محمد ناصر کوشان

 

آخر گناه مردم چیست؟

 

طوریکه دیده میشود بازهم حکومت تعهد جدی در قبال احیای حیثیت از دست رفته خود نداشته و بازهم با مصلحت های بیشتر از پیش 5 سال آینده این حکومت متزلزل را میتوان بمراتب اسف بارتر از کارکردهای قبلی آن تصور کرد ، چرا باید همواره مردم افغانستان بازیچه دست یک گروه 50 نفری بوده و هرچه را این حلقه فاسد صواب بینند بر سرنوشت ما تحمیل میشود. چرا باید کشور ما با سیاست های ناکام و تجربه شده این حکومت بازهم بیشتر از پیش بی ثبات تر و بدنام تر در جهان گردد تا آنجایکه اکنون کشورهای کمک کننده به بازسازی افغانستان نیز از چگونگی کارکردهای حکومت دلهره داشته و دیگر پروژه افغانستان را ناکام پیش بینی میکنند ، چنانچه همین اکنون اکثریت مطلق در ایالات متحده امریکا خواهان بیرون کردن عساکر این کشور از افغانستان بوده زیرا درک کرده اند که با وجود مصرف نمودن ملیاردها دالر درین کشور و تلفات سنگین نظامی ، حکومت افغانستان خود خواهان تغیر در اوضاع کشور نبوده بل با مصلحت گرایی ها و تقدیر از افراد فاسد شهرت اولین بین المللی خویش را نیز نزد دوستان خود دارد از دست میدهد. در پهلوی تمام این نابسامانیها با تأسف تعداد کثیر از هموطنان ما با گذشت هر روز در حملات انتهاری گروه های افراطی از بین میروند و حکومت در پی ملامت کردن کشورهای خارجی هیچ توجه به این مسله نداشته که این خود بیانگر ارزش قایل نشدن به خون یک افغان که به هزارها امید خانه را ترک میکند و سر انجام بصورت وحشیانه در اثر غفلت این حکام قدرت طلب به شهادت رسیده و فامیلش در سوگ آوری مینشینند. آخر تا به کی از دین ، لسان و مذهب ابزار سیاسی ساخت و در پی از دست دادن منافع خود با آن تجارت کرد.

قابل ذکر است که اکثریت از وزرای پیشنهادی کابینهء جدید حکومت افغانستان از نظر عامه مردم افغانستان در کارهای شان بطور کلی نامؤفق بوده اند و هیچ برنامهء مثمر را تا هنوز برای بهتر شدن وضع زندگی مردم در ادارات مربوطه شان پیاده نکرده اند ولی از همه أسف بارتر این است که همین وزرای ناکام به صورت متداوم از طرف رئیس جمهور کشور مورد حمایت همه جانبه قرار گرفته و حتی ناکامیهای آنها تقدیر شده و به وزارتخانه های مهمتر دیگر غرض اجرای مأموریت معرفی میشوند زیرا در بقدرت رسیدن حکومت رول داشته اند و باید از دسترخوان حکومت بی بهره نمانند. به نظر من دلیل عمدهء اینکه آغای رئیس جمهور منحیث فرد اول این کشور نتوانسته است یک حکومت حسابده و شفاف را پایه گذاری نماید همانا موجودیت تفاوتهای ایدیالوژیک بین وی و اکثریت از وزرای کابینه موصوف میباشد که این امر بیشتر چهره مصلحتی کابینهء وی را برملا ساخته چرا که تعداد اعظم ازین وزرا بنابر مصلحت های تا حدی روشن از طرف کشورهای کمک کننده و احزاب به رئیس جمهور پیشنهاد و اعراض کرسی نموده اند و اینها کمتر خود را جوابگو به فرد اول کشور ومردم عام میدانند زیرا برای آنها کسب رضایت بادارهای خارجی آنها در اولوهیت قرار دارد ، که همین امر باعث گردیده تا تغیرات جدی درین سطوح تا الحال بمیان نیآید.

از جانب دیگر تا زمانیکه قانون بالای تمام افراد جامعه افغانی بصورت یکسان تطبیق نشود این مصؤنیت پذیری اشراف و طبقه زورمند جامعه در مقابل قانون بمرور زمان به یک فرهنگ ناگوار تبدیل خواهد شد که عاقبت آنرا من منحیث یک افغان خیلی ها خطیر برای نسل های آینده این کشور میدانم و در پهلوی آن دامن فساد اداری در تمام سطوح اداری کشور به صورت سرسام آور در حال گسترش بوده و این پدیده در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ پلید بین اقشار مختلف کاری افغانستان میباشد و اکثرآ در مواقع مختلف طور ادعا میشود که علت افزایش این پدیده پلید همانا پایین بودن معاش مامورین حکومتی میباشد ولی پرسش اینجاست که آیا وزرایکه در اثر اختلاس های عظیم مالی فراری میباشند درین کتگوری شامل اند و یا اینکه دولتیکه قادر به پرداختت حقوق ماهوار هزارها دالر به یک مشاور خارجی و داخلی در دستگاه مختلف حکومت میباشد قادر نیست تا لا اقل حقوق مأمورین عادی خود را تا اندازه ایکه زندگی روزمره این قشر مظلوم تأمین شده بتواند بلند برد ، مطمنا که قادر میباشد. ولی متأسفانه که حکومت افغانستان یکبار هم به عمق قضیه توجه جدی ننموده و اقدام لازم را غرض زدودن این سرطان روی دست نگرفته است و فرصت های بسیار طلایی را در ظرف 7 سال گذشته درین راستا تا الحال از دست داده است.

علت تمامی این نابسامانیها بر میگردد به عدم توجه جدی دولت در اوایل حکومت مؤقت به متوقف ساختن فساد اداری و کنترول کشت مواد مخدر بود زیرا بزرگان چه خوب گفته اند که ( وقایه بهتر است از علاج ) ، همچنان با وجود روی کار آمدن ادارات مبارزه با مواد مخدر مردم در مجموع امیدوار بودند که شاید تا اندازه بمرور زمان جلو تولید این مواد در افغانستان گرفته شود ولی چون درین تجارت سیاه اکثریت افراد بلند پایه دولت دخیل اند بناء این ادارات ایجاد شده هم منحیث هماهنگ کننده قاچاق مواد مخدر در خفا فعالیت نموده و هیچگاه قادر به محاکمه کشاندن عاملین اصلی قاچاق این مواد نمی باشند و دولت هم در عین زمان چون بیشتر با رعایت مصلحت ها دنبال بقای خود میباشد ترجیح میدهد تا درین زمینه سکوت اختیار نموده و تمام انتقادات درین مورد را وارونه جلوه دهد.

قابل ذکر است که بادرنظرداشت 30 سال اخیر اگر دولت مردان افغانستان از خرد سیاسی معقول کار می گرفتند دیگر امروز کشور ما از لحاظ سیاسی به مراتب از کشورهای همسایه با ثبات تر و از لحاظ اقتصادی به مراتب از کشورهای همسایه پیشرفته تر میبود اما دولت مردان ما بیشتر سیاست را تابع احساسات خود ساخته اند و بدون درنظرداشت منافع ملی افغانستان در صدد برآورده شدن آرزوهای سیاسی و جاه طلبی های خود همیشه بوده اند که اگر این چنین دوام نماید بدون شک افغانستان به زودترین فرصت داشته های فعلی خود را نیز از دست خواهد داد و بار دیگر در انزوای مطلق سیاسی و اقتصادی قرار خواهد گرفت.

 

نوشته : محمد ناصر "کوشان"

دانشگاه نبراسکای ایالات متحده امریکا

 

 

 


بالا
بازگشت