خوشه چين

پروژۀ خط  سرخ درآئینۀ «عیاران» معاصر

مادروطن میگوید: به استقبال روز جهانی مادربرای نجات من بشتابید من کسیکه ملیونها مادرتربیت کرده ام.

فکرنشود که اتفاقات به سادگی روی میدهند و زود فراموش میگردند. 

ازمردمان جسورخوشم می آید.

انسانهای جسور،ازبیان حقیقت شانه خالی نمیکنند.  طورمثال میگویند.اگر درسال 1352 در اثر اختلافات خانواد ه گی بچۀ کا کا، کود تای را، علیه بچۀ کا کا انجام داد. این یک اتفاق بود، اتفاق که فراموش نمی گردد. پروژه پروژۀ ساده نبود. پروژۀ بود که ریشه دراهداف جهان بینی علمی داشت. طبعآ گل سرخ از درختی که ریشه درخاک سیاه دارد، ازمیان برگ سبز سر بیرون می آ ورد  واضحآ بیان میدارد که من از مردۀ فرسوده وکهنۀ زمستان به استقبال فصل نوزند گی(( بهاران)) سر بیرون آورده ام تاکه تخم بجا بگذارم برای رویش درختان جدید.      

 (( نسل های آ ینده))

 چکنم که باغبان ناکرده کاروبیخبراز اصول باغداری وزراعت تخم گرمسیر را درزمین سرد سیر کشت کرد و تخم سردسیررا درمحیط گرمسیربه تجربه گرفت. سرانجام حا صل هردومحیط پوچ آمد.

  این اتفاق 1352 بود که بعد ازفرونشستن آتش ازخا کسترآن (( مارهای سیا)) با خالهای سفید، قد بیرون می کشند. جنگ های زیر زبانی به برخورد های فزیکی ، ترور شخصیت ها و کودتا های پی در پی ناکام، راه را برای کودتای 1357 نزدیک میسازد. کودتای ثوراتفاق بود که پیوست.هرگز فراموش نمیشود. این خدای عالمیان است  که بنده گان خودرا می آفریند وبعد میمیراند وبنده گان دیگری می آ فریند. تبصرۀ اضافی درین باره (( کفرگوئی)) است.  

 هزاران گوینده وشنونده(( ظاهرسایۀ خدا، داوُد صاحب، ترکی صاحب، امین صاحب، کارمل صاحب و نجیب صاحب بعد ازین صد ها بته های سبز شده در لب این خندق ویا آن خندق ودلدل زارها این بادآورده شده گان که جدیدآ به مقام صاحب شدن رسیده اند.)) 

  درین رابطه گویندگان که صاحب نگفتند به کیفر انتقا دات وعکس ا لعمل های خود رسیده اند.

      مرده شوی قبرکن وتابوت ساز وقص علی الهذا خود بی قبرشدند.      

برای ما فعلآ همان یک پیغمبر و پنج مذهب(( شیعه وسونی)) کافی است. که بگوئیم درآتش اختلاف آن بندگان خدا میسوزند.

به ملنگان  نشسته با لای این قبرهای تا زۀ به گوررفتگان هدایت داده میشود که بدا نند.   اینها همه یکی پی دیگراتفاقات بوده اند که حادث شده اند فراموش نمیشوند واز یاد نمی روند.

  هیچ یکی ازین افراد گاندی وشیگوارا نبودند.

  بلی حادثه ها همه میکانیزم بودند که باد وباران فلک را همه درگیرساخت. این درگیرشدن ها ودرگیرساختنها آدم را آ درس میدهد به این عنوان.

کشورما به منزلۀ ناموس است.

ناموس پرستان شکوه ازان دارند که بالای این ناموس((وطن))بارها تجاوزانفرادی صورت گرفته است. خلقهای با ناموس دفاع از ناموس را حق مشروع خود دانستند بوقت و زمانش دست به اقدام شده اند.

  مگراین باربا لای نا موس وطن تجاوزدسته جمعی صورت گرفته است.  پای انداز این تجاوز دسته جمعی همان کنفراس بن است. 

نگارندگان درین رابطه مینویسند که اتفاق بوقوع پیوست. ازذهن کسی فراموش نمیشود.

همه احساساتی اند. پیروجوان، زن ومرد، پسرودختر،شب هنگام  از وقوع حادثات دلخراش روزانه هیجان زده به خواب میروند. فردا هریکی خواب های دیدگی خودرا به دوستان ونزدیکان خویش قصه مینمایند. هرکسی خواب میبیند که حیوانات وحشی آدم خوار درجنگ وستیز، با مارها و ا ژدهای یا ل دار که  دندان های شان زهری اند درجنگ وستیز اند، این سایه های تاریک بارها گلوی بیگناهان  را میفشارد.

    یکی ازآنها اینگونه قصه خواهد کردبه این شرح خواب دید م که مردی ازدیارمرد آ فرینان، چابک و تیزرو، از سنگی به سنگی، پرش میکرد، از با لای کوهی به سوی کوه دیگر به پرواز می آ مد دردشتهای، سوزان بگوا و حوزۀ سیستان چنان به سرعت میدوید که هیچ آ هوی را توان گریز ازش نبود.

    نا گهان روز از  روزها با یک اژدهای قوی هیکل که دندان های زهری در دهن داشت روبه رو گردید.

     این مار زهری چنان بزرگ وطویل بود که حرفش ازکوه وکوه بچه با لا میرفت  وچنان دهنی داشت که حوضی پر ازآب زهری برای خشک ساختن یک شهرکفایت میکند.

   از تماشای حملۀ اژدها ر با این دهن بزرگ علیه این مردی از دیار مرد آفرینان با انکه جثۀ کو چک داشت ولی انسانی بود ارادۀ بزرگتر کوهها وپهن تر ازدشتها و عمیق تر از دره ها ووادی ها چنان چست وچا لاک متغیرو متحول وفنری، اژدهای زهری را توان گرفتاری مرد از دیار مرد آ فرین را نداشت. با لاخره این مرد از دیار مرد آ فرینان را چشمش در گوشۀ برخود که شمشیر ساخته شده با دستان  ازکاوۀ آهنگر، درخدمتش قرارگرفته است. مرد از دیار مرد آ فرینان برای نجات خودش  با ساختۀ دست کاوۀ آهنگر سر اژدها ررا از تن جدا کرد مام وطن را ازشر این هیولای  ساختگی نجات داد.

   این مرد از دیارمرد آفرینان بازهم اشاره به آن میدهد که هرگونه تغیر و تحول  جوانب شرقی و غربی و شمالی کشورما خواهی نخواهی  اثرات مثبت و منفی خودرا به حال و احوال کشورما  بجا گذاشته است و میگذارد. اگر این انکشافات مسیر انسان گرائی خودرا پیمود شاخهای درختان میوه دار از حاصل خویش همسایه ها را بی نصیب نمی ماند. برعکس نیات منفی همیش به ضررما تمام شده.

                           مارا زخیرت تیر ضرر نرسان     

   بنأ موضع گیری ناموس پرستان طوریست که گفته میشود ما به آنگونه انکشافات منطقوی دل بسته مینمائیم که در آن ارادۀ خلقها آب ازریشۀ انسانیت میگیرد مورد تایید  خواهد بود.      

 


بالا
بازگشت