نویسنده : مهرالدین مشید

 

بازیهای انتخاباتی به مثابۀ کابوسی از بخت گشایی های پشت پرده

 

مردم افغانستان در حالی شاهد انتخابات ریاست جمهوری کشور خود هستند که نیرو های خارجی قلمرو های وسیع این کشور را میدان تاخت و تاز نظامی خود قرارداده و  به مانور های خطرناکی بر ضد مردم بیدفاع و بیگناۀ این کشور پرداخته اند  و هر روز دهها انسان مظلوم این سرزمین خونین کفنان را به خمپاره ها و راکت های زمینی و هوایی می بندند . مردم چنان درمانده  شده و خویش را بیدفاع و بدون فریادرس یافته اند که هوگو چاویز رییس جمهور ونزویلا (1)خود را با اینها غم شریک دانسته  و امریکا را از افزایش جنایت به این مردم برحذر داشته و از امریکا خواسته است که بر جنایات خود در سراسر جهان پایان بدهد . 

بیرحمی های امریکا در افغانستان حتا دانیل اورتگا رییس جمهور نیکارا گوا (2) را برآن داشته است تا با ابراز این سخن : به رییس جمهور امریکا می گوییم که قتل عام مردم بی دفاع ، کودکان و زنان را در افغانستان  متوقف کرده و به نسل کشی دراین کشور پایان بدهد. وی   سا زمان کشور های امریکای او ای اس را نسبت به بی تفاوتی آنها در مورد کشتار بیش از 130 تن ملکی یک " زبالۀ واقعی " و خدمت  گذار امریکا خوانده و خود را درماتم مردم افغانستان شریک نماید .  گراف سفاکی های امریکا در افغانستان چنان بالا میرود که سفیر روسیه (3) در ناتو وادار شد تا بگوید :  تا زمانیکه افغانها هدف حملات راکتی امریکاییان هستند ، افغانستان رنگ صلح و آرامش را نخواهد دید . اقدامات امریکا مانع از برقراری  صلح در این کشور است . ما نباید با ا فغانستان از طریق ناتو ارتباط برقرار نماییم  . ماباید بصورت مستقیم با مقامات افغان  تماس برقرار نماییم  تا درک متقابل بوجود آید . اوی با ابزاز این سخنان خواست تا عضای ناتو را هشدارداده و تنبۀ نماید .

مردم افغانستان در  میان این آتش و خون همراه با بیرحمی و قساوت های بی پایان به دنبال  انتخابات میروند تا در زیر  چتر حمایت این  نیرو های  کشنده و اشغالگر سرنوشت نامعلوم خویش را رقم بزنند . امری که با  چنین شرایطی ناممکن و محال به شمار میرود . از همه بد تر اینکه با این همه گمانه زنیهای  ناخوش بینانه  ، بازی های پشت پردۀ انتخاباتی چنان مردم افغانستان را گیچ نموده است و ناگزیرانه خویش را در چنبرۀ بازی های سیاسی ناباورانه یی محصور می بینند که هر نوع تلاش برای رهایی وخو شبختی را در چنین شرایط بی فایده و بی تاثیر می پندارند . رهبران وسیاستمداران افغان در زیر زنجیر های آتشین استخباراتی کشور های  گوناگون اعم از سی آی ای ، موساد ، آی اس آی ، کا جی بی و کشور های دیگر منطقه و جهان چنان دست و پا میزنند که مردم این کشور در بحبوحۀ این بازی ها به گونه یی هاج و واج گردیده اند . راستی هم هر زمانی که رویداد های یک کشور فرسایشی میگردد ، به همان میزان مبارزات سیاسی  مردم آن دشوار تر و چالش آفرین میشود . این سخن خاطرات امام خمینی را درخاطرهها تداعی میدارد که در صبحدم انقلاب اسلامی ایران گفت : از ترس آنکه مبادا انقلاب اسلامی ایران فرسایشی نشود ،  خطرها را پذیرفته و فرانسه را به قصد ایران ترک  نمودم . " آری این  حرف بزرگی است . راستی هم هر حرکت مردمی و جنبش سیاسی که فرسایشی گردد ، رهبران و سیاستمدارانش ناگزیرانه استخباراتی زده  شده ودر دام  تار های خطرناک استخباراتی کشور های مختلفی گیر مانده و  آب تاب ملی و میهنی آنها را زیر سوال برده است  . ناچار شده اند  تا به رغم شعار های ملی و مردمی و حتا ایده ئولوژیک در دست مراکز استخباراتی جهان به مثابۀ نرمتر از موم قرار بگیرند  و حماسه های پرشکوۀ مردم خود را قربانی اهداف حریان های جهنمی استخباراتی نمایند .

 

صد ها دریغ و دردکه مبارزات شکوهمند مردم افغانستان در برابرمهاجمین به نبرد فرسایشی تبدیل شد که پیامد نامیمون آن افتادن رهبران و فرماندهان جهاد به دامن  مراکز استخباراتی منطقه و جهان است . این  جریان جهنمی گرچه پیشتر از آن در کشور راه یافته بود ؛ ولی از سه دهه بدین سو  بافرسایشی شدن مبارزات مردم افغانستان خطرناکتر از گذشته  سرنوشت این ملت  را بیرحمانه تر از گذشته به موج توفانزای خود بسته  است .  شرایط در کشور طوری آمده است که همه  چنز ناگزیرانه بر وفق مراد خارجی ها بچرخد و سیاستمداران حامی غرب و مریکا در افغانستان هم به  پهلویی می جنبند که برآورندۀ رویا های ناتعبیر امریکا در این کشور باشند.

این وابستگی های استخباراتی در هرزمانی بروی رویداد های سیاسی و نظامی کشور سایه افگنده  و به نحوی بر هر حادثه یی تاثیرگذار بوده است . بصورت قطع اتخابات را هم نمی توان از این اثرپذیری ها مستثنا شمرد . حالاکه انتخابات ریاست جمهوری در راه است و بازی های پشت پردۀ انتخاباتی در میان 43 بازنده  و یک برنده ، یکی فال بین و 43 هم بخت بین  از طیف های گوناگون فکری ، قومی و زبانی چون کابوسی بر روان مردم سایه افگنده است . با آنکه در عقب این بازیگران به نحوی از انحا دستانی از آنسوی مرز ها سنگینی مینماید . اکر استثنایی هم وجود داشته باشد ، در پشت آن جز کلمۀ "بالا" چیزدیگری را نمی توان سراغ نمود . بصورت عموم کاندید ها را با وجود یک سلسله اختلافات میتوان به دو و یا سه  گروپ تقسیم کرد . گروپی از اینها که خوب میدانند و باخت خود را در انتخابات آینده همین اکنون آفتابی تماشا مینمایند .  تنها برای معامله با کاندید نیرومند وارد میدان شده اند تا با کسب امتیازی از کاندیداتوری خود بگذرند . شماری ها که از طرف  گروههای سیاسی نامزد شده اند ، باوجود پیش بینی های  بدست نیاوردن برگ برندۀ انتخاباتی ، شاید به هدف مطرح شدن گروۀ خاصی  به میدان انتخاباتی پرتاب گردیده باشند . ممکن هم شماری ها به مثابۀ کارگذاران کاندیدانی باشند که هوای برنده گی را بیشتر تنفس مینمایند . بالاخره اگر نقدی را هم بدست نیاورند ، با پرداختن مانور در رکاب کاندید مورد نظر دل خوش نمایند . به این ترتیب دو گروۀ مهم انتخاباتی را میتوان در انتخابات آیندۀ کشور شاهد بود ، گروۀ با زنده  و گروۀ برنده ، که شمار برنده ها انگشت شمار تر اند تا بازنده های چشم پرکن . ؛ اما در میان این طیف های گوناگون یک برندۀ مورد قبول امریکا را میتوان پیش بین بود ، بنابر بعضی شواهد فکر می شود که این بار هم امریکا قرعۀ فال را بنام حامد کرزی  خواهد زد . امریکا با بازی های پشت پرده حریفان او را از طریق تطمیع به تدریج از صحنه بیرون کرده است و شماری دیگر را هم شاید به گونه های دیگری از صحنه خارج نماید .  ازجمله به انصراف گل آغا شیرزی از کاندیداتوری و اشرف غنی احمد زی میتوان اشارات اندکی نمود و 

 

 

شاید افشاگری های اسدالله وفا رییس کمیسیون بررسی آقای کرزی مبنی بر دست داشتن گل آغا شیرزی در فساد اداری  در انصراف  او بی تاثیر نبوده باشد که وفا  (4)بعد از بازدیدش از ولایت کندهار در گفت وگو با رادیو آزادی چنین گفت : ملیون ها دالر برای بازسازی این ولایات داده شده است ؛ ولی  کار مهمی برای باز سازی این ولایات نشده است . وی تمام والیان سابق  را در کندهار متهم به اختلاس نمود. در این ولایت اختلاص دارایی های دولتی به شدت ادامه دارد . وی از 200 ملیون افغانی اختلاس در این ولایت ذکر کرده  واز نابودی 12 پاسگاه های خودسر نیز یاد آور شد  و ادارۀ گمرک این ولایت را مبنی بر نگرفتن نیمی از موتر ها تکس گمرکی متهم به فساد اداری کرد . وی افزود که احدی تمام افغان ملتی ها را به شکل خدمتی درریاست های  گمرک های ولایات مقرر کرده است . وی افزود که کارکنان این اداره همه اعضای حزب "افغان ملت" هستند که اکثر خویشاوندان واقارب خویش را به پست های این اداره مقرر نموده اند و ازغیابت مامورین این اداره سخن زدکه همه بطور خدمتی به  کابل بسر میبرند. و از سویی هم مسألۀ اتهام  اختلاس صد ملیون دالرکه به اشرف غنی احمد زی بوسیلۀ سنجر رییس استراتیژی و پلان ریاست جمهوری ، چنانکه او (5) درمصاحبه باتلویزیون شمشادکه درشب دوم دلوبه نشررسید، به مطلبی اشاره کردکه ازشنیدن آن موی براندام انسان راست میشود. آقای سنجردربخشی ازصحبت هایش گفت مامجبورهستیم ، بعضی ازواقعیت هارابایدافشاکنیم واگرامروزافشانکیم فردابایداین کاررابکنیم وآن اینکه " دروقت عهده داری وزارت مالیه آقای اشرف غنی احمدزی مبلغ یک صدملیون دالرازکمک های بانک جهانی به حساب شخصی شان انتقال شده که دولت افغانستان ازچگونگی استفادۀ  ویاانتقال آن به حساب دولت معلومات ندارد. "

این اتهامات که در زمان وزارتش به احمدزی  نسبت داده شده است . به مثابۀ برگ برنده بر دست کرزی قرار گرفته است تا از این حربه بر ضد او استفاده نمادید  که در کنار رفتن احمدزی  از انتخابات میتواند اثر گذار باشد و یا کرزی با دریافت ذوق او به ارضایش  پرداخته است .

بدون شک این اتهامات برخاسته از ناکار آیی های اشخاص بالا  به مثابۀ برگ برنده یی در اختیار کرزی قرار  گرفته است  تا با استفاده از این حربه ها هردو راخورد ساخته و از سویی هم آنها را وادار به دادن حق سکوت به حامد کرزی نموده باشد. کرزی هم در بدل این سکوت آنها  را از کاندیداتوری منصرف گردانید و یا آنکه هر دومهرههایی اند که بنا بر اهدافی یک بار روی  صحنه  آورده شدند و بعد از براورده سازی اهداف مطلوب و انجام وظیفه از  کاندیداتوری خود بصورت رسمی  انکار ورزیدند ؛ ولی هر چه باشد، بالاخره  در جال آقای کرزی افتادند . 

در آنسو هم  جلالی که تلاش های زیادی را قبل از فرارسیدن زمان ثبت نام کاندیدها به راه افگنده بود به بهانۀ عدم شفافیت پروسۀ انتخابات از کاندیداتوری خود منصرف گردید . چنانکه روزنامۀ نخست  درشمارۀ  20 ثور خود خبری را ازوی مبنی بر عدم شفافیت روند انتخابات به نشررساند  .  بعید نیست که او دلهره شده باشد تا مبادا با از دست دادن تابعیت امریکایی خود هم از " زاغ ماند و هم از رزاق" (6) ویا ممکن درعقب  این سناریو دستان قویتری چون امریکا پنهان باشد که در پشت صحنه همه چیز را رقم  میزند و در میان تبلیغات  گویا "بیطرف بودن خود در  روند انتخابات افغانستان" قضایا را سر و سامان میدهد .  به گونه ییکه امریکا حرف اول و آخررا میزند و با جابجایی مهرههای مطلوب صحنه را یکی پی دیگری برای کرزی خالی مینماید .  چنانکه روزنامه ها (7)گزارش دادند که اوباما مدیر عمومی کابینۀ کرزی را معرفی میکند . این روزنامه از زبان شخصی که نخواسته است تا نامش افشا شود ، نوشته است که کرزی پیش از رفتن به امریکا این موضوع را به کابینۀ خود پیشنهاد کرده بود که بعد از پذیرش کابینه در دیدارش  با اوباما به این امر موافقت کرده است  . شگفت آور اینکه کاندیداتوری اشخاص یاد شده زمانی مطرح شد و وارد بازار گرم هیاهوی انتخاباتی گردید که زمزمۀ  گسترش فساد روز افزون  بوسیلۀ رسانه ها و مقامات غربی در  حکومت کرزی بالا گرفت و با این حال فکر میشد که امریکا گزینۀ دیگری را برای حکمروایی در افغانستان زیر بررسی دارد و این مهرهها را هم  از آن جهت به حرکت در آورد تا مبادا در صورت باخت کرزی میدان برای شخصی در انتخابات آیندۀ افغانستان خالی شود که از سیاست های امریکا در این کشور کمتر از صد در صد پیروی نماید .

دیری نگذشت که بازی دوباره تغییر یافت و شاید هم هدف اصلی امریکا از راه اندازی هیاهوی انتخاباتی وارایۀ کاندیدهای مورد نظرش خواست تا از خشم و انزجار مردم نسبت به مدیریت ناتوان و فساد آلود کرزی اندکی بکاهد واز سویی هم مردم را فرصت عقده گشایی داد ، ازترس آنکه مبادا نظام فاسد کرزی در آتش خشم مردم منفچر نگردد. به این ترتیب میدان را برای دور دیگر برای کرزی خالی گردانید و با بازی تازه کرزی را دوباره در محراق دید خود قرار داد .

بعید نیست که فعالیت های سیاسی حامدکرزی مبنی بر غلبه بر رقبای سیاسی اش به گونه های مختلف  توجۀ مقامات کاخ سفید را به خود جلب کرده باشد . کرزی توانست تا با بازی شگفت آوری اول چکری منتقد صریح لهجۀ نظام کرزی ومدافع درجه یک داعیۀ مجاهدین سابق را و بعد فهیم را از جبهۀ متحد ملی  جدا نموده و در خط  سیاست های خود بچرخاند . کرزی با این کار ضربۀ جدی یی به پیکر جبهۀ یادشده وارد کرد واین   جبهه را به سوی تجزیه سراشیب نمود تا ناگزیر شد تا با انتخاب داکتر عبدالله که او خود را از قبل کاندید مستقل عنوان نموده بود ، تورم بوجود آمده در این جبهه را فروکش نماید .  بازی های زیرکانۀ دیگر کرزی برای راندن رقبای اش از صحنۀ فعال مبارزات انتخاباتی و هم فروپاشی های بیشتر آنها تلاش های عجیبی را برای کشاندن محقق   و حتا منصور از طریق باز گذاشتن باب مذاکره با "شورای متحد ملی" وکشاندن احمد ضیا مسعود به سوی محقق و ارغندیوال و گل آغاسیرزی  به خرج داد که تا حدودی به ثمر نشست . بیرابطه نخواهد بود ، اگر مطلبی  از بخش " زمزمه " های روزنامۀ ملت دراینجا نقل شود . این روزنامه نوشته است : ملاقات  گل آغا شیرزی  با احمد ضیامسعود و انوری (8) از سوی  آقای کرزی پلان شده بوده است . این برنامه اول برای داکتر عبدالله داده شده بود که گل آغا شیرزی نیزنپذیرفت و در مقابل این پیشنهاد را برای گل آغا شیرزی میدهد تابه سراغ مسعود وانوری برود .

این تلاش ها بالاخره آقای کرزی را موقع داد تا قسیم فهیم و عبدالکریم خلیلی را بحیث معاونین اول و دوم خود به محور قدرت آیندۀ بکشاند . کشاندن اینها به صفوف حامیان او حتا سبب دلگرمی امریکایی ها شد و کرزی با این مانور نشان داد که باوجود گسترش فساد در اداره اش هنوزهم سیاستمدارانی از جمع تاجک وهزاره را با خود دارد که بازهم او را  برای دامن زدن فساد در ادارۀ آینده یاری میرسانند ؛ ولی از اینکه بروی این گزینش ها باری از مصلحت های سیاسی در سایۀ مناسبات استخباراتی سخت سنگینی دارد  و  این شکل گیری ها بشتر رنج  ناپایدار و تغییر پذیری های موسمی را به سرودوش میکشند تا اینکه مایه های  از امیدواری را برای مردم به آغوش بکشند .هرگاه کرزی بعد از انتخابات تصمیمی مبنی بر برکناری یکی از معاونین خود بگیرد .  بعید نیست که او  چون گذشته ها در مقابل پاسخ سکوت برابر خواهد گردید ؛ زیرا اشخاصی که ماموریت می یابند  ، خود را برای اجرای آن مکلف میدانند و ناگزیر به اجرای آن هستند که حتا در صورت انکار در معرض تهدید  های خطرناک افشاگرانه نیز قرار خواهند گرفت .

این حرکت کرزی در واقع به مثابۀ نشان دادن چراغ سبزقدرت در برابر زمامداران کاخ سفید بود که ناگزیرشدند تا سیاست  های خود را در برابر کرزی نرمتر نشان بدهند ، قرۀ فال را دوباره به نام او زده و او را بحیث کاندید نامحبوب ؛ اما خوش اقبال روی صحنه آورند .  چنانکه نیویارک تایمز (9)در شمارۀ می خود نوشته است  : باکنار رفتن شرزی میدان برای کرزی خالی شد و امریکا هم ناگزیر  است تا با او گذاره کند .

بازی های زیرکانۀ کرزی شاید هم در مشوره با حامیان امریکایی و غربی  اش جادۀ ناهموار مبارزات انتخاباتی را برایش هموار گردانیده  و توانست تا با بازی های شگفت آوری  دوبارۀ هستۀ  مرکزی قدرت قدیمی خویش را در کابل احیا نماید  و در نتیجه  دلگرمی های بیشتر امریکایی ها را فراهم آورد  . چنانکه روزنامۀ ملت (10) نوشته است : قرار است در صورت پیروزی کرزی ، جلالی بحیث رییس  شورای امنیت ملی مقررشود و قرار است که صلاحیت های امنیت ملی  کاهش یابد و به این شورا  تفویض گردد . به ادامه نوشته است :  هالبروگ  طرحی را پیشنهاد کرده است که دولت آیندۀ کرزی و معاونانش بصورت سمبولیک و به صورت مشترک نقش بابای ملت را داشته باشند و باتغییر قانون اساسی خلیل  زاد به عنوان صدراعظم ، علی احمد جلالی بحیث رییس شورای عالی امنیت ملی ، اشرف غنی  بحیث وزیر مالیه و انور الحق احدی بحیث وزیر تحارت پیشنهاد شوند .

کرزی چنان  ماهرانه امریکایی ها را در جال خود افگنده است که گفته میشود ،  زمانیکه جلالی به هدف ثبت نام  به  سوی کمیسیون مستقل در حرکت بود ،  از سفارت  امریکا در کابل برایش بصورت تبلفون شده تا  در ظرف چند ساعت افغانستان را ترک نماید و در غیر آن مسؤولیت هر رویدادی بدوش  خود او خواهد بود. این مانور از یکسو نشاندهندۀ عدم تکمیل شرایط و مطلبات شامل ترک تابعیت و جمع آوری ده هزار شمارۀ کارت  انتخابات از سوی جلالی است و از سویی هم عدم استقلالیت او را برملا میسازد و در سایۀ این حرفها میزان وابستگی ، خود بیگانگی و وطن گریزی  او را میتوان دریافت که بعد از عزلش از پست وزارت  داخله فردای آنروز کابل را به قصد امریکا ترک نمود .

بیرابطه نخواهد بود تا از تلاش های گرم انتخاباتی احدی یاد آور شد که او  در خانۀ سید احمد گیلانی و مقر جبهۀ ملی چندین مرتبه در نشست هیآت این جبهه پیرامون کاندیداتوری خود صحبت کرد . بعد از انصراف او از کاندیداتوری و پیوستن او به دولت ، از دو امکان نمی تواند بیرون  باشد  که او از سوی کرزی در تبانی حامیان خارجی اش برای تشکیل ایتلافی میان کرزی با این جبهه و یا ایجاد اختلاف دراین جبهه  و سایر کاندیدان احتمالی کار میکرده است . (11) ثابت شد که انصراف  او از  انتخابات که دریک محفل خصوصی دلیلش  را نپرداختن  کمک دوملیون دالری توسط چند تاجرملی خوانده بود ، بهانه یی  بیش نبوده است

 

 

در این شکی نیست که کرزی گزینۀ برگشت نا پذیر و بازیگر اصلی سیاست امریکا در افغانستان است وباقی هیچ . اخلاص حامد کرزی نسبت به امریکا از این سخنش پیدا است که روزنامۀ واشنگتن پست (12) از زبان دوتن مدعوعین که در محلفل دعوت کرزی با اوباما حضور داشتند ، چنین نوشته  است :  حامد کرزی بعد از آنکه از کاهش  فساد در اداره اش وپیشرفت های مبارزه با تروریزم  و ضعیف شدن طالبان سخن گفت .  روی خود را به سور اوباما کرده و باریش چنین گفت : من در اختیار شما هستم . این در حالی است که بسیاری امریکایی ها کرزی را شخص مناسب  برای ریاست جمهوری ایندۀ افغانستان می دانند .

با این حال هر بازیگر تازه وارد جز سناریویی از پیش ساخته شده برای به پیش راندن عرادۀ سیاست های استراتیژیک امریکا و جاده صافکن برنامه های  این کشور در افغانستان در برابر کرزی چیز دیگری نیست . در این شکی باقی نمی ماند که هر  تصمیمی را که کرزی  اتخاذ مینماید ، بدور از مصلحت و مشورۀ امریکا نیست .  در روشنایی چنین مشاورت ها بود که او در آغاز  دورۀ زمامداری خود فهیم را بحیث معاون خود برگزید . بعد از آنکه بر مارشال فهیم اتهامات زیادی مبنی بردست داشتن او در سؤ استفاده از قدرت بویژه توزیع زمین های شیرپور یا به قولی "شیر چور " وارد شد که به مثابۀ زخم خونینی بر پیکر حکومت فاسد کرزی خود نمایی مینماید . کرزی ناگزیر شد تا به مشورۀ امریکا او را از قدرت کنار زده و با گزینش احمد ضیا مسعود جای او را پر نماید . چنانکه روزنامه ها بعد از گزینش او بحیث معاون حامد کرزی در مورد او نوشته است  : اعضای گروۀ خط سوم پارلمان (13)به رهبری شکریه بارکزی بدون آنکه از کسی نام بگیرد . در یک کنفرانس خبری خواستار بررسی جدی کارنامه های گذشتۀ کاندیدان ریاست جمهوری ا فغانستان ازسوی  کمیسیون مستقل  انتخابات شدند و گفتند که نباید قانون اساسی قربانی  مصلحت  ها شود وافرادی که به گفتۀ آنان متهم  به جنایات جنگی هستند به عنوان کاندید و معاون  نامزد شوند . با آنکه آنها بصورت مشخص از کسی نام نگرفتند ؛  اما به نظر میرسد که اعتراض  این گروه به  آقای کرزی نسبت به انتخاب مارشال فهیم به عنوان معاون اول او باشد .

نادر نادری سخن گوی کمیسیون (14) مستقل حقوق بشر فهیم را جنگ سالار ظالم خوانده است . درحالیکه کرزی باتوجه به شرایط افغانستان که زمینۀ تحقق عدالت اجتماعی در این کشور ممکن نیست ، فهیم را درسیمای جنگ سالار نه ؛ بلکه ثبات آور  خوانده است  . چنانکه حامد کرزی (15)در هنگام   سخنرانی  اش در پوهنتون بروکنگ در واشنگتن از انتخاب فهیم بحیث معاون خود دفاع کرده  و از او بحیث عاملی برای استقرار صلح و ثبات در افغانستان یاد آور شد  و در گفت و  گویی با شبکۀ تلویزیونی سی ان ان امریکا (16)چنین گفت : در مرحلۀ اول  حکومت خود گروههای چپی بویژه پرچمی ها رابه دلیل تخصص و کارآگاهی استخدام کردم و در مرحلۀ بعدی  این اشتباه را تکرار نخواهم کرد . آقای کرزی در حالی این سخن های را میزند که در آنزمان نیز کشور را بد امنی وتهدید طالبان فرا گرفته بود و این  کشور به ثبات نیاز داشت ؛ ولی چگونه شد که در آنزمان بک باره ضرورت کنونی فهیم منتفی گردید . مسآله این طور نیست ، موضوع چیز دیگر است که باید در عقب بازی سراغ گردد نه در مقابل ؛ زیرا جناب کرزی دیروز هم به تنهایی تصمیم برکناری آقای فهیم را نگرفته بود . او با گزینش احمد ضیا مسعود با یک تیر به شکار چند فاخته پرداخت ؛ زیرا با آوردن او در دستگاۀ نظام فاسد خویش از یک سو بر وجهۀ مردمی او ضربه زد و از سویی هم کارنامه های خوب مسعود شهید را زیر سوال برد و با روی کار آوردن شماری جهادیان سابق و ترغیب آنها  در فساد تیشه بر ریشۀ ارزش های جهادی زد و کارنامه های عمومی جهاد مردم افغانستان را نیز زیر سوال برد .  وی با این گزینش و راهبرد های عجیب توانست تا پایگاه های مردمی جهاد را ضربه زده و با ایجاد چند دستگی ها میان جمعیت اسلامی وشورای نظار ، فرصت بوجود آمدن بدیل نیرومند مسعود را درمیان آنهاذبح شرعی نمود .

کرزی برای تجزیۀ جهادیان سابق یعنی شرکای توافقنامۀ بیمار و زخم ناسور گونۀ بن بر پیکرۀ جامعۀ افغانستان دست به فعالیت های عجیبی زد . شماری را زیر نام شورای جهادی کهدامن از طریق ملاتاج محمد به نحوی توظیف نمود و با امتیاز دهی هایی تا مقام فرماندهی پولیس کابل به نوازش اعضای آن پرداخت . شماری را هم زیر بیرق استاد سیاف جمع نمود و بابهره گیری گویا از مشورههای او مشت های او را برای همیش بسته کرد . به همین گونه با بازیهای زیرکانه یی یکی پی دیگر حامیان سابق جبهۀ متحمد ملی را از بدنۀ این جبهه جدا نمود و تجزیۀ این جبهه را تا ایجاد حزب نوین افغانستان به رهبری محمد یونس قانونی  ف بنیاد مسعود و حرکت ها ونهاد های دیگری ازاین دست به سوی تجزیه سوق داد که با بیرون کردن فهیم ازاین جبهه آخرین ضربه را بر پیکر بیمار و ترکیب معجون این جبهه زد .

جالب تر این که او با همکاری  مشاوران داخلی و خارجی خود رخنۀ  خانه براندازی در میان شورای نظار بازمانده از دوران مسعود وارد کرد و با بیرون راندن فهیم از سمت معاونیت خود و انتخاب احمد ضیا مسعود به عوض او در هاله یی از نارضایتی های "قانونی" چنان شکست و دو دلی ها را همراه با یاس  و ناامیدی درمیان حامیان مسعود افگند و ضربۀ سنگینی بر  آنان بویژه  از جمع پنجشیریان  وارد کرد که خود را وارث بلامنازعۀ مسعود جامیزدند ، البته در حرف و نه درعمل ؛ زیرا هیچ کدام در عمل راۀ مسعود را تعقیب نکردند ، ایجاد کرد . اینها با کارنامه های ناجور و ویران خود مسعود و کارنامه های او را ، مردیکه سمبول وحدت و یک پارچگی پنجشیر و پنجشیریان بود ، یکسره به بازی گرفتند و چراغ نبرد او را مظلومانه خاموش کردند .

حامد کرزی با راهبرد های گوناگون با استفاده از ضعف فرماندهان و حامیان مسعود شهید چون فهیم ، بسم الله محمدی ، قانونی ، قره بیگ ، احمد ضیا مسعود و برادرانش و ...  نه تنها دیوار های آهنین را میان اینها ایجاد نمود ؛ بلکه چنان اینها را از مردم پنجشیر منزوی نمود و در ذهنیت پنجشیری ها کوبید که در اصل اکنون جایی برای نفس کشیدن درمیان  مردم این ولایت  ندارند .  اگر چیزی هم وجود داشته باشد ، آن فقط بار تحرکات قومی و زبانی است که با این گونه دامن زدن ها هر آنگاهی مردم پنجشیر را به شکار خود می افگنند وبس .

بای باورمند بود  که کرزی برای بقای قدرت خود از هر ابزاری استفاده میکند . روزی جهادیان رامی نوازد و با مجاهد خواندن خود ، جهادیان سابق را فرصت میدهد که برای تاراج دارایی های عامه و شخصی هر آنچه در توان دارند ، از آن دریغ نداشته و توسن ستم خود را بر شانه های مردم بیچاره به حرکت درآورند . دیدیم درگذشته وحتا حال که چگونه فرماندهان و یاران فهیم با ایجاد پوسته ها در اطراف وداخل شهر کابل  تمام زمین های دولتی و شخصی را غضب کردند و به فروش رسانیدند و کرزی جزسکوت دیگر هیچ اقدامی ننمود . چنانکه روز از آقای هیواد مل در مورد افزایش فساد در شاروالی  و خود سری های قوماندان ها پرسیدم  . وی در پاسخ گفت : دوسیه یی در نزد ما موجود است که نشان میدهد که در برابر فروش کدام زمین ها در چه ساحه یی چقدر پول رشوت اخذ میگردد. میزان این رشوت هارا از 20 هزار افغانی تا ده ها هزاردالر ذکر کرد . بالاخره  پاسخ دولت در برابر دادخواهی مردم ،  برکناری جگدلک ازشهرداری  کابل بود وبس نه سزا دادن قلدران و غاصبان .

آقای کرزی زمانی دیگر با راندن فهیم و شماری دیگر حلقۀ ضخیمی از ملی گرایان و زبان گرایان را در چهار دیوار های طلایی ارگ تشکیل و با احیای رسم قبیله سالاری بر دموکراسی و مردم سالاری ها بدرود گفت و به مشورۀ جناب هیواد مل حتا از تیغ از دمار قوم پشتون بیرون کرد و ملی گرایان را ابزاری برای بقای قدرت خود برگزید . در گرما گرم این بازیها بدنبال مبارزات انتخاباتی شتافت وخیلی پرشتاب هم حرکت کرد . با استفاده ازفرصت به دنبال فتوای سیاف میرود شماری را درخانۀ او جمع کرده و با آب ونان لذیذی به نوازش شان میکشد. چنانکه  (17)شماری از اعضای جبهۀ ملی و به شمول 150 تن از اعضای وکلای ولسی جرگه در نشستی در خانۀ سیاف   قطعنامه یی  صادر کردند که حمایت خود را از حکومت کرزی اعلام نمودند  و به این ترتیب میدان را برای انتخاب دوبارۀ خود گرمتر میسازد .

زمانی دیگر جناب کرزی باراندن مسعود ، فهیم را دوباره بر می گزیند و  برای کلاه گذاشتن برسر جهادیان سابق در واشنگتن در حق آنها به رجز خوانی پرداخته و از تکرار اشتباۀ خود مبنی بر کم لطفی ها در حصۀ آنها خود داری مینماید . شاید این بار دلگرمی هایش نسبت به فهیم از مذاکرات و سازش های او با امریکایی ها در آوان حملۀ امریکا به افغانستان (18)  وحتا پیش از آن سرچشمه گرفته باشد و ریشه در یک رشته  زد وبندهایی  داشته باشد که از گذشته ها بدین سوتنیده شده است . و به زمانی راه پیدا کند که سر نخ آنرا حفیظ منصور  در کتاب خود زیر نام " فاتح جنگ سرد"  بیرون کرده است  . وی در این کتاب سخن از کودتایی زده است و  نوشته است : کسی که قصد کودتا برضد مسعود را داشت ، او فیهم بود . از سکوت معنا دار فهیم هم در جریان رفت  و آمد هایش به آستان قدرت تاحدودی میتوان سرنخ هایی از این دست را پیدا کرد . به خاطر دارم که روزی در گفت وگو با خبرنگا رتلویزیون طلوع در پاسخ این پرسش : چگونه در برابر تصمیم کرزی مبنی برترک گزینش شما در پست معاونیتش واکنش نشان ندادی ؟ در پاسخ او گفت : این دولت محصول رنج های ما است . چگونه ممکن است که در صدد تخریب آن برایم . 

 حالا که کرزی به مثابۀ سر رشته دار بلند اقبال انتخابات ریاست جمهوری آیندۀ افغانستان با بازی های "گاه برسم  گاه بر نعلش " نسبت به سایر کاندید ها دست بالایی داشته و گویا که در محراق بازی انتخاباتی قرار گرفته است   و در نبود رقبای نیرومند تازیانۀ انتخاباتی را برسر و گردن حریفان بی محابا می کوبد تا باشد که باز هم  بر اریکۀ قدرت شوار شده و مردم ما بار دیگر شاهد یک فصل دردمند و فاجعه بار حکومت وی باشند . قرار گرفتن او در برابر حریفانی از حمع فال بین ها چانس پیروزی او را بیشتر گردانیده است ، مگر آنکه آن طالع بین بخت آقای کرزی  را بند و بخت خود را گشوده باشد  و شاید وی از قبل تعویذ تیغ بندی از کاخ سفید بدست آورده باشد. گفتنی است که عزیز الله لودین (19)رییس مستقل  کمیسیون انتخابات در یک کنفرانس خبری همراه با گریه های نیشخند آلود تعدد کاندید های ریاست جمهوری را در هاله یی ازبی برنامگی های آنها به انتقاد گرفته و در  آخر  افزود که  یکی از کاندیدها را پرسیدم : آیا درس خوانده اید ؟ وی پاسخ داد : درس  نخوانده ام  . دوباره از وی پرسیدم :  چند سال ماموریت کرده اید ؟  جواب داد : ماموریت هم نکرده ام و باز از وی پرسیدم : چه کار میکردید ؟ وی (صریح و پوست کنده ) جواب داد : فال بین هستم .

این در حالی است که رخداد ها در کشور در فراز و فرود نرمش های آزمندانه و قدرتخواهانه کاندیدان به ابتذال کشانده شده است  و تا سرحد بازی های کودکانه سقوط کرده است  و نبود کاندید قدرتمند مستقل یا گروهی  نه تنها کاندید ها را دچار ابهامات سیاسی کرده ؛ بلکه  در سراشیبی از معامله گری های مجهول و شتابزده نیزسخت زمینگیر  ساخته و به سیاست های روزمره زده گی مواجه گردانیده است  . اوضاع افغانستان چنان آشفته و درهم  است که هرگز نمی توان نسبت به  حضور کاندید هایی مانند ملاراکتی هم نمی توان امید وار بود که در گذشته یکی از فرماندهان مهم طالبان در ولایت زابل بود و چه رسد  به اینکه در عقب این انتخابات خوش بختی و رفاۀ همگانی را بتوان  تصور کرد . تنها زمانی میتوان به آیندۀ انتخاباتی چشم دوخت که تضمین کنندۀ یک تحول بزرگ در آیندۀ کشور بوده  و پیشامد مهمی را نوید بدهد که حضور شماری مانند سلام راکتی  وامثال او چون میرویس یاسینی (20): که میگوید : میخواهم با استعمال رای طالبان درانتخابات پیشرو با دیگران مقابله نمایم به باور او جامعۀ جهانی به منظور پیاده شدن منافع شان در افغانستان حضور مشترک پیدا کرده اند ،  رانمی توان دلیلی برای  قاعدۀ وسیع  بودن انتخابات برشمرد . در حالیکه میدانیم این انتخابات کوچکتر از آن  است که به این امر مهم پاسخ داده و کلید اساسی حل اوضاع دشوار افغانستان باشد . این در صورتی ممکن است که فرایند هر انتخاباتی  خروج نیرو هایی خارجی  را از افغانستان تضمین ، استقرار دولت با ثبات و فراگیر را در این کشور ممکن  و  با تامین امنیت  واتخاذ سیاست های مستقل  ملی  در سطح مناسبات نیک با همسایه ها  و سایر کشور های جهان با شناخت منقابل  از یکدیگر راه را برای توسعۀ اقتصادی و سیاسی در کشور فراهم نماید .   برای رسیدن به چنین مامولی راۀ درازی در پیش است و معنای راه رفتن بالای کشتزار مین را دارد .  در حالیکه هنور هم آغاز راه   تاریک و مبهم به نظر میرسد و بیم امواج  خطرناک در گردابهای نا پهنا مردم ما را تهدید مینماید . در حالیکه رسیدن به این هدف دست کم استراتیژی خروج نیرو های خارجی از افغانستان و تشکیل حکومت با قاعدۀ وسیع را خواهان است  که ممثل و نماد ارادۀ ملی  باشد . چنین حکومتی میتواند از تضمین های امنیتی کشور های همسایه مانند هند ، ایران ،  چین ، روسیه و حتا پاکستان برخوردار باشد . استراتیژی اوباما بدتر از بوش است ، طارق علی تحلیل گر پاکستانی . درغیر اینصورت تنها این شعر جاوادانۀ  لسان الغیب  :

شبی تاریک  و بیمی موج  و گردابی چنین حایل

کجادانند حال    ما   سبکساران     ساحل      ها

تفسیر کنندۀ واقعی روزگار آشفته  و خونین  مردم افغانستان  است  و بس . یاهو

 

 

منابع و رویکرد ها :

 

1- روزنامۀ نخست ، شمارۀ 49

2 -  ویسا، شمارۀ 907

3-  ویسا ، شمارۀ 908

4-  رادیوآزادی ، 2مارچ ، اخبار صبح 

5-  اختلاس یک صدملیون دالر؛ اتهام یاواقعیت !؟، شهادت ، شمارۀ 14

6-  اشاره به قصۀ موسی و اعرابی در یک دشت

7-  ماندگار ، شمارۀ 30

8-  زمزمه ها ، رونامۀ ملت ، شمارۀ 66

9-  رادیو آشنا ، 11می ، اخبار صبح

10-  زمزمه ها ، رونامۀ ملت ، شمارۀ 66

11-   آرمان ملی ، شمارۀ 1447

12-  رادیوشنا، 7می ، اخبار صبح

13-  گروۀ خط سوم پارلمان خواستار بررسی جدی کارنامه های گذشتۀ کاندیدان سد ، ملت ، شمارۀ 65

14-  را دیو آشنا، 6می ، اخبار صبح

15-  رادیو آشنا ، 6می ، اخبار صبح

                16-   رادیوآزادی ، 5می ، اخبار صبح

                17-  ویسا ، شمارۀ 896

                    18-  اکرام اندیشمند ، جنگ امریکا در افغانستان

                         19-  لودین در کنفرانس  خبری روز شنبه به مناسبت اعلام لست مقدماتی کاندیدهای ریاست جمهوری افغانستان 

               20 -  آرمان ملی ، شمارۀ 1447

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت