خوشه چين

 

 

من فغان میکشم

 

قسمت دوم

 

به امید آن روزیکه مهاجمین استعمارگر ازین  شکست تاریخی ایا لات متحدۀ امریکا درس عبرت بگیرند  شیوۀ را در پیش گیرند که منافع متقابله جای زورگوئی را به روابط انسانی هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی هموار نماید.

من فغان میکشم که افغانستان کشوراشغال شدۀ ما  در اثر انکشافات علوم ساینس و تکنالوِژی انترنیت جایگاه آئینه را به خود اختصاص داد ه است. درین آ ئینه چهرۀ نظام سیاسی افغا نستان. درچنگ دشمن به حیث کثیف ترین چهرۀ تاریخ در سطح جهان تبلور یافته است.

سه کس ویا سه چیز در کوچه ها ازجانب اطفال سنگ باران میشوند

1-دیوانه

2-سگ معتبر که از جفیدن و غپیدن می افتد ودندانهایش از درندگی باز میماند.

3-دغل بازان سیاسی را تاریخ میزند ومسخره میسازد.

این مال خالص باد آ ورده  از ما باد آ ورده ها میباشد هرکس دعوا کند دعوایش باطل است.

سرخ و سفید همدم خوبان می

با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

سبزینه رنگ آمده مهمان می

این مال خالص باد آ ورده  از ما باد آ ورده ها میباشد هرکس دعوا کند دعوایش باطل است.

 بیننگ های خط سرخ وسبز هردو میگویند این درختی که در زیر پای ما سبز کرده است سایه اش سرداست در زیر سایه اش می نشینیم.

 

افلا طون میگفت چگونه که از ظالم و مستبد بیزارم به همان اندازه از مظلوم بی حرکت  تنفرم می آید

 بلی گفتۀ دانشمند و فیلسوف معروف مشهور در مورد کشورهای تحت ستم حقیت دارد.زیرا که مظلوم خودش برای ظالم ستم گر  این موقع را  داده است که با لایش ستم صورت بگیرد.

 درین باره  من فغان میکشم که درطول تاریخ  دین آزاد سازی کشورازصلاحیت عیاران بوده میباشد وخواهدبود.

من فغان میکشم که فیصلۀ بن از همان  ابتدای تهداب گذاری اش در غیاب مرد م شکل گرفته بود  روی همین منظور هویت قانونی نداشت.این تصمیم از ارادۀ بیگا نگان  آبیاری میگردید.

آنکه بیگانه است بیگانه بخوانش وبدانش

 دولت ساخته شده هم بیگانه است نظام سیاسی موجود  تکامل یافتۀ همان منبع بیگانه ها است.

استراتیژی حلقۀ عیارا ن  برین است جمیع اجرأت که منافع ملی را خدشه دار ساخته  است  قابل مسترد دانسته  واین امر در آینده های سیاسی کشور به نفع ملت قابل استرداد و تطبیق خواهد شد.

استبداد است که همیشه پارا بر گلوی خلق های بیدفاع فشار میدهند.

 من فغان میکشم که تنها اعتراضات و انتقادات از جانب دست اند کاران قلم کتاب کاغذ سخن  راه را به هدف نمی برد  فقط این آزادی است که بر بنیاد حصول آن   برهمه مشکلات  فایق  میسازد

آزادی خواهان شریف کشور صف تان را از احزاب فروخته شده شخصیت های حلقه به گردن این غلا مان معاصرجدا ساخته به صف عیاران ناموس پرست این نا جیان  عزت و شرف افغا نستان بپیوندید.

در مکتب عیاران این مطالب را به خوانش گرفته و می آ موزید.

به عقیدۀ بنده خود شناسی جادۀ است که انسان را برای آزادی خواهی سمت و سو می بخشد. وقتی که خودرا شناختی میدانی که تو انسان هستی. پس انسان است  که زمین را می شناسد به رمزو راز طبعیت وکا ئنات پی میبرد  میخواهد  که چیزهای را که هنوزنشناخته است بشناسد پس انسان است که درپی نا شناخته ها قدم برمیدارد.یکی ازنا شناخته ها عبارت ازآزادی است که آنرا بنام آگاهی مسمی میگر دانیم و برای حصول و تسخیر آن همت میگماریم یعنی آزادی و آگاهی(( قلب گرم مغز سرد= دستان پاک)) بمانند هاید روجن و هیلیوم درمرکز آفتاب روشنائی را سبب میشود در پرتو  این روشنائی. است که آزادی به تعریف گرفته میشود.

قلب گرم+مغزسرد=دستان پاک&هایدروجن وهیلیوم تبدیل بریکدیگر آفتاب وروشنائی زینۀ است  انسان رونده به سوی کهکشانها

 حادثۀ ثور1357  درافغا نستان  نمونۀ روشن از جنبشی بوده است که  به منظور اهداف سیاسی  بوقوع پیوست از همه عمده تر اینکه خواست عمومی جنبش تغیر نظام بود. حادثه بوقوع پیوست  گویا که ( ح،د، خ،ا) در یک حالت نا گزیری قرارگرفت.

این تفکرغلط محض است.

 چهارده سال  پیوسته  مبارزات سیاسی، تظاهرات خیابانی ومبارزا ت پارلمانی به زندان انداختن اکادمیسین غلام دستگیر پنجشیری مرحوم عبدلهادی کریم در پنجشیر به زندان افتیدن محمد بشیر بغلانی در بغلان  عبدالقادر بهیار در کندز به زندان اندا ختن صالح محمد زیری در قندهار و صدها به زندا ن انداختن ها ی دیگر  جنگ داخل پارلمان زخمی شدن(( ببرک کارمل، دوکتورس انا هیتا راتب زاد،ونور احمد نور))،مظاهرات ومارش عظیم وبی نظیر تحت رهبری طاهر بدخشی برای دفاع از وکلای پارلمان از پوهنتون  الی پارک تیمورشاهی، شهادت حسن شهید  ترور عبد الرحمن در لغمان  ترورعبد لقادردرهرات مظاهرات چندین شبانه روز در ابن سینا مظاهرات کارگران نساجی گلبهار، وکارگران تفحصات نفت و گاز شمال  برخورد  اخوانیها با محصلین متمایل به چپ در پولی تخنیک  برخورد محصلان پوهنتون در صحن لیلیۀ پوهنتون وشهادت سیدال سخن دان اعتصاب غذائی محصلین و محصلات پوهنتون ترور علی احمد خرم ترورمیر اکبرخیبرکودتای داود خان در سال1352  نوع از مبارزات  ضدین جنبش بوده است  نزدیکی دو شاخۀ  خلق و پرچم بعد از ده نیم سال جدائی ازهمدیگر بدون در نظرداشت حل اختلاف نظرها در زیر یک سقف به اساس  اشپلاق ماسکاو درسنبلۀ سال 1356  بعد ازان ترور میر اکبر خیبرکه  حادثۀ 1357 را سبب شد. یعنی ذهنیت ها از قبل برای چنین یک تغیر آماده بود.خلاف شرایط عینی جامعه  به عمل پیوست. یعنی  اکثریت روشن فکران متمایل به سویتیزم از لحاظ ذهنی در این امر دخیل بودند  اینکه  نمیدانستند در پس ازین تحول از کدام  الگواستفاده شود  بازهم گناه عذر بدتراز گناه بوده است.که  درینجا اهمیت آزادی را بیان میدارد. یعنی در اجرأت تمام تغیر و تحول دست ماسکاو باهمه ابعادش دخیل بود ونقش اساسی داشت  بگونۀ داود به قدرت رسید واز قدرت برداشته شد. بگونۀ کودتای هفت ثور برای  تره کی و امین درأس رهبری صلاحیت داد وبگونۀ  یک بخش رهبری جناح پرچم به سفارتها گماشته میشوند و بگونۀ سفرا فرار مینمایند وبعداً ازجانب دولت فرمان تبعیدی شان صادر میگردد بخش قابل ملاحظۀ کادرهای بخش پرچم درداخل زندانی بعضاً نا پدید میگردند بخش  دیگر یکی خفه میشود و دیگرش مرده و زنده اش معلوم نیست در تحول شش جدی سه نفر کلید ی ذریعۀ تیاره آورده میشود دیگران ذریعۀ تانگ. نام این تعرض بنام نجات افغانستان مانده میشود نه اینکه نجات نیافت در کام اژدها فروبرده شد.وبعدش درین مسابقۀ شطرنج جهانی مهره گک ها از جایی بجایی تغیر موقیت می یابند

حما مچی لنگ چتل حمام را به نوبت تقسیم مینماید

آزادی تطبیق  ارادۀ فرد مطابق به سنتهای پذیرفته شدۀ جامعه است.درخصوص این مطلب گفته میتوانیم که ارادۀ هیچ فردی تابع به اراده فرددیگری نیست آزادی موقعیتی است که فرد فقط تحت تأثیرخود آگاهی خود عمل مینماید هیچ دکتۀ بیرونی درکردار و حرکات او اثر نمیگذارد. انسان که آ زاد نیست ولو اگر جامعلکمالات هم باشد  تصمیم گیرندۀ درست نیست.اگر فردی میخواهد  که خودرا انتخاب نماید و یا کسی را انتخاب کند.  درینجا مفهوم «انتخاب» شرط را پیشکش مینماید که آن شرط عبارت از آزادی است. قدرت انکشاف انسان متناسب به اختیار اوست هرقدر که انسان آزادی خویشرا به اختیار داشت به همان اندازه انکشاف می یابد.  تعریف بالا را میتوانیم به حیث فورمول درشرایط موجود افغا نستان تطبیق نمائیم  یعنی افغا نستان را به حیث فرد بپذیریم بنا بر دلایل ذکر شده  چطور میتوانست ویا میتواند افغا نستان د رنبود آزادی راه انکشاف خودرا بپیماید.

در فراسوی مراحل بعدی از تغیرات استبداد نوین جا نشین استبداد کهن قرار گرفت وبعدش الی اکنون استبداد ها یکی پی دیگر جایگزین یکدیگر شدند.استبداد هایکه روی جادۀ سرخ در حرکت بودند. به حال و احوال  مردم افغانستان آنقدر ویران گر نبود زیرا درآن خط تعلیم و تربیه دانش و علم معرفت عمران آ بادی و پیشرفت و تنور وغیره ازین مسایل مورد توجه بود از دزدی ورهزنی  رشوت و اختلاص اثری نبود  فقط نقص دراداره بود اداره ازماسکاو منصوب میگردید اداره به شکل مافیائی درمیان خلق خلق سرخ خلق درون خانه خلق کنجکی بود همین طور در میان پرچم پرچم در پرچم دردرون پرچم آنقدر چرب ونرم مثل تیل شرشم خودش درینجا منشی برادرش دریکی از شهرهای اتحاد شوروی سابق منشی تصادفآ اگر در سفرهای رسمی حزبی ودولتی یکی از شخصیت های بنا بر وظیفه هم سفر میبودند با چشم سفیدی پرچمی برای پرچمی میگفت که این را چرا با خود همسفر آوردی این قدرت باد آورده را  گروپ مافیائی درون پرچم در لوحۀ سرخ به این عبارت نوشته کرده بودند

 این مال خالص باد آ ورده  از ما باد آ ورده ها میباشد هرکس دعوا کند دعوایش باطل است.

مال نا خالص بود صاحب مال نا خالص گفت که شما این امانت ما را به سلامت نگه کرده نتوانستید.مجبوریم این امانت را به خط سبزی ها تحویل دهیم  

این مال خالص باد آ ورده  از ما باد آ ورده ها میباشد هرکس دعوا کند دعوایش باطل است.

آزادی از زیرچکک برخاست درزیرناوه نشست.

 دررأس فرماندهی خط سبز ایا لات متحدۀ امریکا چنان دشمنی را علیه خلق های بی دفاع کشورما افغا نستان سازمان داد که روی تمام  مهاجمین قرن هارا شست و  برای حملۀ اتحاد شوروی سابق برأت داد وخود چنان لکۀ بی ننگی  را به نام مردم امریکا درتارک تاریخ امریکا حک کرد که جبران آن امکان پذیر نیست.

اینکه فعلاً در افغانستان چه میگذرد. درین نغاش تاریخی، طبعاً گوسفند و شتر پشقل بجا میمانند، خرو اسپ قاطرلدووغیره.

جنگ خصلت انسان نیست

جنگ را برای ما صادرکردند هنوز ادامه دارد ما نیازی به آن جنگ نداریم که دیگران مارا درین جنگها میکشانند ما آماده گردیده ایم  که با قلم بجنگیم ذریعه کتاب بجنگیم ذریعۀ منطق و سخن بجنگیم  تا که جنگ را از حریم هوائی زمینی بحری وچهار اطراف خود دور بسازیم.

 فضا و محیط اداره ودفتر موُ سسات درودیوار کثیف وبویناک شده اند. ما میخواهیم که کشورخودراازین بوی بد  ازین همه سگ جنگیها گاوجنگیها و خر جنگیهاوغیره جنگیها نجات بدهیم.

 حلقۀ عیاران  دارد که به جنبش عیاران قامت بلند نماید حلقۀ عیاران قلم را به حیث وسیلۀ جنگ پیشه کرده  اند کتاب بهترین وسیلۀ پیش برد جنگ است در مقابل دشمن اصلی(( جهل و خرافات)) جهل و خرافات که کرزی و بابه کلان هایش ازان برای سرکو ب توده ها و وطن پرستان استفاده برده اند. اگر ما فراموش نکرده باشیم  بهترین سخن وران و سخن پردازان خودرا ازدست داده ایم وفعلاً کم نداریم فراوان دراختیار داریم  با لاخره نیروی عظیم  عقبی و جانبی  همه با هم با یک یورش خودرا برای پراندن همه موانع  آماده میگردانند  

حلقۀ عیاران به مانند جریان آب است شفاف پاکیزه دارای مواد معدنی انواع منرالها و نمکیات ازدرون دره ها و وادی های کوه پایه های هندوکش، دره ها ووادی های لغمان ونورستان  خوژگیانی، هرات باستان  بلخ بامی تخارو بدخشان که در حرکت است درمسیر حرکت خود همه بقایا طفاله های  علف پشقل لدو وغیره باقی مانده حیوانات مهاجمین را گاهی به شکل باران گا هی به قسم  موج سیلاب  باخود به محلات  درمزارع  وغیره جاها میبرد  تا سرزمین مستعد به انسانیت  نسل نو از عیاران را  به تربیت گیرد دراثر توجه این نو نهالان  بالنده  وشگوفان دارای وطن آزاد شویم  

به امید آن روزیکه مهاجمین استعمار ازین  شکست تاریخی ایا لات متحدۀ امریکا درس عبرت بگیرند  شیوۀ را در پیش گیرند که منافع متقابله جای زور گوئی را به روابط انسانی هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی هموار نماید.

 

++++++

 

موضع گیریهای(( عناصر کلیدی)) اخیر دررابطه به انتخابات ریشه در سخن ها دارد که باید بین مسُولین سیاست های انسانی مورد بررسی قرارگیرد.

من فغان میکشم. باید به عمق قضا یا فهمید. اینطورکه کارگذاران سیاست های موجود افغا نستان نباید به دوام سیاست های گذ شته به کارهای دست بزنندکه به تارهای خام گره بسته شود.

فردا نبایدازبازکردن آن گره عاجز آ ئیم.

   امروزه روزهیچ کسی  با همه پرروئی خود حاضر نمیشود اقرارنماید و بگوید که  ماهمه طرفهای درگیردرقضایای گذشته وموجودافغانستان درخطاها واشتباهات قدرتهای بزرگ ناخواسته درگیرشده ایم چنان درگیرشده ایم که از خود بی خبر تیشه به ریشه خود زده روانیم روانیم وروانیم.

بیانگان خود به خود ازضعف ونا توانی های خود.

 صحنه را ترک گفته اندما افغانها قادربه اصلاح نواقص داخلی خودشده نتوانستیم. فهمیدن مطلب عمق قضایای خون آلود افغانستان را اشاره به قرنهای گذشته میدهد. ولی عجا لتاً میانۀ مسئله مارا به فهمیدن سه صد سال اخیر دعوت میدهد.

من بجای احمد شاه با با فغان میکشم

Afghan Zwan

من بجای احمد شاه بابا فغان میکشم اومیگوید که اکثریت از فرزندان خودرا که بعد ازمن به اریکۀ قدرت افغا نستان تکیه زده اند به هیچ وجه نمی بخشم من به شیوۀ «عیاران» درحفظ حیثیت وناموس هموطنان خود توجه دقیق داشتم ودرد ستر خوانیکه آب ونمک میشدم دران خانه هیچ خیانت نمیکردم.

      نادرافشاروخانواده اش رااحترام گذاشتم.بعدازوفات نادرافشاروضعیت سیاسی به گونۀ پیش رفت که بایدچارۀ اند یشید.ازان وقت به بعدبودکه من به یاری خدا و همکاری خلقهای بخش ازخراسان زمین، ادارۀ مستقل وغیروابسته بوجود آوردم هیچ ابرقدرتی درین راه مراکمک نکرد فقط ارادۀ برحق مردم بود که صاحب وطن واحد مستقل غیروابسته شد یم.    

  اما بعد ازمن اکثریت فرزندانم یکی پی دیگر تن به عیاشی زدند. به ناموس مردم تعرض کردند. ناموس وطن« خاک وطن» را بلست بلست به بیگانگان معامله کردند.

1-  دربین اولاده هایم ووابستگان وخانوادۀ من دوی آن عیاش ترین بودند اولش تیمورشاه ودومی اش  امیرحبیب الله  سراج بود ند. این هردو را نمی بخشم.

2- امیردوست محمد خان را نمی بخشم.چراکه درتتمدره ازصف غازیان جدا شد در پای مکناتن به سجده رفت. مکتب امیر دوست محمد خان باید که تغیر نام یابد.

3- امیرعبد الرحمن خان را نمی بخشم. چراکه خط کشیهای عجیب وغریب حدود اربعۀ کشورما را به نفع بیگانگان رسم کشید.شمال وجنوب کشوررا هم با روسها معامله کرد وهم باهند برتانوی.

درداخل آزادی خواهان را ازتیغ کشید.

4- امیر محمد یعقوب خان را نمی بخشم که معاهده ننگین گندمک را امضا کرد.     

 5- شاه شجاع را نمی بخشم چراکه او به همرای تانگ و توپ و تیارۀ انگلیس تحت فرمان انگلیس دوباره به پادشاهی رسید و این ضرب ا لمثل را به خود کمائی کرد

 ((خرهمان خراست مگرپالانش عوض شده است))

6- خانواده اهل یحی را که ازلحاظ مورفولوژی تحت مطا لعه بگیری قیافه وشکل ظاهری شان به شا هان محمد زائی سدو زائی و پوپل زائی نمی مانداینها به خانوادۀ محمد زائی ها متعلق نمی با شند. این عناصروارد شده از مهره های هند برتانوی میباشند که توسط انگلیس ها پرتاب شده اند.                          نادرخان قابل بخشش نمی باشد که به حیث سپه سالارامان الله خان تحت فرمان انگلیس آمد شاه امان الله رابهانه گرفت علیه حاکمیت پیروزمند جنبش دهقانی «عیاری از خراسان» موضع گیری ناجوان مردانه وخصمانه کرد. به قرآن اعتنانکرد، قرآن درکمرش زد.لایق ضربۀ فنی عبدالخا لق شد.   سیاست اختلاف باندازحکومت کن، گرسنه نگه کن تاکه دردام توبافتند.هاشم خان نام جلاد را کمائی کرد و داوُد خان دربین خانواده اش به اسم د یوانه  شخصیت یافت.

7- حامد کرزی را نمی بخشم راه شاه شجاع را دنبال کرد.درجوانی نزد سفیر پاکستان رفت درآن جا تعهد سپرد که نوکر میشوم ازسیاست های ما کیا وا لستی نادرخان پیروی مینماید. او بعد ازان  که ذریعۀ هلکوپتر درتخت گما شته شد.

حادثۀ دلخراش بغلا ن که منجربه شهادت وکلای پارلمان ومتعلمین مکتب گردید. فیر پولیس بر رخ تظاهر کنندگان در ولایت جوزجان، بازگشت مینماید.به همان سیاست که حاکمیت های استبدادی سه قرنۀ اخیررا به حال خلقهای افغانستان روادیده اند. موضع گیریهای(( عناصر کلیدی)) اخیر دررابطه به انتخابات ریشه در سخن ها دارد که بایدبین مسُولین سیاست های انسانی مورد بررسی قرارگیرد. اما و اما به وزیرمحمد اکبرخان ومحمود طرزی افتخار باید کرد. 

  کسانی که از عکس و پرتریت من ویا وطن پرستان دیگری استفادۀ تجاری مینمایند خاین ترین مردم اند. همینگونه هرآن کسیکه ازنام شخصیت ملی،قومی،سیاسی بعدازمرگش استفاده های سیاسی مینمایند جفا را به حیثیت شخصیتهای تاریخی کشورروامیدارند.  اختلاف رابین اقوام تیره وتیره ترمیسازند.تاکه ماشین جنگی کشورهای جنگ افروزفعال باشد.

هرقدرکه انسان به طرف پیری وپختگی نزدیک میشودبهمان اندازه حس کنج کاوی آن پیرامون مسایل زندگی زیاد تر میگردد،هرکسی مطابق به سطح آگاهی، ازجمع اشتباهات درعملکردها،تحقیق ومطالعات فراوان درجهت بهبودکارها ورفع نواقص کمبودیها، استفاده بردن ازتجارب مثبت دیگران توسعه وانکشاف آن به نفع خود،خانواده، قریه محیط،منطقه درسطح کشوروجهان به سطح مسوٌلیت پذیری اش می افزاید. کنون ما دورۀ احسا ساتی را پشت سرگذاشته ایم، همین اکنو سن ما  به 62 سال رسیده است.44 سال فعا لیت سیاسی گاهی تحت رهبری((ح،د،خ،ا)) وگاهی موازی ومستقل از((ح،د،خ،ا)) تحت عنوان (( س، پ،ک،ج،ا)) وفعلاً در چنبرۀ اسم با مسمای حلقۀ (( عیاران)) خودش یونورستی وتجربه است برای انسان که ازلابلای همه اشتباهات با لاخره اقرارنمایدکه بعضاً نخبگان سیاسی ماحضور اشغال گروقا تلان توده ها را درکشورماهویت قانونی میبخشند. ودرزیر پرچم اشغال گروازطریق رادیووتلویزیون به این خواندن میهنی گوش میدهند.

دا زما دادا وطن         دازما با با وطن

داوطن موگران دی    دا افغا نستان دی

 

فغان کشیدن ریشه درحقیت دارد

فغان کشیدن های ما ازخاطرترس وهراس نیست بلکه به مانند شیرو گرگ وپلنگ علیه دشمن نعره میزنیم. میگوئیم که برا ئید ازمیان جنگل ما، این جنگل جایگاه شما نیست. بروید که طبعیت ما را کثیف ساختید. دیگر چارۀ وجود ندارد تا بخاطر بیرون راندن تان ازمیان جنگل به قوت جنگل متوصل نشویم.  

حقیقت را جز«عیاران» بیان میدارند نه سیاسیون. بخاطریکه سیاسیون اکثراً دروغ  را پیشه کرده اندتاحقیقت را.بلی!انسان« شخصیتها» زادۀ محیط اند.درزمان معین. زمان پیشرونده ومتحرک که بعدها اسم تاریخ رامیگیرد.شخصیتهای برای خودبر میگزینند که ازمجموع دست آوردهای علمی وفنی،اجتماعی سیاسی،اقتصادی فر هنگی آنها،نام آن زمانرابنام تاریخ روشن،خوشنام،مطبوع وگوارا،بحساب آورند. تاریخ کشورمابه دوره های اٌملبلاد بلخ،دورۀ آی خانم،دورۀغوریها،غزنویهایگان جای دیگرمیبالد.                      درجوان مردی وشهامت کاوۀ آهنگر، امیر ابومسلم خراسانی، یعقوب لیس صفار، مقاومت ها و جنگها درین دوره ها علاوه برغازیان ضد انگلیس نام میرمسجدی خان و میربچه خان، ملامشک عالم، ووزیر اکبرخان. درصدرلست قرار دارد.

جا دارد که امیرحبیب الله کلکانی را باشهامت ترین انسان قرن بیست به حساب آوریم        

من فغان میکشم که بعضاًرهبری های سیاسی حاکمیتها  وسیلۀ دست بیگانگان بودند ومیباشند.

اینکه بعضی ازطرفداران به شخصیت مورد نظر خود لقب قهرمانی میدهند گویا که کلاه خودرا با لای سرگین گذاشته اند.ننگ تاریخ است.اینهاهمان حاتم طائی های اند که ازکیسه مهمان افتخاربدست آورده اند.

 من چنان فغان میکشم تاکه تاریخ به فغان آید. تاریخ به فغان آید با لاخره اقرارنماید که دردرازنای زندگی من، درافغا نستان، از ابتدای حیات آریانای کبیروتولدخراسان با پهنۀ وسیع آن،افغانستان خوردوکوچک این نواسۀ آریانای قدیم.مستبدین زمانه ها فاجعه آ فرینی کرده اند. چرا اینطور؟ جواب. بخاطریکه جامعۀ ما همیش استبداد را قبول کرده است.                                                                                            اگرچنین یک وضع نباشد.به هیج وجه ظالم قادرنخواهد بود با لای مظلومان به ظلم خودادامه دهد.چرا بعضی ازِِِجوامع استبدادرا می پذیرند؟.علتش درین است که خود آگاهی درسرزمین استبداد پذیرراه خودرا چون افغا نستان هنوز نیافته است. عوا ملیکه به حضوراسبتداد کمک مینمایدعبارت اند ازناخودآگاهی(( فریب خوردن، تطمیع شدن، اطاعت بی قید و شرط از اراکین با اقتداردولت مستبد)) لکۀ مادرزادی است که درپیشانی تاریخی فضای سیاسی اقتصادی و نظامی افغا نستان حک شده است. استبداد تاریکی سیه روزی وحشت. نبود وحشت یعنی آزادی. آزادی چیزی است که ما نداریم. نه که امروزنداریم بلکه ازگذشته های دورنداشتیم.

آزادی این میوۀ پرباررا ازدرخت جسارت شهامت ودلا وری باید چید واززمین غرورومردانگی، مردان وطن چون ((ابومسلم خراسانی، یعقوب لیث صفار، کاوۀ آهنگر، وزیر محمد اکبرخان امیرحبیب الله کلکانی وتمامی غازیان جنگ با انگلیس وروس بدروید)). درپهلوی آنکه آزادی را میخواهیم بدست بیاوریم این را هم باید متذکرشدکه روغن،مرچ ومسالۀ آزادی هماناعدالت است.

  فهمیدن این کلمه خیلیها مهم پنداشته شود که عدالت کلید رازموفقیت حقیقت برجهالت است. چیزی است که در تمام دوره های تغیرو تحول ازان کار گرفته نشده است بدین خاطرا ست همیشه انقلابات و تحولات مسیر انحرافی را در پیش گرفته اند وجوامع را به سوی فاجعه کشانیده اند. زیرا که عدالت همیشه بربنیادحقوق وآزادی های فردی چرخ میزند.اگر چنین نشودآزادی به سوی دیکتاتوری جدید سوق داده میشود.

 ازدیدحلقۀ«عیاران»اگردرفکرآن باشیم که یکی ازکشورهای جهانی دلسوز،مهربان وبا قدرت ازلحاظ پیوندایدیولوژیکی مارا صاحب آزادی میسازد وما ازچنگ استبداد نجات می یا بیم این تفکررابنام تفکراحمقانه میشماریم. کاریکه اتحادشوروی سابق  بدون خواست مردم افغانستان وخلقهای شوروی وجامعۀ جهانی انجام داد سرانجام ناکام ازره خویش برگشت کرد خودرا رسوای تاریخ ساخت وکشورمارا به ویرانه مبدل کرد.

   ببینید فصل «بهار» سال یک مراتبه به امرخداوند بزرگ وتوانا طبعیت یخ  زده وخواب برده راازخواب زمستانی بیدارمیسازدوبه فعالیت وامیدارد.تاکه درختان درشاخه ها برگ بکشند شگوفه بیاورند ازان گلهای رنگارنگ بشگفند.  وگلهای شگفته جاه را برای غوره ها رها نمایند غوره ها مسیر تکاملی رادر پیش میگیرند. ودرماههای گرم تا بستان از حالت ترشی به شرینی مبدل میگردد رنگ سبزش به سرخ چهرۀ مبدل میشود. ومیگویکه من میوه برای استفاده آماده شده ام اگر وقتم تیرشود از استفاده بیرون میشوم.

  جریانات سیاسی به گونۀ بهاران،سرراازمیان شکنجه هاواستبداد بیرون می آورند ((آفتاب))خردوعقل درزمین توده های بیدفاع میتابدازاثرتابش آفتاب خردوروشنائی اندیشه های انسانی.نهال وبته های آزادی وآگاهی به روئیدن وبا لیدن می آغازند. میروند تاکه طبعیت نیروی مستعد بکار دنیای انسانیت را زیبا و زیباتر بسازند.بلی این بهاران سیاسی اوضاع واحوال خودرا بیان میدارد.گل وبرگش آنقدرزیبا میباشد که پایانش میوه به ثمرمینشیند.این همان میوۀ است که بدرد بخورسال آینده نیست  بهاران سیاسی نهال ودرختان میوه دارخودرادرزمانش خلق مینمایندوازان ثمر میگیرند.

  میوه های سال جاری تابه سال آینده نمی رسند. اگر خشک شوند.کرم پیدا میکنند وا گر تازه باشند بعداز یکی دوهفته گنده میشوند. این زاغان، گرگسان ومگسان اند که با لای این همه شاریدگیها جمع میشوند.

  یک مثال زنده داشتن تلفون همراه یا موبایل ویا دستگاه مخابره درحاکمیت ها ی گذشته جرم بودودارندگان این وسایل به حیث مجرم بندی میشدند.اماامروزیک زمین داربزرگ از امریکا،روسیه وجاهای دیگردهاقین ومزدورهای خودرارهبری،سمت وسومیدهند.

مثال های با لا ما را دعوت میدهد به فهمیدن حقایق ، فهمیدن حقایق راه خودرا به  تحلیل و تجزیه میکشاند. بناً قسمت دوم را به همین منظور درآینده خدمت هموطنان به انشا میگیریم.

 با احترام

عبد الشکور«خوشه چین»

هالند

امستردام

پورمیرند

2/8/2009 میلادی

 


بالا
 
بازگشت