پوهنیار بشیر مومن

 

انتخابات وازگورگریختگان تاریخ

 

 

 

 

درین روزها سرو صدای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در هر گوشه وکنار وطن وجهان  هنگامه بر پا نموده است گرچه نظام جمهوری توسط شهید دادود خان پایه گذاری شده بود و بار د وم  اساسات مدرن آن از جانب شهید دوکتور نجیب اله در قانون اساسی افغانستان قید گردید. ولی با دریغ ودرد وبا آه وافسوس که تعداد از انقلابیون از درون سیاه و از بیرون سرخ در یک زدو بند ارتجاعی با همین ازگور گر یختگان تاریخ  به تمام آن قرارها وپیمان ها  پشت کردند وسیاه ترین دو ره را بر وطن وطنداران  روا گرداند. سر انجام با مداخله جامعه بین المللی وبعد ازایجادحکومت موقت این دومین بار است که مردم به طرف صندوق های انتخاباتی میروند و رییس جمهور را انتخاب میکنند. ضروراست تا گفته شود که انتخابات دوره نخست به مثابه یک مرحله جدیدسیاسی از اهمیت خاص برخوردار بود، چون اکثریت مردم با یک شور وهلهله  در آن شرکت نمودند،به امید یک فردای بهتر واین قلم هم آن را ستود. دریغا که کرزی با رای مردم بازی کرد ومردم را نا امید ومایوس ساخت. از عجایب  دوره دوم اینست که تعداد کاندیدان به 41 نفر میرسد. این صحنه انسان رابه فکر این گفته انشتاین عالم شهیر المانی میبرد که میگفت: «دوچیزلایتناهی است یکی کهکشان ودیگرحماقت انسان هاولی در قسمت کهکشان تردید دارم» واقعا دراین جمع کسان هستند که در زادگاه وقشلاق خودشان با چراغ دستی راه میروند،حتی کس ایشان را به صفت  وکیل گذر تحویل نمیگیرند چه رسد به رییس جمهور افغانستان. ازکاندیدکردن های این روسای جمهور«ایالات متحده افقانستان» بر میآیدکه این بزرگان کشته شهرت هستند ،به هر وسیله که باشد برای شان مهم نسیت ،اگر میخانه باشد ویا مسجد...    همین مسله امروز یکی از بحث انگیزترین مطالب  کشورمان است که تمام  ترقی خواهان  در مورد چگونگی نهادینه شدن آن به بحث ومذاکره می پردازند. برداشت عام از انتخابات یعنی رای گیری و رای دادن است، در حالیکه انتخابات یک مفهوم وسیع است و دارای ابعاد مختلف میباشد که توضیح  همه آن در اینجا مورد ندارد. مایه تاسف این است که انتخابات تحت نظر  وزیر ریش این از گور گریختگان  تاریخ که به دور کرزی حلقه زدند، در فضای ترس ووحشت صورت میگیرد. باید متذکر گردید که این انتحابات از یکطرف با انتخابات دنیای مدرن فرق دارد و از جانب دیگر با انتخابات آقای ربانی ،به قول مردم      « شورای لق وپق  » که امروز او هم داد از دموکراسی میزند اصلا قابل مقایسه نیست . دنیای امروز با دیروز فرق فاحش دارد  ،

 

 

 

به این دینوساوروس ها نگاه  کنید

 

 

دولت فعلی ویا شرکت های هیروینی امروزاز ترس وشرم جامعه جهانی  ومطابق قانون مانع آواز اپوزسیون شده نمیتواند وهم جامعه آماده شنیدن  صداهای مخلتف است که نباید ازین امرچشم پوشی کرد. مشکل اساسی شاید دردولت نباشد ، بدون شک  مشکل اصلی در داخل اپوزیسیون نابسامان است که به جای تنقید از گور گریختگان تاریخ در مقابل همدیگر اعلان دویل میکنند وهر روزبه نحو از انحا حکومت«شروفساد» رامشروعیت می بخشند و به جای همکاری طرف نفاق وشقاق روی می آوردند.  صادقانه نخواهدبود که همه نابکاری های خویش را به گردن خارجی هاانداخت اگر رییس جمهور آینده افغانستان قدرتش را از مردم بگیرد و به مردم  اتکا کند می تواندکه بسیاری مشکلات حیاتی را حل کند. دریغا که چانس همچو افراد بسیار کمرنگ به نظر میرسد،چون از یک طرف نیروهای مخالف پراگنده هستند وار طرف دیگر تمام راه ها بواسط  ازگور گریختگان تاریخ مین گذاری شده است. با وجود این همه مهمترین مطلب رای مردم  وبلند شدن صدای مردم است که از دولت هر روز فاصله میگیرند،چون همین صدای مردم  به معنی استقلال جامعه مدنی بمثابه یکی از پیش شرط های دموکراسی و زیر فشار قرار دادن دولت است. در موجودیت نیروی مدنی  میتوان پی برد که در طول مدت زمان حاکمیت آقای کرزی ساختار اقتصادی – اجتماعی وسیاسی وطن تخریب وشکا ف های طبقاتی به شکل سر سام آور اوج گرفته، انارشیزم وبی بندوباری  هر روز گسترش میابد رقم پرابلم های اجتماعی مانند اعتیاد به هیروین ، فحشا،قتل وغیره در حال افزایش است ،سخن کوتاه فقر درتمام ابعاد آن  میدان یافته است. و لی ازعجایب و طنز تاریخ ما اینست که  باز همین از گور گریختگان تاریخ حرف ازدموکراسی وآزادی میزنند. امروز  دو سوال  در برابرهمه قرار دارد که میان خوب وبد میان پیشرفت وپسرفت  میان چپاولگران( کرزی ،فهیم،دوستم ، محقق،سیاف ،ربانی،حکمتیار وغیره) و نظم آوران مانند آقای داکتر اشرف غنی احمدزی، آقای داکتر رمضان بشردوست،آقای داکتر حبیب منگل و آقای محبوب اله کوشانی  که صداقت ،مردم دوستی .شایستگی وکاردانی شان  به همه معلوم است ، کی را انتخاب میکنند وبا این انتخاب روشن میگردد که در کجای جهل و دانایی قراردارند ، این انتخاب نشان خواهدداد که مردم جانب آبادی را میکیرند ویا بر بادی را.  اگر نیروها تحول طلب داد از ترقی وتعالی میزنید ، دیگر لازم نیست در زیر سایه از گور گریحتگان تاریخ قدم بزنند زیرا در یک جبهه قرار گرفتن با اینها ، وقت و زمان نشان داد که مغایر منافع ومصالح ملی افغانستان است  ،از همین رو است که میگویند«هرملت لایق همان حکومت است که بر آن فرمان میراند».

مردم! این شما هستید که سرنوشت کشو را برای هفت سال دیگررقم میزنید! مردم شما باید بدانید اگر رای تان وضع را بهتر نمیکند لا اقل  بدتر نکند. بخاطریکه حقانیت حاکمیت نه میراثی ،نه نیروی مافوق طبیعت و نه هم بر خا سته از کدام مسلک است.یعنی حاکمیت ناشی از اراده مردم مشروعیت دارد وبس. سوال مطرح میگردد،  مگر این همه نابسامانی ها هنوز شرایط  همکاری ونزدیکی نیروهای تحول طلب را بوجود نیاورده که سازمانها وشخسیت های ترقی خواه ، مخالف حاکمیت چپاولگران درین لحظه حیاتی در پهلوی هم قرار بگیرند وبه خاطر ایجاد یک فضای انسانی واستقرار عدالت اجتماعی، از اختلافات بیهوده خویش دست بر دارند. چنان که معلوم است هیچ کس  به تنهایی قادر به شکست این ازکور گریختگان تاریخ نیست. روی این دلیل اولین واساسی ترین اصل برای شکست شان فقط ایجاد صف واحد همه نیروها وشخصیت ها است. واصل اساسی در این مسیر شناختن اندیشه های مختلف وتحمل دیگران  که مانند ما نمی اندیشند ، است، مشروط بر اینکه به منافع ملی کشوروافغانستان وفادار باشد. این یکی از الزامات مردم سالاری در تمام کشورهای دموکرا  ت و مردم سا لار است ،از این رو بایدصحنه  سیاست دموکرات در هر کشوردر انتخابات رنگارنگ به آن مزین شود. اعتراف باید کرد که مسله اختلاف فکری میان سازمانها وخط های فکری شان مسله ساده نیست که به این آسانی حل شود، بلکه این سلیقه ها واختلافات همیشه وجود داشته  و خواهند داشت وممکن نیست با یک نیت خیر ویا کدام فرمان همه آنرا حل کرد. کاملا عاقلانه است که این اختلاف باید وجودداشته باشد، تا موتور حرکت جامعه  روشن نگهداشته شود،همین تضاد است که حرکت است. حرف سر این است که نباید چنین احتلافات مانع یک حرکت سراسری وکشوری ویک امر ملی چون انتحابات ریاست جمهوری گردد. فقط در این صورت است که جامعه دموکرات در مستقبل از غلطید ن درگودال بدبختی گرانتی میشود. بایست روایات وحرف های کلیشه یی را که بقچه بزرگ از تعصب را با خود حمل میکند از فرهنگ  گفتار ونوشتار خویش دورکنیم و منطق بررسی افراد و سازمانها را در حاصل جمع وتفریق عملکردهای شان جستجو کنیم،این کاملا طبیعی است که هرسیاست ضعف وتوانایی های خود را دارد لازم است تا نقاط مثبت ومنفی آن را بدانیم  . با این همه حرف های جسته وگریحته که گفته آمدیم امروزمردم افغان با مطالعه تاریخ از آن اوضاع واین زمان وعملکردشان به این نتیجه رسیدند که نباید مطالب وعملکرد نیر وها واشخاص را از روی تعصب وسلیقه های شخصی خود نگاه کرد، بر خلاف با تمام نیروهای که دارای پوتنسیال روز هستند وظرفیت انطباق با ، وضع وروز گار را دارند همکاری کرد. در فرجام باید گفت که افغانستان مربوط به افغانها است وهیچ کس بر کسی برتری ندارد،و اگر کسی برتر است فقط در خدمت گذاری وشایستگی آن است که یک بار اخلاقی است  این دیگر به مردم ونیروهای ترقی خواه  مربوط میشود که چه نوع نظام وچه کسی را مبارک میدانند. با وجود این همه اظهارات اخیر داکتر اشرف غنی احمدزی مبنی بر اینکه جامعه بین المللی باید در انتخابات مداخله کند منطقی به نظر میرسد، زیرا  از گور گریختکان تاریخ همه اهرم های قدرت را قبظه نمودند ،واز جانب دیگر اینها از طرف ایالات متحده امریکا وانگلستان ، اگر نگویم که تمویل میشوند ، ولی شدند. از این رو دشوار است  که انتخابات بدون ترس وهم ودر سایه عدالت نسبی صورت گیرد.مع الوصف  باورمندم  که انتخاب نهایی را مردم افغانستان خواهد کرد  ومن هم به صفت یک شهروند این سرزمین به انتخاب مردم احترام  باید بگذارم  .

 

 


بالا
 
بازگشت