محمد اجمل بره کی

 

" قصاب ، قصابی میکند  یتیم بچه روز خود را گم میکند "

 

آوازه و دروازۀ صدر اعظم شدن  زلمی خان خلیل زاد ، همه را  به خصوص سیاست مداران و ارکین دولتی افغانستان  را مشوش ساخته ، و بخاطر از دست رفتن صلاحیت هایشان ، دست به دامن تبلیغات زده و از طریق رسانه ها ، کوشش دارند تا مسئلۀ قانون را پیش کشیده ،و از آن  منحیث حربۀ بازدارندۀ خلیل زاد برای رسیدن احتمالی به کرسی صدارت یا یک پوست اجرایویی معادل صدارت استفاده کنند ، همان قانونی که در زمان قانون شکنی های اینان ، بیش از پارچۀ کاغذی اهمیت ندارد ، امروز میخواهند تا با استفاده از نام آن خلیل زاد را به اصطلاح " بچه ترسانک کرده " و  از نشستن او بر اریکۀ قدرت مانع شوند ؛ اما خلیل زاد که در حقیقت امریکا نهال باریکی نیست ، که با این باد ها بلرزد بل کهن درختی با ریشه های طولانی و بسیار عمیقی است ، که برای لرزاندن آن  به طوفان سونامی نیاز است ، البته سیاستمداران افغان این ضرب المثل را فراموش کرده اند که " قصاب ، قصابی میکنه ، یتیم بچه روز خوده گم میکنه " .

آری اینان این مسئله را به کلی فراموش کرده اند ، که اگر در این هفت سال در دایرۀ قانون ، و قبل از آن خارج از دایرۀ قانون  ، به بلند منزل ها ، دارایی های بی حساب ، شرکت ها در داخل و خارج ، موترهای صد هزار دالری ، بادی گارد ها ، کمپنی های امنیتی و صد ها عیش و آرام دیگر دست یافته اند ، همه از برکت امریکا است ؛ زیرا این امریکا بود که آنان را به این جا رسانید ،  امروز اگر میخواهد خلیل زاد را صلاحیت دار بسازد چه فرق میکند ، اینکه در هفت سال کرزی ، و چند درجن وزیر نالایق و ناکارایش را حمایت کرد ، امروز خلیل زاد را زمامدار افغانستان تعین مکند . باز اگر خلیل زاد را بیاورد یا شخص دیگر را ، از دست این کابینه و حتی خود کرزی چه میاید ، آیا کرزی را امریکا بر کرسی ریاست جمهوری ننشانده است ؟

گرچه به همه گان آشکار است که در رآس قدرت کیست ؛ اما حامد کرزی خود در بیانیۀ بر  مهره دست خارجی هابودن ، و دست نشاندۀ خارجی ها بودنش اعتراف کرد . مدتی قبل که سخن مذاکره با طالبان و تشکیل حکومت ائتلافی با طالبان سر زبان ها بود ، کرزی گفت که من شخصآ ضمانت سر ملا عمر رهبر گروه طالبان را مینمایم و به او امان میدهم ، و اگر امریکا و متحدانش این را قبول ندارند ، یا خود شان از افغانستان خارج شوند و یا مرا از کرسی ریاست جمهوری برطرف نمایند ، که با ایراد این سخنان بسیار واضح و روشن به مردم فهماند که کاری از دست کسی بغیر از امریکا در افغانستان ساخته نیست ، پس همان گپ شد که گفتم :

" امریکا کارخود را میکند ، مخالفین به قدرت رسیدن خلیل زاد روز شان را گم میکنند " .

اگردولتمردان  ما بخصوص کابینۀ موجود با همۀ چند صد وکیل پارلمان ، واقعا به این ملت بیچاره دلشان میسوزد ، و از صلاحیت و ارادۀ تام برخوردار هستند ، به عوض پرداختن به مسائل که جز از ضیایع وقت چیزی دیگری نیست ،  در مقابل کشتار غیر نظامیان ،  ایستاده شوند و این ملت را که سالهاست ، با زشتی و نا ملایمتی های زمان دست و پنجه نر میکنند ، از این عذاب جهنم (سوختن در آتش مهمات حاوی  سلفر ، فاسفورس سفید و هزارها مادۀ مرگبار کمیاویی دیگر ) نجات دهند ،  ملتی که  زمانی بدست افغان خود شکنجه میشود و زمانی هم خارجی یی با ساطور استعمار بر فرقش میکوبد  ؛ اما نه ! چون از یک سو اگر این ملت آرام شود ، سناریویی  جنگ و القائده نیز به فرجامش خواد رسید ، و امریکا که هزار ها خواب برای افغانستان دیده ، و تا اکنون به اهداف نهایش نرسیده و خوابهایش تحقق پیدا نکرده ، به گفتۀ مردمان قدیم نا مراد خواهد شد . و از سوی دیگر حکومت و حکمرانانی که فروخته شده باشند ، صلاحیت های کاری نمیداشته باشند تا کاری را از پیش ببرند ، فقد میتوانند با رفتن به محل کشتار گاه و تکان دادن سر ، به عنوان تاسف و گاه گاهی با ریختاندن  چند قطر اشک ، به همان عوام  فریبی های سابق ادامه بدهند.

بار ها ما شاهد فقدان صلاحیت دولتمردان افغان ، در برابر غربی ها بخصوص امریکایی ها بوده و هستیم ، که تازه ترین مورد آن هشدار دادن طیارۀ حامل کرزی از جانب طیارات امریکایی است ، به نقل از روزنامۀ ویسا مورخ 2 جوزا 1388 ، طیارۀ حامل کرزی که از اسلام آباد به قصد کابل در حرکت بود به مجرد نزدیک شدن به محدودۀ کابل ، جیت های جنگی امریکایی از میدان هوایی بگرام به تعقیب آن برخواسته و با صدور هشدار به طیارۀ که حامد کرزی نیز در ان بود، خواستار کم کردن ارتفاع آن شد .

پس معلوم است که بصورت واقعی در هرم قدرت ، امریکا و متحدانش قرار دارند ، و آنانیکه با ایجاد سروصدا در برابر اقدامات امریکا ، اعتراض میکنند موقعیت شان را در دولت آینده که امریکا برای افغانستان در نظر دارد ، خراب میکنند ،اینها باید " شعلۀ شان را بخورند و پرده شان را بکنند " ورنه عاقبت شان بخیر ، چنانکه شاعری در بارۀ چنین اشخاص مگوید :

 

مکــــــــن گردن فرازی تا نســــــازد دهر پامالت

که نی آخر زجرم سرکشـــــــــی ها بـــوریا گردد

 

همان طور که در بلا تذکر دادم امریکا کارش را میکند ، و ما روز خود  را گم میکنیم ، به نقل از شمارۀ 918 روزنامۀ ویسا مورخ 3 جوزای 1388، همتایی پاکستانی اوباما آصف علی زرداری در مصاحبۀ که با شبکۀ تیلویزیونی NBD در برنامۀ The press meet   داشت گفت : که نفرات سازمان های استخباراتی و امنیتی پاکستان ، چند روز بعد از حادثۀ 11 سپتامبر اسامۀ بن لادن ، یگانۀ بهانۀ قانونی اشغال افغانستان را دستگیر ، و زنده به نیروهای امریکایی تسلیم نمودند ، اما امریکایی ها او را دوباره رها کردند. پس معلوم است که امریکا ، خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه است ، از این موضوع به وضاحت معلوم میشود ، که اگر امریکا بخواهد آب از آب تکان نخواهد خورد ، اگر بخواهد کشوری مانند عراق را در کمتر از دو ماه اشغال میکند ، اگر بخواهد با اندک بمباران طالبان را از 95 فیصد خاک افغانستان خارج میکند ، اگر بخواهد کرزی را بر اریکۀ قدرت می نشاند و بلاخره اگر قصد کند تا خلیل زاد را زمام دار افغانستان بسازد بازم میتواند ، چون امریکا با تغیر رنگ از سفید به سیاه ، و سردادن شعار تغیر کارش را مانند سابق پیش میبرد ، و دست نشانده هایش هم مانند سابق ، با چشم و گوش بسته فرامینش را تطبیق کرده ، و از امتحان کامیاب بدر میآیند ؛ اما در آزمونی که در برابر خدا و ملت دارند همچو سابق ناکام و سرافگنده میمانند ، و زمانی که از آنان پرسیده شود که نتیجۀ امتحان تان چگونه است میگویند ماننده سابق یعنی ناکام ، گرچه به آخر نبشته رسید ه ایم اما این کار دولتمردان افغانستان مرا به یاد قصۀ واقعی یی یکی از آشنایانم انداخت ، که میخواهم بشکل خلاصه آنرا خدمت خواننده گان گرامی بیان نمایم ، یکی از اقارب ما که نامش امان الله بود ، در درسهای مکتب نهایت بی توجه و یا بهتر است بگویم تنبل بود ، و همیشه در امتحان های چهارنیم ماهه ناکام و در امتحان های سالانه مشروط میماند ، و در کل 12 سال مکتب را در حدود 14 یا 15 سال به اتمام رسانید ، روزی بعد از سپری نمودن امتحان چهارنیم ماهه به خانه برگشت ، در حالیکه اطلاعنامۀ خود را نیز در دست داشت ، پدر خدا بیامرزش قبل از اینکه اطلاعنامه اش را ببیند ، از خودش پرسید امان الله بچیم نتیجیت (نتیجه ات ) چطور است ، امان الله بعد از مکسی با سر افگنده گفت : آغا مثل سابق ، و پدرش فورا دریافت که مثل سابق، یعنی ناکام و به دشنام دادنش آغاز کرد. پس عاقبت آنانکه در مقابل مشتی پول ،  یک کرسی دولتی و یک نوازش و آفرین گفتن خارجی یی با سرنوشت ملتی بازی میکنند ، در امتحان مسوولیت در برابر خدا و ملت ، مانند سابق  ناکام مانده در دنیا مورد نفرین ملت ، و در آخرت مورد لعنت و عذاب الهی قرار میگیرند .

 

 

 


بالا
 
بازگشت