محمد یوسف صفار

 

آنکه لافید نه بافید؟!

 

خداوند(ج) نصیب ما و شما دوست خوب وصالح نماید! امین یا خالق خوبی ها مهردل خان وپردل خان را شاید بشناسید اگرمعرفی با آنها نیستید معرفی شان می کنم که: مهردل خان و پردل خان درقریه ما ازآدم های سرشناس اند که به خاطر دوستی وصمیمیت شان مشهوربوده مثال ندارند. این دوتا ازرفقای جاناجانی از همان دوره ء خورد سالی تا بزرگ سالی ازمسجد تا مکتب ودانشگاه طی سالهای ماموریت سی ساله تا تنقیض وتقاعد ناخواسته از وظیفه همچوبال دوپرنده بودند، پدران شان نیز درمردانگی وشجاعت مشهور بودند خدا رحمت شان کنند، دوستی آنها به پسران شان گویی به ارث رسیده باشد، مهردل وپردل بدون مشوره ونظریکدیگر هیچ کاری را انجام نمی دادند، وقتی یکی از آنها گپی را می گفت دیگرش گوش می کرد فورا آنرا تائید می کرد وبه خاطر عملی کردن آن چاره می اندیشد آنها زیاد نم گفتند، اصراف نم کردند، یک دوتا گپ می گفتند خودشان آنرا عملی می کردند، آنها به مطالعه علاقه مند بودند وازتجربه ی بزرگان می آموختند وحتا سخنانان ارزشمند ملای مسجد را به زن واولاد های خود تکرارمی کردند وخورد وبزرگ فامیل خوده به استقامت، صبر سعی وتلاش، صداقت، راستگویی، امانت داری، صله رحمی، عاطفه و انسانی دوستی، عشق ومحبت وغیره ..... مسوولیت های انسانی که آدم ازکج روی به سمت نیکوکاری وحقیقت جویی، ترقی وتعالی رهنمایی می کنند توصیه می کردند. افسوس که چه آدم های ازوظیفه کشیده می شوند وچه قسم آدم ها به جای شان مقرر می شود، عقیده وباور داشتند که زیاد گفتن لاف زدن ودروغ گفتن است مثلیکه سنگی زورت نرسید آنرا برداری حتمی نافت میرود!

آنکه لافید نه بافید ! تکیه کلام شان بود همیشه می گفتند آزموده را آزمودن خطاست راستی آدم های با تجربه وباتدبیر مانند گنج سرپوشیده است با آنکه خانه وقریه شان یک کمکی دوربود ولی اکثراوقات شان با هم بودند درغم وشادی مردم می رفتند وحاضرخدمت می شدند. روزی آنها درخیال آن شدند تا فامیل های خود به اصطلاح به هواخوری درمیله ببرند ازتصمیم شان پشیمان شدند زیرا توان آنرا نداشتند تا به میله بروند، میله خو وسایط وامکانات می خواهد، افتخار می کردند که در دوره وظیفه داری شان رشوه نگرفته اند، اختلاس نکردند، شامل کدام گروه وباند پودرفروشان نبودند، حالاکه می بینیم فساد درهمه جا ازسرک گرفته تا شعبه از محکمه تا آنجا ... سرایت کرده عملا به مشاهده می رسد وغوغا برپا کرده وحتا خارجی ها را نیز مسموم نموده وصاحبان قدرت بازهم چون جوک به وجود ضعیف و نیف مردم وکشور ما چسپیده وخون شانر ا بی رحمانه می مکند ونمی ترسند.

مهردل خان وپردل خان و ده ها مثل انها آدم های با وجدان که نسبت به خدا، ون ومردم خود سوگند یاد کرده بودند وازفردای قضاوت خداوندی هراس داشتند دردوره وظیفه داری شان حتا صاحب یک الاغ نه شده اند چه رسد به داشتن موتروآباد کردن عمارات چند منزله، راستش این کارمدرک می خواهد آیا دیده باشی مامور، معلم، صاحب منصب، وغیره .... که ازمعاش ماموریت یک رکشا خریده باشد چه رسد به خرید موترهای مدل کهنه وتیل خور!آنهایکه صاحب موترهای آخرین مدل اند وداشتن موترهای مدل پائین را عارمی دانند با یک دیگرهم چشمی دارند، بخت بلند، استعداد کشف درآمد را پیدا کردند، خوردوبزرگ فامیل شان موترخوده دارد با رنگ دلخواه خود. هرچه دل شان خواست انجام می دهند از میله رفتن تا عیاشی، معده شان کباب را بی شراب هضم کرده نم تواند اما ثمره زنده گی این دوتا درست فقط تشکیل فامیل های با .... اطفال با استعداد اما افسوس که زمینه ادامه تحصیل عالی را فرزندان شان پیدانکرده وازبورس های تحصیلی کشورهای خارجی به اصطلاح کنسل می شوند چون وسیله وواسطه ندارند. مهردل یکجا با فامیلش به خانه ی پردل خان به بهانه میله مهمان شدند نام خدا فامیل بزرگی جورشده بود بیست وبیست وپنج نفرخورد وبزرگ درمحوطه ی حویلی چیله تاک موجود بودکه همگی دخترها با دخترها، پسرها با پسرها مصروف قصه بودند. مهردل خان دست خوده به جیب نموده هفته نامه ی را که (آگاه) نام داشت بیرون آورده به دست خود پردل خان داده گفت: بگیراینه تخباره ببین که عکس های نامزدان ریاست جمهوری چاپ شده خوب ببین که چه شخصیت ها وچهره ها خوده کاندید کرده اند برایم معرفی کن ونظرت را برایم بگو: پردل خان به عجله هفته نامه را گرفته دید تصاویرچهل وچهارنفربه مشاهده می رسد، مهردل با کنایه گفت برادرنظرت درمورد اینها چیست چند تای شان واقعا لیاقت وشایستگی این مقام عالی را دارند؟! نفرمورد علاقه ات کدام است انتخاب کو تابرایش کمپاین کنیم؟! اشکو اشتباه نکنی! اوخندید، گفت چرا می خندی؟ پردل گفت به عکس ها می خندم چهل وچهارنفر!! بیا ببین چند تا ازاین آدم ها را می شناسی با چه ابتکارودست آوردی آمده اند یا خبرشده اند که چوکی بخشی است مثل سمارق سرزده اند تا حالاکجا بودند، عمرخوده به آرامی تیرکردند، حالا آمده تا سرنوشت ما را بدست بگیرند؛ واه واه عجب است، کسی مستحق است که با مردم خوددرهمه شرایط بوده وسنگررا ترک نکرده است، چوکی گرفتن مفت است ؟! برادرتو یک قلم بیاربعد برایت می گویم که نفرمورد نظرم کدام است. کاندیدان محترم باید به مردم اطمینان دهند که ال وعیال شان همه افغانی اند ودرکشورخارج نم باشند، دختروپسرش ازآب ونان وازهوای کشور ما بخورند بنوشند وتنفس نمایند وآقا اگربرنده هم نشود نباید وطن خوده ترک نماید، آنهایکه حتا اطفال، زن وفرزندهای شان افغانستان مارا ندیده وزبان مادری شان را از یاد برده اند وشاید هم مادرشان ازکشورهای اروپایی ویا امریکایی باشد، مهردل خان قلم توش دبل را آورده به دست پردل خان داد، وضع واحساسات دوست اش از دیدن این چهره ها برآشفته شده بود قلم را گرفته بالای عکس ها نوشت قابل دقت! امکان دارد، ناشناس، بی تذکره، این وآن؛ مهردل دستش را گرفته گفت چه میکنی اخباره خراب نکو ببان تاریخ است چهل وچهارنفردریک ملک جنگ زده وفقیر خوده کاندید یک چوکی کده! مهردل ادامه داد ببین دوستم تمامش خو رییس جمهورنمی شود یک تعداد شان وقتی بدانند که مردم با آنها کدام پیوند وشناخت عاطفی واجتماعی ندارند نا امیدشده به آغوش وطن خود بازگشت خواهند کرد چند تای دیگر اگردوسیه های شان سربرآمد فراررا برقرارترجیع خواهند داد.چندتای دیگرکه مفلسی به خاطرکسب شهرت وبدست آوردن چند ... ازکاندیداتوری خود به نفع این وآن آقا خواهند کنارآمد می ماند چندنفردیگرومسابقه می دهند درنتیجه هرکس زور، شناخت، قدرت وپول بیشتروامکانات ومهمترازهمه بین ماباشد حمایه نفراول را داشت همان آدم برند خواهدشد پس تشویش توازبرای چیست؟ عمرخوده خوردی چه فایده کرد چه داری اگرازمن می شنوی ومی تانی خوده درکدام کمپاین دالری بزن ودالره بگیرتا صاحب چیزی شوی وهم درآینده قدرت، خودت، پسرانت، برادران، پسرکاکاهایت، چند تا ازقوم وخویشت ازبرکت کاروفعالیت تواگرآقایت به قدرت رسیدروکالت، وزارت،ریاست، موریت وعسکریت درلست حکومت گرفته شوند واگرخودت فراموش شدی وجای درکابینه برایت نماند بدون شک سفیرخو می شوی راستی از یادت نرود وعده بگیری رسمی، مهردل خان این حرف ها را با احساسات می گفت اما همین که چای سردش را سرکشید متوجه شد که دوستش پردل خان به خواب عمیق فرورفته وچیزی ازنصایح وی نشنیده است فقط خرخرخواب سنگین پردل خان بود که گفته های کنایه آمیزمهردلخان را رد می کرد!!

 

 


بالا
 
بازگشت