سیدموسی عثمان هستی  مارک تواین افغانستان

 

سردارداوودآغازگرجنایت سه ونیم دهه درافغانستان است

 

شناختی که ملت ما ازداوود دارد، هیچ جنایتکاروفاشیست قبیلوی نمی تواند ، ازسردارداود به قلم قهرمان بسازد، چون نقش سردار داوود جنرال ماشینی درشکل گیری حزب دموکراتیک خلق بدستورکاجی بی آشکارهویدا وسبب بربادی مملکت ومردم ما تا امروزگشته وهیچ وجدان پاک نمی تواند، که قبول کند،که در بربادی وطن ومردم وکشتار بی گناهان سردارداوود نقش یک جنایتکارا بازی نکرده ، وجاسوس نبوده است .

بگفتۀ عارف ریگشاه شهید سرفرازوطن دروقتیکه می بردندش به کشتارگاه روی خودرابه طرف محافظ خود کردوگفت : عمر من با کلینر وموتروان یک جا دریک دستر خوان گذشت وآنها معقولۀ دارند که آن از شناخت جامعه افغانی الهام گرفته اند واین بیت را خواند.

هرکی را دامن زپشـــــت برداشتند

تخم بی شرمی برروی اش کاشتند

به سرداود بگوئید: که « پر روی ترین پست ترین اشخاص درفرهنگ افغانی ما مردمان دامن به پشت است که آبرواش ریخته  نه بخود بند وازاست ونه به دیگران ومن به این حرف های خودنظر به تجربه که در جامعه خود دارم ایمان دارم همسنگران امروز وفردا تووخانودۀ تو ازهمین قماش است  کسی که با تو محاسبه خواهد کردکه وطن انسان وانسایت را دوست دارد.» ملت ما هم به همین عقیده است که غیرازمردمان دامن به پشت دیگرتمام ملت افغانستان از خانواده دیره دونی ازنادرغدار تامصطفی ظاهرخاطر خوش ندارند وبیرق داران راه این خانواده بی شخصیت ترین انسان های جامعه است  ، وملت شریف ما به این عقیده است،  وطن ما بدست سردارداوود وخانوادۀ سردارداوود ویران و تاریخ اش نقش برآب شده . انگلیس توسط سردار هاشم خان سردارداوودبه دامن  کاجی بی انداخت سردار داوود وقتیکه در نمک دان خود «ش..ا..ش » کرد وطن ما به بر بادی رفت.

 گرچه قبل از روس هاجنرال سازی ومارشال سازی بفرمان انگلیسها دربین دست نشانده های انگلیس رواج داشت، سردارداوود بعد از قتل عام خانواده سید کمال به دستور دوکتوران ترکی که در زمان نادر ازشفاخانه علی آباد کابل به ترکیه فرستاده شده بود، تا از ذهن مردم جنایت سردار داووددورماند باشد.

 ولی خاندان وعامیان خانوادۀ سردار داوود  نمی دانستند که هیچ جنایت از حافظه تاریخ دورنمی ماند. اورا از ترکیه به فرانسه  وبعد ازباز گشت ازفرانسه به رتبه جنرالی بدون سپری کردند سلسله  مراتب رتبه های مروج عسکری به رتبه جنرالی ارتقا دادند.

کسیکه قبل ازسردارداوود به رتبه های بخششی مفتخر شده بودمار شاولی خان برادراصلی نادرغداربنام کابل گیرک به درجه مارشالی ، محمد گل مهمند نایب سالار ملکی ونظامی ، محمد وکیل خان نایب سالار، محمد غوث خان نایب سالارپدررسول رییس ضبط احوالات دستگاه جاسوسی زمان صدارت سردارداوود ونایب سالارعبدارحیم خان کوهستانی صافی که از زما ن امیر حبیب الله خان تا زمان هاشم خان درهرحکومت یکسان مقرب بود، وبعد هادر جنگ صافی متهم به همکاری با مردمان صافی شد، با استاد خلیلی خواهر زاده خود به زندان رفت، وبعد از رها شدن زندان در خانه خود، در قول آب چکان کابل فوت کرد، وجنازه آن را به کوهستان انتقال دادند، ودر کاپیسا دفن است . خدا به او کمک کرد بندی گری به او در تاریخ یک بینی خمیری شد.

 جنرال سازی بعدها درزمان حکومت سردارداوود وحزب دموکراتیک خلق ومجاهدین وکرزی که در بین مردم ما بنام رتبه های حرامی یاد می شود. (به اصطلاح به اشخاص بی پدرو بی مادر دفتاً این رتبه ها ازطرف دولت های سر قدرت بخاطر بقای دولت های پا نزدیک قبربه بی شخصیت ترین اشخاص داده  شده ومی شود.) به ضرب المثلی می ماند که خانۀ نادیده بچه شد، نام آن را شلغم خان ماند. نام های شلغمی تا امروز در اردوی بی پدر وبی مادرافغانستان روج دارد.

 روزی من درکابل با یکی ازاین جنرال ها نشسته بودم وقتیکه ازپیش من جنرال شلغمی می رفت نشان های سر شانۀ خودرا بیچاره کشید من گفتم جنرال صاحب چرا نشان های سر شانه خودرا کشیدید. گفت : چون خانه می روم پول ودارایی مملکت را خاینین خوردند، جنرالی های بی محافظ وبی موتر را بما دادند ، از اینکه جنرال زیاد است ومن بی سواد وبی پول استم موتر ندارم به من درچوکی دوم بریدمن کار دادند ، چوکی دوم بریدمن از نگاه قانون مستحق موترومحافظ نیست ،درسرویس های شهری می روم ، اگر نشان های جنرالی مرا درسرویس مردم ببیند سرمن ریشخند می زنند. من ودیگر جنرال ها ی بی موتر وبی محافظ نشان های سر شانه خودرا می کشیم، ودرسرویس های شهری می رویم ،حتی بعضی وقت ها که اتفاقی رخ می دهد، ما را در بین سرویس ها بنام کیسه برلت وکوب می کنند ،جنرال صاحب با ما خدا حافظی کرد.بخاطرسرویس یک پا داشت یک پای دیگر قرض کرد بطرف ايستگاه سرويس شهری خودرا مرش مرش داد. دوستی که در آن مجلس با ما بود. گفت: در زمان جهادی ها وحزب دموکراتیک خلق بعضی هنرمندان وکیسه برها مانند کا کا وصال پنجشیری شامل عسکری وبه مقام جنرالی رسیدند، حالا که شاگرد های کاکا وصال کیسه بردرسرویس های شهری  بالباس های  صاحب منصب عسکری بالا می شوند .دل شان را آرام نمی گیرد، کیسه بری می کنند، این جنرال صاحب راست می گوید، ومردم حالا که با لباس عسکری بدون فرم ونشان بالا شود،از پهلوی آنها مردم خود را دورمیکنند، وفکر می کنند، که از جمله شاگردان جنرال کاکا وصال کیسه برپنجشیری است، درحقیقت بنیان گذار مکتب جنرالی  بدون سلسله مراتب در زمان حکومت خانواده نادرغداراولین جنرال بی گر وبی لیتی سردار داوود درافغانستان بود. ناخوانده به منبر جنرالی خشتک کشال بالا شده ،که بعد ها در زمان خودسردار داوود وحزب دموکراتیک خلق  بنام مکتب جنرالی وصال کیسه برپنجشیر این سلسله یاد شده  وتعدادشان به هزارها می رسد از تمام شان نام بردن امکان ندارد . چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

در این اوخر مصاحبه های با اشخاص وافراد که در جریا ن کودتا شامل بوده ویا نبود ه مصاحیبه کردند . .این مصاحبه ها عوضیکه حقایق را روشن کند، جرایانات کودتای سردار داوود تا حکومت کرزی را زیر سوال بردو برملت ما کاه بی دانه مصاحبه کنندگان باد کرده اند ،از آن چیزی ملت ما بدست آورده نتوانست و نمی تواند.

 این مصاحیبه ها سبب شده که خود کشی بزدلانۀ داوودرا درگردن جنایت کاران بدنام تاریخ بزنند درحالیکه کور خوانده اند وکسی را که قاتل سردارداود می دانند وبنام جنرال امام الدین از آن نام می برندبکلی دروغ ویک اتهام نادرست است .

 قبل از کشته شدن سردارداود توسط محافظین سردارداوود امام الدین  زخمی شده بود سردارداوود قبل از این که کشته شود گفته بود که من به حزبی که خودم آن را پایه گذاری کرده ام به هیچ صورت به پیروان نمک حرام خودم تسلیم نمیشوم وتسلیم هم نشد. زخمی شدن امام الدین تصمیم های عجولانه سردار داود را به دست پاچگی ورخطایی تا سرحد جنون وبزدلی  رساند تصیم نجات از مغزاش فرار کرد نا جوانمردان سردارداوودخود وخانوادۀ  خود رابخاطرترس از محاسبه فردای ملت و ترس ازجنایت خود وخانواده خود وارتباطاطی که با دستگاه جاسوسی  کاجی بی ونقش اش در ساختن احزاب واز ترس محکمه  واز ترس مردم متضرر ،خانواده میوندوال، ماما زرغون شاه، کتب خان ، عارف ریکشاه ،ممتاز ترانسپورت، واخوانی هائیکه در زمان قدرت او به تحریک حزب دموکراتیک خلق که در اول کودتای آن سهم داشتند زندانی وکشته شدند.

نطر به تعهد وخصلتی که جاسوسان دارند مانند دیگر جاسوسان قبل از دستگیری سردارداوود دست به خود کشی خود وخانواده خود وسوختاندن اسناد محرم ننگین تاریخی که از سالها دراز درارگ کابل مانده بود که در آن جمله قتل های امير عبدالرخمن خان امیر حبیب الله خان دوسیه های اشخاص وافرادی که ازنادر تا داوود کشته شده بودند معاهده های پنهانی  زمامداران خاین با دستگاه های جاسوسی صدها اسنادی که از نظر ملت پت وپنهان بود  .

مثال این خود کشی ها در بین جاسوسان دنیا زیاد دیده شده، خصوصاً در بین جاسوسان کاجی بی ،سیا ،جاسوس های انگلیس واروپایی که سر سپرده دستگاه های جاسوسی بودند خودکشی فراوان دیده شده است . یک مثال برجسته آن یعقوبی است که یا خودرا کشت یا اورا کشتند. مصاحبه بامصاحبه کنندگان آفتاب را به دوانگشت نمی تواند پت کرد، جنایتکار دیگری را به قتل یک جنایکار دیگر متهم ساخت و از آب گل آلودماهی گرفت وبزدلی های سردارداوود را پنهان کرد.

تنها کاری که کرزی کرد ،چند استخوانی که آن هم ثابت نشد توسط یک جنایکاری که پول از کرزی ودار ودسته سردارداوود گرفته بود سرو صدا هارا در وطن خلق کرد .وجرائت ابراز نظر به مخا لفین وطرفداران سردار داوود با استفاده از دموکراسی واردتی غرب به مردم داد ولی بازی خطرناک که از طرف انگلیس ها به راه افتاد وهزاران وطن فروش از این مدرک پول به جیب خود زد

دست آوردی که مزدوران پول وشهرت از این سر وصدا ها بدست آوردند

توانستند دستورانه سازان تاریخ  قبلوی را باز کنند  وجرائت داده که از سردارداوود جاسوس شناخته شدۀ کاجی بی یک قهرمان پنبۀ بسازند. گرچه روز بروزدارودسته خودسردرداوود مانند حزب دموکراتیک خلق خصوصاً حسن شرق  مدیر قلم مخصوص زمان صدارت داوود وصدراعظم زمان حزب دموکراتیک خلق عبد الحمید خان محتاط از همسنگران کودتاه سردار داوود،  توخی سر دفتر ونفر خاص نجیب الله آخرین رهبر حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،دستگیر خان پنجشیری عضو بیروی سیاسی حزب دموکراتیک خلق  ودیگر عضای حزب دموکراتیک خلق که زمانی از ازهمسنگران سردارداوود بودند. جنایت وجاسوس بودن سردارداوود ودست داشتن سردار داوودرا به تحریک دستگاه های جاسوسی در ساختن احزاب چپ وراست افغانستان نقاب کشی کرده اند وجاسوس بودن او را با اسناد ثابت وبرملا ساخته اند واگر خاینین و موقع شناسان  درفکرازاین استند که جنایت آشکارسردار داوود و جاسوسی سردار داود وخانوادهسردارداوودرا از نادر تا مصطفی ظاهرباسر وصدا انداختن های اینجا وآن جا پنهان سازند. این را مردم ما بنام خیز بقه یی یادکردنده اند . واگر این سروصدا هارازیاد تر به راه اندازند وپول بیشتر بخاطر سروصدا درمدیا وبه نشر کتاب ومقالات بزنند مانند بقه هایی هستند که در چاه افتاده اند از درون چاه بالا خیز می زنند باز در چاه می افتند آسمان را به اندازه یک مشقاب می بینند وفکر می کنند که آسمان به اندازه یک مشقاب است. ودر گوش شان دیگر خاینین وجاسوسان دربستر بی شرمی که چشمان شان از دست خواب باز نمی شود. کلمه قهرمانی را زمزمه میکنند. ما هم در گوش این خاینین قهرمان ساز جملۀ خیالست ومحالست وجنون است را زمزمه می کنم که شما خاینین نمی توانید، ازیک جنایتکار وجاسوس مشهور قهرمان سازی کنید، وجنایت آن را زیر پوستن قلم وچپن سیا کرزی یا درحوض ماهیگری مصاحبه خود نقش برآب سازید به هیچ صورت ازچشم تیزبین تاریخ  وفرزندان صدیق این سرزمین جنایت سردارداوود پنهان نمی ماند و برسنگ مزارشهدای قبرهای دسته جمعی که از آن جمله شهید ها سر قافله آن زمان میوند وال بوده در سنگ مزار آنها نوشته شده که ما سر فرازان تاریخ قربانی دست جنایت سردارداوود استیم .

دایره با پنجه قلم زدن  ویا درغوری بجای خینه سرگین گاو را هموار کردن وشمع مزارسردارداوود را برسرش گذارند وبنام سردارداوود بخاطرقهرمان سازی درکوچه قلم وکاغذ سروصدا را به راه انداختن جز خودرا رسوای تاریخ کردن سودی ندارد. تاریخ شعر نو نیست که دل شما خاینین هر چه خواست بگوید .

اشخاص  وطن پرست افغانستان اگر تا حال مستقیم وغیر مستقیم جرآت ابراز نظردر قسمت خوب وبد سردار داوود نکرده ،  معنی این را ندارد که ملت ما بیخبر از جنایت سردار داوود است یکی از نویسندگان برجسته وتاریخ نوییس وطن دارخود را پرسان کردم  که شما چرا در این وقت حساس سکوت کردید . او خنده کرد گفت: خود شان ومزدوران شان ودوستداران خاین شان وکسانیکه  مثل پشک به گوشت علاقه دارند اینها بخاطرعشق پول ودالر علاقه دارند چتلی را شور می دهند ضرورت به مانیست ومن منتظر این استم که خلاصه تمام نوشته های طرفدار ومخالفین داوودرا جمع بندی کنم با متود وقوانین تاریخی کتابی بنویسم تجربه که من دارم زیر کاسه نیم کاسه ها وجود دارد که آغازش دردناک وانجام اش مشت های بسته را به تاریخ نویسان باز می کند.

شما می دانید که  پلان های دستگاه های جاسوسی  طويل المدت بوده ، به شرایط زمان از نگاه های مختلف با افکار دقیق توسط دکتوران جاسوسی تطبیق می شود. سردار محمد هاشم خان جلاد برادر نادرخان غدارکه  از جاسوسان شناخته شدۀ انگلیس بود. بعد ازانقلاب سوسیالیستی 1917 روسیه در خط حایل افغانستان قرارگرفت باوجود موجودیت ظاهر شاه که در نزده سالگی به قدرت توسط کا کا های خود روی مجبورت سیاست بازی رسیده بود ولی صلا حیت یک زمام داررانداشت. کاکای آن اورا مانند جنرال ها ومارشال های فرمانی فقط لباس شاهی را درتن او کرده بودند مانند آخر عمراش که اورا بابا به فرمان اجنی خواندند مورد تائید ملت قرارنگرفت . دستگاه های جاسوسی همه روی به  سردار محمد هاشم خان خسی  در اول حکومت ظاهر آورده بودند واز طرف انگلیس ها حکومت سر دار هاشم خان تقویه وپشتی بانی می شد.  تا پلان های شوم انگلیس را سردارمحمد هاشم خان تطبیق کند.

 سردارمحمد داوود خان دکتاتورمشهور به سردار دیوانه وسردار نعیم خان مشهور به سیاست مدارموش خرما پسران عبدالعزیز خان برادر اصلی سردار هاشم خان بعد از کشته شدن سردار عبالعزیز خان توسط سید کمال  سردارداود وسردارنعیم مستقیماً تحت تربیه سردارمحمد هاشم خان قرارگرفتند.

 اولین اقدام هاشم خان ازداوج سیاسی زینب زن با شهامت ومحبوب مردم شمالی بیوۀ حمیدالله برادرامیر کلکانی که دختر نادرغدارمی شد، به زوربه سردارداوود داده شد.

 هاشم خان خواست که بعد ازمرگ خود سردارداوود دردرون خانواده سلطنتی دست بازبه قوت این وصلت داشته باشد.

من از زبان روان شاد محمد نعیم خان شایان در گل غندی پروان که با غبار وداوی واستاد خلیلی ودیگر دوستان خود مهمان بودند . من شنیدم که از زبان میرعبدالعزیز خان رییس ضبط احوالات که زمانی حاکم اعلی میمنه وزمانی والی کابل ویک وقت در دفتر ظاهر خان کار می کرد نعیم شایان گفت :«سردارمحمدهاشم خان جاسوس شناخته شدۀ انگلیس بود ودرکشتن خانوده غلام حیدرچرخی دست مستقیم داشت، روس ها به آن ا عتماد کرده نمی توانستند. ولی به سردارهاشم خان انگلیس ها دستوردادند، که سردارداوود را تشویق کند ،تا در دامن روس ها به صفت یک جاسوس نقش خودرا بازی کنند. تا مجال نفس کشیدن  انگلیسها بعد ازگرفتن استقلال توسط امان الله خان درافغانستان داشته باشند.

سردارداوود که از طرف خانواده سلطنتی بعد ازقتل خانواده سید کمال که بنام دیوانه مشهور شده بود روس ها به دیوانگی آن فریب خوردندوفکر کردند که دیوانه زنجیری خانواده نادر که مزدور شناخته شده انگلیس است

در قپان جاسوسی گرفتندمی توانند پلان های انگلیس وامریکا وغرب رانقش بر آب سازند.

  سردار دوودرا با حسن شرق در دستگاه جاسوسی کاجی بی جذب کردند. زمانیکه سردارداوود وحسن شرق جذب دستگاه جاسوسی شدند پای رهبران تعدادی از احزاب دردستگاه جاسوسی روس باز نشده بود.

من از زبان استاد بورگی  دوست خودم وداماد فرقه مشر محمد علم  خان لوکری .

 بورگی ازهمصنفان ببرک ورییس قضایی دولت دروزارت عدلیه ولوی ثانوالی واستره محکمه حزب دموکراتیک خلق  بود من در پاکستان از زبان آن شنیدم  که گفت « بعد ازجذب سردارداوود وحسن شرق مولوی جلال الدین بخاری پسر مولوی رجب مشهوربخارایی که رجب استاد صدرالدین عینی بود کاجی بی به موافقه سردارداوود مولوی جلال الدین رابه ولسوالی درواز بدخشان فرستاد .مولوی چند وقتی در درواز بدخشان بصفت ملای مسجد ایفای وظیفه کرد. وبا لهجه دروازی آشنا شد وبه آن لهجه حرف می زد  بعد مولوی جلال لدین بخاری را از درواز به کا بل آوردند وبا مولوی بصیر رییس تمیز مشهور به مولوی سوسنگ آشنا ساختند مولوی بصیر سید جلال بخاری را به وزیر معارف وقت معرفی ومولوی جلال الدین بخاری در دارالعلوم کابل استاد وبا خاندان سید احمد گیلانی آشنایی پیدا کرد. پدرلایق که زمانی ملای مخفی ارگ بود واز جمله خلیفه های طریقه از طرف  خانواده پیر گیلانی  در بین مردم خوش باور ما نقشی را بازی می کرد ،با سید جلال بخاری آشنایی پیداکرد سلیمان لایق که همصنف پیر گیلانی بود اولین  کسی بود که توسط مولوی جلال الدین  بخاری جذب گردید وبه آن مولوی جلال الدین کتاب مارکسیستی می داد بعد از آن اشخاصی که از مدرسه به مارکیست علاقه مند شدند ومارکسیست شدند توسط سلیمان لایق جذب شدند» . مولوی جلال الدین در زمان هاشم میوندوال تحت تعقیب عدلی قرار گرفت قبل از اینکه دستگیر شود درخانه ملک دستگیر سنجد درۀ پدرغلام غوث گلشن یار که عضو دموکراتیک خلق بود. دارالملمین را خوانده بود، ویک معلم عادی بود، در اول حکومت داود در زمان که فیض محمد وزیر داخله بود وسلیمان لایق عضوارتباطی حزب با دولت سردار داوود وزارت داخله بود غلام غوث معلم را در جمله دیگر معلمین پرچمی به وزارت داخله معرفی نمودند. وبحیث ولسوال مقرر شد .غلام غوث بعد از اینکه معلمین را قدیر نورستان از وزارت داخله کشید ،دوباره معلم شد ودر اول کودتای ثور شاروال ولایت پروان مقرر شد  . اورا به جرم کشتن مردم بیگناه پروان ورثه کشته شدگان در راه کابل در قسمت کلکان ترور کردند مولوی جلال الدین جاسوس کاجی بی  در خانه ملک دستگیر پنهان بود از انجا اورا در موتر ابوی که یک وقتی والی ولایت پروان بود آن را به خانه  جان  محمد  از خوانین پنجشیرو صاحب نفوذ در منطقۀ پنجشیر عضو دموکراتیک خلق از جذبی های دستگیرخان  پنجشیری که بعد از سقوط حزب دموکراتیک خلق با خانواده خود در سویدن پنا ه گزین شد ه .فعلا بحیث مشاوردر وزارت زراعت کابل  با معاش دالری کار میکند. خسرولی مسعود است مولوی  بخانۀ  جان محمد پنجشیری برده شد و مولوی جلال الدین توسط جان  محمد خان وقاجاقبران لا جورد از طریق پنجشیر به بدخشان  واز بدخشان روسها که تا امروز در بدخشان به واسط تاجک ها نفوذ خود را دارند اورا به تا جکستان بردند. اگر صمد اظهرهیت تحقیق میوند وال وجدان داشته باشد . او بخاطر روشنی اذهان مردم خود واقعیت هارا نوشته می کند که سردار داوود توطئه را که بخاطر گرفتاری میوند وال کرده بودند  واورا فشار می دادند که بگوید چرا بخاطر بدنامی رهبر انقلاب سردارداوود وحزب دموکراتیک خلق امر دست گیری مولوی جلال الدین بخاری رادادی هیت تحقیق به میوندوال گفته بودند که غیر سردار ولی ، دستگاه جاسوسی امریکا وانگلس کس دیگر نمی دانست که مولوی جلال الدین جاسوس کاجی بی است ونفر ارتباطی سردارداوود وحزب دموکراتیک خلق است به گفته رحمت االه خان صافی برادر زاده سعدالله خان تگابی رییس ديوان حرب وزارت دفاع  زمانی رییس هیت تحقیق سید کیان بود رحمت الله صافی مشهور به بروت که از جمله همرازان سردار ولی بود گفت:می خواستند که به زور از میوندوال اقرار بگیرند که تو ارتباط به سیا داری ولی میوندوال که یک انسان وطن پرست بود تن به جنایت کاران نداد ودر زیر شکنجه مستطنقین ظالم وبی وجدان جان به حق سپرد ولی ننگ تاریخی را قبول نکرد ود رلحظه های آخر مرگ خود این حرفهارا به صمد اظهر گفته بود: که این حرفها ی میوندوال بقسم یک سند مشهور تاریخی بشکل اظهر من الشمس نزد تاریخ نویسان وطن ما که از آن جمله یکی آن عبدالحمید محتاط است  امید است که روزآقای محتاط قتل میوندوال را باوجدان پاک افشا کند.

میوندوال به اظهر  گفت: روان اش شاد«که به دولت من ثابت شده بود که مولوی جلال الدین بخاری جاسوس کاجی بی عین نقش لارنس عربی که جاسوس خطرناک انگلیس بود در وطن من بازی می کرد که می توان آنرا لارنس روسی خطاب کرد مولوی توسط سردار داوود آورده شده بود وبا حزب دموکراتیک خلق روابط مستقیم داشت من در برابر وجدان وملت خود مسولیت داشتم که به ملت خود نشان می دادم که این خاین واین دارودسته خاین .

اگر مرا به این اتهام وجرم  دستگیری مولوی جلال الدین بخاری محکمه می کنید من حاضر استم ولی من نمی نویسم که این کار را بدستور سیا یا بدستور کدام دستگاه جاسوسی کردم من یک وطن پرست استم با کدام دستگاه های جاسوسی همکاری نداشته ام وندارم وروزی که از صدارت می رفتم دست شاه را بوسیدم وملت خود غیر مستقیم فهماندم من بخدمت شما کمر بسته بودم خدمت کرده نتوانستم در حقیقت نقش مزدور سلطنت را بازی کردم دست بوسی من به این معنی بود که او ملیت های افغانستان  مرا ببخشید که بشما خدمتی در دوران صدارت خود کرده نتوانستم به این شخصی که دستش را می بوسم خدمت کردم پیش شما ملیت های ساکن افغانستان کم استم مرا ببخشید یک عتراف غیرمستقیم بودکه من به ملیت های افغانستان کردم  »

به گفته آقای تهذیب پسرمولوی جلال الدین سلطان رجب بوف در اول حکومت حزب دموکراتیک خلق بحیث مشاورعبدالکحیم  شرعی جوزیجانی  در وزارت عدلیه ولوی ثارنوالی وسترمحکمه که هر سه یک اورگان بود مقرر شدند بعد از کشته شدن حفیظ الله امین مشاور استره محکمه مقرر شد در قاچاق هروئین با قاضی رووف معاون استر محکمه که معاون تهذیب بود شوهر خواهر سید شرف لوی ثارنوالی از طرف مخالفین خود دزد به پشتاره گرفته شد ورجب اوف در مسکواعدام شد وقاضی رووف معاون تهذیب که در استره محکمه بود به استرلیا فرار کردوفعلاً دراسترلیا زندگی می کند وتهذیب که درافشا کردن رجب اوف وقاضی رووف همکاری با خاد وکاجی بی داشت در لندن زندگی می کند امید است که روزی این جریان را نوشته کند.

سردارداوود که بی خبراز پلان های سردار محمد هاشم خان بدستور انگلیس  توسط کاکای خود سردار محمد هاشم خان دردامن دستگاه جاسوسی کاجی بخاطرپلان های طویل المدت انگلیس ها افتاده بود بعد از گذشت زمان که آگاهی سیاسی حاصل کرد وقت از وقت گذشته بود نمی توانست که نظر مثبت غرب را بخود جلب کند ناگزیر شدصادقانه دست به کوتاه ساختن پای سیاست های انگلیسها غربها وامریکا در زمان قدرت خود زد.

به ساختن احزاب چپ وراست اقدم کرد. مسئله پشتو نستان را که بعد از تقسیم هند وپاکستان جز غدۀ سرطانی سیاست انگلیس به پاکستان داده شده بود به دامن زدن جدایی طلبی آن سردارداوود کمر بست وسر وصدا آغاز کرد انگلیس ها که عامی پاکستان از سالهای درازبودند. از خطر قومی پشتونستان که در دو طرف خط دیورند قرار داشت. احساس خطر کردند .

سردار ولی که در ایام تحصیل با انگلیس ها روابط داشت اورا تشویق کردند که گلیم سردارداوودرا توسط شاه که پسر کاکای اصلی شاه وداماد شاه می شد جمع کنند.

 در اینجا هدف انگلیسها این بود که پروسه پلان های طویل المدت را نظر به شرایط زمان بخاطر که جنگ سردرا تحت کنترول خود درآورده باشند با بر طرف کردن سردارداوود از صدارت، وبا محدود کردن صلاحیت خانواده شاهی در قانون اساسی نظر به گفته روان شاد موسی شفیق ورشتیا که عضو ساختن قانون اساسی بودندعقده های سردار داوود را بیشتر ساختند.

گلیم پاره پاره دیموکراسی را برملیت های خوش باور وبی سواد ما که در حقیقت دموکراسی نبودهموارکردندو ملتی که آماده دموکراسی نبود، شاه با اثر فشارسردارولی دموکراسی غرب نمارا بر ملیت های افغانستان قبل از وقت تحمیل کردند. وغرب بخاطر راندن سردارداوود بیشتر از صحنه مردمی سردار ولی را تشویق کردند که با وکلای شورا ولوی جرکه در تماس شود ودر جلب وجذب آنها به ضد وکلای چپ اقدام کنند و سبب کنار زدن سردارداوود در بین ملیت ها گردند.

سردارداوود به کمک حسن شرق  ومولوی جلال الدین رابا شا گردان خاص مولوی جلال الدین بخاری ساختند ولی اولین  اشخاصیکه از حزب ديموکراتيک خلق بخاطر دست داشتن سردارداوود از حزب رفتند یکی آن ظاهر افق نواسه محمد انور خان مبارز ازویش زلمیان بود که فعلاً در شهر ما زندگی می کند. دیگری بنام زرورمل یک فاشیست بود که هم از جمله بنیاد گذاران حزب دموکراتیک خلق است وهم با فشیست های قبیله ارتباط داشت وفعلاً در اتاوا مرکزکانادا زندگی می کند، طاهر بدخشی بود با وجود ازدواج با خواهر کشمند این حزب را دست نشانده سردارداوود واشرافی می خواند ونفرتی که از سلطنت وقبیله داشت از حزب دموکراتیک خلق دوری کرد،ویک تعداد اسناد داخل حزبی را به شهر الله شهپر طورسند داد، شهرالله شهپر به اساس آن اسناد از حزب برآمد وتا اخر عمرشهرالله شهپرو طاهر بدخشی دیگر سردرحزب دموکراتیک خلق  شور ندادند.

من آن اسنادرا درنزد شهرالله شهپر دیدم وخواندم که یک مقدارکم  آن را در اینجا تذکر دادم وباقی مانده را در نوشته های بعدی خود از روی ان نوشته ها که من یاداشت کرده مینویسم . بعد داکتر زرغون شهید با مخالفت با حفیظ الله امین و امیری مشهور به خر فیلسوف به تحریک دستگیر پنجشیری از حزب برآمدند.

 گرچه مثل این فراکسیونها فراکسیون های پخته وخام در بین جنای خلق وپرچم وجود داشت حزب دموکراتیک خلق وپرچم که تا سال پنجاوشش درظاهر جدا بودند ودر باطن تحت تاثیرروس بودند. با وجود یکجا شدن به دستور روس فراکسیون های درونی یکی بعد دیگر به غده سرطانی تبدیل می شدند این عوامل سبب رسیدن پای امپریالیست در سر زمی افغانستان شد کناررفتن خیبربه خاطر تعرض غیرانسانی برادروحشی داکتر نجیب الله با لای عضو یک خانوادۀ روان شاد خیبر، ومخالفت به بودن حفیظ الله امین در حزب، وبرخوردهای سران پرچم وخلق ، سفیر شدن رهبران پرچم در خارج کشته شدن ملیت های افغانستان توسط ضبط احوالات ، مصئونیت ملی ، اکسا ،کام ،خاد ، کشته شدن ترکی وحفیظ الله امین ، آمدن قوای شوروی ، موقع یافتن آی اس آی پاکستان توسط تربیه یافته گان شان ، حمله احمد شاه مسعود به دستور آی اس آی در زمان حکومت داوود ، کشتشدن خرم توسط آی اس آی ،رفتن ربانی ، حکمتیار با نه نفر، رفتن حقانی وپناه بردن حضرت وپیر گیلانی وخالص، مخالفت خانواده نجیب دردرون خانه خود شان ،خود خواهی های امین وببرک ونجیب، ولودگی های تره کی دوری سردارداوود از حزب دموکراتیک خلق،  نزدیگ شدن حسن شرق به حزب  دموکراتیک خلق ، اختلاف سردارداوود با حزب دموکراتیک خلق، ارتباط مستقیم خیبربی خبر از حزب دموکراتیک خلق وکاجی بی باداوود ، نفوذ وفی والله خان سمعی به طرف داری سیاست های عرب مرتجع، کشیدن سرداداوود بطرف غرب وعرب به تحریک وفی الله خان ،جاسوسی وافشا راز های مجلس داوود توسط جلالر دروقت اساس به روس ها، بی تجربگی قدیر نورستانی وعبد الله وزيرمالیه پسر سید عبدالله خان وزیرداخله زمان صدارت سردارداوود، مخالفت اطرافیان داوود با حسن شرق خصوصاً مخالفت فایق وحسن شرق ، نزدیگ شدن پاکستان ومداخله  ذ الفقهارعلی بوتووومداخله شاه ایران در سیاست افغانستان، محو ونابود حزب ودولت های پشت در پشت در افغانستان وبوجود آمدن اشخاص زورگوی وتفنگ سالار، جنگهای تنظیمی کابل توسط مجاهدین ، محواردوی منظم صدساله افغانستان توسط مجاهدین وآی اس آی، وآمدن زودگذروجنایت اخوان بنام مجاهد وطالب ،شکست وپارچه شدن دولت  روس، از بین رفتن جنگ سرد، کمک  به پلان های خصمانه  یکصد وچند ساله انگلیس در منطقه کرد. وبه مراد خود رسیدند وقابل تطبیق شد. امریکا یی ها که جای انگلیس وفرانسوی هارادر اسعمارکردن در جهان گرفته بودند، دراثر تحریک انگلیس به عراق وافغانستان حمله کردند. وبه رو خوردند، بعد از آن  پروبال انگلیس در جهان باز شد. وامریکه مجبور شد که بوسه بر پشت امپرطور گذشته جهان بزند وفعلاً القاعد وطالبانی  که توسط خودانگلیس  ساخته شده بود. طالبان لوده که با صداقت وایمان داری بخاطر عقیده خود می جنگند وبا دستگاه های جاسوسی مانند هیات رهبری طالب والقاعده ارتباط ندارند، روی نیت پاک تحت قومانده طالب مزدور والقاعده بی خبر ازخود در بین طالب والقاعده داخل شده است . درظرف یکنیم دوسال در جنگ های افغانستان وپاکستان تصفیه می شوند. واز بنیاد گريان دست نشانده خودانگلیس گروپ تازه دم در برابر روس وچین وایران بخاطر بدست آوردن منافع انگلیس وناتو وامریکا ایجاد  میکنند. ودر عین حال هم می ترسند جنگ سردی را که  روس با چین وایران  دوباره درمنطقه آغاز کرده است ومیخواهند امریکا ومتحدین اش در منطقه به زانو در آورندبنام  جنگ دوم سرد در حال شکل گرفتن است .امریکا ومتحدین امریکا این خطر را اساس کرده اند کوشش میکنند که ازراه دیپلوماسی با روسها ، ایرانی و چین به نتجه برسند. وپلان هائیکه یکجا با آمدن نادرغداربعد از استقلال افغانستان انگلیس طرح کرده بودند درمنطقه تطبیق کنند.

 واگرپلان شیظانی شان سر روس وچین وایران  اثر نکند با تجزیه کردن پاکستان جنگ را در منطقه دامن می زنند سر انجام حیات سیاسی ایران را که مانند پاکستان وافغانستان شکننده است با خاک های پشتون نشین و کرد نشین وترک نشین تجزیه می کنند.ومنافع خودرا به موافقه روس وچین وعرب مرتجع  روی مجبوریت حفظ می نمایند.

ومنطقه سمت شمال را که ازپیکر افغانستان به اساس کتاب دست نویس خلیل زاد خط حایل مانند قبل ازسه ونیم دهه به موافقه روس می سازند.

جنگ های زرگری پاکستان با طالب والقاعد از بین بردن بنیاد گرا یان نیست میخواند کسانیکه با عقیده می جنگند انها را محوونا بود کنند.

مزدوران مذهبی خودشان که هنوزهم در چنگال شان است به روز مبادا حفظ می کنند.

 آوازه های شکست شان در منطقه وتسلیم شدن شان در برابر بنیاد گرایان آوازه دستگاه های جاسوسی خود شان است. پلان های طویل المدت خودرا در منطقه در حال تطبیق استند.

 ما ملیت های عقب مانده منطقه استیم که با خوش باوری حرفها وپلان های دشمن را تبلیغ وتطبیق به کمک مزدوران داخلی شان دروطن خود میکنیم .

من همه چیز را خدمت خوانندگان  به عرض رسانیده ام  وایمان  دارم که خوانندگان نوشته های من  درقسمت پیش گویی منطقی من که با دلایل ،اسناد ،قرائین وشواهد  همیشه ارایه شده است شکی ندارند.

من هم از راست گفتن خود داری نکرده ام نمی کنم از اتهام وتوهین وتهدید ایمیل دشمنان دوست نما و بزدلان ترس وهراس  ندارم ازترور، دسیسه ومرگ وپای دار نمی ترسم و مینویسم وزبان به نفع وطن مردم خود انسان وانسانیت دراز میکنم هروقتی که به من دشمنان انسان وانسانیت توهین  کنند مستقیم وغیر مستقیم  مرا تهدید نمایند ویا این جا وآنجا ویادر ایمیل های خود دیوانه وکوته بگویند. عوضیکه من عقب نشینی کنم  کارهای قلمی خودرا موثر می پندارم وجدانم احساس آرامش وراحت می کند وخودرا در خدمت انسان وانسانیت وسرفرازی می بینم قلم من رسا تیز وتیز تر در افشا گری می شود.

ازعصبی شدن اجنبی و مزدوران اجنبی  اگر این نوشته را بخوانند لذت می برم وهراس ندارم یکی از آروزهای من نمک پاشی قلمی  برزخم خاینین داخلی وخارجی وطنم است.

 

نیاید کار بتوآن روز، پروبال

که افتی مثل داوود،تودرجال

نپول آیدبکارو،نه ثروت مال

پاکستانی شوی باچپاتی ودال

ندانی اردو،خاموش زبان لال

کنند پای ترا جای خران نال

بگردی برپول یک پیسۀ فال

فروشی توپکول وچادروشال

بقیه دارد

 

 سایت بینام

 

www.benamonline.com

 

 banamnewspaper@hotmail.comایمیل سایت بینام 

 

 


بالا
 
بازگشت