نویسنده : میر احمد لو مانی 

 

-

بنام خداوند !  

 

روزنه  یی بر بن بست !

 

(به جوامع جهانی)

 

 

ان چه  که امروز در کشور و سرزمین افغانستان   دارد اتفاق  میفتد، فاجعه ایست عظیم !

فاجعه عظیم بشری  در قرن بیست و یک ، فاجعه یی که می سوزاند  و ویران مینماید ، و ضمیر  و وجدان های بیدار  جهانیان را  جریحه دار  نموده است !.

سرزمین افغانستان  در شرایط و وضعیت کنونی ، کشتار گاه  و قتلگاهی بیشتر نمیباشد ، زیرا در این سرزمین  ، هر دم  انسان و انسان ها یی به سلاخی گرفته میشوند. و سرزمین افغانستان زخم  نا سوری است  در گلو گاه جوامع بشری  در قرن بیست و یک !!

ان چه که امروز  در این  سرزمین میگذرد  و اتفاق میفتد ، ننگ و داغی است بر پیشانی  بشریت  و بر وجدان های بیدار ان ها یی که  حس مسئولیت  انسان بودن  در وجود شان نه مرده است  .

معضله افغانستان  مقطع خون چکان تاریخ است  ؛ که مسئولیت  تاریخی این مقطع ، بردوش نسل کنونی ست ! چگونه  میتوان  انسان بود  و به  وحدانیت  و عدالت خداوند  ایمان و  باور داشت  و معتقد به  دموکراسی اجتماعی بود  و در مقابل این همه رنج  عظیم انسانیت  در سرزمین  افغانستان  بی تفاوت و نظاره گر بود .

اگر بگوییم ، جامعه و  ملت افغانستان ، به خطا رفته ایم ! زیرا در ان جا جامعه و ملتی وجود ندارند ، بلکه قبیله و قبایلی اند که در  درازای تاریخ ایجاد این سرزمین  همواره در پی شکار همدیگر بوده اند .

در این سرزمین  وحدت ملی  با استبداد و  وحشت  قبیله یی به اشتباه گرفته شده است  و از همین سبب است که هیچ گاهی این سرزمین وحدت ملی را به تجربه نگرفته است .

ما سال های سال از تمدن به دور نگاهداشته شده ایم ، جفا تاریخی بر ما روا داشته  شده است . حاکمیت ها  و قبایل حاکم  نی خود کاری انجام دادند و نی هم استعداد و قابلیت ان را داشته اند و نی هم به دیگران این فرصت و شانس را  وا گذاشته اند  ! . در سرزمینی که  استبداد و وحشت  بیداد مینماید ، چگونه در ان نبوغ و استعداد  ادمی میتواند بار ور گردد .

ان های که  مسبب رنج تاریخی ملت و مردم افغانستان اند ، نی قهرمان ، اسطوره ،بابا ، نیکه ، بلکه در پیش گاه خداوند ، تاریخ  و مردم رنج دیده این سرزمین  خاینین بیش نمی باشند .

ان های که بیشرمانه  قهر مان سازی  و بابا سازی مینمایند ، در این کشوری که جز ویرانه چیز دیگری در آن نیست  ، نمیدانم بر چی مباهات مینمایند  ؟!! کجا است  وجدان ، شرف ، عقل ، شعور ، خرد و انصاف ان ها ! ان ها تا  بدان پیمانه ملت  و مردم را بی خرد و دانش فکر مینمایند  که ، هیچ چیزی را نمیتوانند  تشخیص بدهند  و این دیگر توهین  به تمام عیار به ملت ،مردم و بخصوص قشر روشن فکر جامعه مان میباشد

مردم افغانستان قربانی  جهالتی اند که بدان خو گرفته و عادت نموده و به حقانیت آن ایمان آورده اند ! و بر همین اساس است  که هر گاه  در مقاطع تاریخ ان ، بانی استبداد و جهالت  قد بر میافرازد  و اعلان موجودیت  مینماید ، توده ها  عاشقانه  به طواف ان نشسته  و همچون بت  به ستایش و پرستش ان می پردازند .  ارتجاعی ترین شخص در این سرزمین ، مقدس ترین رهبر ، پیشوا  و امیر محسوب میگردد ! و از همین اصل است  که روند مبارزه با استبداد و ارتجاع  در این سرزمین  تا هم اکنون به نتیجه مطلوبی دست  نیازیده  است .

از گذشته های دور و نزدیک در این سرزمین حاکمیت ها و قدرت های وابسته به ان  جهت بقا و تداوم خویش ، براساس اصل تفرقه بینداز و حکومت بنما ، این مردم ساده ، صادق ،خوش باور و با ایمان را همچون عملیه چکش و سندان  بر ضد همدیگر از ان ها استفاده به عمل آورده اند ، از همین سبب است که  تا هم  اکنون  زخم ها بر پیکر اجتماعی مان  خون چکان میباشد. تخم کینه ، نا باوری  و عدم اعتماد ملی ، از همین ناحیه آغاز میابد .

ما از گذشته های دور زهر کشنده ،مهلک  و تباه کننده  ارتجاع را در رگ ، رگ وجود خویش احساس نموده و با ان زنده گی توام با مرگی را سپری نموده ایم ! ما قربانیان تاریخی استبداد و ارتجاع هستیم ! استبداد  و ارتجاعی که امروز جوامع جهانی و جوامع مترقی  متوجه این افیون کشنده و مهلک گردیده اند .

افغانستان از گذشته های دور  کشتار گاه  و قتلگاهی بیش  نبوده است ، تنها تفاوتی که امروز با گذشته دارد این است  که امروز  انسان و انسان ها یی از ان طرف مرز های معمول جغرافیایی ، از ان طرف اقیانوس ها نیز  خواسته و یا خواسته قربانی  توطئه ، خشونت و نا روایی های استبداد و ارتجاع در این سرزمین  میشوند . ما  مردم این سرزمین  از گزشته های دور  ، چندین نسل  با استبداد  و جهالت هم خانه بوده ایم  و زهر آن را با گوشت ،پوست  و خون خویش  احساس و لمس نموده ایم  و امروز بعد از جهانی شدن ارتباطات ، جوامع جهانی  متوجه این افعی خطرناک  گردیده اند .

امروز دیگر مثلث شوم  ترور ، مخدر  و انتحار یک پرابلم داخلی برای افغانستان محسوب نمیگردد ،بلکه معضله ایست جهانی ! و از همین سبب است که  جوامع  مترقی ، انسان دوست  و خواهان دموکراسی ، در این سرزمین  حضور نیروی انسانی  بهم رسانیده اند  و  فرزندان شان  در این امر انسانی  و حیاتی  ، از دادن جانهای  خویش نیز  دریغ نمی ورزند ‍!

مبالغ هنگفتی  پول و سرمایه  در این امر  به مصرف  میرسد  ، سعی، تلاش و کوشش های  دیپلوماتیک به گونه نشست ها ، کنفرانس ها و دید و بازدید متعدد  تا هم اکنون در این باب صورت گرفته است ! اما متأسّفانه   نتایج حاصله از تمام این سعی و کوشش های بشر دوستانه  تا هم اکنون ، ان گونه که باید ، رضایت بخش و قانع کننده باشد ، رضایت بخش نمیباشد. ! چرا ؟!!

علت روشن است ، زیرا  جوامع جهانی  با تمام خبره گی ،تبحر  و تجارب غنی که دارند  ،در امر باز شناسی  ارتجاع و عوامل آن  به پختگی کاملی  نایل نگردیده اند ، و در امر باز شناسی مسایل افغانستان ، ان گونه که باید و لازم است ، دقت و توجه به خرج نداده اند

استبداد و ارتجاع به اندرون افغانستان  همچون  ویروسی  را میماند  که در صورت  احساس  و اکسیون، قبل از اسیب دیدن   چهره عوض نموده  و سیر جریان به وجود آمده را گمراه مینمایند .  

 تاریخ نشان داده است  که فرزندان  قبایل استبداد  در طول تاریخ  سرزمین مان  همزمان با تغیر و تحولات تاریخی    در این سرزمین  چهره عوض نموده اند!

 از لحاظ ماهیت  چی فرقی میان ملا عمر ، حفیظ  الله امین   و تعداد  روشنفکر دموکرات ، لیبرال و  طرفدار دموکراسی در دولت کنونی ،وجود دارد ؟!! اما از لحاظ شکل  و ظواهر  تفاوت ها از زمین تابه آسمان ها میباشد . و این جز برای فریب مردم و جوامع جهانی  چیز دیگری نمیباشد .  ان ها گاهی ریش میگزارند   و گاهی نکتایی میزنند  و گاهی هم چپن و کلاهی بهم میزنند  و.........و از این جا است که ما تا به گلون  به اندرون خون و رنج غوطه ور بوده  و در جهان به عنوان تروریزم ، قاچاق چی و... معروف و انگشت نما گردیده ایم و.....      

در سال 2001 میلادی  با هجوم  و ضربات کوبنده  نیروهای مترقی و صلح طلب ، در افغانستان  طومار ننگین  حاکمیت طالبان برچیده گردید !       این سرزمین از و.جود ننگین  دهشت  افکنان پاک کاری گردید ، اما امروز بعد ار  گذشت هفت سال  مبارزه  پیگیر  و قربانی دادن هزاران نفر  و مبالغ هنگفتی  سرمایه و. صرف زمان ، باز هم زمزمه باز گشت  طالبان  بر محور قدرت و حاکمیت به شکل جدی ان  قابل طرح میباشد.

اگر هدف ایجاد حاکمیت به گونه طالبانیزم  بوده است که در هفت سال قبل این حاکمیت در افغانستان موجود بوده است  ! پس چرا این همه مصرف ،چرا این همه تلاش  و چرا این همه  قربانی ؟!!

شعار ، زمزمه  سازش و گفتگو با نیروهای  متحجّر، عقب گرا ، مستبد  و تولید کننده  انبوه  تولید و ترافیک مواد مخدر  هیچگونه حیثیت ، آبرو  اعتبار و اتوریته یی  برای جوامع مترقی باقی نخواهد گذاشت ! در صورت عملی شدن چنین طرحی  دیگر ناتو نمیتواند  به عنوان  یک نیروی پر اقتدار نظامی بین المللی  ابراز موجودیت بنماید . 

یکی از عوامل  و علل اساسی  شکست جوامع جهانی در قبال افغانستان  در این مدت زمان هفت سال، همانا عدم  کار آیی دولت مردان  حاکم براین سرزمین میباشد !

چگونه دولت مردانی که خود هیچگونه ایمان و باوری به دموکراسی و حقوق بشر ندارند ، میتوانند حاکمیت مبتنی بر اساس و اصول دموکراسی را در کشور و مملکتی به وجود بیاورند. تعداد بیشماری از پرسنل عالی رتبه دولت کنونی  بیش تراز ان که  به دموکراسی  و عدالت اجتماعی بیندیشد بر اساس تفکر و  اندیشه غلط  و  بر مبنا ی حفظ   منافع قومی ، قبیله یی خود ، و در نهایت در جهت چگونه گی باز گشت وحشت دیکتاتوری   طالبانیزم در این سرزمین می اندیشند و عمل  مینمایند .

در جبهه سیاست  داخلی و خارجی  سعی ها همه در جهت  اقتدار ، ابهت  و طرح بازگشت دوباره  طالبان  روی دست گرفته شده است  ! و بر اساس همین  سعی و تلاش  ها بوده است که امروز طالبان به  عنوان  قدرتی در منطقه و جهان  مطرح ، و مورد بحث میباشند .......و در حالیکه بحث، چانه زدن ، امتیاز دهی  و... با تروریزم و  باند  مافیایی مواد مخدر  با هیج اصل و اصول  انسانی و کرامت  دموکراسی  سر ساز گاری نداشته و نه خواهد داشت .

برای چگونگی التیام بخشیدن به این زخم خونین ( افغانستان) و ایجاد جامعه انسانی در ان ،  و برون رفت جوامع جهانی از این معضله  مهلک  و غیر انسانی  مواد اتی ذیل  به گونه پیشنهاد  طرح میگردد : !

 

1- :  ایجاد وحدت و هماهنگی  کامل  میان دولت ها ی قدرت مندی  که معتقد به  آزادی  و کرامت انسان میباشند  و در پروسه  امنیت جهانی  احساس مسئولیت مینمایند ، و در معضله افغانستان مستقیم و یا غیر مستقیم  سهیم و مرتبط میباشند ؛و

تفهیم این موضوع  به مردم جهانیان  که تروریزم موجود در افغانستان یک خطر جدی جهانی بوده  و در صورت رشد و اشاعه ان ، هیچ کشور ، مملکت و جامعه یی   از خطر ان محفوظ و مصون   نخواهد بود !

روی این موضوع به خصوص با دولت مردان کاخ  کر ملین به طور جدی   و واضح ( باید) صحبت  و تبادل نظر صورت گیرد ! که روسیه فدراتیف بنا بر علل و عوامل گوناگون  بیشتر از خیلی کشور های دیگر  در مقابل رشد و گسترش تروریزم و رادیکالیزم اسیب پذیر بوده و خواهد بود .

روسیه نی تنها  در مسایل  امور نقل و انتقالات لوژیستیکی با جوامع جهانی همکاری بنماید بلکه در ساحات دیگر ی نیز نقش برازنده تری باید   به عهده  بگیرد .

 دولت مردان جمهوری فدراتیف روسیه  اگر خاطرات تلخ جنگ های قفقاز را فراموش نموده اند  . تاریخ ، مردم ان سرزمین  و جوامع جهانی  ان را به فراموشی  نه سپرده اند. خاطرات تلخ بسلان  و....هنوز از اذهان جامعه و تاریخ پاک نگردیده است .

2 - :  برای  ان که دیگر افغانستان لانه پرورش  تروریزم ، ارتجاع  و رادیکالیزم  نباشد  و این کشور قربانی ان نگردیده و جامعه  جهانی  را مورد تهدید  قرار ندهد ! ، برای ایجاد جلو گیری از این پروسه ، افغانستان  نیازمند حاکمیتی است؛ مبتنی  بر دموکراسی  و عدالت اجتماعی  و برای  نیل  به چنین هدفی ، این کشور نیازمند دولت مردانی است  که ، این دولت مردان ،  خود  ایمان و باور کامل به دموکراسی  و عدالت اجتماعی داشته باشند .

در حالی که، تا هم اکنون   چنین نبوده است .        بیشترین کادر های بلندپایه دولت ، قبیله یی ، خاندانی ، ارتجاعی  و در یک کلام  فاشیستی   فکر نموده و به ان معتقد بوده و در جهت منافع ان  عمل  نموده  اند .

مطمئنم  که در صورت موجودیت حاکمیت ، دلسوز ، کاردان  و عدالت پسند ، جبهه دموکراسی جهانی   تا   بدین پیمانه در کشور افغانستان  با شکست مواجه نمی گردیدند   و نیرو های ارتجاعی انتحاری  مواد مخدر   تا بدین پیمانه از اعتبار ملی و بین المللی بر خور دار نمی شدند .

جوامع جهانی برای ایجاد دولت مفید ، کارمند  و  دارای قابلیت های  استاندارد  پذیرفته شده جهانی  ، از خیل عظیمی از تحصیل کرده گان،  متخصصین  دلسوز  و طرف دار دموکراسی پراکنده   در اقصی نقاط جهان  استمداد جسته  و از  وجود پر فیض روشنفکران  با همیاری و همکاری جوامع جهانی استفاده لازم  را به عمل بیاورد .

مطمئنم که در صورت اقدام به چنین عملی  جبهه مشترک  دموکراسی در افغانستان به وجود آمده   ، و در صورت موجودیت چنین جبهه یی ، اعتماد به نفس ملی در میان روشنفکران  افغانستانی  جوانه خواهد زد!

در حالیکه در شرایط کنونی در معضله افغانستان همگان دریک سردرگمی  پر ابهام به سر برده  و پاسداران جهالت در این سرزمین هر روز هار  و هار تر از گذشته  عمل مینمایند . شعار ننگین مذاکره ، مفاهمه و  به دور یک میز نشستن همرا با تروریزم  ننگین ترین شعار قرن  حاضر خواهد بود. 

3  -  :  جهت تضمین بقا  و تداوم  حاکمیت  مردم سالاری در کشور افغانستان ، این سرزمین  نیاز مند  نیرو یی است  تا در آینده های دور و نزدیک   از عزت ، شرف  و دست آورده های  دموکراسی  جهانی در این سرزمین ، به دفاع و حراست  بپردازد .   و برای نیل به چنین هدفی  از میان  ملیت های محروم ،درد دیده ، وطن دوست  و ان ها یی که تشنه صلح  و عاشق آبادی سرزمین افغانستان هستند ، از میان ان ها فرزندان شان به عنوان کادرهای برجسته آینده  کشور، تحت تعلیم و پرورش قرار گرفته  و استفاده اصولی از  نیرو ، نبوغ و خلاقیت  شان  صورت  بگیرد . من  شک ندارم  که از میان انها خیل بزرگ از سربازان جان بر کف  عزت ، شرف و اقتدار افغانستان سر بلند خواهد نمود ! از این نیروی  بی پایان و خدا دادی  هم در ساحهء نظامی  ( ارتش و پلیس ) به جای ملیشه  سازی قبیله یی باید استفاده گردد  و هم در ساحات  کار های اداری دولت و هم چنان  بعنوان کادر های برجسته علمی  در ساحات مختلف  رشد و شکوفایی  سرزمین افغانستان.  و....

در جزئیات  این طرح حاضر ممکن نواقص و اشتباهات  فراوانی   وجود  داشته باشد  ! اما در چهار چوبه عمومی  ان ، من مطمئنم  که طرحی است که میتوان  بر آن تامل نمود  و در صورت پالایش و پیرایش ان ، به نتایج مطلوبی نایل  آمد . .....

..و من بعنوان فرزندی از سرزمین افغانستان  ، به عنوان کسی که احساس مسئولیت در وجود م    نه مرده است ، ان چه در ذهنم رسیده است ، در این مقاله گنجانیده ام ، امید ان ها یی که اگر  در این متن با من هم عقیده هستند  و توانایی ترجمه

این متن را به خصوص به زبان  انگلیسی دارند ، لطف کنند این مسئولیت را به انجام برسانند . که ما نسل کنونی  مسئولیت بس عظیم  تاریخی بر شانه های مان سنگینی مینماید  .

و من الله توفیق . میر احمد (م) لو مانی ! مینسک  بلا روس .                                  



بالا
 
بازگشت