خوشه چين

 بتو ای نسل مستعد

بتو ای نسل مستعد به تکامل مینویسم درحوادث سیاسی یک کشور مقصرین اصلی ازچهار پنج نفر تجاوز نمی کند.قربانی سه دیوانه سیاسی شود.

بعضاً پیش روان سیاسی تف خودرا پس میلیسند

نسل مستعد به تکامل و با اراده به همه قصاوت کاری ها و نسل کشیها خاتمه بخشیده ، جاده خاکی به آزادی،آگاهی از آزادی و شگو فائی را هموار مینماید تا نسل آینده آنرا پخته کند.

چوب جنگی

بین خرس و شیطان

راه را به تباهی ملت هموارساخت.

افغانستان محورآسیا است آ سیا بان گندم را چج و چغل مینماید که ریک و گندم را از اصل گندم جدا سازد. بناً ضرورنیست که روشنائی را ذریعه «نمت» سیا پنهان کرد.

ازده سال بدین سو

گفتم        خانواده      چپ را

  حلقه    بساز  به  سازنده گی

  هریک   بنوشت    روی یخ         

 گذاشت     زیر        آفتاب

 اساس گذاران رهبران (ح،د،خ،ا)

«27»& میوه«7» سین نوروز بوده اند

دران دوران (( درکمین دزدان)) جاده ارمانهای خلق به بیراهه کشانیده شد.

بدخشی صاحب منتظر به راه ماند، پنجشیری صاحب درگوشه خلوت با خلق کار گر در گفت و شنود مصروف شد.

ظاهر افق گفت که صدای خلق زحمت کش باید که از حنجره ما بالا شود.

صحنه تبدیل شد به مسابقه

چوب جنگی

بین خرس و شیطان

چوبها هردو ازدرختان افغا نستان بودند.

در اروپا برای جلوگیری از شیوع مرض« قرنطین» تماماً(( گاوها، مرغ ها ، خوکهای ملوس  به مرض را))میکشند.

درین دوره دارو ندار(( سرنوشت کشور))عزت و آبروی مردم به تاراج برده شده است. هدایت از انگلیس است که به شهدای سالنگ« کباب داد خدای چهاریکار ی میدهند» شهدای خلق بی دفاع هلمند قندها رپکتیا و پکتیکارا «شمله هیرویین» با لای سرش آویزان مینمایند.

"شمشیر برنده تحفه مردان است"

"نا مرد به زیر تیغ رو گردان است"

"هر کس به سر میل دلیری دارد"

"این قاپی  این حریف این میدان است"

سیبی که ازبید میگیری مزه اش تلخ است.

حاکمیت افغا نستان همان سیبی است که از بید بن چیده شده است بناً مزه اش تلخ است.بارها ثابت شده است که بعضاً شخصیتها ی کلیدی شامل دریک سیستم نابکار،بحیث دزد چراغ بدست راه را برای بحران هموارمیگرداند.

انسان آگاه با وجدان، کسی را به راه غلط رهنمایی نمی کند

زندگی آزادی انسان، استقلال اوست

بهر آزادی جدل کن بندگی درکارنیست

"بوریای که ازان بوی ریا می آید"

"کی سزاوار، برسرمنزل ما می آید"

"بوریا نیست به سرمنزل ما، درد سرات"

"بلکه از کیسه ما  منزل ما پاک تر است"

"هست ما را زجهان پاره لنگی به میان"

"آن هم از کهنه سوار است بجای رندان"

"کرگرد آییم ازغیرت دل ما پر پیچ است"

"پادشاهی جهان در نظر ما هیچ است"

"خانه ورزش ما جای هوس نا کان است"

"جای پاکان بود این منزل نا پاکان نیست"

"زورخانه است دلا چند گه مأ وا کن"

"به خٌرابات و مناجات رهی پیدا کن"

"هرچه کوبی در ارباب نعم گوید نیست"

"منزل ما ست که بی در همه از پاک دلیست"

"ما که با یک فتنی ساخته ایم کپنک"

"به دادائی چه کشیم از فلک وپسرفلک"

"چه بزرگی کنی  ای غیر به ما سوخته ها"

"پیش ما نیست بزرگی به خدا غیر خدا"

"نسر طایر برهت چون دل و دین بگذارد"

"چقدر قوت دل بال و پرستک دارد"

"ای که در عرصه کٌشتی  افتاده تٌست"

"فلک از روی ارادت دل و دین داده تست"

"مدعی را چه شود کٌشته کٌشتی سازی"

"روی مارا تو درین فن به زمین نندازی"

"چه شود  گر به زمین آری و در خاک کنی"

"با فلک کشتی خصمانه خود پاک کنی"

"هم نقش قدمش خوش بنوازی چا لاک"

"لنگ خاکی که غیر نخیز از خاک"

نسل مستعد به تکامل جامعه به تو خطاب مینمایم، آن دو پله چار مغز واحد را که می بینی مغزش را قبلاً کشیده اند. فعلاً دارد که برای بدام انداختن بیگناهان باردیگر با سرش مصنوعی چهارمغز یگانه بسازند.   

 ای نسل مستعد به تکامل  به تو خطاب مینمایم نه برای نسل کهن،نسل کهن در میان کوره وآتش، خون وشمشیر،مرگ وزنده گی، مردانه با قد رسا، درفش آزادی خدمت به خلق را به شانه برداشتند.عملاً راه چهل و پنج ساله را پیمود ند، نسل کهن با ازخود گذری قبل ازحاکمیت سیاسی، لقمه دهن خودرا با رفیق خود تقسیم کرد،ازامکانات خانوادگی برید ند خودرا دراختیار مردم گذاشت. صدای مظلومان را به گوش جهانیان رسانید.باشمشیر مرمی حاکمیت استبدادی وقت مقاومت کردند(( شهادت حسن خیاط در پل باغ عمومی)).شهادت«اصیل» در ابن سینا،لت وکوب وکلای مردم در«پارلمان»حکم فیرنظامیان به روی تظاهر کنندگان ازطرف سردارولی دردهمزنگ،زندانها کوته قفلیها را گذشتاند ند،لت خوردند شکنجه شدند، خون ریختند وقص علی هذا!

ازینکه طوفان حادثه جنگ سرد((شمشیر زنها درمیدان جنگ تن به تن درد زخم های ناشی ازجنگ را درک می کنند.نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ها ودیگرها)) خانواده جنبش وطن پرستان را درنیمه راه (( برف کوچ سالنگ)) پیچانید.  شایسته نمی دانم که(( باقبول اشتباه)) به بازوی خود دندان انداخت هرچه بود ((رخنه دشمن)) بود ملامت ا ز سلامت درجریان پرتیک ازهم تفکیک میگردند.

  بلی  درخت شکوفه میکشد میشگفد نام گل را میگیرد، بعد برگ گل میتکد جارا به غوره میدهد ولی درخت نمیتواند تمامی غوره ها را به ثمربرساند، بار اضافی را ازشانه به دورمی اندازد غوره های اضافی میتکند، درخت نظر به توان خودش غوره ها ی ترش را  به میوه شیرین مبدل میگرداند.   با ذکر این مطلب جنبش چپ دیروز به آن مرحله از تکامل خود نرسیده بود که بارمسئولیت میدان(( جنگ سرد)) را بدوش کشد.

بعدش این همه کلاه برداریها و پطلون کشیدن ها رازهای مرموزی را از لای کلکین خانه  افشا میسازد.  چگونه توسط قاچاقیان سیاسی چپ« مزدور» به همت مافیای قدرت راست عملی میگردد.

برای قناعت همه همین قدر کافی است که گفته شود. سرویس ازما بود اشترنگ به اختیار بیگانه سرویس ذریعه دریور نا بلد تصادم کرد. راکبین خساره مند شدند. باید که به دریوری خود موتر جدید خرید.

                نسل مستعد به تکامل بدان که  آینده  درانتظار توست.  جنبش پیش رو به دنبال«رهبرخلا ق وتوانا» سرگردان است.

بعد از نتیجه امتحانات درصنف یک نفر اول نمره میشود.

بدمی، یادرمی، یا قد می، یا قلمی

  درین خصوص نسل مستعد به تکامل اند که بگویند پیشینیان ما به ما مکتب وطن پرستی  را اساس گذاشتند. ازین مکتب درس وطن پرستی آموختیم و انسان دوستی را ((مشعل)) دوطرف جاده به سوی پیوند((دفاع برحق خلق وطن))جامعه جهانی قرارداده از عمل کردها ی آ نها یاد گرفتیم این مکتب را تابه سطح اکادمی علوم خدمت به انسان  زحمت کش ارتقا میبخشیم.

تقاضا ها و خواهشات برای ایجاد ارگان وساختار مشترک تنها به گفتن و ادای شعار ره را به منزل نمی برد.   

 یک قدم به جلو بهتر ازخواندن یک کتاب است.

نسل نو،آگاه باشی که حمایت جنبش عیاران را با خود داری، جرأ ت کن، برخیز  چشمان خواب آلود خودرا با پشتان انگشتانت بمال ، کالی بکش و فاژه ازجا  حرکت کن درراه سازنده گی نترس، برقی های با تجربه تورا مشوره میدهند که به سیم لچ دست نزنید. به سازنده گی ایمان پیدا کن، تو یک امکان هستی ، تو سرمایه هستی، تو باید ساکت ، خمود وجمود نباشی. 

زمان امروزی برایت فرمان میدهد وپیام میدهد که جوان هستم، با نسل جوان درراه نوبه سوی ارمان نومیروم،برایت صدا میزندنسل نوتوازخود خبرنداری که ازمیان ارگان((زخمی وشاریده)) مانند انساج بهم بافته وتافته به حیث قشر محافظوی یک تن واحد سیاسی،(( چهره حرکت سیاسی نوین)) را زیبا ئی می بخشی،درای درمیدان درای جرأت کن، تمرین به خرچ بده،بیرق آزادی انسان را برشانه بردار.

قالب این خشت بر آتش فگن

خشت نو از قالب دیگر بزن

 وبگوو که (( گرگ و نهنگ وسرمایه )) از قصا وت دست بردارنیستند.خصلت شان است که ویران کنند تخریب کنند ببلعند . خودرا چاق و فربه نمایند.

مگرنسل مستعد به تکامل  و با اراده به  همه قصاوت کاری ها و نسل کشیها خاتمه بخشیده ، جاده خاکی به آزادی،آگاهی از آزادی و شگو فائی را هموار مینماید تا نسل آینده آنرا پخته کند.

 


بالا
بازگشت