مارک توین افغانستانی

 

بازهم یک طنزسبزبال

 

دوستی طنزسبزبال را خوانده بود، به من تیلفون کرد، نام خود را نگرفت من هم پرسان نکردم که نشه حرف زدن آن خراب نشود. نمی دانم ازکجا تیلفون زده بود، آدم با ادب وبا تربیه بود،درعین حال  مرد کنجکاو،شوخک ، لغزگو وصدای زنانه مانند صدای احدی رهبر افغان ملت شوهر فاطمه جان گیلانی داماد پیرسیداحمد کیلانی که خودرا کاندید ریاست جمهوری کرده ، داشت.

در ضمن خوشی از نوشته های من وسایت وزین آریایی گفت:کسانیکه میخواهند حریف های سیاسی وقلمی خودرا سر زنش کنند، دست به آیت وحدیث می زند، به اساس آیات قرانی وحدیث ساختگی جانب مقابل را تکفیر با قلم وزبان میکنند ودر محافل ومجالس الله اگبرمی گویند پکول به سر می کنند ودستمال فلسطینی بگردن می اندازندووخودرا در «خ!ا! ی! ه » این وآن کشال می کنندعلت آن را از من پرسید.

گفت :تو هیچ وقت در نوشته های خود ،حدیث وآیت نمی گویی وملت ما ملتی است، که شما در حرفها ونوشته خود اگرحدیث وآیت بگوئید، اگر به چار کتاب کا فرهم باشید، چون  شنیده اند که شریعت ظاهر را می بیند، مورد تائید ملیت های خوش باور افغانستان قرار می گیرید، وهم گفت: می دانید! ملیت های ما بدون از اینکه کسی را بشناسند، واز سابقه آن خبر باشند، یا نبا شند ،پای کله خورها«تفنگسالار»های منطقه در بین باشد، به او رای میدهند. «پیش ملت ما کشمش وپندانه یکی است.»

من ازمارشال فرمانی  فهیم وضیاء مسعود برادر احمدشاه مسعودفقید؟؟!!در طنز سبزبال نام برده بودم .او خنده کرد. که در این چندسالیکه کرزی زمامدار است ،این موش وپشک بازی مجاهدین ،کرزی وطالب ،امریکا وناتو را مگرملیت های افغنستان  نه فهمينده اند ،ویا فراموش کرده اند که تو به یاد ملیت های افغانستان بنام طنزسبزبال گذشته هارا تکرارمی کنی. به او گفتم . چون پول تیلفون سر شما زیاد می شود. در هفته آینده، سری به سایت وزن آریایی بزنيد جواب خود را از آن سایت بگیرید.

من حالا به دوست ناشناخته خودبه اجازه خودشان  جواب می دهم.

 دوست عزیز! دراین جای شک نیست که مردمان ضعیف وبی وجدان وخصوصاً مستعار نویسانی که نه عکس شان جایی دیده می شود ونه هویت شان معلوم است. ودل آدم هم برای شان می سوزد، شاید پدران شان معلوم نبوده، مادران بیچارۀ شان در زایشگاه کابل از مجبوری به نرس ها اینها را داده باشند. ومادران بدبخت بخاطر عزت وآبروی خود از شفاخانه فرار کرده باشند. وبچه ها ی بیچاره وبی هویت شده باشند. این بی هویت ها مردمان ضعیف النفس اند، بخاطریکه منطق قلم وخودش ضعیف است ،جانب مقابل خودرا نتنها به اساس حدیث ساختگی خودزیر ضربه قرار داده به اساس آیت قرانی هم سر زنش وتکفیر میکنند. وحتی یک تعداد این اشخاص به اساس معقوله( ولوکانه دوقاته) حتی آیت قران را بخاطرملامت کردن جانب مقابل، قران را بنفع حرف ونوشته خود تفسیر می کنند. چون کردانندگان سایت ها از مسایل دینی خبری ندارند. نمی دانند که این آدم چه کاه ی بی دانه رادر نوشته خود بنام دین ،آیت ، حدیث، اسلام، شریعت ، مذهب ، خدا ورسول باد کرده .سایت ها نوشته های آن ها را بنشر می سپارند.

جانب مقابل  حدیث وآیت گویان نویسنده استند . ولی عالم دینی نیستند .

 می بیند. که با سگ درجوال افتاده اند.که ازشمشیر دین بخاطر فریب دیکران از آیت وحدیث کار گرفته ، می ترسندکه مردم نادان حرفهاوحدیث ساختگی این اشخاص را شاید قبول کنند . نا چارپشت دور می دهد ودُم نوشتۀ خود را کوتاه  می کند نمی خواهد .که زیاد تر با یک مستعار نویسان بی هویت جرو بحث بیشتر کنند. اکثریت ملیت های افغانستان فضل خدااز حدیث وتفسیر قران چیزی نمی دانند. کور یک چشمه در شهر کوران خودرا پادشاه می داند وملیت های کورهمیشه رعیت شاهان یک چشمه بوده. ملیت های ما دایماً به فضل خداوند رعیت بوده اند. دعوی شهروندی  نکرده اند. من نتنها که خودم درنوشته های خودازحدیث وآیت چیزی نوشته نمی کنم .اگر سر من  دلقکان به اساس آیت وحدیث واقعی ویاساختگی نوشته  ومرا تکفیرویا رهنمایی کنند. من جواب شان را به اساس آیت وحدیث نمی دهم، جواب شان را به منطق خود می دهم ، من ضد حدیث نویسان، آیت نویسان مستعارنویسان بی هویت ،ضدتاجران دین ودلقکان دینی استم پیش من هیچ انسان قابل تکفیر نیست، وقتیکه پای تکفیروحدیث وآیت  دربین آمد، دموکراسی بگفتۀ صوفی محمد دیگرآنجا جای ندارد، به گفته (صوفی محمد، رئیس نهضت «نفاذ» شریعت پاکستان درتازه‌ترین ادعای خود ازتناقض آیات متعدد قرآن با دموکراسی سخن گفته است. واز مغایرت 134 آیه قرآ ن با دموکراسی خبر داد!)

به اصطلاح مردم ما اگرسر حرفهای صوفی محمد خسر مولانا فصل الرحمان پسر مفتی محمودجاسوس آی ای اس رفیق طالب ومجاهدین باور نداری خاک دامن کنید .من نمی خواهم که منطق انسانی دیگران را با وحی الهی ویا به اساس حدیث یک پیغمبر برگزیده جواب بگویم درحالیکه تمام تحصلات من درشریعت اسلامی بوده و پنج عیب شرعی را بهتر از دیگران می دانم ودر یک خانواده مشهور روحانی به دنیا آمده ام. من یک بنده مظلوم وناتوان وغربت نشین در کانادااستم، بکار های که از توانم بالا باشد، دست نمی زنم. حالا من همه سوالات ترا دراین طنز سبزبال دیگرجواب می گویم که هم ملیت های افغانستان را بشناسی وهم بخندی.

روزی یک عالم دینی در عین راه رفتن نان می خورد. نفریکه در پیش روی آن آمد، گرسنه بود اورا نا ن نداد، مرد گرسنه کمی ناراحت شد، دهن خودرا کچ وکورو لور کرد حدیث ساختگی خودرا مانند طالبان کرام ومجاهدین سربه کف گفت :تو از این حدیث مگرخبر نداری واین حدیثی که من گفتم: نمی دانستی؟ که نان خوردن درعین راه رفتن از نگاه شریعت ماحرام است. من بتو چیزی نمی گویم، اگر! دیگر مردم خبر شد وترا دید بازجواب مردم را چطورخواهد داد. مردیکه درعین راه رفتن نان می خوردعالم دینی  بود می دانست  حدیث این مرد حدیث ساختگی است .

 وازجمله حدیث  هایی است که شیطان ها به نفع خود خصوصاً بعد از بوجود آمدن مذاهب بخاطر تجارت مذهب حدیث فروان ساخته شده، گفت: مقصد تو از کدام مردم است.

همان مردمی که مثل توخصلت گو سفند رادارند. در کوچه وبازار این شهر زندگی می کنند. گفت: حالا ببین که دانش دینی وسیاسی مردم مورد نظر ترا به تو نشان بدهم. سنگ بزرگی درآنجا بود. بر سر آن سنگ بالا شد. گفت: او مردم از هرکس که زبان آن به بینی آن برسد. به اساس حدیث پیغمبراسلام بدون چون وچرا به جنت می رود. بعد ازگفتن حدیث ساختگی ، هر کس کوشش می کرد زبان خودتا به بینی  اش برساند. روی خودرا به همان آدمی گرسنه که گفته بود درعین راه رفتن نان خوردن حرام است، گشتاند وگفت :که اینها مردم استند. یا گوسفند؟ من به دوست خودبه صراحت می گویم دوست عزیز! در حالیکه سرملیت های بیچاره ومظلوم افغانستان باورندارم که از حقوق خود دفاع کرده بتوانند. سر این انتخابات افغانستان که در چنگال استعمار وتمام کاندید ها پپت استعماراست، ایمان ندارم . واین را هم می دانم که طنزهای سبز بال ، سرخ بال وسیاه بال من سرملیت های خوش باور افغانستان تاثیر ندارد. چون سواد ندارند تاثیر نمی کند  وگناه هم ندارند. بخاطر فقر وناچاری در دام استعمار گران وپپت های استعمار گران افتاده اند. ملیت های ما خصلت گوسفندی دارند. دنبال دلقکان که سالها جنایت کرده اند حق ملیت هارا خورده اندوبه اجنبی جاسوسی کرده اند. این ملیت باز دنبال همان جنایت کاران مانند گوسفندان می روند. حرف های جنایت کاران ووطن فروشان راقبول می کنند ورای می دهند. من فقط مسوولیت وجدانی خودرا رفع می کنم .ادعای بیشتر ندارم ونمی گذارم که آب در روده خاینین گرم شود. در حالیکه می بینم کسانیکه دست شان در خون ملت افغانستان رگین است خودرا یا کاندید کرده اند ویا از یک قاتل وطن فروش دیگرپشتیبانی می کنند. وهیات انتخابات هم از جمله همین قاتلین ووطن فروشان می باشند. وقانون هم در وطن ما حیثیت تار جولا راداشته مارها از آن عبور می کند ومگس ها در آن بند می مانند. ونویسندگان دین فروش مجاهد وطالب نمای ما مانندابوبکراحمد بن محمدبن عمر وشیبانی(ق .278 .ه .ق.) وی شانرده  سال منصب قضای اصفهان را داشت«50000 » حدیث از حافظه خود نوشت. ومستعارنویسان وتاجران دین از حدیث های این قاضی ابوبکربخاطر سرکوبی وطن پرستان استفاده می کنند. ومن کسی استم که جواب دندان شکن به این دلقکان می دهم وخشتک شان را بیرق حزب وتنظیم شان می سازم..

دین فروشان و، وطن فروشان

دلم ای هم وطن

 مثل توآتش گرفته

نتنها تو

خودومن را

 هم

آن خاین فروخته

به مردم  مس را

طلای نایاب گفته

مدال شرق وغرب

 برسینه دوخته

ویالقابی بعد مرگ گرفته

از این رو

شهرت و

نام

خود

 کشیده

ازآن روز ی که

انسان راکشته

ویا

 ویران کرده و

یاسوخته

شد معاون

"گل آقا ی"سک بازو

کرزی

وطن وملت و

خود را

به یک د و

در

قمارخانۀ

آی اس آی

 باخته

 


بالا
 
بازگشت