گل آقا عمرزی

 

جواب چه بايد کرد در کشورما تفاهم ووحدت نيروهای ملی دموکراتيک است

 

دروضع کنونی جامعهً ما ، ضرورت مبرم و حياتی تحکيم وحدت و همبستگی بين طرفداران دموکراسی و ايجاد يک سنگر واحد بخاطر حکومت اکثريت بالای اکثريت است. نوع مبارزهً که مردم جامعه به آن نياز دارد بايد شناسايی گردد. برخوردهای غيرمسئولانه و بی بند وبار جوابگوی ضزوزت های مبرم جامعه ما شده نميتواند. عدهً با داشتن  ستراتيژی مجهول و کمان خصلتی برای گرفتن کرسی های بلند بالا سر از گريبان زر و زور بيرون ميکنند و گاهگاه چون شلان برشانه کوران سوار ميشوند و دست گدايی به اين ويا آن کشور دراز ميکنند. عدهً به خود مرکزی پناه برده ، ناخودآگاه فاجعه که کشور ما را تهديد ميکند، تقويت مينمايد.

اين تعلق به رسالت تاريخی ما دارد که چگونه ميتوانيم با در نظرداشت تضاد های اساسی در جامعه يا جهان ، به آرزو های انسانی نايل آئيم. پراگندگی و عدم وحدت نيروهای ملی و دموکراتيک نميتواند راه های بيرون رفت از بحران را پيشنهاد و آنرا به کرسی بنشاند.

ناگفته نبايد گذاشت ، آرزوهای آرمانگرايانه عدهً از حلقات نيک در جامعه برای عدهً الهام بخش به نظرميرسد. من به هيچ صورت به اين عقيده نيستم که اين نيروهای پراگندهً ملی و دموکراتيک حامل عقايد دموکراتيک نباشند.

تجربه گذشت زمان نشان داده است که هريک ازنيروهای ملی و دموکراتيک نظر به توان و امکان خود در پيشبرد نظريات در ساحهً عملکرد های خويش سهم گرفته اند. اما پراگندگی اين نيروها باعث گرديده تا اثربخشی اين عملکرد ها ، در جامعه برای مردم قابل لمس نباشد

بايد خاطرنشان ساخت که چرخ دموکراتيک تا زمانی به حرکت نخواهد آمد که دست های متحد و يکپارچه بطور مسلسل پی همديگر بالای چرخ فشار نياورد. تلاش های منفرد اينجا و آنجا ، برای سهيم شدن در اريکهً قدرت توهمی بيش نخواهد بود. خدا ناخواسته روزی نشود که چنين گمان و پندارها ما را بطرفی سوق دهد که ناخودآگاه آب به آسياب دشمن بيفزائيم. و اين جنبش به راه افتاده را که تازه دارد باز جان ميگيرد نبايد در بيراهه سوق نمود.

دست آورد های نهضت و جنبش های ملی و دموکراتيک در يک جامعه نه خصوصی شده ميتواند و نه به فرد متعلق است ، بلکه ثمردً کار وسيع و عقلانيت مردم يک جامعه ميباشد.

وطن در خون غلط ميزندو نبايد موضوعات خورد و کوچک جلو يک حرکت بزرگ را سد گردد.

خوشبختانه دراين اواخر وحدت دو حزب برادر تامين گرديد که به همه دوستان و رفقای همرزم خود تبريک ميگوئيم. همه دوستان و رفقای وحدت طب اطمينان داشته باشند که وحدت بين ساير نيروهای پراگندهً که به دموکراسی معتقد باشند امکان پذير است. اينرا تجربه نشان داده است. وحدت طلبی و دفاع از آن با نتيجهً مثبت به ميدان آمد که مورد استقبال همه وطنپرستان قرار گرفت. علاوه بايد کرد که تنها وحدت اين دو حزب کافی نيست بلکه برای اتحاد ووحدت ساير احزاب سياسی که بخاطر نجات وطن از پرتگاه به مبارزه شريفانه و انسانی ميپردازند ضرورت حياتی وجود دارد.

به عقيده من ، بايد در مورد حلقات ، سازمانها و احزاب سياسی وطنپرست بدون استثنا برخورد رفيقانه و صميمانه صورت گيرد. من اميدوار هستم که اين آرمان که جزء آرمانهای همه بشمار ميرود برآورده شود البته يک مبارزه پيگير و بدون تعصب ميتواند جوابگوی اين آرزو باشد.

حال که در کشور ما قانون مفهوم خود را از دست داده است ، عدهً با تدوين فهرست ها از مطالبات گمراه کننده ميخواهند مسيرجنبش جامعه مارا به بيراهه ها سوق دهند. برای جلوگيری ازاين نوع سقوط در لجنزارها بايد دست همديگر را با تمام قوت و صفای نيت فشرد و راه را بطرف يک اتحاد ووحدت خلل ناپذير بازکرد.

بناء برماست تا با استفاده از روشهای معين جديد در جامعه خود را از قيد اسارت گذشته که همين حالا نيز برما تاثير گذار است ، رها نمائيم.

نبايد گذاشت که عقبگرايی جانشين گرايشات جديد گردد. برای جلوگيری از چنان فاجعه ، فرد فرد ما نياز به دانش جديد داريم. ما مکلف هستيم بسياری مطالب را مطابق بشرايط جديد در جهان مجددا تعريف نمائيم.

توجه بايد کرد در افغانستان بنام دفاع از دموکراسی جنگ خانمانسوز که منافع کشورهای متجاوز درآن نهفته است تحميل گرديده است. در جامعهً که صلح نباشد دموکراسی مفهومی  ندارد . و آنچه ما در وضع کنونی پيشنهاد مينمائيم اينست که به قصد ايجاد يک حزب سرتاسری برائيم تا همه احزاب و حلقات سياسی خود را درآن يافته بتوانند.

درجامعه ما مسئله وحدت نيروهای ملی و دموکراتيک به يک اصل مهم وبی بديل تبديل گرديده است. تشکيلات واحد دموکراتيک را ميتوان پيريزی نمود. دراين نوع تشکيلات صورتگری نبايد راه داشته باشد. به اين ترتيب تلاش بايد نمود تا افکار را سراغ و جمعبندی نمائيم تا بر بنياد آن چه در داخل يک حزب ويا در مجموع در جامعه طريقه های جديد دموکراتيک را بنيادگذاری نمائيم.

انسانها در هرجائيکه زندگی مينمايند بخاطر ادامه حيات خود بايد به مبارزه بپردازند. تا اينکه اطمينان به آينده پيدا شود. تنها زنده ماندن هم  شرط نيست بلکه انسانها ضرورت به آزادی و استقلال دارند. آزادی های دموکراتيک ، استقلال سياسی و اقتصادی جزء ضرورت های انسانها به حساب ميرود. موجوديت قوانين در داخل جامعه ، انسانها را وادار به تحکيم روابط ميسازد. مسلما دريک جامعهً مدنی برخوردها متفاوت است.  عدهً از کهنه گرايان ميخواهند از سيستم کهنهً فشار ديکتاتوری استفاده نمايند، درحاليکه دموکراسی واقعی نجات دهندهً انسانها از استبداد و فشارهای فردی است. شرايط کنونی ،مجال بيش ازين را برای فشار های فردی و حاکميت فردی نميدهد.

مسلما قوانين دموکراتيک است که باعث تجمع انسانها ميگردد. برداشت های متفاوتی که انسانها از مفهوم و معنی ازادی های فردی و اجتماعی دارند ، باعث ميشود تا به مبارزه برخيزند.  همچنان عدهً در سنگر استقبال از تجدد ، عدهً توقف در منجلاب پديده های کهنه ، خود يکی از علت های ديگر مبارزه در بين انسانها در يک جامعه به حساب ميرود.

همانطوريکه انسانها بصورت طبيعی به دنيا می آيند ، محيطيکه زندگی مينمايند نيز طبيعی است. پس هيچ نيرو و قدرت چه فردی باشد و يا گروهی حق برهم زدن زندگی طبيعی انسانها را ندارد. لهذا جامعه مدنی نيزبه تمام معنی  طبيعی است.

احزاب ، حلقات و گروههای سياسی که در يک جامعهً مدنی زندگی مينمايند ، ناگزيرند تا تمام قوانين جامعهً مدنی را بخاطر تحکيم روابط خويش در نظر بگيرند.

به همين ترتيب  احزاب و گروههای سياسی در داخل تشکيلات سازمانهای خويش نيز بايد برخورد های حساب شده مطابق به قوانين مطروحهً احزاب خويش را در نظر بگيرند. خود مرکزی و بی اعتمادی از جمله پديده هايست که ميتواند احزاب و گروههای سياسی را به مرگ  حتمی منتهی سازد.

پيچيدن روی الفاظ و کلمات که به سليقه های اين يا آن سازگارنيست، انسانها را به پرتگاه ميکشاند. اشخاص و افرديکه دراين احزاب و حلقات سياسی دورهم جمع شده اند ، برعلاوهً قوانين مطروحه ، در داخل جامعه مکلفيت رعايت مقررات داخل احزاب خويش را نيز دارند که اساسنامهً احزاب ، مکلفيت های اعضای حزب را روشن ميسازد. لهذا حزبی ها دو برابر متعهد تر هستند. بر اساس اين حقايق، اشخاص و افراد متعهد نبايد حرف های ميان خالی و غيرمسئولانه به زبان آرند.

عدهً از شناخت جامعهً مدنی که خود درآن زندگی مينمايند محروم اند ، درحاليکه جامعه مدنی ميتواند مرکز پخش آزادی های مدنی باشد. انسانهای متعهد هميش دارای رسالت سياسی و اخلاقی هستند. عدهً از روشنفکران از اشخاص و افراد در ساحهً سياسی بت ميسازند و به ديگران اشاره مينمايند تا به آن سرتعظيم فرود آرند در حاليکه چنين عمل شايستهً يک روشنفکر نبوده و نيست. هرگاه افکار ما تحت تاثير فرد خودخواه قرار گيرد ، به هيچ صورت حق نداريم ادعا نمائيم که ما استقلال فکری داريم. به هر پيمانهً که سطح دانش انسانها بالا برود روحيهً اقتدار طلبی اشخاص مغرض ضعيف ميگردد. هرگاه سطح دانش در بين احزاب سياسی متکی به تجدد نباشد مطمئنا که در بين اعضای با دانش و کم دانش حزب برخوردهای طولانی و دومدار بوجودخواهد آمد که با بالا رفتن سطح دانش ، گذشت و بردباری بيشتر ميشود.

هرگاه اشخاص و افراديکه از تجدد فرار ميکند و عقبگرا هستند ، در داخل يک حزب برسراقتدار آيند در آنصورت ازيکطرف دموکراسی در داخل حزب سرکوب ميگردد و از جانب ديگر حزب به يک قطعه نظامی تبديل خواهد شد که هر چه مافوق حکم ميکند زيردست ها بدون ارايه دليل آنرا بايد پذيرفت وعملی نمود ، در غيرآن اشد مجازات به سراغش خواهد آمد.

با مواجه شدن با چنين دوشيوهً کشنده ، حزب در صحنهً سياسی منزوی و اعضای آن با اشفتگی روانی مبتلا خواهند شد. برعلاوه در بين احزاب و سازمانهای ملی و دموکراتيک تلاش صورت گيرد تا شيوهً خودمرکزی اين افکار هذيان آلود و بيمار را از ريشه نابود گردد.

هموطنان عزيز! اگر ما واقعا به آرمانهای مردم و شهدای گلگون کفن خود صادق هستيم،  ديگر خود خواهی ها در بين ما نبايد جای پا داشته باشد ، نبايد کسی را نفی کنيم. هيچکس انگشت ششم نيست. هرکه ديگران را نفی ميکند بهتر است خود کنار آيد.

ايجاد حزب مترقی ، واحد و دموکراتيک يکی از آرزو های ديرينهً همه وطنپرستان است. 18 سال است که نهضت جامعهً ما  در افتراق بسر ميبرد و يک رهبر واحد ندارد.

رفقای گرامی ! هريک ما در جامعهً خود به حد توان و امکان کاری خود صاحب حسن شهرت و اعتبار بوديم. اين شهرت و اعتبار را ح.د.خ.ا. يا حزب وطن به ما ميسر ساخته بود. اين شهرت و اعتبار را صرف نام حزب نه بلکه يک مجموعهً از انسانهای متعهد که عضويت اين حزب را داشتند به ما ميسر ساخته بود. ميگويند شهرت و اعتبار شمشير دولبه است. ميتواند نسبت انگيزه ها انسانها اعتبار خود را از دست بدهند. برعلاوه موضعگيری های تند ميتواند از اعتبار انسانها بکاهد.

دراخير بجا خواهد بود تا از اجلاس موفقانه تاريخی 30 ـ 31 جنوری کميسيون تفاهم ووحدت ، منعقدهً هامبورگ ياد آوری نمايم. اين اجلاس که دو روز دوام کرد ، رفقا در يک فضای بی نهايت صميمی دور هم جمع شده بودند. صحبت های علمی و صميمانه اشتراک کنندگان ، ما را به اين عقيده استوار ساخت : به هر کاری که همت بسته گردد             اگر خاری بود گل دسته گردد

برخورد صادقانه و از خودگذری های اشتراک کنندگان اجلاس همه را به آينده کار کميسيون تفاهم ووحدت اميدوار ساخت. اشتراک کنندگان از دل و جان تشنهً همدلی بودند و از سيمای هريک اشتراک کننده عطش به وحدت و يکپارچگی انعکاس ميکرد. بايک صدا بدون تردد به امضای توافقات نايل گرديدند که اين توافقنامه در رسانه های گروهی به نشر رسيد. دراين حرکت بزرگ به تعداد ده حزب ، سازمانها و حلقات سياسی شرکت نموده بودند. هريک ازين احزاب ، سازمانها و حلقات سياسی در کميسيون  تفاهم ووحدت نماينده های با صلاحيت خود را دارند.

درتوافقنامه به کميسيون تفاهم ووحدت وظايف بس مهم و بزرگ الی تدوير کنگره سپرده شده است.

من عقيده راسخ دارم که ما اعضای کميسيون تفاهم ووحدت ، اين وظايف سپرده شده را با امانت داری کامل و صداقت انجام خواهيم داد. و دراين راه ، به همکاری فرد فرد رفقا ، سازمانها ، احزاب و حلقات سياسی اشد ضرورت داريم. انجام چنين وظيفهً بزرگ وطنی بدون همکاری و سهم گيری  همگان ناميسر خواهد بود.

وحدت و همبستگی ضامن پيروزيست

گل آقا عمرزی

مارچ 2010

هالند

 


بالا
 
بازگشت