادب،هنروقلم باشند،وهرازگاهی برای ضربه زدن به این مردم وازبین بردن قدرت علمی ونابودی فرهنگی آنان توطئه ای جدید راعلیه آنان بوجودمیاورند.که چنین توطئه های حساب شده وبرنامه ریزی شده ازسوی دشمنان این مردم هوشیاری ودرایت فرهنگیان ونخبگان این مردم رامی طلبدتادردام این توطئه هاگرفتارنشوند.

به آب انداختن هزاران جلدکتاب که بخش ازآنهامحصول فکرواندیشه ای فرزندان این مردم محروم بودند،چیزی جز یک توطئه فرهنگی علیه این مردم نخواهدبودواین اقدام فقط درهمین راستاقابل ارزیابی است.اینکه کسانی وجود این کتابهارراپس ازسالهاباعث اختلاف قومی ومذهبی تلقی کرده اند،به فرموده امام علی ع «کلمة حق یرادبهالباطل» است.

 این حرکت که خود یک اقدام نفاق انگیزاست ،اولین اقدام ضدفرهنگی چهره های بی منطق وبدورازعقل وخرد،نبوده وآخرین شان هم نخواهدبود.بلکه همه این پروژه های ننگین رابایددرراستای همان اقدام ضدفرهنگی طالبان، برای انهدام ونابودی مجسمه های بودای بامیان بررسی کرد،این های که این عمل تفرقه انگیزرا،درراستای تأمین وحدت ملی افغانهاقلمدادمی کنند،همان کسانی هستندکه بافکرواندیشه طالبانی درحرکتندفقط تفاوت شان باطالبان دراین است که اینها ازدرون دولت به مقابله باعلم وفرهنگ قدعلم کرده اند،طالبان ازبیرون.

اینهادرواقع درست همان کاری راانجام میدهندکه طالبان برای ازبین بردن مکاتب وسوزاندن کتابهای درسی شاگردان وکشتن معلمان انجام میدهند،وزیرفرهنگ ودارودسته ای شان عین همان پروژه هاوماجراجوی هارایک روزباتهدیدوبرکناری خبرنگاران به جرم به کاربردن زبان دری به بهانه مخالفت باقانون،وروزی بابه آب انداختن هزاران جلد کتاب، به بهانه جلوگیری ازتفرقه،تطبیق وعملی می کند.

مگرمحتوای کتاب «نهج البلاغه» راچه چیزی شکل میدهدکه فاشیستان قبیلوی ازآن می ترسند؟درحال که نامه امام علی ع به"مالک اشتر"ازهمین کتاب، به عنوان یک سندپرافتخاربرای تمام بشریت، درسازمان ملل به ثبت میرسد.

جزاینکه بگوییم این کتاب فریادهای شخصیتی است که دربرابرظلم وبی عدالتی که درحق انسانها،حتی دربرابرظلم که نسبت به یک زن یهودی که درتحت حاکمیت اسلام قرارداردرواداشته می شوداعتراض می کندو علی ع شخصیت که همه حاکمان وفرمانروایانش رابه عدل وانصاف ومساوات فرامی خواندو به فرماندارانش دستور می دهدکه باهمه ای شهروندان به طوریکسان برخوردنمایند،وهشدارمیدهندکه فرمانداران نبایدمانندگرگهای درنده ای مردم راطعمه ای خویش قراردهندودرس  انسان دوستی ومحبت میدهندومی فرماید:مردم تحت حاکمیت شمادودسته اند: یابرادردینی شماکه دردین باشماشریکند،یادرخلقت باشماهم نظیرند"الناس صنفان امااخ لک فی الدین واما نظیرلک فی الخلق"وبرای جلوگیری ازخویش خوری دربرابردرخواست برادرش عقیل،آهن تفتیده راروی دستش می گزاردتاچنین توقعی ازعلی ع نداشته باشد.امابرای متعصبین قبیلوی این گونه شعارهاودستورهاناخوشاینداست زیراکه آنان هیچگاه احساس برابری وبرادری بادیگران رادرزندگی شان تجربه نکرده اند.

اصول کافی اولین کتابش به نام «عقل وجهل» است,که انسانهارابه منطق وعقل گرای ونیزدشمنی باجهل ونادانی فرامی خواند.

مناقب اهل بیت ع چیزی نداردجزوصف خاندان پیامبروعترت معصومینش اگربرفرض مطلب باشدکه قابل نقدباشدبایدبامنطق جواب داده شودنه باخشونت وبی منطقی.

امادانشنامه افغانستان؛کتاب که شایدلنزدوربین متعصبین قبیلوی بیشتر روی این کتاب زوم شده وعقده اصلی روی همین کتاب باشد،کتاب است که توسط بصیراحمددولت آبادی نویسنده توانای کشورماسالهاقبل نوشته شده بودواین کتاب سالهادرداخل وخارج دردسترس عموم بودومورداستنادمحققان داخلی وخارجی قرارمی گرفت.

اماازآنجاکه گفته اندتاریخ راهمیشه قوم غالب نوشته اند،درکشورمانیزآنهابه هیچ وجه دوست ندارندکسی ویاکسانی سیاستها،خیانتها،ظلم ها وبی عدالتی های حاکمان ستم پیشه آنان رابه نقدبگیرند.

شناسنامه هاودائرة المعارفهای که بدست آنان نوشته شده ومی شوند،کشورکه آنان به دنیامعرفی کرده ومی کنند،همان افغانستان است که دیگران تادیروزنه تنهادرعرصه های سیاست،فرهنگ واقتصادحضورنداشتند،بلکه حضورفیزیکی آنان موردکتمان قرارمی گرفتند.ازاین رونوشتن این گونه کتابهابه قلم دیگران به نظرآنان جرم تلقی می شود و«شناسنامه افغانستان» کتاب است که درسالهای اخیربه عنوان یک منبع  مهمی برای افغانستان پژوهان داخلی وخارجی محسوب می شوندوکتاب است که سیاست های پادشاهان وحاکمان گذشته این کشوررابه چالش کشیده ونقشه هاونیرنگها،ستم هاوتبعیض های آنان رابه تصویرمی کشد.

اماچندنکته اساسی پیرامون این عمل ناشیانه وضدفرهنگی وزیرفرهنگ وهمدستانش قابل تذکراست:

 

1-اقدام به نابودی کتب اعتقادی شیعیان خودیک عمل تفرقه انگیزوتوهین به مذهب شیعه تلقی می شود وبرخلاف قانون اساسی کشور است.ومخالفت باپیشرفت علم وفرهنگ،ادب وهنرکه دولت  خودمکلف به توسعه آن است .


ماده 47قانون اساسی:
«دولت براى پيشرفت علم ، فرهنگ ، ادب و هنر پروگرامهاى موثر طرح مي نمايد.

دولت حقوق موءلف ، مخترع و کاشف را تضمين مي نمايد و تحقيقات علمي را درتمام عرصه ها تشويق و حمايت مي کند و استفاده موثر از نتايج آن را، مطابق به احکام قانون ، تعميم مي بخشد.»

 

2- همان قانون اساسی که مذهب شیعه وفقه شیعه (براساس ماده131)ونصاب تعلیمی برای پیروان آن رابه رسمیت شناخته است ودرماده 45قانون اساسی آمده تأکیدمی کند که:«دولت نصاب واحدتعلیمی
و نصاب مضامين ديني مکاتب را، بر مبناى مذاهب اسلامی موجوددرافغانستان تدوین می کند»بایدبدانند پشتوانه فکری ،فقهی واعتقادی مذهب شیعه راپس ازقرآن کریم همین سنت پیامبروهمین کتب نهج البلاغه واصول کافی ونظائرآن تشکیل میدهند،این اقدام عمالان دولت برخلاف این اصل ازقانون اساسی می باشد.مگراینکه بگویندمامذهب شیعه رادرقانون قبول داریم ولی پشتوانه های فکری وفقهی آن راقبول نداریم. درحال که بخش عظیم ازهمین «اصول کافی» رااحادیث پیامبراسلام( ص )تشکیل میدهدکه موردوفاق فریقین است،حال این متعصبین چگونه جرأت چنین جسارت رابه خودشان داده اند.

3-درعقب این اقدام ماجراجویانه قطعا دست های درکارندتاآتش اختلاف وتفرقه رابین برداران اهل سنت وشیعیان شعله ورسازند،زیرادشمنان ازاین همسوی وهم اندیشی که درطول این چندسال گذشته بوجودآمده بود،به هیچ وجه رضایت نداشته ونخواهندداشت.وگرنه عاملان این اقدام به خوبی میدانندکه همانگونه که کتب مانندصحیح بخاری وصحیح مسلم وبقیه صحاح سته و...نزدبرادران اهل سنت ارزشمنداست به همان میزان کتب نهج البلاغه واصول کافی و...نزدشیعیان قابل قدروارزشمنداست. بی احترامی به هریک ازاین کتب بی احترامی به همان مذهب است که برخلاف قانون اساسی است.مخصوصا«نهج البلاغه» کتابی است که دانشمندان وعلمای بزرگ از برادران اهل سنت آن راقبول دارندوبه آن احترام وارزش قائلندوبهترین شرح نهج البلاغه را«ابن ابی الحدیدمعتزلی» ازعلماودانشمندان اهل سنت نوشته است.

4- ازهمه مهم ترعاملان این فتنه شوم بایدبدانندکه دنیای امروزماننددوران قرون وسطی گذشته نیست که کتابخانه ها،کتابهاومکاتب راآتش زده ویابابه آب انداختن آنهارانابودساخت،زیرادنیای امروزدنیای اطلاعات است که ممکن نیست جریان آزاداطلاعات راجلوگیری کرد،ممکن است دوسه هزارجلدکتاب راسوختاندویابه آب انداخت ولی نمی شودتمام افکارواندیشه هارابه آب ویابه آتش انداخت ونابودکرد امروز.درشرایط که می شودچندین هزارجلدکتاب رادرقالب یک نرم افزارکوچک مانندموبایل جاداد،چگونه ممکن است ازورودانترنت،سی دی،دودی وکتابخانه های مجازی والکترونیکی جلوگیری کرد؟.

5- یکی ازافتخارات آقای کرزی وحاکمیت چندساله اوکه همیشه به رخ مردم ورسانه هامی کشد،که البته آن هم به به برکت فشارهای بین المللی وافکارعمومی می باشد،آزادی بیان ودموکراسی است.

 

ماده 34قانون اساسی :
آزادى بيان از تعرض مصون است «
هر افغان حق دارد فکر خود را به وسيله گفتار، نوشته ، تصوير و يا وسايل ديگر، با رعايت احکام مندرج اين قانون اساسي اظهار نمايد.
هر افغان حق دارد مطابق به احکام قانون ، به طبع و نشر مطالب، بدون ارايه قبلي آن به مقامات دولتي ، بپردازد»

،حال اگرجناب رئیس جمهورودارودسته اش درصددجبران این اشتباه تاریخی خویش برنیایدواقدام برای مجازات ،محکومیت ومحاکمه این افرادصورت نگیرد،درواقع همدستی خویش راباآنان عملااعلام نموده است وتمام شعارهای  آزادی بیان ودموکراسی رنگ می بازد.مخصوصااین اقدام درآستانه انتخابات، ضربه حیثیتی حداقل نزدهزاره هاوشیعیان به کرزی ودارودسته واردنموده وسوژه خوبی رابه دست خودشان،تقدیم رقبای  انتخاباتی شان خواهدنمودوازسوی این اقدام به عنوان یکی دیگراز اقدامات ضدفرهنگی دولت  ثبت تاریخ کشورخواهدشد.

6-دردناک تراینکه کسانی باشنیدن هرفریادی ویادیدن هرنوشته ای  ازیک نویسنده ویاگوینده ازشیعیان راکه درراستای دفاع ازحیثیت وکرامت انسانی ویاحق طلبی هزاره هاوشیعیان صورت می گیرد، یااعتراضهای  که دربرابرظلم وتبعیض وبی عدالتی های دیگران بیان ونوشته می شود،بلافاصله کوکورانه آنهامتهم به اختلاف  انگیزی وتفرقه افگنی  وقومگرای می شوند ولی دربرابربزرگترین اقدامات خائنانه وتفرقه افگنانه دیگران مهرتأییدویاسکوت بردهان شان میزنند..
 5/3/1388

 

 


بالا
 
بازگشت