گل آقا عمرزی

 

حکم افکارعمومی تحقق وحدت نيروهای دموکراتيک بوده با هرگونه شجره سازی وداع بايد کرد

 

افکار عمومی بصورت غير مترقبه در جامعه به وجود نمی آيد بلکه بحيث يک پديدهً قابل محاسبه به وجود می آيد. البته اشخاص و افراد سياسی ، احزاب و گروه های متشکل در رشد و به وجود آوردن افکار عمومی نقش با ارزشی را ايفا مينمايند. بصراحت بايد گفت که بهترين نسخهً زمان در وضع کنونی مطابق به افکار عمومی وحدت نيروهای دموکراتيک بوده ، بايد همه نيروهای ملی و دموکراتيک جلوگيری از هر نوع شجره سازی نمايند. اين نيروها وظيفه ايمانی ووجدانی دارند تا اين افکار عمومی را که در جامعهً ما در اثر کار و پيکار مردم جامعه اعم از روشنفکران ژورنالستان ، نويسندگان ، احزاب و گروهای سياسی ، افراد مستقل وغيره جوانه زده دست به دست هم داده بخاطر تحقق آرمانهای والای انسانی در جهت نيک و منافع مردم سوق داده و رنگ برنامه های خويش را متجلی تر سازند.

بايد خاطر نشان ساخت که تصميم گيری نيروهای ملی و دموکراتيک در قبال افکار عمومی يکی از مسئوليت های عمده و حياتی بوده و هر گونه عمل خلاف افکار عمومی به نا کاهی می انجامد. سوال بوجود می آيد که چرا در وضع فعلی جنبش ، اتحاد ووحدت خواهی پديد آمده است؟  بلی جواب روشن است:  تاثيرات مثبت افکار عمومی بالای جنبش اتحاد ووحدت طلبی موثر واقع گرديده ،  شناختن عوامل سياسی اين جنبش ( جنبش وحدت خواهی ) يکی از عناصر است که صداقت ما را نسبت به اين جنبش قوی تر و پايه دار تر ميسازد. بايد پذيرفت که افکار عمومی بالای مسايل سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی وغيره تاثير بسزايی داشته ودرمورد تامين اتحاد ووحدت نيروهای ملی و دموکراتيک نيز نقش سازنده دارد. فراموش نبايد کرد که توده غير متشکل در دوره های مختلف تاريخ تعيين کننده نقش شخصيت های سياسی بوده اند. عملکرد اشخاص سياسی به جامعهً ارتباط دارد که اين شخصيت های سياسی درآن زندگی ميکنند. توده های غير متشکل با وصف موجوديت تفاوت نظرها مدت سه دههً اخير را بطور پراگنده و غير متجانس مورد ارزيابی قرار دادند. در سرتاسر افغانستان به اين نتيجه رسيدند که احزاب ملی و دموکراتيک به مقايسه ساير احزاب و گروهای سياسی در جامعه نسبتا از موقف خوب برخوردار هستند زيرا توده  غير متشکل همه چيز را در چوکات منافع اقتصادی خود و جامعه می سنجند. وضع اقتصادی مردم بطور مقايسوی ازين حالت بهتر بود زيرا فرق بين فقر و سرمايه به اين سرحد نبود که مردم افغانستان در وضع کنونی با آن موجه هستند.

تودهً غير متشکل با مقايسهً دولت ها به همه روشنفکران جامعه که به دموکراسی و حاکميت قانون عقيده دارند مشوره ميدهند که با يک پارچگی ووحدت خويش غور همه چانبه نموده بدون استثنا آنهايی که برای جامعهً خود از يوغ اسارت و بردگی راه برون رفت را ميجويند در يک سنگر واحد وطنی با هم جمع شوند.

تائيد  تودهً غير متشکل ازنيرو های ملی و دموکراتيک به مفهوم پيام تائيد در صحنه عمل است. حالا وظيفهً روشنفکران ، احزاب و حلقات سياسی ميباشد تا ازين افکار عمومی با حسن نيت استفاده نمايند. به همگان معلوم است که تودهً زحمتکش بخاطر بهبود زندگی خود از عقايد و نظريات متفاوت پشتيبانی مينمايد. توضيح و تشريح اين نظريات وظيفهً کی خواهد بود؟ با وصف آنکه اين نظريات واحد هم نيست اکثرا پراگنده و نا منظم است باز هم توحيد و تنظيم آن وظيفه کی خواهد بود؟  مسلما وظيفه روشنفکران ، احزاب سياسی پيشرفته و ساير نيرو های طرفدار دموکراسی بوده ميتواند. در غير آن چه کسی ديگر ميتواند به صف نيروهای پيشرفته اين چنين نظريات را سمت دهد.

فراموش نبايد کرد که در صورت موچوديت پراگندگی بين احزاب سياسی سمت دهی افکار عمومی در جامعه کار دشوار و ناممکن است. بطور مثال در وضع کنونی در افغانستان فاصلهً تفاهم بين يک عده احزاب سياسی پيشرفته و دولت به سان فاصله بين فقر و سرمايه درکشور است.

مردم جامعه از گرسنگی ، بی عدالتی ، بی ثباتی و دهها مشکل ديگر به ستوه آمده اند و در مخالفت با طرح و نظريات ميان تهی و بدون مسئوليت دولت مداران قرار دارند. مردم به حرف های خشک و بی مفهوم گوش نمی دهند و ميگويند ما نان ميخواهيم ، مصئونيت و دوا ميخواهيم ! ازهمين قبيل دهها خواست قانونی دارند. در بمباردمان کشورهای خارجی هر روز جان دهها انسان مظلوم و بی گناه گرفته ميشود. در اين حالت افشای نيرو های ضد دموکراتيک در جامعه به يکی از وظايف اساسی فرد فرد وطنپرستان مبدل گرديده و افکار عمومی جامعه را با ايجاد سنگر واحد انسانی سمت ميدهد.  دهها حزب سياسی اين حالت را از نزديک مشاهده مينمايند ولی هيجگونه اقدام در زمينه صورت گرفته نمی تواند علت اينست که خود احزاب سياسی به مشکل پراگندگی روبرو هستند لذا متوجه بايد بود که به تنهايی هيچ کاری ازين احزاب سياسی ساخته نيست.

بايد متذکر شد که دولت مداران ازهر گونه وسايل و امکانات به غرض گمراه کردن اين افکار عمومی استفاده مينمايند ولی نيرو های ملی و دموکراتيک نظر به پراگنده بودن خويش ازهرگونه امکانات محروم ميباشند. وسيلهً اساسی که نيرو های ملی و دموکراتيک را درمقابل دولت های لجام گسيخته به موفقيت ميرساند عمل واحد نيرو های ملی و دموکراتيک ميباشد.

برماست تا از سنگر واحد مبارزه نيرو های ملی و دموکراتيک در عمل حمايت نمائيم.

هرگاه به جهان نظراندازيم افکار عمومی در کشورهای صنعتی و پيشرفته جهان به نيروی قابل حساب مبدل گرديده است. مردم دراين کشورها از بهرهً سواد برخوردار هستند. بطور مثال در انتخابات اشخاص و افراد که نامزد کرسی های بلند هستند افکار عمومی مردم در مورد کاميابی و يا ناکامی همين اشخاص بصورت روشن قابل احساس ميباشد حتی در بعضی موارد همين افکار عمومی دولت ها را لگام ميزند.

 بخاطر بايد آورد انفجاريکه در راه آهن هسپانيه بتاريخ 11032004 بوقوع پيوست و از خود 200  نفر کشته بجا ماند ، ، افکار عمومی در کشور هسپانيه باعث شد تا موضعگيری دولت هسپانيه نسبت به قضايای روزمره در جهان تغيير نمايد. حتی هسپانيه قادر به بازگشت قوای نظامی خود از عراق به کشور خود شد و همچنان يوسی ماريا ازنر در مقابل رقيب خود شکست خورد.

در افغانستان موضوع افکار عمومی با مقايسهً کشورهای صنعتی و پيشرفته متفاوت است. تودهً زحمتکش مسايل سياسی را طور پراگنده و غيرمتجانس ارزيايبی مينمايد. روشنفکران نسبت پراگندگی و بی اتفاقی بين خود بجان همديگر افتاده اند وبه سمت دهی افکار عمومی کمتر توجه ميگردد.

درچنين حالت درکشورهای عقب مانده توده های زحمتکش موقتا به دام شيطان های لعين سرمايه اغوا ميشوند. بناء نبايد تودهً را زحمتکش در چنين حالت تنها گذاشت.

فراموش نبايد کرد که افکار عمومی در همه جوامع بشری بصفت يک نيرو انکار ناپذير وجود دارد.

بايد متوجه بود به هر پيمانهً که احزاب نا متجانس در يک کشور وجود داشته باشد ، اين احزاب هر يک از خود آئين نامه و برنامهً متفاوت دارند برای تبليغ آئين نامه خود و برنامهً خود از شيوه های مختلف استفاده مينمايند. برای حق بجانب جلوه دادن خود دست به تخريب احزاب دوست و برادر ميزنند.  توده ها از ديدن و شنيدن اينگونه اعمال در بين روشنفکران از روشنفکران متضرر ميشوند مسلما که چنين اعمال ناسنجيده افکار عمومی را به پارچه های مختلف تقسيم مينمايد.

ناگفته نبايد گذاشت که تمام احزاب و گروه های سياسی حق دارند از آئين نامه و برنامهً خود در جامعه دفاع نمايند زيرا وقتی خواهد رسيد که بخاطر منافع عليای کشور با هم در يک سنگر واحد به مبارزه بپردازند در آنوقت حد اقل چشم ديدن بطرف همديگر خود داشته باشند.

خوشبختانه پروسهً وحدت طلبی نيروهای ملی دموکراتيک در اين اواخر پا به عرصهً جديد گذاشته است و جدا قابل حمايت است.

هرگاه به جهان نظراندازيم هر ملت خود را از ملت ديگر برتر جلوه ميدهد شايد هم روحيهً ملی گرايی باشد. اين به چه مفهوم ميتواند باشد آيا يکی را بايد برگزيد؟ هيچکش نمی گويد که دوغش ترش است. هر گاه احزاب سياسی خود را پيشرفته ، ملی و دموکراتيک ميخوانند بايد با شجره سازی های ساخته و پرداختهً خود وداع نمايند.

همه ميدانيم که کدام کشورها از صنعتی شدن و پيشرفت کشور ما جلوگيری به عمل آورند. به ظاهر ما را استقلال دادند ولی مدت ها در اسارت زندگی نموديم. مسلما که کشورهای استثمارگر مسئول اساسی اين همه عقب مانی کشور ماست. آنها چگونه توانستند به اين کار خود موفق شوند ؟  فقط اختلافات قومی و نژادی را دامن زدند که باعث موفقيت شان دراين پروسه گرديد. برعلاوه ما يکی نسبت به ديگر خود را برتر دانستيم و ما برای استعمارگران وسيلهً بهتر سرکوب خود را بدست داديم. برتری جويی در کشور ما آزموده شده است بار ديگر ما را در لجنزار غرق کرده وخواهد کرد.

هرگاه دولت متکی برارادهً مردم به وجود آيد حقوق تمام اتباع کشور برآورده ميشود طرح هرگونه مسايل که وضع کنونی نيرو های ملی و دموکراتيک را با کشمکش مواجه بسازد بعقيدهً من کار ناروا بوده وحدت ملی را برهم ميزند.

ما را عقيده براينست که تامين وحدت بين نيرو های ملی و دموکراتيک زمينه تفاهم و يک دلی را بين جامعه تقويت ميبخشد و به وحدت ملی مفيد واقع ميشود چنانچه جناب مولوی ميفرمايد

ای بسا هنـــــــد وو ترک همزبان

ای بسا دو ترک چـــون بيگانگان

پس زبان همدلی خود ديگر است

همدلی از هـــــم زبانی بهتر است

براساس اين گفته جناب مولوی اعتماد و هم آهنگی مهمترين اصل زندگی بين انسانها بوده و به آن ارج بايد گذاشت.

تحليلی را که ما در وضع کنونی از جامعهً خود داريم حق داريم به احزاب و گروه های سياسی متشکل پيشنهاد کنيم تا زمينهً تفاهم ووحدت بدون خرده گيری  بين احزاب سياسی در يک دايره مشروع ايجاد گردد. بخاطر بايد داشت که اين يگانه روزنهً ورودی احزاب وطنپرست به ميدان نبرد بخاطر دفاع از نواميس ملی و بين المللی خواهد بود.

امروز احزاب سياسی در جامعهً جهانی از وزنهً بخصوص برخوردار هستند. هرگاه در کشورهای که احزاب سياسی در فعاليت های روزمره سياسی سهم نداشته باشند در زندگی سياسی آنکشور خاليگاه عميق به مشاهده ميرسد و مورد سوال همگان قرار ميگيرد. فراموش نبايد کرد که احزاب سياسی سابقه دار با احزاب سياسی نوبنياد از لحاظ نفوذ در جامعه متفاوت ميباشد.

مسئله اساسی در اين است که تغييرات و دگر گونی های بيشماری در ساحهً سياسی در جهان امروزی بوجود آمده است. اين تغييرات بالای اهداف دور و نزديک احزاب سياسی تاثير نموده شکست و ريخت در بدنه های بالا و پائين اين احزاب به وجود آمده است. حلقات خورد و کوچک که نظر به شرايط بغرنج افغانستان بوجود آمده است ناگزيراست وضع جهان و کشور خود را وقتا فوقتا مورد ارزيابی قرار بدهند و خود را برای حالت های مختلف آماده بسازند. ولی با تاسف بايد گفت که حلقات و گروه های خورد و کوچک در چنين حالت بحرانی جهان و افغانستان به مشکلات بزرگ روبرو خواهند شد. باالاخره نتيجه چه خواهد شد؟ مسلما ياس و نا اميدی خواهد بود. اين احزاب و حلقات کوچک به چقدر زمان ضرورت دارند تا در جامعه مرام و خواسته های خود را معرفی و اعتماد مردم را جلب نمايد.

اينجانب خدای ناخواسته منکر نقش هيچيک از احزاب سياسی در جامعه نبوده ونيستم بلکه حرفهايم مشورتی خواهد بود. هرگاه همين احزاب و حلقات خورد و کوچک در ساختار و تقويت همديگر به يک بدنهً واحد تبديل گردند ،خيلی ها بسرعت به يک نيروی مقتدر و قابل اعتماد مبدل ميگردند. همه بايد بدانند که ديگر عناصر تصادفی طلوع آفتاب وحدت و همبستگی را پنهان کرده نمی توانند. مسئله وحدت و همبستگی ، ايجاد جبههً وسيع وطنی و انواع حرکات همدلی ، در جامعه ما نزد روشنفکران ، احزاب سياسی ، علما و دانشمندان بايد به شعار زمان مبدل گردد. شرايط در جامعه طوريست که هيچکس نمی تواند با اين شعار ها مخالفت نمايد زيرا نسحهً بهتر ازين برای مداوای درد جامعهً ما وجود ندارد.

فراموش نبايد کرد که مردم افغانستان کارآيی احزاب سياسی را در مورد وحدت و همبستگی نيروهای ملی و دموکراتيک مورد ارزيابی قرار ميدهند. هرگاه عملکرد اين احزاب سياسی برخلاف توقعات مردم و افکار عمومی باشد دراينصورت جواب دادن به سوالات دشوار خواهد بود.

دريک حلقه ، گروه يا در يک حزب سياسی بدترين حالت تردد و بی اعتمادی ميباشد بخصوص حزب سياسی که در نظر خواهی در رده های پائين قرارد داشته باشد ،از صحنه سياسی به دور ميرود.

اعتبار يک حزب سياسی در توانايی حل مشکل جامعه بوده و راههای بيرون رفت را بايد معرفی نمايد. هرگاه يک خزب سياسی در داخل خود وحدات و همبستگی را نتواند تامين نمايد قادر به حل کوچکترين معضله در جامعه نخواهد بود.

زمانيکه روشنفکران و احزاب سياسی قالب و محتوای دولت کنونی افغانستان را مورد اعتراض قرار ميدهند پس نيرو های ملی و دموکراتيک اشد ضرورت دارند تا با قالب و محتوای جديد وارد صحنهً سياسی شوند. آئين نامه و برنامهً خود را مجددا تنظيم و ترتيب نمايند. اين آئين نامه و برنامهً جديد ضرورت به يک نشست برپايه های وسيع سياسی دارد.

امروز در جهان خانواده های مختلف فکری وجود دارند. ما اگر بخواهيم يا نخواهيم از لحاظ عملکرد خود با يکی ازين قبيل افکار در يک رديف قرار ميگيريم. اين به مفهوم وابستگی ها نبوده بلکه نوعی از همبستگی ها را تامين خواهد کرد

اگر در يک جمله بطور خلاصه عرض نمايم در وضع کنونی قدرت های بزرگ  بالای انواع مختلف افکار سياسی جهان نقش دارند که اين مطلب را در صورت امکان طور جداگانه بررسی خواهيم کرد.

به پيش در راه وحدت و همبسگی نيروهای ملی و دموکراتيک

هالند

20090220

 


بالا
 
بازگشت