خوشه چين

 

آغازحرکت به سوی

 یک تصمیم بزرگ

 

به امید حرکت به سوی امید

نا ا میــدی آدم را به حـــرکـــت وا نمیـــدارد این حرکـــت اســـت که انسان را به سوی امیــــد رهنمــــائی میـــــــکـــنـــــد.

به عقیدۀ نویسنده زندگی ذخیره گاه رمزورازنا گشــــوده گیــــــها است.

 دراثرسعی وتلاش رازهای نا گشودگیـــــــــها گشـــــــــوده میشـــــــــود.

 نشـــــــد ن هـــــــــــارا به شـــــــــــد ن ها مبــــــــدل میـــــــگردانـــــــــد.

زردشت گفته است: انسانها بسیارگریه کرده اند. میخواهــــم رمــــــزی را پیدا نمـــایم که انســـا ن را ازگریــــه وبد بختی نـــجـــــات بدهـــــم.

وطن راآزادنمائیم! برای حفظ آزادی وادارۀ کشوردرذخیره خانۀ علم دست درازی کنیم که دردیپوی علم ومعرفت دانشمندان فراوان موجود است که این وظیفۀ مهم را یعنی امانت توده ها را ازما تحویل بگیرند.

دوستان محترم گرچه که لحن تحریرسوزنده است.بهتراست که احساس بر انگیز باشد درعوض دوستان حقیقی مارا در یک صف متحد میسازد.

آغازحـــــــــــــرکـت به سوی یـــــــــــــک تصمــــــــــــــیم بزرگ(( آزادی))! درین جادۀ ناهموارمغزسرد با قلـب گرم ودستان پاک هم آهنگ میشود.

  بلی تصمــــیم بزرگ برای اثبـــات انسانـــیت((آزادی+ آگاهی)).قبول کنی یانکنی. یک واقعییت است.انسانهای افغان ازدید کشورهای متجاوزانسان نمیباشند.          (( انسانهای جنگلی ودزدان دریائی)) خودرا به کوچۀ چپ زده اند که پدران شان را آریائیها به سوی انسانیت رهنمائی کرده اند.

ازشرق به غرب، موج نور است
ســرمی کـنـد از نـهـان ِ خیره
بیرون زجهان مُرده ، شاهی است
وزعشق ِ یکی جهان ِ خیره

گوئی که : مرا ازاو نشان ده
« خیره » ، چه دهد نشان ِ « خیره»
                              ( مولوی )

 آنها فکرمیکنند که هنوزافغانها درآن سطح نرسیده اند تا به گونۀ انسان به همرای آنها برخورد انسانی صورت گیرد. گویا که به گفتۀ امریکائیها و انگلیسها افغانها ساده دل اند وصادق. به باورآنها همیشه یک رخ سکه را تماشا گراند ازعقب پرده نمیخواهند که چیزی رابشنوند وببینند.به فرض محال اگربــــخواهنــــد بدانند گنهکارمیشوند.  نخیرافغانهای اصیل ووطندوست.ازگذشته های دورظلم هاشکنجه هاونا روائیهای مهاجمین را زیاد میدانند ومیگویند که تاریخ کشورازین نمونه ها درحافظۀ  خود فراوان دارد.حافظۀ تاریخ علاوالدین جهان سوزرا برای تان مثال میدهد.               

عرصه مملکت چویک باغ بهشت

         مشک ازفرسرشته با گل وخشت   

خاک ممــــلـــکــــت شــــده کافور

       چشم بــــد بــاد ایــن حــــوالی دور

                      گر بـــبــیــنی تــو مــلکت غــزنین

        باز نشناسی از بــهــشــت بــریــن

حکیم «سنایی»

شهرغزنی  خیلی ها عظمت داشت که چهارصد شاعررا درآغوش خود پرورش داده بود. علا و الدین جهان سوز به خاکسترش مبدل کرد و ام لبلاد بلخ یکی دیگرازین نمونه هاست

"چو از بلخ بامی به جیحون رسید"

"سپــــهدارلشــــکر فرود آوریــــــد"

"بشـــــد شهر یار از میــــــان شاه"

"بخوانــــــــــــد او گرانمایه جامـــاسپ را"

"کـــــــــــجا رهنمون بود گشـــــاسب را"

"سرمـــــــوبــــــدان بودو شـــــــاه ردان"

"چراغ بزرگــــــــــــان و اسپـــــــــه بدان"

"چنــــــان پاک تــــــن بود وتابنــــده جان"

"کـــــــه بودی بـــــر او آشــــــکارا نهان"

"ستـــــــــاره‌شنـــاس وگـــرانمایـــــــه بود"

"ابا او بـــــــه دانش کـــــــــرا پایـــه بود"

  که مهاجمین آن طرف قرنها بی رحمانه ویرانش کردند............وووهای فراوان تا به امروزمگرحملات امروزتعرض در افغانستان به منزلۀ تعرض بمقام ، حیثیت ومعنویت انسان است که وحشیهای قرن بست و یک براه انداخته اند. وطن دوستان وآزادی خواهان علتها و اهداف کوتا مدت ودرازمدت مهاجمین به سرزمین مارا میشناسند همچنان بیان کرده میتوانند که چرا وبخاطرچه وضعیتهای نا هنجار درکشورما ساخته میشود. مردمان با احساس ووطن دوست خیلیها ازین ناحیه نگران اند.که بعضی ازروحانیون معلوما لحال به حکم شیاطین بزرگ درین گیرو دارها  دامها ی فراوانی گستر ده اند تبلیغ مینمایند که یک لقمه خوردن نان خیراتی ثوابش بیشتراست.نسبت به حاصل دست پرآبلۀ دهقان وباغبان، زیراکه فقیر،حقیروسوال گرهمیش دعاگومیباشند.بزرگترین مشکل به اصطلاح روشن فکران همین است که تـــــــــاهنــــــــــوزتفــــــکیــــــــک نــــــکرده انــــــد.   دوستان ما کیها اند ودشمنان ما کیها اند.خون فرزندان خودرا، برادران خودرا رفقای خودرا ، پدران خودرا ، پامال کرده اند.با دوست خود پشت داده اند به همراه دشمن هم کاسه شده اند.

درپشت سررنگ سبزا بلیس نشسته ریمونت را بدست گرفته است. بعضاٌ مسلمانهای مجاهد نما از اسلام چهرۀ دیگری به مردم وجامعه وبه جامعۀ جهانی به نمایش گذاشته اند.یعنی بکش، بزن ،غارت کن، دزدی کن. دشمنی را با زن پیشه کن. اینها افزاروسیلۀ سرکوبگری بودند وهستند که دشمنان خلق برضد خلقها ی ما ساخته اند.  بدین خاطراست که ازنظرتجاوزگران آدمهای افغان را میتوان بحیث افزار، ازش استفاده کرد.                                                                            

نسل جوان را بایدکه ازسنگرجنگ به نفع دشمن تغیرجهت داد.به سنگرعلم ومعرفت معرفی کرد.تاکه خود راه خویش را درآینده انتخـــــاب نماینــــــد.

بهترین مثال مراودات دوامدارانگلیسها باشاهان مستبد از خانوادۀ شاهان مستبد وبعضی ازروحانیون کشور وبعضی ازشخصیتها متنفذ قبایل را نام برد.شاهان مستبد درقرآن مهرمیکنندومجددیها قرآن را بردست میگیرندبه حیث شکارچی ماهرشکار را به دام می اندازند

استخارۀ آقای مجددی رئیس مجلس سنادرموردآقای کــــرزی نمونـــــــۀ بـــــارز تکــــــراردرامــــــه است.

کورهم میداند که دلده شوراست.

تروریزم است یک بهانه

مینویسم که بماند نشانه

هرکس با آواز بلند بخواند

شاگرد درمکتب، دهقان بالا زمین، کارگردرفابریکه، عســـــکردرقشـــله،عیاردم شفق، زن در آشپزخانه

روزگارمردم تلخ شده است. سیلاب میبرد، هم تاجکه،هم ازبکه هزاره را درپسش،هم پتانه

شخصیتهای حقیقی را ازصحنه رانده اند وشخصیت های کاذب را به حیث شخصیتها حقیقی درجامعه معرفی کرده اند. وبعد بالای قبرهای شخصیتهای حقیقی به منظور فریب توده ها نوحه خوانی کرده اند. یعنی زنده بودن آنها درد سر است ولی میشود  که درپای گٌنبد کبود عدۀ را احمق نگه کرد.

 ای شریفترین انسانهای افغا نستان (( توده های بیدفاع)) شما که  اینجا و آنجا پراگنده اید. انرژی تان را به مانند مشت گره خورده متمرکز بسازید  بخا طریکه که   آرزوهای دیروز تان دوباره جان گرفته است.    با خبر باشید بازی گر قرن معکوسآ متناسب شما را برای آغاز یک تصمیم بزرگ در میدان مبارزه بیرون می آورد. باردیگر تکراراً بیان میدارد.نا گذیرمیباشیدکه انرژی پراگندۀ تان را زیریک سقف متمرکز بسازید. زیرسقف عیاران ناموس پرست ووطن دوست.جایگاه رهبری کردن کشور برای چپ وراست با ناموس وجود دارد. اکستریمستان چپ وراست وماجراجوهای معامله گروطــن فروشان درزیرســقـف عیاران جا ندارند.زیرا که این قماش مردمان،آب ازمنبع بیگانگـــان مینــــوشنـــــد وبـــــی نمــــک انــــد.

جنگهای تباه کن وفاجعه آفرین سرانجام همه راخسته ساخته است.همه به دنبال صلح اند. فکرمیشود صلح مهرۀ ازگلوبند معشوقه است که درزمان معاشقه سکلیده ودانۀ مفقود شده رادرلای خس وخاشاک جستجودارند.ووووووو وغیره.   اما طلبگـــــاران ندانسته انــــد که صلــــح نتیــــجۀ غلبــــۀ حقیقت برجهالت است.   دفاع ازتمامیت ارضی یک واقعییت.  دانش مایه ازخطا هاواشتباهات میگییرد واقراربه اشتباه انسان راسیقل داده ومعنویت میبخشد.

زیاده ازسی سال جنگ،تجربۀ بزرگ،ازرقابتهای بی معنی وبی مفهوم، یاوه سرائی های فراوان،پرحرفیهای بی موجب،با لاخره دست آوردش بازگشت به عقب وسیاه چال شد.وووووووو                                                                                  از راستیها گله درمیان نیست.زیرا که همیش در کشورعزیزما عدۀ معلوم الحال راست زنده گی خود را به مانند کیک، شپش،کنه،خمندک،خسک(( طفیلی)) درتاریکیها سروسامان داده است.

        روشن فکران دودله کنجاره خوا ب دیده اند.          

ازبی اتفاقی وخود محوری آب درمیان کوزه خشک میشود

  فعلاً دلتنگی فراوان، توان مقابله درهراستقامت ضعیف است. چقدرسخت است که  چیزی برای گفتن درمیان نیست. فقط حملات لفظی وقلمی به آدرس، یکدیگر  دردم ازخدا گلیم ازهمسایه.  

             همگی درخواب اند که آب در زیر پلال همه را درسطح بلند آورده است.

    ظالم خدا نا ترس ووحشت آفرین کمربند سبزش کهنه شده است.      کمرخطا، احتیاج به خلاص گیر شده است. دست وپا بسته همه را درحال انتظارنگه داشته است.                                                                نسل جوان ای بلند پروازان عصر کنونی، پیش قراولان فردا ورهبران آیندۀ کشور بدانید که وضعیت جنگ دوامدار وسیاست های دارای تهداب کج  ودمدار وشاخدار، به ما نند قلعه های بلند، کوه ها ودره های عمیق طولانی را ایجادکرده. ایجادکرده که این پستی ها وبلندیها حالت تحمل پذیری را دردیالوگ گفتمان سیاسی وهکذا مقابله با زشتیها وپلید یها را به کرکترواخلاق مبارزان راه سعادت انسان هموارسازد. هموار مینماید تاکه حل هرگونه مغلقییت ها وپچید گیهای اجتماعی وسیاسی  واقتصادی برایش ساده  گردد دراین طرف عمق دره هازمین های همواررا به کشتزارپرحاصل مبدل نمایند ومناظر دلخراش کوها ودامنه هارا به منظرۀ جنت نشان تهیه ببیند. این ارمان وهوس انسانی بعدازپروسۀ طولانی ودراز مدت داردکه باآهنگ شتابان،هیاهوی کنان فرهنگ عیاران را به حیث رنسا نس کلتوروفرهنگ بربادرفته ((باوروایمان  به توده ها به صداقت، وفاداری، پاس آب ونمک، احترام به خوردان، شفقت به بزرگان........وغیره)) حضورخویش را درصحنۀ فعال اجتماعی وسیاسی اعلام میدارد.   تشویش نداشته باشیدکه گویا بلورهای امیدهمه شکسته اند.نخیرنشکسته است. ازیک شمع هزاران شمع روشن گردیده است فرقی نمی کند که شمع اولی مرده است. از یک درخت میوه دار باغ میوه بوجود آمده است. فرقی نمی کند که درخت اولی کهنه وفرسوده شده است. نسل جوان همه امیدی اند برای پیروزی وبهروزی، راه که تا کنون سپری شده است هیبتها  ومانع را،با همه صدا هایش، وآزارش ازمیان برداشته است. زمینه های تابش نور،از پشت ابرهای تیره به تا بیدن آماده گردیده است. درختان باغ امید، گلهای سفید آورده اند.
ما وشما وطن خودمان را دوست داریم ازین خاطراست که نگاه وطن به طرف تان پرازامید است. وضعیت چنان بیان میدارد حتماً شما برای دیگران ثابت میسازید که نا شده ها به زورخدا همه شد میشوند.

 


بالا
بازگشت