خوشه چين

  افغانستان را بحیث

کتاب مطالعه کرد

ازین کتاب می آموزی که دیگرمردم به تعریف خود،حلقه،گروپ، تبلیغات با ادبیات تجارتی، تبلیغاتی که ثقیل وناموزون باشدعلاقه نمی گیرند.

این خانهای ورشکسته هستند که یکدیگرخودرا خان صاحب خطاب مینمایند ورنه درجامعه بیشترازدیوانه نیستند.

دربازارمعامله«چشک رواج پیدا کرده است.اول میچشند بعدازان میخرند»

کسانیکه دیروزرا تلخ مزه کرده اند«خام» وامروزرا تلخ ترازدیروزمزه مینمایند میخواهند که فردا را شیرین تر وبامزه« پخته» بیابند.این شکست یافته ها هنوزبه خود نیامده اند که چوچه های خارپشتک را بچه بخملی میگویند روی مذاکره خواسته میشوند.مگرزنبوران عسل را ازان دشت خارزار به سوی چمن گلزارمنزلی نیست.؟   

درین کتاب می آموزی عشق دنیای وسیع وکثیرا لبنیاد دارد هرکس از دیدگاه خودش عشق را توضیح و تفسیر مینماید. زیبائی منبع عشق است.منظره زیبا تحرک کننده اولین عشق است.این زیبائی منظره است که بیننده را به خود میکشاند.

بلبل به سوی گل، پروانه به سوی شمع(( جوانان به سوی همدیگر)) دانشمند به سوی مطالعه وطن پرست درفکر آزادی وطن.

       محبت ازبوسه وتماس ولمس ایجاد میشود.

ظرفهای سرد و گرم درنزدیکی همدیگر گرمی وسردی تبادله میکنند. تاکه باهم مساوی شوند.  

بلبلان میخوانند به گلها بوسه میزنند،پروانه ها ازفرط  محبت و دوستی خودرا به آتش میزنند.

     جوانان را کشکهای نهانی گوشه و بیشه وبوسه های پنهانی پشت دروازه وکنارکوچه وپس کوچه((آوان نادانی)) به تباهی میدهد.

زاهد وپرهیزگار ظاهراً ترک دنیا میکنند. درخلوت گاه که رفتند کاردیگرمیکنند.

                عیار وطن پرست ووطن دوست بوسه به خاک میزند.

افتخاریک شاعرخوب،یک دانشمند بی نظیر،یک سپورت مین ماهرو توانا،یک سراینده خوب،یک هنرپیشه خوب،یک سیاست پیشه نیکو سرشت درآن است که ازجانب مردم خودش به آغوش کشیده شود.   

  افغانستان را بحیث کتاب مطالعه کردوازباشندگان دره ها ی پیچ ودرپیچش آموخت.ازوجدان،اخلا ص،صداقت وفاداری،وآزادمنشی،ناموس داری ومهمان نوازی باشنده گان دره به دره آن باید که آموخت.

درهرصفحهء ازین کتاب یک عیاربه حیث نمونه ومثال انتخاب گردیده است.

«عیاران» گردان مبارزه و پیکارانسان برای سعادت انسان اند وآنچه که میگویند به آن ایمان دارند وبرای تحقق آن میکوشند.صادقانه و شریفانه میکوشند.

اکنون کشورما میدان جنگ است. جنگ منافع درازمدت نه کوتاه مدت

این آ تش جنگ تا به آخرین، توته هیزم ((افغانهای شامل درجنگ)) به سوختن ادامه میدهد. تاکه به خاکستر مبدل گردد.

درجنگل سوخته، حیوانات وحشی زنده گی نمی کنند.

این حیوانات برای متحد شدن گفت وشنید داشتند ولی چاره کاررا نمی دانستند که چه کاری برای خاموش ساختن ازین آتش انجام بدهند. عقابی از بالای سر شان عبور کرد وگفت این حیوانات باید که متحدانه با لای این شعله آتش بشاشند. تاکه آتش گل شود.

بعد ازین درجنگل هم شیر بود هم روباه وهم دیگران........  

پیام «عیار» چنین است که همه ماتم دیده ها وستم دیده ها وبی وطنان متحدانه ناله سردهند تا که دره و کوه کوهسار، دشت دامن بلرزه  در آید و متحدانه اشک بریزند تاکه ازجاری شدن اشکها این آتش جنگ لعنتی خاموش شود.آنگاه همه باهم در پهلوی هم چپ وراست در یک وطن متحد زنده گی اجتماع انسانی را محتدانه تمثیل مینمایند.

تحلیلهای سیاسی پرده است برای پنهان ساختن پشت پرده ها.

تنها گوش دادن به تحلیل های سیاسی از طریق رادیوو تلویزیون که جزفرهنگ و سیاست متجاوزین اند تا که برای تطبیق سیاست های خودشان وقت کمائی نمایند و جلسات پالتاکی هم یکی ازین شیوه های ضیاع وقت است. لا فوکها تنها لاف میزنند و درمیدان عمل گامی را به پیش نمیگذارند.

«عیاران» امروز، زبان دراز برای گفتن حقیقت وقلم پرازرنگ برای نوشتن حقیقت دارند.ازهرنوع ماجراجوئی حرکتهای غرمسؤلانه پرهیزمینمایند. عیارا ن مسابقه ورقابت های نا سالم را درسلک خود روا نمیدارند.راهی را درپیش میگیرند که درآن حرکت، تغیروجهش مثبت به نفع انسان متصورباشد. سازنده گی به تقاضا و خواهش صورت نمی گیرد، سازنده گی درایجاد گری، خلاقیت وهنرآ فرینی صورت می پذیرد.اما میشود که درزمان مؤقت وگذرا اثر گذار باشد. قبل برآن تعین شعارعمده است. کدام شعارمیتواند باعث نزدیکی و سازنده گی شود.

اگرگفته شودکه به دوریک حزب،مردم درشرایط موجوددرمقابل شنیدن کلمه حزب حساسیت دارند.به عقیده عیاران((آزادی وطن)) بحیث ارمان  شعارروزاست مورد توجه همگان قرارمیگیرد. تاکه زمینه ها برای اداره کردن مستقل ملی آماده گردد.

اداره کردن کشور خیلی ساده است.توسط چه کسی؟.جواب: طبعاً که دانشمند. دانشمندان نور افگنی اندکه ازبلندی ها ی مقام با ارزش خودشان نورافگنی مینمایند. به مانند، انشتین، گاندی فقید،نلسن ماندیلا، مولانای بلخ، سعدی، حافظ، فردوسی،عمرخیام، اقبال لاهوری، بیدل،رحمن با با، سید جماالدین افغان، نصرالله کاتب مئولف کلیله و دمنه، دانشمند،مدبر،متعقل،مهربان،انسان دوست،مردم دار،آگاه خردمند مصئولیت پذیر،چگونه؟

جواب:افغا نستان یک کتاب است.درشرایط موجودجوسیاسی این جنبش «عیاران»برخاسته ازشرایط جنگ به نفع بیگانه ودانشمندان اند که از لحاظ روانی،اجتماعی،اقتصادی،کلتوری،درمرحله اول((افغانستان را درنقش کتاب))

 میشناسند.وبعد میگویند که هرحوزه این کتاب فصل است وباب،هردره این کتاب صفحه تاریخ است برای تشریح وتفسیر(( آریانا-خراسان-افغا نستان معاصر)) ویرا نیها، بربادیها تباهیها فاجعه های قرنها، توسط کشورکشایان، وامپرتوران تضادهای منافع اقتصادی بین انگلیس و تزارروس وجنگ سرد فعلاً زیرعنوان جنگ با تروریزم)) بعدش،مناسبات انسانی،هرقریه وگذر وخا نواده ها، لغات وجملات اززندگی اجتماعی خلقهای این سرزمین اند،خلق های که باقبول هزارویک نوع تکالیف رنجهاوآلام همیشه خواسته اندکه آزادسربلند وبا افتخارزندگی نمایند.                                                                                  پیشنهاد عیاران اینست که این کتاب را به مانند ریاضی ازسلسله شماراعداد تابه(( لمت ومشتق))انتیگرال معین وغیرمعین بایدخواند ویاد گرفت.بعدازخواند وفهمیدن،خواهی گفت هردره ووادی این کشورقیمتی را بیرون میکشد ازمیان فورمول برای اداره کردن کشور.

جوشش وخروش باشندگان این دره ها را به مانند جدول مندلیف به حافظه بسپاری وبارهای الکتریکی هرعنصراین دره هارا دقیقاً بدانی، چرا که بارها ثابت شده است.اندکترین اشتباه هنگام تعاملات کیمیاوی انفجاراتی را به بار آورده است.

بی حرمتی درحق این ملت،پاداش خطرناک داشته ودارد، بهترین استعدادها برای انتقام گیری خود، تا به سرحد فاجعه دست به هرنوع معامله زده است ومیزند.

جهان سرمایه به بی آبروئی وبی هویتی مردم ما دست زده است.

دولت بی کفایت،اداره بی کفایت می آورد.                                                 به سیم لچ دست نزنید که خطردارد.تنهابرقیها،لین دوانی برق را میدانند. آب بازی را که یاد ندارید، دردریا به شنا نه درآئید که غرق میشوید. این شناور ماهر است که ازین طرف دریا به آن طرف دریا شنا میکنند،غرق شده هارا ازدریا بیرون میکشند.((عیاران)) ناجی وطن اند.

کوه نوردی هنرخطرناک است.انسان نا بلد کم تجربه وبی تمرین،به بلندترین قلعه کوه نارسیده  سقوت میکند.استخوان هایش میده میده میشود.

بازی فوت بال، بازی هیجان انگیزا ست هرکس نمیتواند که این بازی را پیش ببرد. بلکه((تیم)) انتخاب شده ازمیان هزاران بازیکنان فوت بالستهای مسلکی ازموده بیرون آمده((عاقل وسالم اندیش)) ازهزارویک نوع اشتباه، میتوانند گول را به بسیار مشکلات به نفع کشورخویش به ثمررسانند.

با لآ خره همان روزی فرا میرسد که جنبش«عیاران» بازی مغلق سیاسی ملی و بین ا لمللی را « گولی»به نفع کشوربه به ثمررسانند وخلق رنجدیده ازهزارن رنج و آلام ومصائب زنده آنهارا به آغوش بکشاند.

افتخار یک شاعرخوب، یک دانشمند بی نظیر، یک سپورت مین ماهر توانا، یک سراینده خوب،یک هنرپیشه خوب، یک سیاست پیشه نیکو درآن است که ازجانب مردم به آغوش کشیده شود.    

 


بالا
بازگشت