خوشه چين

حقیقت درآ ئینۀ «عیاران» معاصر

 

این سرخ پو شان باید شرافت مندانه اعتراف نمایند که ناخودآگاه کرملینیهای نا مرد و نیمه راه مارا دست بسته به میدا ن اهداف خود شان پیاده کردند.           وسبزپوشان هم باید اعتراف نمایند که در کالبد رو حا نیت مسلمانهای افغا نستان یهود رخنه کرده است به بهانۀ سرخ پوشان درجنگ برادربا برادر درگیرما کردند. پول برای ما دادند ، انواع سلاح کشنده را برای ما دادند. امرکشتن را برای ما دادند. امرتخریب را برای ما دادند. اما امروز مارا به حیث نا قضین حقوق بشر معرفی می کنند. مگر خودشان مستیمآ در تباهی ملت ما نقش اولی را دارند. بمبار مینمایند.  

د شمن قوی است.    دشمن قوی را ارادۀ قوی واتحاد قوی جواب گومیباشد. 

 روزی دروغ به حقیقت گفت: میل داری که باهم به دریا برویم و شنا کنیم؟. حقیقت ساده دل و ساده لوح پذیرفت و گول خورد. آن دو با هم به کنار ساحل رفتند و قتیکه به کنارساحل رسیدند.حقیقت لباسهایش راازتن بیرون آورد، دروغ گوی حیله گر لباسهای حقیقت را به تن کرد ورفت.

   ازان روز به این طرف همیشه حقیقت عریان وزشت است. ودروغ درلباس حقیقت شیرین.

از اینجا تا به آ نجا 

از جانب نور «پوپل» برای حمایۀ حامد «پوپل» آب مروارید«  توده های بی دفاع» بادستان چپ، آلوده به راست درکیسۀ وطن فروشان ریختانده میشود چه کسی گفته میتواند.

شیرسفید است؟

 ازآقای نور« پوپل» میپرسم که دلجوئی کرزی وسفیرامریکا ازبازماندگان قربانیان فراه دردی را دوامیکند؟

***********

 دیدم که بی وجدان مردم پست

این افراد زنده کش مرده پرست

زنده را گیرند وکشند به جفا

ببرند وعزت کنند روی د ست

**********

ازدرخت پیروبی برگ سایه داری مطلب

 از سیا سیون فاجعه ساز یاری مطلب

با رنج ومحنت خواری خود بساز

ازدزد وروباه مکارهمکاری مطلب 

زیرا که خواری وذلت وفرومایگی همه دروجود طمع است.    رستگاری جاه وجلال عزت وحرمت دراستقامت شهامت است.

****************************

  درلب دریا رفتم دیدم که   کف روی دریا  شناوراست.   از خود پرسیدم که چرا؟ ذهنم به قناعتم پرداخت. درسطح دریا قرارگرفتن وشناوربودن حکایت ازکم وزن بودن وبی مقدار بودن دارد. بلی! این آمدوشد آب دریا« جریان حوادث» پیوسته می آیند و میروند و بازنمی گردند وسبک سران را باخود میبرد ودیگربازنمی گردد.

   این زمین خاکی است که آب سیا ل را همراه با بی مقداران از خود میراند. اما ساده نشو ساده نشو که درعمق دریا.

آغوش زمین پرازگوهراست.

دیدی که کاروان همه را قلع وقم کرد، چه ناروائیهای نبود که بالای «شعلۀ جاوید» «خلق وپرچم» کرد ازهمه عمده بالای «خلق کارگر»«محفل انتظار» ستم کرد. 

ازکوره برآ مدند گفتند  او خدا

از رنج وعذاب خودهریک جداجدا

اندیشه مختلف سلیقه طرز دیگر

دشمن یکی، راه سوی آینده بیا بیا  

که اعترا ف نمائیم

اعتراف زیبا ترین و پرمعنی ترین کلمه است اگربه تأ خیرهم باشد. درین اعتراف باید بگو ئی که آرزوهایم مرا دلگیرکرد.    همان آرزوهای که بسته به جهان  نو بود و اما این آرزوها خلاف میل ما ازجاهای دیگری به خانۀ ما آمد.                                 

    یکی با لباس سرخ آمد دیگرش با لباس سبز ما نهفته بودیم در آشیانه  میان تخم، مادروپدرم بودند  ازجنس پرنده های صحرائی، با منقارپهن. مارا از آ شیانه دزدیدند داغی بردل پدرومادرماندند. بعد ازان زاده شدیم، اززیرسینۀ دست پروردۀ خود شان

چنانکه قدرت پروازرا ازما گرفتند. تنها حق شنارا روی آب داشتیم. ما درآب شنا می کردیم ما د رغیرطبعی ما« مرغ خانگی» لب لب دریا  گلها را چید ه و دانه ها را خورده میرفت وما را از آسیب پشک زیرنظارت خود گرفته بود. صدا و قیافۀ  ما به گونه مرغابیهای بلند پرواز بود. اگرصدا میکشیدیم مرغابیهای بلند پرواز، با شنیدن آوازودیدن شکل به امید دانه ازآسمان به زمین به (( نور،یا دند آبی)) پا ئین میشد.

وطعمۀ تفنگ شکاری ولی خود مان بحیث پرنده های با لداردرحکم بی بال، خوار ذلیل و ناتوان.  ازگوشۀ صدا آمد که ای هموطن بی صبرانه درانتظارآمدنت استاده هستم که جادۀ ویران شده را ازنو تهداب گذاری نمائیم وگم گشتگان راه اصلی را به مسیرواقعی تغیر جهت داد.

 این سرخ پو شان  باید شرافت مندانه اعتراف نمایند که ناخود آگاه  کرملینیها  ما را دست بسته به میدا ن اهداف خود شان پیاده کردند.               وسبزپوشان هم باید اعتراف نمایند که درکالبد روحا نیت بعضی از پیش قراولان مسلمانهای افغا نستان یهود رخنه کرده است. اینها به بهانۀ سرخ پوشان در جنگ برادر با برادر درگیرما کردند.

**********************

چرخ فلک هرگز پيدا نکرد
چون تو يکي سفله و ننگ و ژکور.

                              رودکي .


ز چرخ فلک بر سرت باد سرد
نيارد گذشتن بروز نبرد.

                          فردوسي .


اصل بزرگ از بنه هرگز خطا نکرد
کس را گزافه چرخ فلک پادشا نکرد.

                                    منوچهري .


اي به گه انتقام همچو حسودت مدام
خواسته از خشم تو چرخ فلک زينهار.

                                       خاقاني .


چرخ برهم زنم ار جز بمرادم گردد
من نه آنم که زبوني کشم از چرخ فلک .

                                         حافظ.

 

  چپ است وراست است 

آن یکی«فولاد» بوده است تیز زننده تراست

دیگرش ازجنس آهن چکش خورده نعل خراست

ازآئینۀ «عیاران» با توسخن میگویم با تو ای همدرد من با توسخن میگویم، ببین مرا در«آ ئینۀ عیاران» تماشا کن، ما همه ازیک ریشه« انسانیم» رنج ما یکی است. درد ما یکی است.آن اینکه « بی وطنیم» بی گوروبی کفنیم، عیب است برما دیگر  باید که از وطن پرستی داد بزنیم وقتی ما وطن پرست شده میتوانیم که وطن را آ زاد نمائیم وبعد آن را حفاظت کنیم.  

  چراکه« بی وطنیم» بی گوربی کفنیم. ما باید که داد بکشیم ، داد کشیدن عیب نیست. چرا که هنوزخودرا نیافته ایم هرکس به تنهائی به سوی بیرا هه ها روان اند همه درگودالهای حوادث گیرمانده اند.  

  ما باید صدا های همدیگر خودرا تعقیب نمائیم. تا که خودرا درین تاریکیهای آفریده شده پیدا نمائیم. این عیاران اند که راه روهارا وبیشه ها را درتاریکیها یافته میتوا نند اینها همیش به سوی تاریکی ها میروند تا که علتها ی تاریکیها را دریافت نمایند.

  و قصه مینمایند که درتاریکیها در بالای قبرستانهای کهنه بوم ها آشیانه مینمایند  وشب پرکها، دزدان درخانه ها میروند  ورهزنا ن درکمین میباشند.   تاریکی است. که حادثه ها درکشورما همیشه قصه ازجنگ دارد.قصه ازجنگ . انسان با انسان دارد. دررأس رهبری این جنگ انسان قرار دارد. این جنگ را باتمام سازوبرگش انسان تحت نظردارد.   مواد تبلیغات جنگ را ومواد سوخت جنگ را انسان تهیه میدارد.

    تحلیل گران قصه ازانتخا بات دارند.درشرایط جنگی،شفافیت وصداقت را در انتخابات جستجو می دارند.

   اما این را نگفته اند که این جنگ شعلۀ افروخته شده میان جنگل است.

 هکذا به این مسئله هم توجه نکرده اند که سطح آرام ابحارسکوت را میشکناند عاقبت سونامی تولید مینماید.

  این تحلیل گران به دنبال صداقت وشفاف بودن انتخابات برآمده اند.     سوزن را درکهدان میپالند.

    تحلیل گران ما این را هم تذکر بدهند کشورهای پیش رفتۀ جهانی زمانیکه انفلانزای خوکی ویا مرغی دریک کشور پیدا میشود. علی لفورسازمان بهداشت جهانی در صدد محو این ویروس میگردند .تا به انسانهای، اروپا وامریکا سرایت نکند. مردمان آ سیا و افریقا و امریکای لاتین ازین امرمستثنی است. تحلیل گران ما باید بگویند که حرف از ویروس جنگ گذشته است.ضرور نیست که دربارۀ ویروس جنگ حرف بزنیم. کشورمصاب به مرض جنگ گشته است.   بگویندکه این مکروب آنقدرمضروخطرناک است که بعضی از«اعضای دفترسیاسی» و«مقامات رهبری» جهادی را ازمسیرخط انسان گرائی تغیرمشی داده اند. چه رسد به اعضای اصلی کمیتۀ مرکزی وعلی ا لبدل کادرها وصفوف حزبی .    قابل تأسف  میباشد. 

 ادرار، مصاب به جنگ و خون مصاب به جنگ را باید که درلا براتوار  انسانیت تجزیه و تحلیل کرد. دیده شود که مکروبهای جنگ جاری  کدام نوع مکروب اند و منابع این مکروبها چه است و کیها اند چگونه زیر کنترول می آ یندوکدام نوع تابلیت این جنگ فاجعه آفرین را مداوا مینماید.توضیحات ظاهری و تحلیل های سیاسی دلالت به آن مینمایدکه درکشورآب ازآب تکان نخورده است درکشورهیچ وا قعۀ رخ نداده است. کشورما را امریکا ئییان اشغا ل نکرده است.وضعیت شکل داده شده ازقرن هژده به این طرف قابل بازنگری است.ازهمه عمده جنگهای تحمیلی سه دهۀ اخیر.مرحلۀ اول جنگ روس وامریکا بود.اما! ما افغانها  هردوطرف درجنگ احمقا نۀ بیگانگان خودرا قربانی داده ایم. جنگ امروز جنگ امریکا با القا عده وطالب جنگ ذات البینی خود شان است.برای ما افغانها امریکا ومتحد ینش والقاعده وطا لب به مانند سرمارودم ماراست.        

  د شمن قوی است.  دشمن قوی را ارادۀ قوی واتحاد قوی جواب گومیباشد.  

 عنوان بعدی

پروژۀ خط  سرخ درآئینۀ «عیاران» معاصر

 


بالا
بازگشت