بزیر آوردن کرزی از اریکه قدرت و انتخاب داکتر عبدالله؛

 

به معنی تضمین انتقال قانونمند ومتمد نا نۀ قدرت براساس رأی جمهور مردم  وتاسیس یک نظام واقعاً مردمسالار ؛    وجلوگیری از دورباطل  « تلاش برای حفظ  ودوام قدرت به هر قیمت» ودر گیر شدن کشور به یک بحران  دیگراست. 

 


نوشته شده توسط : نور محمــــــــد ( خـر می)

 

اگرانتخابات ریاست جمهوری سالجاری افغانستان ، بدور از تقلب ، جعل کاری ودست اندازی ها ی معمول درنمونه های متداول رآی گیری های « جهان سومی» ؛  برگزار گردیده ودر پی آن قدرت بصورت مسالمت آمیز به برندۀ انتخابات منتقل گردد ؛ درینصورت  در تاریخ معاصر افغانستان ، این نخستین نوعی از انتقال قانونمند ومتمدنانۀ قدرت براساس رأی جمهور مردم درین کشور استبداد زده خواهد بود. چنین دستاوردی اگر تاسیس ، تحکیم ونهادینه ساختن یک نظام واقعاً مردمسالار ویک دولت وحکومت خدمتگذار وجوابده دربرابر مردم راهدف قرار دهد ؛ مایۀ افتخارتمام شرکت کنندگان اعم از برنده گان وبازنده گان انتخابات بوده و افغانستان ومرم آن بصورت کل برندۀ این پروسۀ تاریخی خواهند بود.  

اهمیت اینگونه انتقال قدرت یعنی « نخستین نوع انتقال قانونمند ومتمدنانۀ قدرت » وقتی برای ما برجسته میگردد که ما پدیدۀ انتقال قدرت ونحوۀ عملی شدن آنرا در آینۀ تاریخ معاصر کشور مورد مطالعه قراردهیم .  

از سالهای 1700 میلادی بدینسو، که عمدتاً در برگیرندۀ دوران سلطۀ دودمانهای سدو زایی ومحمد زایی میباشد ، از جملۀ  29  تن از زمامدارانی که تا ایندم درین سرزمین به نحوی از انحأ حکروایی کرده اند، فقط چهار تن از آنها همزمان با طی نمودن دوران  حاکمیت شان به مرگ طبیعی مرده اند. بقیه یا بزور از قدرت خلع  و یا  درهنگام قدرت کشته و اعدام فردی شده اند؛ بعضیها پس از سرنگونی وادار به تبعید اجباری ویا به قتل رسیده اند  ویا توأم با فضیحت به دار آویخته شده اند.  مواردی هم وجود داشته است که رهبران دولتی مخلوع باو حشیانه ترین شکل لت وکوب و بعداً به قتل رسانیده شده اند ، یا با میله های داغ فولادی چشمانشان از حدیقه بدر شده اند و یا با استفاده از شیوه دیگری از شکنجه سر به نیست شده اند.  

جالب این است که این همه اعمال عمدتاًاز جانب برادر  در برابر برادر دیگر ، از جانب یک عمو زاده ددر برابر عمو زادۀ دیگر، حتا بعضاً از جا نب پسر در برابر پدر ویا بالعکس صورت گرفته است . گاهی هم همفکران و « شاگردان وفادار» در برابر استادان و ولینعمتان دیروزی شان نیز چنین اعمالی را مرتکب شده اند. همچنان انواع دیگری از اقتداربزیر آوردن حاکمان بوسیلۀ حریفان و دست یافتن به قدرت با استفادۀ از وسایل وذرایع نا مشروع ازجمله با اتکا، حمایت ووابستگی به قدرتهای خارجی را، تاریخ این کشورفراوان بیاد دارد ...    

دردوران کنونی نیز بسیاری ها  دستیابی جناب حامد کرزی به مقامهای رئیس ادرۀ موقت ، رئیس ادارۀ انتقالی ورئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان ، یکی در پی دیگر را ، ماهیتاً ادامۀ همان « نوع افغانی» ای دستیابی به قدرت ارزیابی مینمایند. بدون شک برای تصدیق اینگونه ازریابیها کافی است به برگهای از تاریخ کشور در رابطه با نحوۀ دسیابی به قدرتِ  وحفظ آن،  بوسیلۀ تعداد زیاد قریب به تمامی ( به استثنای یکی دومورد) شاهان ،امیران ورئیسان د ولت کشوردرگذشته، مراجعه گردد .   

وقتی صحبت از « نوع افغانی ای دستیابی به قدرت » در میان است منظور همان عدم  رعایت « قاعدۀ بازی» ، استفاده از وسایل نا مشروع وغیر اخلاقی چون تهدید ، تطمیع، ایجاد اختلاف وتفرقه میان حریفان، بازیگران سیاسی ومردمان کشور ؛ پیمان شکنی وقرآن زیر پاکردنها واز همه مهمتر تکیه ووابستگی بی چون وچرا به قدرتهای خارجی است که از طرف تمام مدعیان زعامت درکشور  در پروسۀ دستیابی به قدرت تاکنون به درجات متفاوت اعمال شده است. هر خوانندۀ تاریخ افغانستان میتوانند مظاهری از «  نوع افغانی دستیابی به قدرت» رادر نحوۀ به قدرت رسیدن هریک از شاهان خاندان سدوزایی از احمد شاه ابدالی تا شاه شجاع واز شاهان وامیران منسوب به خاندان محمدزایی، از امیر دوست محمد خان تا عبدالرحمان خان و امان الله خان و به تعقیب آن از نادرخان تا محمد داؤد به گونۀ خیلی روشن مشاهده نماید.   

 گرچه نحوۀ انتقال قدرت از محمد ظاهر شاه به سردار محمد داؤد ، از محمد داؤد به حزب دیموکراتیک خلق افغانستان واز آن حزب به مجاهدین ، از مجاهدین به طالبان ودر نهایت از استاد برهان الدین ربانی به جناب حامدکرزی باشیوه های کلاسیک انتقال قدرت هم در شکل وهم در محتوی به خصوص از لحاظ خونین بودن و ویران گر بودن آن وهم از نظر تاثیرات  سیاسی، اقتصادی وفرهنگی آن بر کشور ومردمان آن کاملاٌ متفاوت است ولی قاعدۀ کلی استفاده از وسایل نا جایز برای دست یابی به قدرت و استفاده از امکانات دست داشته ودر رأس همه تن دادن به وابستگی به قدرتهای خارجی برای حفظ وداوم قدرت ، « نوع افغانی دستیابی به قدرت وحفظ ودوام آن» از سالهای 1700 تا کنون چندان تغیری نیافته است. چنانچه آنهاییکه نتوانسته اند ویا نخواسته اند ازینگونه قاعده ها استفاده برند ویا به  وابستگی به قدرتهای خارجی تن دردهند، بزودی از اریکۀ قدرت به زیر افگنده شده اند.   

باوجودیکه عده ای زیادی از آگاهان با مرور انتقادی بر رویداد های عمدۀ کشور پس از سقوط نظام قرون وسطی طالبان چون «کنفرانس بن» ونحوۀ گزینش جناب حامد کرزی به حیث رئیس ادارۀ موقت، تدویر لویه جرګه «اظطراری» وابقای ایشان درسمت رئیس ادارۀ انتقالی، نحوه طرح و«تصویب» قانون اساسی و انتخاب نامبرده درمقام ریاست جمهوری کشوررا  شیوۀ نوینی دستیابی به قدرت ازطریق تقلب ، نیرنگ وخدعه و بهره گیری از وابستگیهای خارجی به حساب آورده واورامستحق و شایستۀ رهبری دولت وجامعۀ افغانستان پس ازجنگ نمی داستند.  با آنهم بسیارِ دیگراز او به  دلیل برخورداری اش از حمایت ایالات متحدۀ امریکا واینکه  گویا اوشان شخصیت معتدل وفرا قومی، دارای ریشه، نفوذ وروابط معین با بخشی وسیعی از مردم  درمناطق جنوبی کشور( خواستگاه ومرکز قدرت طالبان) بوده ومیتواند با تعامل ومدارای توأم با قاطعیت، تمام نیروهای سیاسی ـــ نظامی ای متفرق واغلباً در حال جنگ وستیز درگشته را، بدور یک « اجندای ملی» ای  صلح وباز سازی وساختمان مجدد کشور متحد سازد ، حمایت وپشتیبانی نمودند.  

بدون شک در ابتدای مرحله برای دولت موجود به رهبری جناب حامد کرزی، یک افغانستان جنگزده وتخریب شده بوسیلۀ دو دهه جنگ ویران گر که تمام داشته های مادی وفرهنگی آنرا بلعیده بود بایک جامعه غمزده ومتفرق به میراث رسیده بود. یقیناًاین دولت دریک مرحلۀ حساس از تاریخ کشور وظایف بس بزرگ سهمگین وافتخار آمیزی را به عهده گرفت که اجرای آن از توان رهبران عادی وعنعنوی افغانستان خارج بود. ولی به همان پیمانه ای که وظایف این دولت بس بزرگ وبغرنج بوده اند به همان پیمانه امکانات مالی وپولی، حمایت وسیع بین المللی ومنطقوی؛ وپشتیبانی، آرزوها وتمنیات نیک مردم قدرشناس اففانستان رانیز باخود داشته است. به این اساس،  دولت کنونی وشخص حامدکرزی، اصولاً و اخلاقاً حق ندارد دستاورد های  ناچیز ونیم بند خود درطول هشت سال گذشته را با هیچ یک از نظام ها وحاکمیتهای گذشته در افغانستان مقایسه نموده و بدینگونه خودرا مستحق وشایستۀ رهبری جامعه ودولت افغانستان برای یکدورۀ پنجسالۀ دیگر بداند.   

  دولتی به رهبری حامد کرزی تاکنون پشتیبانی بزرگترین قدرتهای جهان معا صر را باتمام امکانات نظامی، تخصصی، پولی و از همه مهمترحمایت مردم خسته از جنگ وتشنۀ به صلح افغانستان را با خود داشته است. این دولت از جانب تمام کشور های همسایه ومنطقه وبدرجات متفاوت حتی از جانب دشمنان دیروزی مردم افغانستان به حسن نیت غیر قابل اغماض استقبال شد. ولی با کمال تأسف این دولت مخصوصا" گروه معروف به" تیم کرزی" به عوض اینکه ازین همه امکانات وسیع وتاریخی در جهت تاسیس یک نظام واقعاً "مردم سالار" و بسیج همگانی مردمان کشوربه خاطر تامین صلح وثبات سرتاسری وعمران مجدد کشور،سعی به عمل آورد، بر عکس چون اسلاف ناکام خود گاهی با پر رویی و سماجت وزمانی هم بانیرنگ وخدعه بر تاسیس وتحکیم یک نظام اقتدارگرا، فردسالار، بیگانه پرست ومتکی برکانفد راسیون قبایل درکشورپا فشاری نموده وزمینۀ انقطاب هرچه بیشتر جامعه را در خطوط قومی،زبانی ومذهبی فراهم آورد.     

 تلاش کنونی آقای کرزی مبنی برخارجی ستیزی هستریک  بخاطر تحریک مصنوعی « ناسیونالیزم افغانی» وجلب چهره های معینی از میان اقوام وملیتهای باهم برادر درخدمت خود برای دستیابی به آرای مردمان منسوب به این اقوام تحت ستم ، تلاشی است مذبوحانه و محکوم به شکست. این مردم  به تجربۀخود دریافته اند که دستیابی به حقوق ملی به تعین وتقرر چند وزیر، والی وسفیربلی گوی ازمیان این اقوام آنهم منسوب به بزرگانی چند ، خلاصه نمیگردد. مردم میخواهند والیها ، شهردار هاوحاکم های خودرا خود انتخاب نمایند. مردم نمیخواهند دیگر والی ای چون جمعه خان «بیدرد» بر آنها گماشته شود که خون فرزندان آنها را بریزد. مردم آگاه هستند که نه تنها برنامۀ انتخاباتی آقای کرزی فاقد چنین اهداف است بلکه جناب حامد کرزی شخصاًخصومت ذاتی خود باچنین اهدافی را پنهان نکرده وآنرا معادل به دستیابی ای جنگسالاران به قدرت تبلیغ میکند. در حالیکه خود ازطریق معامله با «جنگسالاران»، سعی در بدست آوردن آرای مردم مینماید. اگر رآی مردم برای انتخاب رئیس جمهور ارزش دارد چرا این رآی در انتخاب والی ها ، شهردارها وولسوالهای خودشان اهمیت وارزش پیدا نمیکند. مردم ودر پیشاپیش آنهاقشر روشنفکر و چیزفهم شان اعم از علما، روحانیون، استادان، معلمان، انجنیران ،دکتوران، دانشجویان  دانشگاها وشاگردان لیسه ها ؛ خواهان تعویض نظام فرد سالار موجود  به نظام پارلمانی و تفکیک واقعی قوه های سه گانۀ دولت هستند. حامد کرزی وهمفکران وی مردم افغانستان را مستحق وشایستۀ داشتن چنین نظامی نمیدانند. آنها در حقیقت چنین نظامی را نه یک نظام مردمسالار بلکه یک نظام مبتنی بر انارشی تبلیغ مینمایند. آنها فقط میخواهند از طریق انتخاب یکنفر به حیث رنیس جمهور، کشور ومردم آنرا  برای دوره های متداوم  پنجساله، در گروگان خود ، فامیل ، قوم وقبیلۀ خود داشته باشند.                                                                                                                         

در رابطه با مبارزه با تروریزم و کشت ، تولیدوقاچاق مواد مخدر آنقدر  در سطح ملی وبین المللی نوشته و گفته شده است که بنده بازگویی آنرا تکرار مکررات میدانم. ولی فقط کافی است بگوییم که:     

 درعرصۀ امنیت دست آورد دولت کنونی باوجودی همه گونه مساعدتهای بین المللی ، این است که امروز بخش وسیعی از کشور ما به  معروف شده است؛                                ”The most dangerous place of the world”   خطرناکترین منطقۀ جهان

در تولید ، پروسس وقاچاق مواد مخدر ، نه از برکت عدم مبارزه بلکه به برکت حمایت آقای کرزی از تولید کندگان وقاچاقبران مواد  مخدر، افغانستان ما در ردیف اول قرار گرفته است؛   

 در عرصۀ دولت داری ومبارزه با فساد اداری نیز دولت آقای کرزی نیز ریکارد جهانی قایم نموده  و این دولت اکنون در درردیف  پنج کشور ازفاسد ترین  کشور های جهان قرار دارد. این درحالی است که چند سال قبل در ردیف دهم ازین دست کشور ها قرار داشت که بازگو کنندۀ یک سیر قهقرایی نیز است؛       

 درعرصه های مهمی چون باز سازی و احداث پروژه های سکتوری که باید زمینۀ کار را برای نسل جوان مستعد بکار  ومهاجرین عودت کننده به کشور فراهم می آورد ، کافی است به وضع غم انگیز افغانهای که در جستجوی کار به خارج  از کشور مجبور به مهاجرت میگردند ،توجه نماییم. کشته شدن تعدادی از نوجوانان ولایت لغمان که درجستجوی کار عازم ایران بودند و بدست طالبان وحشی درهلمند مظلومانه به شهادت رسانیده شدند؛ خفه شدن عده ای دیگری از افغانهای جویای کار درمسیر راه بلوچستان پاکستان  وایران در کانتینر ها و غرق شدن بیش از نود تن از افغانهای مهاجر در حسرت دستیابی به کار وزندگی در آسترالیا ، در آبهای اندونیزیا ؛ لکۀ ننگی است برجبین دولت بی کفایت حامد کرزی و« حامیان خارجی » وی که طی هشت سال وبا مصرف ده ها ملیارد دلار وحضور بیش از چهل کشور، نتوانستند حد اقل محیط امن ،زمینۀ کار شرافتمندانه وزندگی بخور ونمیری را برای فقیر ترین ، مظلوم ترین ، ومجبور ترین مردم جهان یعنی مردم شرافتمند افغانستان فراهم آورند.  

از آنجاییکه حامد کرزی وتیم مافیایی ایشان حاضر نیستند به عدم شایستگی شان در امرادارۀ امور کشور وناکامیهای مشهود شان درطی هشت سال گذشته اعتراف نموده واز میدان رقابت کنار روند . آنها چنانچه تاکنون ملاحظه شده است ، مایل هستند به هرقیمت وبا دست زدن به هر تقلبی ، اگر ممکن باشد، ادامۀ اقتدار خویش را تضمین نمایند . اگر حامد کرزی وتیم وی بتواند به هر وسیله ای باردیگر به قدرت  دست یابد ، نه تنها پروسۀ جاری دیموکراتیزه ساختن کشور به شکست مواجه میگردد بلکه خود بریک دور باطل  دیگری« دستیابی به قدرت » از طریق تقلب ، نیرنگ وخدعه صحه میگذاریم.  

 به نظر بنده ، به زیر آوردن کرزی از کرسی اقتدار به شیوه دیموکراتیک، نه تنها یک عمل سیاسی معمول بلکه یک وظیفۀ ملی و وجیبۀ وطنی نیز است. زیرا بقای کرزی بر اریکۀ قدرت برای یکدورۀ پنجسالۀ دیگر نه تنها هیچگونه تغیری مثبتی در جهت تامین صلح وامنیت، بهبودی در شرایط زندگی مردم بوجود نخواهد آمد ، بلکه پروسۀ ملت ـــ دولت سازی وتعمیق دیموکراسی ومردمسا لاری در نطفه متوقف بلکه به قهقرا خواهد گرایید.    

    میخواهیم یک موضوع را درینجا مستند سازم وآن این است که : هرگاه حامد کرزی به هر وسیله ای بتواند بار دیگر بر کرسی اقتدار تکیه زند ، ریسک زیاد وجود  دارد که نامبرده تا ختم دورۀ پنجسا له اش شرایطی را چه از طریق تعدیل قانون اساسی بصورت مستقل ویا از طریق سازش با گلب الدین حکمتیار وطالبان  زمینۀ تغیر بنیادی در نظام نیمه دیموکراتیک موجود را فراهم آورد. او ممکن است با تعدیل قانونی اساسی وبرداشتن قید دو دورۀپنجسالۀ ریاست جمهوری ازین قانون ، همچون رؤ سای جمهور کشور های دیگری مثل مصر ، سوریه ، اوزبکستان وغیره خود را هر پنجسال بعد رئیس جمهور انتخاب نماید. اگر این امر میسر نبود و اگراوضاع به نحوی دیگری شکل گیرد، در آنصورت درتبانی با برادر ملا عمر وبرادر حکمتیار با تشکیل یک دولت تیوکراتیک بساط دیموکراسی ومردمسالاری را بر خواهد چید. البته خود ورفقایش بخشهای بیروکراسی وتکنوکراسی این دولت تیوکراتیک را اداره خواهند کرد.  

با درنظرداشت آنچه دربالا به تفصیل به بحث گرفته شد، وقت آن فرا رسیده است تا  با استفاده از شرایط وامکانات بدست آمده گام بلندی را درجهت نهادینه ساختن دیموکراسی وتاسیس یک تظام واقعاً مردمسالار بر داریم. این در صورت عملی است که همۀ افراد معتقد به دیموکراسی و مردمسالاری ، همه به شمول آنهاییکه درگذشته از حامد کرزی حمایت کرده ایم با جرأت ، شهامت وجسارت اخلاقی  به حامد کرزی وتیم فاسد وی یک « نه! ای تاریخی» گفته و درجهت بسیج مردم به خاطر تحقق بخشیدن این امر بزرگ همت گماریم . 

طوریکه کارل ریموند پوپر یکی از فیلسوفان برجسته و استاد سابق دانشکدۀ اقتصاد لندن میگوید « در دمکراسی مهم این نیست که شما بتوانید کسی را نصب کنید بلکه مهم آن است که بتوانید او را عزل کنید»، مانیز عزل حامد کرزی را در اوضاع واحوال کنونی به مثابۀ یک آرمان دیموکراتیک در سر لوحۀ اهداف خویش قراردهیم.

ذواتی زیادی چون بنده درگذشته ازجناب حامد کرزی ، بدور از گرایشات فکری وسیاسی یک برداشت  مثبت داشته اند. بنده که از جناب اوشا ن یک شناخت دوساله درهنگام تصدی شان درپست معاونیت  وزارت خارجۀ دولت اسلامی افغانستان به ریاست جناب استاد ربانی داشتم ، تا قبل ازطرح و تصویب قانون اساسی کشور به این عقیده بودم که حامد کرزی با سابقۀ تحصیل وزندگی در بزرگترین دیموکراسی جهان ( هندوستان ) و با الهام از شخصیت های جلیل القدری چون مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو، از این امکان بی نظیری که تاریخ برای وی به ارمغان آورده است ، برای تاسیس یک نظام دیموکراتیک ومردمسالار چون  گاندی ونهرو در هندوستان، استفادۀ معقول ومنطقی نموده وچون اوشان برای خود افتخار تاریخی ای را کمایی خواهد نمود. با دریغ ودرد  که جناب شان این همه امکانات تاریخی را درپای جاه طلبی های شخصی، منافع فامیلی ، قومی وقبیلوی خود قربان کردند وما اکنون در جای قرار داریم که نباید قرار میداشتیم.  

 اکنون که بر اساس گذارشات واصله بخش وسیعی از مردم ، چه در شرق وجنوب، چه درمرکز وچه درشمال وغرب کشور «عزمشان را جزم»  کرده ا ند که آقای حامدکرزی را عمدتاً به نفع برنامۀ انتخاباتی دکتور عبدالله عبدالله ، عزل کنند بر تمام نیرو های مترقی ،دیموکرات ، شخصیتهای سیاسی مستقل ورشنفکرا ن متعهد به دیموکراسی ومردمسالاری است که بخاطر جلوکیری از افتیدن کشور به یک مسیرقهرایی  و به منظور دفاع  از دیموکراسی ونهادینه ساختن  آن به دفاع از برنامه های دکتور عبدالله عبدالله بپا خیزند.                                                                                                                                 

 با حفظ احترام عمیق با همه کاندیدان مخصوصاً کاندیدان احزاب نهضت فراگیر برای ترقی اقتصادی واجتماعی افغانستان ، حزب کنگرۀ ملی افغانستان و  حزب آزدگان افغانستان ، رفقا ودوستان گرامی  هریک  دکتور حبیب منگل ، دکتور عبداللطیف پدرام و جناب محبوب الله کوشانی، از اوشان می طلبم تا با تحلیل مشخص از اوضاع کنونی کشور وبادرنظرداشت اهداف عام وقابل حصول هریک ازین احزاب درمرحلۀ کنونی که در برنامۀ انتخاباتی دکتور عبدالله عبدالله نیز به روشنی تبلور افته است ، همچو                                          « شورای تشریک مساعی کاندیدان» به سخنگویی جناب بشیر بیژن ، مذاکرات خود را با داکتر عبدالله عبدالله آغاز نمایند. آرزو  مندی این است که با دستیابی به تفاهمات اصولی ، این احزاب نیز همچون حزب متحد ملی به رهبری جناب علومی وشورای متحد ملی وجبهۀ ملی، حمایت خودرا شجاعانه ازکاندیداتوری دکتور عبدالله عبدالله اعلام بدارند. تا اگر خدا بخواهد گلیم حکومت کرزی ویکجا با آن گلیم متحدان معامله گر وی در دور اول انتخابات برچیده شود.                                                                                  

                                                                               

 به امید آن روز ـــــ  انشا الله                                                

 

با احترام

samangan64@hotmail.com

 

 


بالا
 
بازگشت