خوشه چين

 

جنبش «عیاران»

محل تجمع  انسانهای با وجدان است

 

 

انسانیت درنبودعلم ودانش میمیرد.

جنبش«عیارا ن» به گلهای آفتاب پرست میمانندکه همیشه مسیرعلم را تعقیب نموده با این ا میدکه انسانیت درپرتونور«علم» زنده است.

"خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش"

"بنماید   هیچش  الا هو ش  قمار   دیگری"

   (( میگویندکه کشور بیش ازین نباید بازیچه مبارزه ایدیولوژیک قدرتهای بین المللی،منطقوی وجناحی شود))

مردم جنگ و انواع جنگهارا مشاهده کرده اند، جنگهای ضد جنگهارا مشاهده کرده اند. جنگ درون جنگ را لمس کرده اند.

مردم جنگ خلق با پرچم را مشاهده کرده اند.مردم جنگ خلق با خلق را تجربه کرده اند.مردم جنگ پرچم با پرچم را دیده اند.مردم توطئه وجنگ طرفداران خدا بخشیده ها«محمود بریالی با داکتر نجیب الله» را تا به استخوان درک کرده اند. 

  این صف بندیها وجناح بندی های مخرب((ا حیای حزب وطن& حزب دموکرا تیک خلق)) هنوز وجود دارد.

 جنبش عیاران خودرا به حیث آ ئینه ا جتماع قرارداده، حقایق ازحوادث گذشته و موجود را بازتاب میدهد. میگویند مارا درین جناح بندیها((دخل وخرچی نیست)) فقط توضیحات مفید ومشوره های لازم اخلاقی وانسانی داده وبه خود حق میدهد که ازمیان احزاب، شریف ترینهارا با خودعضو بسازد.

نوشتهء هذا حقیت را بیان داشته وحقیقت میگوید که خفه شدن را مردود میشمارم به دلیل اینکه راه حل آنرا تذ کرداده ام.

بدبختی نصیب آن ملت میگردد که ازچنگ یک مهاجم رهای مییابد وبعد درچنگ مهاجمان دیگرگیرمی آید.

کلیدهمه کارها«صبر»است.شما جوجه را با صبرکردن ازتخم به دست می آورید نه با شکستن آن.
"
آرنولد گلاسو"

* عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد((مهمی)) باشند ولی هیچکس نمی خواهد انسان  مفیدی باشد.
""
لویی پاستور""

در راه پرخم وپیچ عیاران خوش آمدید

درجمع  رنجبران با وجدان خوش آمدید

  گرامی باد مقدم تان درصف آزاد گان، وطن

درقطار کاکه های عصرخراسان خوش آمدید

عیاران میخواهندکه هوشیاری را ازآن خود بسازند ونمیخواهند که باردیگر سیاستهای موش وپشک،سگ ومسافر،خروس وروباه درکشورما دنبال شود. تازمینه برای بهره برداری ارباب تجاوزآماده گردد.

قابل توجه عناصرمترقی کشور!

برای گسترش مدنیت باید که تعصبات قومی و قبیله‌ای را کنارگذاشت. سالهای های متمادی است که دولت‌ها وحکومت‌های این مرزوبوم با داشتن تعصبات قومی و قبیله‌ای، خشونت، عدم تساهل ومدارا، سلسله شاهان وحکومت هارا چپه کرده اند که بعدش «گفته شده ازبد بد ترش توبه و یاخانه کفن کش قدیم آباد»  گروه متعصب‌تروپرانرژی‌تربرآنها می‌تازد ودوره جدیدی را روی کار می‌آورد. برای پایان دادن به چنین دورباطل وزیان آورباید تن به اخلاق مدنی داد، نه اخلاق سنتی، قومی و قبیله‌ای.
رواداری،تساهل،احترام به همنوع،مردم دوستی،مقابله بااستبداد،عدالت‌ خواهی، پرهیزازمصرف‌ گرایی، تقویت فرهنگ انتقادی، گسترش فرهنگ وهنروبسیاری موارددیگربرای گذاربه چنین اخلاق ا لفبای حرکت به سوی ثبات را مینویسد.
اخلاق سنتی با چالش عمیق روبروست.فساد وفساد پذیری چنان برتاروپود اندیشه‌ گران وسیاست بازان افغا نستان نقش بسته است که برای بیرون‌رفت ازچنین بحرانی چاره‌ای نداریم جزا ینکه تن به فرهنگ جدید دهیم. باید که خلوص ونیات نیک
وبه «منشی» نیکو بدیل گردد. بدیلی که به‌دورازخشوت، فساد، وتعصب‌های قومی و قبیله‌ای است را، به حیات سیاسی ومحیط زندگی انسانِهای افغان تزریق کرده، تا بارشد وگسترش چنین اخلاق جامعه‌ی مدنی پاگرفته‌، اخلاق زندگی اجتماعی بربنیاد انسان دوستی شکل بگیرد ومردم ازبیماری‌های روحی و جمعی رهایی یابند.
بحران موجود درافغا نستان نشان دهنده‌ی گسست کانونی بین فرهنگ سنتی وفرهنگ نوین است. گروهی خواستار بازگشت به فرهنگ قومی و قبیله‌ای و سنتی‌اند و گروهی دیگر خواستار نهادینه شدن فرهنگ نوین اند. بازگشت به احکام و قوانین فرهنگ سنتی امکان ندارد، زیرا که بسیاری ازفرهنگ نوین خواه به صورت آگاهانه و خواه نا‌آگاهانه به حیات اجتماعی ومحیط زیست  افغانها وارد شده است و فرهنگ سنتی را دچار بحران کرده است.

باران اشک بگفت:ما ازابرسیاه وحشت قرن فرارکرده ایم،افتیده درکوه ودردشت، پیچیده و لولیده،سوی برگشت،ازعمق دره،ازلای چشمه همراه خونابهء کفن میان تشت،ریخته روی زمین،ازراه های بیهوده ء مهم شدن مانندعیارشب گرد عبور مینمائیم، از تنگناها وتاریکیهای کاه ریزها، روی زمین جاری میگردیم تا که شویم مفید. چنانچه که خوشه چین میگوید: به دنبال وکالت نه دو به دنبال وزارت نه دو.

سنگ بجای خود سنگین است

طبعیت ازجریان آب رنگین است

من بخاطرتو گریه میکنم وتو طرف من میخندی

من به تو میگویم که متحد شویم تا دشمن مشترک مان را از وطن بیرون بکشیم

و تومیگوئی متحد شویم که تحت نظر اداره موجود وزیرشویم یا وکیل.

خواهش میکنم لطفاً دولت موجودرا تعریف نمائید.

در قصاب خانه تاریخ افغا نستان گاهی وقت سرزده اید؟ آیا این دولت عبارت ازهمان تیب دولتی نیست که امیر دوست محمد خان، مجاهدین وغازیان را درپل متک تنها گذاشت. خودش در پیش پای مکناتن به سجده رفت.امیر عبدالرحمن خان، خطوط مرزی افغا نستان را به امرانگلیس وتزارروس امضا نمود. واین خطوط مرزی تا به اکنون به حیث غدهء سرطان درقلب آسیا اثرات منفی بجا گذاشته است.امیرشاه شجاع خان،که تسلیم انگلیس شد ومردم آن زمان برایش ضرب ا لمثل ساختند((خرخوهمان خراست مگرپالانش عوض شده است)) امیرمحمد نادرشاه خان، روسها که ازحبیب الله کلکانی« بسمچیهای تاجکی» درجنگهای علیه بلشویکها دل خوش نداشتند.

ازحمایت قیام دهقانی دست برداشتند

 بهترین بهانه ء بود برای انتقام گیری انگلیس ازافغا نها به حمایه نادرخان همت گماشتند.جنگ اقوام را سازماند هی کردند. مردم شریف ونجیب وتوده های بی خبرازدنیارا؟؟؟؟؟؟ علیه مردم شمالی تحریک کردند.این چوروچپاول وبیعزتی درحق این مردم بی دفاع ازحافظهء تاریخ به دورنمانده است.شما میتوانید درحریم حویلی پدرسید کاظم درقریهء میان شاخ  ولایت پروان هفت تن«عیار» بی سررا کالبد شکافی نمایید.                                      

اخیراً امیرکرزی شاه خان مشروعیت نا جایزخودرا درغیاب مردم از کنفرانس بن گرفت((حال آنکه ستارسیرت شایستهء این مقام بود)) گروه قبرس کنارزده شد. ازعناصردولت چپ وقت بطورقطعی صرف نظرشده بود.وبعدذریعه هلکوپترآورده شد.

 وفعلاً ذریعه سرمایه امریکا وانگلیس،وهنرنمائیهای شادی بازان پنجابی ابقا گردید.

بخاطرداشته باشید که یکبارهمه گناهان شوروی سابق برگردن شما وطن پرستان مانده شد.اطاعت ازاین گونه ادارهء تحت اشغال بیگانه باردیگرگناهای امریکائیان را درپای شما تاریخ به محا سبه میگیرد.

شورویهاهم زیرعنوان نجات افغانستان از پیروزی اکستریمستها و فندا منتا لستها درهراس بودند. خرس،گاو وگوسفند جائیکه میخواهند بخوابند. جای خواب خودرا پرتک کرده می خوابند تا مبادا خاری باشد. امین با تغیر دادن الفبای دری به روسی مخالفت ورزید و تره کی با بیان اینکه تو در دربار من سفیر هستی نه من در دربارتو (( زبان سرخ سر سبز میدهد برباد)) هردو سرخودرا خوردند.تبعید شدگان را ازینجا وازآنجا دوباره جمع آوری نموده دست به حمله دست زده لشکرکشی کردند.گفته بودندکه بزن بزن بزن بکُش،بکُش........... بیا درپهلوی من بشین!ببین که کی را ملامت میسازند.

آنوقت جنگ جنگ،بلاک شرق وبلا ک غرب بود.

کودتای شهنوازتنی درمقابل رئیس جمهوربرحال وقت« داکترنجیب الله» مغلق ترازان است که فهمیده شود چرا؟((جلا ل رزمنده)) را قربانی گرفت. چراکه هنگام بغاوت تنی علیه نظام، بگفته بعضیها از فضای افغا نستان آوازتوریش« تنی» شنیده می شد.

حلوا به بیل تقسیم میگردید که« داکتر صاحب نجیب الله» دردفترملل متحد پناهنده شد. اگراوزنده می بود درد سری بود برای پا کستان ورقبای داخلی اش بخاطر یکه ازقدرت سازماندهی بهتری برخورداربود. با صدا ی گیرا اش همه را دریک صف متحد میساخت.وکس دیگرهم پیدا نمیشود که بدیل داکترصاحب نجیب شود.

مارا دوپه کردند. این جمله را بگفت:داوُد«رزمیار» اعتراف صادقانه.

این صدا صدای وجدان یک انسان بود

امریکائیها هم القاعده وطالب را بهانه گرفته،عبد الحق،عبد العلی مزاری، وبعد احمد شاه مسعودرا وسیلتاً کشتندو فراریان را ازینجا وازانجا جمع آوری نموده  درکشورما حمله کردند. میگویند که بزن بزن بزن بکُش، بکُش................ ببین که کی را میگیرد.

این وقت هم جنگ جنگ اقتصاد شرق وغرب است.راستیهارا دوپه کرده اند.

آیا راستی ها به این اعتراف آماده اند که بگویند مارا دوپه کرده اند؟

که بنویسیم این صدا صدای وجدان یک انسان است.

وطن پرستان شریف(( وطن پرستی چپ وراست کار ندارد.هردو درراه انسانیت گام می نهند)). 

   انگشت افگارتان را بدست دشمن ندهید که دشمن روبه فراراست.

شماکه حرف تان برای مردم است وخودتان سرمایه های ملی کشورتان میباشید گاهی او قات کلمه های چون تنش آ فرینی،عادی سازی،دموکراسی، دیکتاتوری، رادرذهن تان بافت داده اید یا خیر.؟

بلی! تنش آفرینی حق تجاوزکاراست.تا که شرایط رابرای اعمال دیکتاتوری خود آماده گرداند.

پیاده سازی دموکراسی درعمل حق وطن پرستان وانسان دوستان است. که بعدازعادی سازی وبرطرفی موانع سرراه،ازطریق گفتمان سیاسی درمیدان دموکراسی گام مینهند.

نا گفته نباید گذشت که دستاربندیهای درکله نادرخان، ظاهرخان،ساختارمیخانیکی قانون اساسی فرمایشی زیرخیمهء بزرگ، ساخت جرمنی،نمکی است که زخم های دیرینه را تازه گی بخشیده است، حل گره گاه افغا نستان به حساب جلسه کویته ویا لویه جرگه عنعنوی به هیچ وجه دردملت را دوا نمیکند.سیاستی است که ازجانب انگلیس اعمال گردیده،میگرددوخواهد گردید،توده های زحمتکش را درگروارباب روحا نیت گذاشته است.

حل مسئلهء ملی، خط دیورند وخطوط دیگر، نظام ریاستی، نظام پارلمانی، نظام فدرالی،اداره تک زبانی(( پشتو& دری))درزهای ایجادشده اند،که اگرحل نشوند. مشکل افغا نستان درتقابل (( افغان ملت & تاجک ملت)) و((شیعه وسونی  وشمال وجنوب)) نه اینکه حل نمیگردد بلکه به نابودی حتمی کشورمی انجامد.

آنگاه است که تاریخ ازگردانندگان((افغان ملت & تاجک ملت))سخت بازخواست خواهد کرد وعاملین قضیه به مانند مگس درفرق فرق خود خواهند زد. جنوب کشوردراداره چودری های پاکستان دست وپا میزند. شمال کشور، درایزم های جدید(( پان ترکیزم و پان تاجکیزم))غرق میشود.

بعضاً ازسیاست مداران وتحلیل گران سیاسی که درزیرچطرجهان سرمایه،سیاست ها را به تحلیل میگیرند، با این نوع تحلیل های سیاسی به شکلی ازاشکال اشغال کشورعزیزمارا توسط جهان سرمایه هویت قانونی می بخشند. درین خصوص کسانی که میدانند باید به دیگرا ن بفهمانند وخودعمل نمایند وکسانی که نمیدانند. باید که خودرا از عقب پرده ها ی درا ماتیک آ گاه سازند وبیاموزند.

 ببین که میشل فوگو در باره چه گفته است. 

نظام سوداگری هدف اساسی‌اش را توانایی حاکم قرارمیدهد.حاکم چگونه عمل کند که نه آن‌قدرها درجهت ثروتمند شدن کشور،بلکه به نحوی عمل کند که بتواند ثروت‌اندوزی کند،خزانه‌هایی گرد آورد و ارتش‌هایی بر‌پا کند که به کمک آنها بتواند سیاست‌هایش را پیش ببرد.هدف نظام سوداگری توانایی حاکم است وابزار های نظام سوداگری قوانین،فرمانها ومقررات‌اند.                                                  

     یعنی سلاح‌های سنتی حاکمیت. 

 نظام سرمایه داری:سرمایه داری به هیج وجه نمیخواهدکه مردم تحت فرما نش از امکانات معشیتی بهره مند شود. تمام تلاشها جان فشانیها یش به این خاطراست که چگونه زراندوزی نماید.

سرمایه داری ما قبل سرمایه داری وارتجاع قرون اوستا ئی هما نا خانواده ها وحلقات ا حساس برانگیز(( صبغه ء قبا یلی، دینی و مذهبی داشته است))که هیأت حاکمه آن درسر بینی شان ازقبل داغ چسپیده بودویا تا په بیگانه زده شده است.

   برخلاف شخصیتهای دیگری به اصطلاح نازدانهء هم وجود دارد که گوش به فرمانی نمیکنند درچنین وضع خواهان امتیازاتی اند.    

حاکمیت دست نشانده سرمایه داری مجبوراً مکلف میگردد.تا به شکلی ازاشکال درپی چاره سازی برآید. نظام سرمایه داری درچنین محیط وزمینه های رشد را می‌یابد واززد‌‌وبند‌های سیاسی واقتصادی گرفته تابه تطمیع وپرداخت رشوه وخرید وفروش((عزت وآبرو))مدارک را دربرمیگیرد. میشودگفت این بندگان گوش به فرمان هرکدام نیمچه اقتداری کسب میکنند که از آن برای پیش بردن سیاستهای‌ خویش وهمچنین گرفتن امتیازات سیاسی واقتصا دی حداعظمی استفاده را ببرند. درچنین فضا ومحیط افرادی یافت میشوندکه روزبه روزشخصیت خویشرا تبارزمیدهند،تاجایی که فاصله آنهاباحاکم مقتدربه صفرتقرب مینمایدیعنی سیال وشریک میشوند.مانند پیوستن بعضی حلقات ونیروهای چپ.

استفاده ازمذهب به حیث وسیله
مذهب تحریف شده و تبدیل شده به ایدئولوژی‌های رنگارنگ پا‌به‌پای حوزه‌های دیگر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نقش تعیین کننده‌ای در پیشبرد اهداف نظام سرمایه داری دارد. مذاهبی که اساس‌شان برعدالت وبرابری انسانها باهرنژاد و طبقه ومرام ومسلکی هستند،وسیلهء برای تشدید نابرابری‌ها تبدیل شده وباعث امتیازات ما فیائی دستگاه حاکم شده است.
 استفاده جوئی نا جائزازمذهب وعدم درک ازحقیقت دین، دوروی یک سکه‌اند که دولت‌ها وحکومت‌های سرکوبگرومستبد ازآن بهره میگیرند.

  سوء استفاده ازمذهب بخاطر مقاصد شوم توسط عام صور ت نمی گیرد. بلکه افراد و اشخاص انگشت شماراز روحانیون، شخصیت های دوروپیش حاکمیت و اجیران فروخته شده به جهان سرمایه را شامل میشود.

   اینها کسانی اند که حقایق دین را درجامعه برای رستگاری از بد بختی و بیچارگی تبلیغ نمی کنند.
 
حکومت را به حساب زر وزور وتزویرمیسازند. وازان حمایت مینمایند. برای وطن پرستان وعلاقه مندان جامعه مدرن برآن است که گفته شود افغا نستان طی سه صد سال اخیربه علت عدم دسترسی به علم ودانش و امکانات اقتصادی مستحکم سبب شکست وریخت نظام ها وسیستم های سیاسی گردیده است. جامعه افغا نی درهرمرحلهء ازشکست تخریب وتخرب ترگردیده است. 

 پشت سرهمه ای علتها عوامل بیرونی وجود داشته است.این عوامل، پل پای را ازلندن به دم دروازه چندخانواده محدود روحانی وتعداد انگشت شمارسران قبایل، آدرس میدهد.

 این خا نواده به نام دین و پاس داری ازدین درحوض خون توده های بیدفاع  شنا مینمایند.  

  بناً برای مردم فهماند که حقیت دین در ایمان به خدای یکتا نهفته است. نه درسر نیزه ولولهء تفنگ. 

  با آنکه نیزه و لولهء تفنگ ازما نیست بیگانه ها برای هموطنان ما داده است.

پس چه باید کردکه ملت مسلمان« افغان» را ازدام تذویر،ریا وفریب نجات داد.؟ 

  یگانه راهی که بایدانتخاب کرد.آن ا نتخاب عبارت ازبدست آوردن آزادی است. زمانیکه آزاد بودی درانتخاب هم آزاد میباشی.
شرایط انتخابات افغا نستان دلا لت برادعای ما مینماید.انتخابات زمانی جامعه مدنی را به معرفی میگیرد که انتخابات آزاد وشفاف عادلانه بدون د خالت بیگانگان صورت بگیرد.آنگاه گفته میشود که انتخابات با معنی وبا مفهوم انجام یافته است. زمانیکه انتخابات دریک کشورهویت خودرا قانونی معرفی کرد گفته میتوانیم این انتخابات خارج ازقید وبند بیگانگان صورت پذیرفته آزاد است.  یعنی که انتخابات رنگ وبوی خودرا، ازحق آزاد رای توده های ملیونی کشور گرفته است. تودها ی مردم دارایِ حقِ انتخاب،آزاد است. مردمی که چنین حقی را نداشته باشند، آزاد نمی باشند.

 چرا این طور میشود.؟ بخاطریکه دولتهای تحت اداره کشورهای سرمایه داری قوانین را شخصی میسازند، قوانین که بدردبخورطبقات بالائی جامعه بوده وبرای طبقات پا ئینی جامعه، دگراند یشان ومنتقدان سیاستهای استبدادی وسیلهء باشد برای سرکوب آنها.

"زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست"

  "هر کسی نغمه خود خواند وازصحنه رود"

                       "صحنه پیوسته بجاست"

             "خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد"


محتوای مطالب با لا ازمجریان سیاتهای عاقلانه می طلبد که درچنین شرایطی می باید به محاسبه تن دردهیم ازفروعات بگذریم،به اصلها تمکین نمائیم((انسانیت)) آنگاه است که  وجوه اشتراکات انسانی درنقش صابون کثافتهارا میشوید،درنقش آب دشتهای لا مزروع را به مزارع حاصل خیزمبدل میگرداند،درنقش گلهای بهاری مناظر دلپذیررا بوجود می آورد،پیرامون محیط همه معطرمیگردند. زنبورهای عسل، پرنده وپروانه ها به نظم فعال طبعیت انسانی معنی می بخشند. آنگاه است که رضای خدا حاصل میشود.

 

 


بالا
بازگشت