سید هاشمی

 

 

 

تعویض کرزی بی ظرفیت  با عبدالله بی تجربه

 

انتخابات افغانستان که از آن مقابله گلوله و برگه رای دهی یاد میگردد؛ ذهن تمام مقامات و رسانه های جهانی علاقه مند و دخیل در قضایای افغانستان را به خود معطوف کرده و همه انتظار دارند ببینند سرنوشت دموکراسی صادر شده شان چگونه رقم میخورد.

از گمانه زنی های مقامات و رسانه های جامعه جهانی بویژه امریکا و انگلیس پیرامون نتیجه انتخابات افغانستان معلوم میشود که تا هنوز  افق دید مقامات امریکایی و موتلفان آن در جنگ با تروریزم گرفتار تاریکی های ناشی از برداشت های تاریخ زده و ذهنیت های زخم خورد آنها بوده و فرصت عینیت و شفافیت نیافته است. زیرا مقامات امریکایی دخیل در پروژه باثبات سازی و ترور کُشی افغانستان میان اینکه مشکلات افغانستان مشکل ساختاری است یا شخصیتی؛ در غلط فهمی یا تناقص گویی دچار اند.

آنها فکر میکنند اگر کرزی را که تا دیروز مرد نمونه برای رهبری مدرن اسلام و جهان سوم میپنداشتند و مدال های متعددی  را نیز به این منظور برگردنش آویزان کرده بودند؛ امروز میتوانند با برچسب فساد و بی ظرفیتی از قدرت دور سازند و مسیر پرخم و پیچ و پر آشوب مبارزه با تروریزم را همواره و کوتاه سازند. این ساده ترین کاری است که برای فریب افکار عامه میتوانند انجام دهند؛ اما این رویکرد؛ فرار از تاریکی به توفان است.

آنزمان که کرزی  حمایت بی چون و چرای حزب حاکم جمهوریخواه و به ویژه حلقه قدرتمند تصمییم گیری چون بوش؛ چینی ، رامسفلد و خانم رایس را داشت؛ در انتخابات دور اول با وجود موارد واضح تقلب و تخلف در انتخابات 2004؛ بدون درد سر های امروزی به حاکمیت خود ادامه داد؛ اما امروز وی هم قربانی رقابت های میان حزبی امریکایی ها شده و هم کرزی با اندوختن تجارب کافی در اداره افغانستان؛ حاضر نیست بدون تضمین و معامله سود آور به یکطرف امتیاز بدهد. زیرا وی اگر اینبار از قدرت کنار زده شود و آنهم به دلیل بی کفایتی ؛ نه تنها هرگز روی قدرت را نخواهد دید بلکه احتمال کشانیدن آن به محاکمه به جرم به چالش کشانیدن اوامر و برنامه های امریکا وجود دارد. چیزی که به یقین کرزی از آن آگاهی دارد و نخواهد گذاشت سند مرگش را بدست خودش بنویسند.

کاری دیگری که کرزی برای رهایی خود از هرگونه انتقام گیری های حمایت گران خارجی خود کرده؛ گره زدن چند جنگ سالار مشهور در کنار خود است که امریکا و انگلیس با آنها نیز میانه خوب ندارند؛ مارشال فهیم و جنرال دوستم که رسانه های امریکا و انگلیس واضحا شیپور محاکمه آنها را به دلیل تجارت مواد مخدر و کشتار های دسته جمعی بلند تر از همیشه می نوازند. رویارویی امریکا با این ترکیب نه به مصلحت امریکا است و نه عملی زیرا نتیجه آن بازنده گی همه طرفهای درگیری و پیروزی ارزان حریفان امریکا خواهد بود.

این درست است که افغانستان هیچگاه ظهور یک رهبر دلسوز و با کفایت را احساس نکرده و تولد وی را جشن نگرفته اما چالش های حاکمیت و حکومت در شرایط امروزی فراتر از این است تا با جابجایی های جدید و مورد نظر بتوان بر آنها غلبه کرد. خشونت های امروز تنها ناشی از رقابت های استراتژیک کشور های مطرح منطقه با حضور غیر متعارف امریکا و انگلیس نیست بلکه ایدیالوژی ها نیز از مردم برای مقاصد شان سربازگیری کرده و سلاح طرف مخالف را میسازد.

بنا اگر کرزی که فعلا مهره سوخته بازی بزرگ گردیده به هر بهانه از قدرت دور گردد و  بجای آن فرد دیگر مانند داکتر عبدالله عبدالله را که رسانه های معتبر جهانی با اشتیاق برای وی کمپاین رایگان میکنند؛ با همان خوش بینی و بلند پروازی به قدرت نصب شود؛ وضعیت تغییری نخواهد کرد. زیرا عبدالله بی تجربه تر و نا آشنا تر از آن است که بتواند بار بزرگ را بر شانه ها کوچک خود حمل کند. او میتواند یک مشاور خوب و یا یک سکرتر فعال باشد چنانچه در گذشته بوده اما انداختن تمام وزن رهبری کشور در عقب وی فاجعه امیزی وشاید هم غیر قابل جبران باشد.

گرچه هم عبدالله و هم کرزی شخصیت های کاریزمای جامعه محافظه کار و سنتی افغانستان نیستند ؛ اما در شرایط فعلی ؛عبدالله با آسیب های بیشتر مواجه است زیرا وی در جریان جنگ های داخلی؛ یکطرف اساسی جنگ بر ضد جریانهای بودند که امروز یا در کنار کرزی اند مانند جنرال دوستم؛ محقق و کریم خلیلی و یا بر علیه آن مانند طالبان و حزب اسلامی حکمتیار. بناا نصب وی  نتیجۀ جز بلند بردن التهابات سیاسی و رویارویی های نظامی جریانهای مذکور و انتقال بی امنی به نیم دایره شمالی کشور حاصل نخواهد داشت. گذشته از آن؛ داکتر عبدالله که خود بر شانه های جنگ سالاران نشسته؛ برای جامعه افغانستان شخصیت ناشناخته و مرموزی است؛ موردی که در دموکراسی قوم مدار افغانستان اهمیت زیادی دارد.

ما از گذشته بازی امریکا و انگلیس با وضعیت های مشابه و شخصیت ها بر می اید که داکتر عبدالله درواقع  شیر برفی جامعه جهانی و یا مهر چانه زنی برای ترسانیدن کرزی به منظور امتیاز گیری زیادتر از وی است تا مهره استراتژیک و ناجی افغانستان. اگر چنین باشد؛ رهایی از چنگال تروریزم در کوتاه مدت فقط یک رویایی تعبیر ناشدنی میباشد و خونهای زیاد سربازان و پول های وافر مالیه دهنده گان باید مصرف شود. رهبران امریکا و انگلیس برای رضایت افکار عامه شان و یا گریز از فشار های سیاسی مخالفان باید قربانی دیگر جز افغانستان بیابند چون بازی با آتش و رقص با گرگها آنقدر هم خوش آیند و مصمون نیست.

 

 

By: Sayid Hashemi in Sydney Australia

 


بالا
 
بازگشت