خوشه چين

      پیام «عیاران»

 به جنبش چپ نا کام؟

اینجا را کلک کنید

http://www.youtube.com/watch?v=tYGlLhzOp54&feature=related

 

عصبانیت دیکتا توران پاسخ خودرا درجاده ها یافته میتواند.

آن پاسخ عبارت از صدای مردم است.

صدای مردم از نیزارمولانا ی بزرگ بالا شده است

کاوه های«آهنگر» ضحاکیان را به زانو درمی آورند

شماری از منابع ارشد جزئیات ملاقات میان ریچاردهولبروک وحامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان را در روز پس ازانتخابات تایید کرده اند.

شاخ گاورا با ...... پاره کردن مشکل است

تره کی هم گفته بود که تو در دربار من سفیر هستی نه من

روزی را سرش آوردند که گفتند حیف مرمی

 میگویند که حفیظ الله «امین» سفیرشوروی را به همرای قفاق زده بود

خدواوند همه گنهکاران را بخشید تمامی برفهای بام همسایه ها سربام حفیظ لله امین ریخت.

بدانید که پول سرکا تو کرده خو نه

هوتل، سموار،کافی ، رستوران، بادی گارد،سگهای پهره دارهریک کرایه کار دارند.

معامله گریها بالای سرنوشت ملت ومردم عاقبت چنین یک روزی را به حساب می آورد.

- با وجدان ترین شخص کسی است که به اشتباه خود اعتراف مینماید.

- خردمند ترین مبارزانقلابی شخص کسی است که جامعۀ سالم را ازورای اشتباهات خود می بیند. 

تاریخ ثابت ساخته است که حامی ونگهبان عزت شرف وناموس،خانه،خانه کوچه کوچه،ده به ده قریه به قریه شهربه شهرودرکل «ناموس وطن» عیاران بوده اند ومیباشند.

حقیقت درجانب مقابل وجود دارد.

 ازین خاطر است که همیش  مخالفت ها با مقاومت ها دست به دست هم داده اند و پیروزشده اند.

حضوربیگانگان در کشورما به آن میماند که گفته شود موجودیت بیگانگان زیرهر اسم ورسم که بوده وهست ترجمانی ازسرازیرشدن سیلاب های مدهش زلزلزله های ویران گروفاجعه آ فرین  طوفانها وگردبادهای موسومی مینمایدکه همه هست وبود ما را به خاکستر یکسان ساخت.

در تمامی کشورها پیش رفتۀ دارای نظام های سیاسی ثابت توجه به آن میشود که باندهای ما فیائی دزد، قاچاق بر،شرانداز، ازهمه عمده تر دزدان قانون را مورد تعقیب عدلی وقضائی قرارمیدهند بخاطریکه درعمل کرد آنها همه موازین حقوقی قانونی  انسانی که هم درسطح ملی مورد قبول است وهم درسطح بین ا لمللی.         اما برخلاف درکشور ما به این روند قوت بخشیده میشود وازان حمایت های لوژستیکی و سیاسی صورت میگیرد.که این رویه صدمۀ جبران نا پذیر برای خلق افغا نستان بجا میگذارد. قشر روشن فکرآگاه وباوجدان ازین وضع سخت نا راحت میباشد.

درین کثاف کاریهای بین المللی آئینۀ وجدان بشریت چهرۀ حمایه کنندگان را کثیف ترنشان میدهد. 

 یک قسمت از مقالۀ چه گوارا

"هيچ چيز در دنيای مبارزه و انقلاب، مهوع ترازدگرديسی مدعيان سابق انقلاب نيست. هيچ کس حقيرترازسياستبازی نيست که ازموضع ترقيخواهی پیش خدمت ارتجاع میشود.هيچ کس ابله ترازشارلاتانهايی نيست که به خيال شراکت در قدرت به حمايت تاکتيکی ازجنايتکاران می پردازند".

1- مهوع: (( استفراح شده))

2- دگرديسی:((حیوانیکه بعد از تولد چهره اش کاملاً تغیر می یابد .ویا مثل مورچه که بال میکشد و یا چوچۀ بقه که دم خودرا ازدست میدهد))

اگریک تعداد مخالفین که ازتریبیون آزاد کشورهای متجاوز درکشورما،علیه زعامت زمان حاکمیت چپ تبلیغات مینمایند ((لگد زدن درجسد بیجان شیوۀ عیاران نیست)). حق با آنها نیست زیرا که آنها خود شان یکی ازطرفهای قابل بحث درما جراجوئیها قتل وقتال و ویران گریها  وفجایع کشورد خیل بوده اند و کنون هم در نقش پیش خدمتان امریکا و متحدینش دست بکار میباشند وبحیث شریک جرم بحساب می آیند.

شکل گیری دوباره احزاب ازخاکسترحزب حاکم سیاسی((خلق))،زوال یافته زیر عنوان انواع ((ملی))ملی که تمثیل کنندۀ ضد ملی است. وفراگیر سیاسی ، فراگیر سیاسی که درنقش تیزاب علیه جنبش چپ عمل نموده ومینماید.عبارت ازعصائی است که دردست امریکای درحال شکست درافغا نستان نقش بازی مینمایند.

شاگرد تنبل که ریاضی وفزیک را نداند. درتاریخ وجغرافیه هم نتائج خوبی گرفته نمیتواند  این حرف را گفت  معلم عبد الشکور«خوشه چین»

کسانیکه فعلاً  درنقش کلنگ ((کلند وخم)) زیر،ادارۀ امریکائیها کارمینمایند وقبر مردم افغا نستان را میکنند ویا علاقه دارند که کارکنند زمانی درنقش کلنگ ((کلند وخم))دردست اتحاد شوروی سابق وسیله بودند.

اشترنگ جنبش چپ را دارد که قامت راست نماید ازدست شیخ های فانی گرفت« شیخ فانی درحکم مریض»  اخلا قاً بدست نسل جوان وبالنده تسلیم داد.کاری است حلقۀ عیاران عهده دارشده اند.

پرده برگردان  بزن ساز نو

هین که رسید از فلک آواز نو

تازه و خندان نشود گوش وهوش

تاز خرد بر نرسد آواز نو

طلا را ازچنگ آب روان نجات داد،عناصر طلا را ازمیان ویرانه ها ازقهر هزاران تٌن سنگ ،جغل وخاک، نتیجۀ انفجارات.حوادث سیاسی شکست وریخت بدست آورد. زده وزخمی وناکارآمد را دورانداخت.

مبارزۀ طبقاتی یک اصل است.

مبارزۀ طبقاتی درهردورۀ تاریخی بادرنظرداشت سیرانکشافات علوم طبعی به مانند طعم نمک بدون آنکه رنگش معلوم شود.خودرا برجسته میسازد. درپیشا پیش این اندیشه، هرعصر، پیش قراول خودرا می آفریند.

خروس زمان، خودش وقت آزان دادن خودرا میداند.

 ماکیان حق بانگ دادن را ندارد. ماکیان باید که قد قد کند و تخم بگذارد.

کنون مبارزۀ طبقاتی  در شرایط موجود مطرح بحث ما نبوده وجا دارد کسا نیکه  که خودش بی وطن است حق دارند اندیشۀ مبارزۀ طبقاتی اش را مطرح بسازند. وچقدرزیبا خواهد بود که بحیث انسانهای رسالت مند ازمسیر جریان مبارزۀ طبقاتی آزاد سازی کشوررا به حیث عنصرعمده مطرح بسازند درانتظارآمدن آینده نباشند که آینده همه چیزرا مفت ورایگان می بخشد.

درشرایط بی وطنی بیان ازمبارزۀ طبقاتی وفدرال مطلب است« اول وطن دوم فدرال» که گفته  شود مسافررا به ده راه نبود بیان میکرد اسپم را در خانۀ ملک ببندید. اگرما به فکرآن باشیم که امریکائیها و انگلیسها برای ما فدرال میسازد وبرای ما اجازه دهند که به گونۀ(( طفل بی گربی لیتی)) حاکمیت چپ را کمائی نمائیم  این انگلیس ها بودند که  خط کشیهای فروان برای ما کرده اند و ضرورت به خط کشی جدید نیست.

 وروسها برای بوجود آوردن نظام سیاسی چپ سعی به خرچ داد.وبعد خلفش بحیث نیروی ناکارآمد ازان صرف نظرنمود.بدیلش را به اریکه قدرت نشاند.

ما اجازه نداریم که درتونل سالنگ با تن برهنه  نیکر به تن همراه یاران درماه دلو تربوزبخوریم.

به راهییان راه «ملم» گفته میشود که

(( نجات مردم بحران زده بدستان توانای شما است))

 سویتیزم (( حامل تفکر انقلابی ))به مانند کوه بلندبه حیث مانع،درمقابل نزدیکی جنبشهای مترقی پیشروعصر،دگراصلاً وجود ندارد.

مژده، مژده، مژده

افغانستان درشرایط امروزی تعریف چوب سای امپریالیزم را اختیار کرده است.

برادۀ چوب امپریالیزم عبارت است از مواد سوخت خشت جنبش چپ.

انتخابات موجود افغا نستان گذارشگر این ضرب المثل است که گفته میشود.

پدرم هم شیرین مادرهم شیرین کدامش را درگوربمانی.

بازیگرا مروزدرانتخاب دومهرۀ شطرنج سیاسی درکشت میان دواسپ گیرآمده است.

خواست مردم نقش تاریخ زنده رابه خود میگیرند.

سوپرپاورها بحیث نظامها،افراد سیاه رووخجل زده ظالم،مستبد ثبت تاریخ شده اند.

ازعقب ابرسیاه آفتاب خرد به تابیدن آ غازیده است

 جنبش چپ را حل ومل کردآب انداخت به مانند خمیرمشت زدسنگ وشیشه را ازآرد و گل کشید. به مانند گل عمارت لگدمال کرد تا پخته شود وبعد خشتها را درکورۀ خشت پزی پخته کرد. دیواربند ماهربا تجربه آگاه با وقار شریف پیدا کرد که به مانند گذشته خشت اول را کج نگذارد تا که دیوار تا به ثریا کج نروداز همه اول تر  انسان را به تعریف بگیرد.وبگوید که

انسان گوهرهستی وروشنی است

انسان است که برای خود زبان می آفریند

زبان دری وپشتو وسائر زبان ها را که خلق های آزادۀ ما ذریعۀ آن تکلم مینمایند ورفع مشکل میکنند  در نقش الات موزیک« دوطرف دهل» بدست پاکستان« انگلیس» ندهید.

این اختلاف زبان به مانند دوپلۀ دروازه بدون قلف« قفل» وکلی دردست پاکستان قراردارد.

انسان گوهر هستی وروشنی است

انسان است  که می اندیشد

توده هارا نباید شکار زبان ساخت

نباید بمقام انسان توهین کرد

ارزش انسان درآزادی وآگاهی نهفته است

بسوی آزاد سازی کشور

قابل توجه جنبش چپ نا کام !با حفظ همه حرفهای انتقادی که علیه  اکثریت مسئول ونا بکاررهبران ودریوران نالا یق که نوشته ام بازهم مینویسم اینها بودندکه جنبش را فهمیده یانا فهمیده ازمسیر اصلی اش بطرف بیراهه سوق دادندورنه جنبش چپ خط مشی استرا تیژی و تاکتیک خودرا داشت پلان وبرنامۀ روشن را پیش روی خود قرار داده بود.

صفوف ورده های پائینی خانوادۀ جنبش چپ از روی صداقت وایمان داری پارا برای احترا م به مقام انسان، پیشرفت ترقی، تحول ،آزادی، آگاهی، پیش گذاشته بودند. بالای رهبری اعتماد کرده بودند اعتماد کرده بودند که اینها آگاه تراند. میدانند و میفهمند.بعدها صفوف درک کردند که دراعتماد سخت به اشتباه رفته اند درک کردند که قربانی معاملات سیاسی یک چند نفر ازگدیگک های سیاسی گردیده اند.

(( ازخوداراده وخرد ندارند توسط چارچ برقی به مانند گروپ گاهی سرخ میشوند و گاهی هم سبز))

 اکثراً این بی کفایتها بودند که غرض سرپوش گذاشتن به کمبودیها وعیبهای ناشی ازکوته نظری جامعه را به تصادمات قومی زبانی منطقوی ومذهبی سوق و اداره کردند.

اینها استند که ازلحا ظ  عمل کرد خودبه هیچ وجه قابل بخشش نمی باشند تکراراً مینویسم که اکثریت قابل ملاحظۀ خانوادۀ جنبش چپ اصیل ترین  فرزندان توده های ملیونی کشور خود میباشند.

اینها قادراندکه دولت قابل  قبول به شراط موجود ملی وبین الملی را اساس بگذارند.

 

پس چه باید کرد

اتحاد باید کرد

حامی ونگهبان عزت شرف وناموس،خانه،خانه کوچه کوچه،ده به قریه شهربه شهردرکل «ناموس وطن» عیاران بوده اند ومیباشند. عیاران اند که باداشتن زبان مشترک با توده ها و با داشتن زبان مشترک با خردمندان و آگاهان امور با شناخت عمیق از وضع جاری درکشوروپی آمد های خطرناکش درآینده های سیاسی و نظامی ، اقتصادی در منطقه و جهان. زمینه سازاحیای فرهنگ اصیل جامعۀ افغانی میباشند.

با حفظ اعتقا دات دینی خویش، پرهیزازشعاراسلام سیاسی(( دررأس ایا لات متحده امریکا و انگلستان)) که فعلاًدرگروطالب ودولت کنونی افغا نستان است. که بعضی ازین مقامات عالی جناب برای فریب مردم روز نماز میخوانند. از طرف شب پارتی بازی وویسکی نوشی مینمایند. عزت شرف حیثیت وناموس افغا نستان را درگرو فقرونا مرادی گذاشته اند.

  حرف ازدعوت دادن ها وطرح های پیشنهادی بیرون آمده است.برای تحقق یافتن چه بایدکردتابه اتحادباید کرد. طرح های عملی برای بازگشائی فصل جدید سیاسی وشیوۀ تطبیق آن در جامعه افغانی، ازمذاکرات یک به یک باشخصیت های نسل جوان وصاحب نظر،ازافراد (( چپ وراست)) وطن دوست ووطن پرست شروع گردیده است. تا سرحد ایجاد یک مجمع ملی تحت شعارعیاران ناموس پرست. حامی ونگهبان تمامیت ارضی کشور خود میباشند پیش برده میشود.

قسمت دوم

پیام «عیاران»

 به جنبش چپ نا کام؟

ایجا د شورای رهبری مجمع ملی

« رساخیز ملی»

چرا؟ چرا؟ بازهم چرا؟

انسان برای ایجادگری، خلاقیت ، آفرینش ونوع آوری، نوسازی، دگرگونی  به نفع بشریت درفرجام زندگی کردن،خلق شده است.درافغا نستان از سالیان دراز بدینسو وکنون درموجودیت نظام سیاسی فعلی حق همه استعدادها  ی خلاق خلقهای افغا نستان گرفته شده است. زیرعنوان دموکراسی،جامعۀ مدنی، وشرعیت غرای «محمدی» چهارکلا ها  نقشه میسازند.به امرکشورمتجاوزعلیه مردم خود قدعلم کرده اند  به دموکراسی قلب ماهیت میبخشند وحق زندگی مردم را با هزاران هیلۀ و نیرنگ ازشان میگیرند. درمراسم خوشی وشادمانی مردم ما را بمبارد مینمایند خلقهای ما را میکشند.

در نوشتۀ قبلی تا سرحد ایجاد یک مجمع ملی تحت شعارعیاران ناموس پرست. حامی ونگهبان تمامیت ارضی کشور خود میباشند پیش برده میشود. نوشته بودیم. باز هم می نویسیم که با بیان کلمات پرزرق وبرق نمیتوانیم رنجهای بیکران خلق های افغا نستان را روی جمع بندی کلمات زیبا حل نمائیم. ولی با بیان مطالب زیرین برای خود جرأت میدهیم که تا که ریشه در آب است امید ثمر است. ما ریشه در توده ها داریم.

هزاران زن و مرد، هر روز در مکاتب یونورستیها؛ درمحل كسب و كار درکوچه وپس کوچه در دفتر سرپلوان زمین درزیر سایه های درختان در بالای کوه  در وادیها ودره هابعد ازختم نمازجماعت درمحافل عروسی، ازبی نظمیها ، ازبی قانونی وقانون جنگل حرف میزنند حساسیت خودرا علیه دولت آشکارا بیان میدارند. از تغیر وضع و تغیر نظام حرف میزنند علاقه مند هستند که برنامۀ ساخته شود درین برنامه فعا لانه شرکت کنند.

 وضعیت خود بیان گر پختگی و بیداری بزرگ سیاسی است.این بیداری سیاسی میان توده ها از جا برخاستنها کار دارد به یک تکانه علماً تنظیم شده نیازمند است. که ازمنبع خردمندان و آگاهان سیاسی رهنمون گردد. آگاهان سیاسی وخرد مندان نیکوپسند مسألۀ رهبری مبارزه را واهمیت این رهبری را« رهبری ازعمق مبارزات دیروزوامروزتوده های مردم میرویدورشدمیکند.» ازمیان توده های آگاه خلاق وایجاد گربرای مردم واگذارمیسازند.که مردم درین باره تصمیم خودرا بگیرند. توده ها باید که نقشۀ راه داشته باشند تا خود درتغیر جامعه نقش فعال داشته باشند وخودرا مطابق حرکت زمان دگرگون کنند وزندگی نوینی را برای خود بسازند و بدانند که واقعاً توده ها زور دارند قوت خلق یعنی مایه از قدرت خالق بی نیاز میگیرد.  

بلی کورعصای خودرا یک مراتبه ازدست میدهد. .

 چپیها، تجربه  کردند با شوق و اشتیاق تمام صادقانه برای دگرگونی جامعه«اما با آگاهی ضعیف تر» قدم در پیش گذاشتند.آرزوهای شان به خاک یکسان شد. جنبش امادگی لازم برای گرفتن قدرت سیاسی را نداشت. بناچاردست شکسته حمایل گردن شد. ناخواسته درجنگ برادربا برادرگیرمانده اند.چپ شکست را پذیرفت.اما انسان های باوجدان میگویند تعهدات دربرابر مردم به حیث یک ارمان پا برجا مانده است.

کنون دولت ملنگها، جوگیها، جادوگران، تعویض نویسان، تجاران جنت،چرسیها، بنگیها هیروئنیها،فال بینها،مداریها،آتش جنگ برادربا برادررا دروطن ما شعله ورنگه داشته اند.

 فعلاً  افغانهای ترقی پسند ووطن دوست چه درداخل وچه درخارج ازکشوردرخلای سیاسی به سرنمیبرند.

نقاط ضعفهاوکمبودیهای خودرا جمع بندی مینمایند.به خطاهای سیاسی خوداعتراف مینمایند.میخواهند آگاه ترودانا تراز گذشته برای یک خیزش عمومی به پاخیزند.

درقدم اول میخواهند که« جنبش رستاخیزملی» رهبری خودرا ایجاد نماید.

ایجاد یك رهبری موثر و اصیل كه بتواند راه پیشروی و پیروزی را ترسیم وهموار كند که در نتیجه تلاقی، همفكران وادغام  نیروهای پراگندۀ چپ خواهد بود.

 رهبری جدید سیاسی  شعارهای روزرا تعین نماید. نسل به پا خاسته را درجادۀ مارپیچی روشن قرار دهد و آنها به دنبال شعارهای که جنبش را سمت وسوی جدید میبخشد خودرا درین جاده یافته بتوانند. جادۀ روشن که به فاصله های دورکشیده شده است روی آن شعارهای را انتقال دهند که اقشارمختلف از لای این شعارها منافع خودرا یافته بتوانند. مسئولیت این وظیفۀ سترگ بدوش خانوادۀ جنبش چپ مترقی  است که با یک عالم تجارب شکستها وریختهای ملی و بین ا لمللی  ودید وسیع در دراز مدت مبارزات داد خواهانۀ امروزرا در درازمدت  به آینده های دورودرازپیوند می دهد. درین راه پرخم وپیچ  همه کس انرژی خودرا آزاد میسازد، توده ها ی ملیونی کشور اعم از مرد و زن پیرو جوان کارگر و دهقان روشن فکر معلم و شاگرد، هنرمند در مجموع کسانیکه از ستم های گوناگون وتبعیض ها بی وطنی وغیره رنج برده اند و رنج می برند. همه باهم  در اتحاد همدلی وهم نظری نیروی عظیم اکثریت جامعۀ مستعد به تحول را در دست میگیرند. جز ازین راه راه دیگری برای نجات از بحران وجود ندارد.

 

 


بالا
بازگشت