محمد یعقوب هادی

پایان انتخابات ونتائیج ثالث آن

روز موعود برگزاری انتخابات فرا رسید وانتخابات برگزار شد. عدهء مردم با ارادهء خود وعدهء به ارادهء دیگران در پای صندوق های رای رفتند. رای دهی پایا ن یافت. ولی امید وآرزوی مردم برای بهروزی شان هنوز باقی است . انتظار مردم برای سرنوشت بهتر آینده ید طولاء خواهد داشت . اینکه خواست ونیاز مردم چگونه پاسخ داده خواهد شد ، فکرما را به سرگذشت واقعی مردم میبرد. در آنجا میبینیم مردمی که خود، اولاد خود، اعضای خانواده های خود را وهمه داشته های شان را در حضور بازیگران سرنوشت خویشتن در مقاطع مختلف تاریخی قربانی کرده اند، با وجود آن امروز همین مردم در عصر عالیترین پیشرفت های علمی هنوز جمعیتی از گرسنگان تاریخ وستم شده گان جهان اند، که آنان را در جهان بنام یک ملت با حقوق انسانی تحویل نمیگیرند و مملکت شان دیپوی فجایع وآزمایشگاه بازیگران جهانی شده است.

در حالیکه گوش های مردم از شنیدن حرف های بازیگران سرنوشت شان پر میباشد، چنان احساس میشود که تقدیر مردم باردیگر به بازی گرفته شده است. زیرا در نتیجه ء معرفی یکی از چهره های نشانی شده بنام برنده انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نه گرسنگی و نه فقر وفاقه ء ایکه بر فضای زندگی نا امن مردم مسلط است تغیر نخواهد خورد. چرا که علایم دلالت به آن دارد کسانی از این چهره های نشانی شده حاکم سرنوشت مردم میشوند که در این راه پول فراوان خرچ کرده اند. میگویند «پول، پول را میاورد» پس آنانیکه راه پول خرچ کردن پول را بلد استند ومیدانند راه جمع کردن وبدست آوردن آنرا نیز بلد استند ومیدانند.

این در حالی است که از لابلای گفته های رقبای هم کیش، راز ورمز های یک سلسله معاملات نیز دور از امکان به نظر نمی آید . زیرا وقتی بازیگران و محافظین اوضاع کنونی از منبع واحدی عرض وجود کرده اند، به یقین که معاملهء در قبال این همه جنجال های انتخاباتی نیز ممکن است.

تا آنجا که برنامه های نامزدان نشانی شده تشریح شده است همه یکسان اند. صرف نظر از یک مورد تفاوت در ساختاراداری نظام ماهیت نظامی که این کاندیدان نشانی شده مطرح کرده اند نیز یکسان است واز جانبی دیگر در حالیکه حضورنامزدان نشانی شده از روی هویت شخصیتی خودشان مطرح شده است نه از روی تشخیص برنامه های شان، این برنامه ها کدام موانعی در راه سازش های منفعت جویانهء گروهی و قومی آنان نخواهد بود.

به این ترتیب حالا این مساله را پی میگیریم که بر علاوه برگزار شدن انتخابات با آنهمه شک وتردید هاو معرفی یک شخص برنده ء انتخابات، انتخابات به کدام نتائیج دیگر منجر شده است.

اول گروه های مسلح ضد دولت با آن همه لاف وگزافی که زده بودند معلوم شد آنچه نیستند که جلوه داده میشدند. آنقدر به توانمندی آنان تبلیغ شده بود که آن عدهء پرتاب شده ها به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری تمام برنامه های شان معطوف به بزرگ جلوه دادن این گروه های مسلح بود وبس. حالا معلوم شدهرگاه خواسته شود صلح وامنیت در کشور بر قرار و تامین گردد بسیار سهل وساده میسر است دیگر اینکه عدم کارائی تخریبی گروه های مسلح حضور ستون پنجم را درمیان سیاست گذاران عرصهء سیاسی کشور مشخص ومعین ساخت. به همین نسبت حادثات شمرده شده در نقاطی اتفاق افتاده است که اشتراک بیشتر مردم را نشان میدهد. بر عکس در نقاطی که اشتراک مردم کم رنگ بوده واقعه سنگینی ثبت نشده است

بوجود آوردن تضاد میان منافع مردم وارادهء مردم از راه زمینه سازی برای انتخاب در میان بدها که مردم نتوانند ارادهء شانرا به اساس منافع شان تمثیل نمایند و ناگزیر باشند یکی از بدها را انتخاب نمایند

بکار گیری مکاره گی های سیاسی با سوء استفاده از احساسات دینی ومذهبی مردم وسوئ استفاده جنایتکارانه از نا آگاهی مردم که طراحان خارجی سیاست گذاری در افغانستان خواسته اند اذهان توجه ء مردم را از حضورقوت های خارجی در داخل به جهات دیگربکشانند. مثلأ یک تن از این دسته نامزدان ریاست جمهوری که جدیدأ تمرین به جاگزینی داده میشود به عوض اینکه در وقت کمپاین انتخاباتی در داخل کشور میبود برای گرفتن دست نوازش و گرفتن آفرینی به ایالت متحده امریکا آمده بود. او که در مجلسی در ایالت متحده امریکا خارج از موضوع کمپاین انتخاباتی سخن پردازی میکرد وبه شخصیت های متوفی که نمیتوانند از خود دفاع نمایند حمله میکرد ودرسایه چهل وپنج کشور خارجی در باب اشغال شوروی وقت چهره نمائی داشت. در گفته های چند پهلوی خود تکررا در این مجلس گفت «حضور چهل وپنج کشور را در افغانستان اشغال نمیداند. از طرف دیگر خواست گروهء بنام طالبان را که خواهان بیرون شدن این نیرو هااست حق دانسته میگوید این خواست تنها حق آنان نه بلکه حق مردم افغانستان نیز است. ودر عین حال میگوید طالب کسانی اند که در مدارس پاکستان درس خوانده اند ومیخوانند و از نام آنها سوء استفاده شده است وباز در عین موقف حمایت از حضور قوت های خارجی میگوید که وقتی مردم بمباردمان میشوند ناگزیر باید در صف طالبان بروند » این حرف ها را کسی میگوئید که اولین ترجمان ها در قواه نظامیان ایالت متحده امریکا از اعضای خون شریک فامیل خودش است وباز آمده حرف های از این قبیل میزند. به این میگویند مکاره گی سیاسی.

در نتیجه این یادداشت را در بارهءآنهایکه دل ودرون شان یکی نیست با کلمات نظم یافتهء زیربه پایان میبرم

یکروز زخود رفته، گذشتم تا فلک

در عالم باقی رسیدم تا ملک

آنجا که همانجا بوَد درگاهء پاکان

آنجا که همانجا بوَد بارگاه ءانسان

یکسو به تعظیم حوران وغلیمان

ایستاده به تکریم از بهربهشتیان

در محضر انسان زنسل بنی آدم

آنان که به دنیا بوده اند مخلوق حازم

یکسو به پا بود دیوان عدالت

پرسش زفکر و زگوی ورسالت

پرسند بگو چیست احوال مناعت

آن توشه که داری از بهر شفاعت

باز گوی چه کردی از حسن علایق

با خلق زمینی خدا یعنی خلایق

جمعی که اقرار نمودند به عدالت

آن گوی، همه شد به آنان شفاعت

خدمت به خلق الله که داری به شهادت

داری بخدا رفعت آن دنیا بشارت

دیدم که فریبکاران به اولادء آدم

آنانکه که ستمکارند در پهنای این عالم

فکر وگوی وعمل حق همه جعل بسازند

بر اسپ جهل شان ز دروغ نعل بسازند

با فکرو گوی توسن درون خویش

تا پای دوزخ کردار میروند به پیش

 

 


بالا
 
بازگشت