خوشه چين

         جنبش رستا خیز ملی

الهام ازرستا خیزطبعیت میگیرد

قلم سه رنگه استم ازجنس بیرق عیاران

 رنگ سیاه به معنی، مقاومت سیاه جامگان(( عیاران)) سیه پوش و بد بختی. تحت استعمار، تحت حا کمیت ستم، وحشت وعقب گرائی.                                             رنگ سفید به معنی پیروزی حقا نیت  بر جهالت و دروغ ، روشنی آ فتاب، خوشبختی، ادامۀ راه ورسم زندگی درجوامع بشری است.

رنگ سرخ به معنی ، قیام توده ها علیه ستم  ریختن خون بخاطر دفاع از نوامیس ملی ، گرم جوشی، عشق، محبت وارادۀ مشترک.                                                      رنگ سبز دراصل سرسبزی وشادابی وخرمی باروری فراوانی رامعنی میبخشد.                 امادرینجا رنگ سبز پروژۀ سیاه«شیطان»رامعرفی میکند.  اگر سوا ل شود که چرا نوشته روی رنگ سبز؟                                           جواب: درخت میوه استاده با لای پاروریشه درآب« مردم» ثمرشیرین از شاخ میدهد.

من به سه رنگ، سیاه ، سرخ و سفید مینویسم:وقتیکه کبوتری«چپیها»با کلاغها « امپریالیزم»معاشرت مینما یند پرهایشان سفید میماند قلبهای شان سیاه میگردد  « مارک تو این»                                                                                      باز قلم مینو یسد: اگرعقل ندارید به توصیۀ پائینی من گو ش فرا دهید

امام حسين(ع): اگر دين نداريد لااقل دردنياي خويش آزاده باشيد.
 

جناب دستگیر «نایل» از درد دل خود بیان میدارد.

با بوی جوی مولیان

انتخابات،  در  خزان  آید  همی           باز     روز   امتحان    آید    همی

نیست پیروزی نصیب کس اگر           راء ی  ملت،  در  میان  آید   همی

ظالمی که حاکم این کشور است           بلکه   فردا  هم،  همان  اید  همی

رهبران ما، دریغا سال ها ست            خارج  از  افغان  ستان  آید  همی

مزرع  تریاک  و کشت  کوکنار           « زیر پا شان،  پر نیان  اید  همی»

نفع فردا را به خود سنجیده اند           « گر به گنج، اندر  زیان آید همی »

رمه را  سیل بلا، از کوچه  برد           غفلت  از   کار   شبان    آید  همی

ای همه چشم انتظاران، بنگرید؟          کارد ظلم، در استخوان  آید  همی

این دکانداران، ریاست پیشه گان          بو  که  پایین  از  دکان  آید  همی؟

گفت «اوباما» که می آریم صلح          ما  نمی   دانیم  چه  سان  آید همی

طالبان   را   اورند   در    اقتدار          زانکه  با   تیر و  کمان   آید همی

گرهمین کاسه است واین آشی به دیگ        روز  مرگ   مفلسان   آید  هم        

روز گار سفله  گان،  آمد   فراز            هم فرود  این سفله گان، آید همی

تبغ   استبداد   مفتی   را    نگر            از  دم  اش، خون  رزان آید همی

اختیار ملک، از ما  رفته  است            « دیکته»  از  انگلیستان  آید همی

دشمن  خاک  وطن،  نا بود  باد!          کی  چنین  دور   زمان،  آید  همی؟

ما   نشسته   در  اتاق    انتظار            بو  که   یار   بیکسان،  آید  همی

یار  من  آمد ،  بهار و  سبزه   نیز

             از  پی اش، دامن  کشان، آید همی

جناب دستگیر«نایل»با این سرودۀ خویش همه راه های ممکنه را ذریعۀ بیگانگان بسته است.چشم درانتظار آن روزی است که ما برایش پاسخ ارائه بداریم.

  بلی! برای پاسخ به این مطلب چارۀ جز این نیست که به منظور بدست آوردن حیثیت  آبرو عزت وشرف وطن از دست غارت گران جهانی، درسراغ دوستان مشترک در میدان نبرآئیم.  

جنبش «رستاخیزملی ا فغا نستان» را اساس نگذاریم.

بلی!  مواد خام برای ریختن طرح جنبش رستا خیزملی همین اکنون موجود است.

1 ـ  شورای هما هنگی  همبستگی ملی نیروهای ملی و مترقی افغا نستان.

2- شورای نمایندگان  با صلاحیت  احزاب و سازمان ها و حلقات ایجاد شده  از بدنۀ حزب دموکراتیک خلق افغا نستان. 

 3- شخصیتهای مستقل و اندیشمندان با عاطفه . 

  4- ا حزاب و سازمان های مستقل سیاسی.

رستا خیز ملی

 

الهام ازرستا خیزطبعیت میگیرد

«عیاران» صدای انسان« افغان» وبا معنی ترین کلمه است وآتش زیرخاکست

رستا خیز ملی به بهارعیاران میماند که از منظرۀ شوخ گل و نالۀ بلبل به بوی بهار پیوند خورده اند. این صدا صدای آ زادی است که به گونۀ نسیم بهار، گلهای آزادی، زیبائی های خودرا برهنه ساخته وبه تماشا گران هدیه میدارد. همه کس میداند که حاصل مستی آ زاده گان است که هنرمندان و هنر پیشگان با موسیقی سرود سرخ آزادی را میسرایند.چقدرزیباخواهد بودکه درین رستا خیزملی ،نقش هریکی ازگروه ها، وسازمانها واحزاب وشخصیتهای مستقل را با تأ ملی عمیق بنگریم ودر ایجاد و دگرگونیهای درونی خود ازبرکت استقلا لیت فکری وآزادی های فردی درچنبره خرد جمعی ثمر بچینیم. همان طوریکه رستا خیز طبعیت پلی را برای فردا میگذارد. میگوید که بهاربه حیث قطعنامه است. در قطعنامه آ مده است.ماشاهد آن بودیم که نازوتنعم خزان تنبل وبیکاره« روشنفکران مرتجع» خائن به ملت ووطن فروش، در پیش پای باد فرو میریزند. ذلیت همه به دستان سردزمستان بیرحم ، سیاه و تیره می افتد. ازتماشای وضع، آبهای(( خون شهدا)) عیاران درزیر زمین  راه سفرهای طولانی درپیش میگیرند.اززیرزمین ازلای ریشه های درختان ونباتات وتخم های فرورفته درمیان خاک، ارتباط خودرا با آسمان آبی پوشیده از ابرهای حریر انسانیت برقرارمیسازد. درگوش درختان میگوید که میگوید ودرپایان توالی این زمان زمزمه مینمایدکه ما با حمایه قطرات اشک یتیمان و بینوایان از میان ابرهای حریر انسانیت قیامت را با لای زمستان برپا میداریم زمین را کفه کفه میسازیم و رازهای پنهانی زمین را آ شکار میسازیم و گلها ی سر سبد جامعۀ مارا که پراگنده و تیت و پرک ساخته اند دوباره درچمن سبز اخلاق و انسانیت دعوت میدهیم. به این امید که

خوشبینی ها و بد بینی های  دیروز وامروزما خوشبختی ها ی فرداها را ازما نبرد

به کار نامه های خود نظر می اندازیم ومیگوئیم که بعد ازسقوط وشکست سیاسی سالها سپری شد برای ما تلخ بود و برای دیگران شیرین برای ما ناکامی بود و برای دیگران فتح و پیروزی برای دیگران خوشبختی بود برای ما بد بختی، دشمنان برای ما میخندیدند و دوستان گریه میکردند ازهمه بد تراینکه درکشورما سالها ی سالها ماشین عقبگرد درگردش افتاده بودکه بد بخترازهمه بد بختیها ی زنده گی است.
ما درجان زدنهارا دیدیم، تطمیع ساختن هارا دیدیم(( کله کندن )) گرگ ها را دیدیم  سگ هارا به جای گرگ نصب کردن هارا دیدیم وحالات رکود وجمود را به تماشا گرفتیم می دانستیم و چیزی از دست بر نمی آ مد.

  آ خرین دندانی که در دهن باقی میماند چه گفته میشود؟ جواب (( مصنوعی)) همه را دیدیم. 

 چپه  چُکیدن میخ را به دیوارتوسط دیوانه دیدیم. با لاخره وطن دارا ن ما پی بردند که ازدوجهت«راست وچپ» حقیر خواروذلیل گشته اند تعدادی از وطن داران ما که دربارۀ وطن می اندیشیدندازخانه وکاشانۀ شان به اجبار متواری شدند در دیار بیگانه حقیرگشتند. عدۀ دیگرازوطن داران ما درپیشا پیش کاروان متجاوز در فروش عزت و شرف وطن بی حیثیت وبی وقارشدند.

فعلآ هیچ یکی ازطرفین ما نمیدانیم که درکدام موقعیت زمان ایستاده‏ایم؟ پیش رو وزیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و درافق‏های دوردست ونزدیک ما چه است و چه می‏گذرد؟

بلی! سالهای زیادی را پشت سرگذاشتیم ساعتها روزها ، ماه ها وسالها هرکدام از نزد ما مفت ورایگان سپری شد.این دوره ها هرکدام بالیدن وشگفتن را با خود داشتند. باید متوجه بود که هرلحظۀ فردای ما درین عصرکمپیوترمعادل به انکشافات قرنها است ما همه فرصت ها را از دست دادیم.  

 یک قرن زیستن عصر خرافات به یک لحظه زندگی عصرتکنا لوژی برابر نمیشود. درین راستا((رستا خیزملی)) دست آوردهای خوبی را به ارمغان می آورد. رستا خیز ملی دوستی ها را مطرح میسازد و میگوید که ما باید که با خود مان  آ شتی کنیم و با همفکران ما دوستی نمائیم با دیگران نیکوئی کنیم. آنگاه است که خواهیم گفت ازفصل خزان زده و زمستان سرد خواب آ لود بیرون آ مده ایم وارد بهار شده ایم بهار را به خود جشن پیروزی اعلان نمائیم  ولبخند میزنیم تا ستاره های اقبال آسمان آبی ما بر رخ دیگران لبخند زند. بعد از لبخند زدن دیدی که خیالی بخارائی برای تو چه تحفه روان کرده است. 

         به استقبال شکل گیری جنبش رستا خیزملی
                                                خبرآمدن گل  
                                  گل جامه‏دران بار دگر سر به در آورد

وز حال رفیقان گذشته خبر آورد

 
رخساره سروی و خط سبز نگاری است

هر لاله و سنبل که سر از خاک برآورد

 
ساقی قدح با ده گلرنگ به چرخ آر

چون گل خبر از نغمه مرغ سحر آورد 

 
هر گوهر اشکی که دلم داشت نهانی

چشمم چو تو را دید روان در نظر آورد 

 
از عمر، خیالی به جز این بهره ندارد

کاندر قدم یار گرامی به سر آورد

خیالی بخارایی


بالا
بازگشت