سیدموسی  هستی

 

سیدموسی  هستی مدیر مسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی کانادا

 

ای ملت خوش باورترابا طنزناطنزخبرکردم

سه دهه به چندسطروچندبیت مختصرکردم

 

طنزبی کفن درتابوت حقیقت

مجلس ولی مسعودبدردملت نخواهد خورد، ولی سرخی وسفیده برای روی عروس مدیاخواهد شد. جزخبرداغ درمدیا، سودی درچانته وطن پرستی وصلح دوستی خودنخواهدداشت. پاهای زشت طاووس خودطاووس رارنج خواهد داد چنانکه ازدهۀ دموکرسی تا امروز، هر روزسیاست بازی درافغانستان داغتر ازروزقبل میگردد. فتنه گران ، دزدان ، قاچاقبران، چپاولگران ،مزدوران اجنبی، خودفروخته ها، قهرمان سازان بی هویت، مردمان بی مسؤولیت، سیاست مداران مزدور، وسیاست مداران بی بند وبارشمشیردودم خودرابرجان مظلومان وملیت های بی دفاع تیز وتیز تر می کنند. تنورسیاست جنایتکاران گرم وگرم تر می شود.نالایق ترین فرد سیاسی هم درمیدان سیاست برپشت قاطرسیاست سوار می گردد و لَدو ریزی درمیدان سیاست میکند. دراین روزها لاش پرخون قدرت بنام (ریاست جمهوری) درمیدان بزکشی سیاست قرارگرفته هرکس کوشش می کند، که بزهدف سیاسی خودرابه دایره حلال برساند. حتی آن کسانیکه خشتک درسیاست ترکرده اند وتمام ملیت ها واقوام ساکن این کشور و جهان شناخت کامل ازآنها دارند، پا دررکاب دغل بازی گذاشته وبرزین بی حیایی سواراند، وبطرف بزودایره حلال درتاخت وتاز اند. وهر کدام مثل این عنوانی بزرگ با این کش وفش "برگزاری نشست مهم درمورد چگونگی تامین صلح وامنیت احمدولی درافغانستان، " سرخی وسفیده عروسان مدیا شده، مثل شاه شجاع مخلوع "خلیل زاد" هر کدام دم اسپ خود راچمتو کرده، دردبی (دبیر) مجلس مزکی را به اشتراک دلقکان شناخته شده، که همیشه با سرنوشت مردم افغانستان بی شرمانه بازی کرده اند،توسط خلیل زاد دایر نموده ، که نیم کاسه های درزیر کاسه سیاست موجود بوده ،که باید گفت عاقبت آن بخیر. مدت هاشده خلیل زاد ودارودسته امریکا پرست"طالب های نکتایی دارومجاهدین خود فروخته " آنها مانند شفدرسرخود را درهر بادسیاست شورمی دهند. ونظر به خصلت فاشیستی قبیلوی وفاشیسم مذهبی که دارندکوشش می کنند، تادولت دوصد ساله قبیلوی درسرکس شعبده بازی حکوکت داری خراسان دیروزوافغانستان امروزنگسلد. بازی گراصلی امریکا، ناتووهمسایه های افغانستان است، که بر دهن کج ما سالها خندیده اند وریسمان شادی های سیاست بازملت مارا دردست دارند. ازرقص این شادی هاآب درآسیاب خودمی ریزند، وآردرابخون ترکرده نان شیطانت می پزند، ودرسرسفره مکر وحرام زادگی پیش روی ملت ما می گذارند. وملت بی خبرازخود، که سالهاست، درچادر چتل نفاق قومی ،زبانی ،منطقوی ،نژادی وخودخواهی پیچیده وباین روش دست قهرمانی دشمن خوابیده رابلند کرده ومی کند. نباید دشمن واجنبی را ملامت کرد."تا احمق درجهان است مفلس در نمی ماند. " ملت ما چون نقش چنین مجالس را مانند رادیوزنان درسویدن مثبت پیش بینی نمی کنند. این مجلس را هم فکر می کنند، که دراین مجالس بدستوراجنبی در حقیقت کسانی اشتراک می کنند ،که مانند مردمان لوی جرگه های افغانستان که درزمان سلاطین وزمامداران خود فروخته درافغانستان دایر شده، آنها واینهاکسانی هستند، که بی خوابی های خودرا درمجلس پوره می کنند. تا کسی به آنها نگوید،که پهلو بگردان،که خورزدن تنفس شما باعث اذیت دیگران شده  ویا تا وقتی به آنهاگفته نشود، که محفل ختم شد، ووقت نان است او پهلو بر نمی گرداند،  نتنها پهلوبرنمی گرداند، بلکه ازپائین خودهم خبری ندارد، که مرغش بی وقت اذان داده.این نوع اشخاص دراین نوع مجالس "برگزاری نشست مهم درمورد چگونگی تامین صلح وامنیت احمدولی درافغانستان، " حضور به هم می رسانند. که عمرشان دراز باد.

دروطن عزیزما خصوصاً دربین نویسنده ها عادت براین است، که زبان انتقاد دارز می کنند، ولی از ترس طرح نمی دهند ، که این روش هم ملت مارادرتابوت سردرگمی قرارداده،وبخاک سیاه سیاست سپرده هرمنتقدباید، درپهلوی انتقاد خود، شهامت دادن طرح هم داشته باشد. وناگفته نماند، طرحی ندهند، که دوپهلوباشد. مانند کسانی درتلویزون ها می آیند ومصاحبه می کنند، ومانند کنده های چوب پر گره که با صد تبر به اندازه یک دندان کو هم ازپیکرآنها جدا نمی شود. وقتیکه به خانه بر می گردند،به زن خانه می گویند که یک چاینک چای سبزدم کنید، باگُر چارمغزدار بیاورید،که رفع خستگی کنم ، فامیل بیچاره ازچرند های این آقا درتلویزیون خبرندارد که از دم آن مثل موش بگیرند، وبه دیوار بزند،تا پندی به آن آقا ومصاحبه کننده شود. شاید دوستان بگویند: شما که پیام رادیوی زن به گردانندگی دوست سابقه خودفرشته جان حضرتی وسایت استاد بزگوارت آقای رسول رهین کوهستانی وضیاء جان رهین گردانده سایت خاوران را درقست این مجلس "برگزاری ونشست مهم درمورد چگونگی تامین صلح وامنیت احمدولی درافغانستان، "خوانده اید.

سوال ،نظروپشنهادو طرح شما به گردانندگان این مجلس چه است.

اول ــ آقای ولی مسعود باید، قبلاً تثبیت می کرد، که شایستگی واعتبار دایر کردن چنین مجلسی را دارند،که این کارراتاحال نکرده اند، وملت افغانستان به شک بطرف آن تا امروزمی بیند.

دوم ــ شرافت مندانه بگویند، که چنین مجالس وسروصدا اندازی هاابتکار خود ولی مسعود است، یا مانند خلیل زاد از اجنبی دستور گرفته ،تا پلان های آنها درافغانستان پیاده شود.

سوم ــ پیش از دایر کردن این مجلس شهامت افشاء کردن اهل مجلس رادارد که کدام اشخاص در مجلس ابتکاری او حاضر می شوند.

چهارم ـ  صلاحیت این را دارد، که لست دعوت کنندگان را بدون اجازه آنها قبل ازدایر شدن مجلس به مدیا بدهد، تا ملت افغانستان قضاوت کند، که این اشخاص صلاحیت نمایندگی وسر نوشت سازی دارند ویا نه؟

چهارم ـ آقای مسعود! از اشخاصی که دعوت کرده دست خود شان ونیاکان شان  به خون ملت مظلوم وبی دفاع  افغانستان آغشته نبوده. وتصمیم سر نوشت ملت افغانستان را بدست قاتلین ملت افغانستان نداده، ونمی دهد

پنجم ـ من شناختی که از خانواده آقای احمد شاه مسعود دارم، مردم پنجشیر ما درعین شجاعت خود، درقسمت اقتصاد نسبت نبودن پایه مستحکم اقتصادی، ازنگاه اقتصاد نسبت به بقیه ملت افغانستان از نگاه مالی کم بغل بودند. آیا این پولی را که امکان دارد بتواند ، تمام گدایان افغانستان را ، تا آخر عمراز کوچه وبازار جمع کند، وزندگی انسانی به آنها ببخشد. کدام اشخاص دلسوزدردست آقای ولی مسعود قرارداده، این دارایی را اگرافغان ها داده اند، ازکجا کردند؟ وپیش ازسه دهه جنگ این سر مایه داران خود شان وپدر شان چه داشتند؟ ودرکدام موقف اقتصادی قرارداشتند که امروزحاتم طایی شده اند؟

ششم ـ آیا کسانیکه این پول را دردسترس آقای مسعود قرار داده اند خودحاضر استند، که به مدیا بگویند؟ ما این پول رادردسترس آقای مسعود  بخاطر صداقتش وبخاطرنجات ملت عذاب کشیده خود، قرار دادیم، وازاین طریق ما و یا پدران ما قبل از سه ده این پول را بدست آورده ایم وامروز بدسترس ولی مسعود قرار دادیم.

 هفتم ـ آیا آقای مسعود متیقن است، که این اشخاص این پولها را از طریق راه مشروع بدست اورده اند وبدسترس بنیاد احمدشاه مسعود قرار داده اند.

هشتم ـ گرچه به عقیدۀ من بنیاد(دزدی قانونی) من از آقای ولی مسعود می پرسیم ، بنیادسازی ازراه نامشروع به عقیده آن وخانواده آن درست است .؟

نهم - نظر بگفته رادیوی زنان افغانستان درسویدن ،که درسایت خاوران بنشر سپرده شده، گفته اند :چنین مجلسها درافغانستان نتیجه مثبت نداشته . آیا ولی مسعود به چنین مجلس که خیلی پرمصرف است، ودورازتوان یک بنیاد ویک مملکت گدا می باشد. به نتیجه دادن مثبت مجلس ابتکاری خود، بگفتۀ رادیوی صدای زنان افغان درسویدن ، بگردانندگی فامیل خود شان(خواهر زن ولی مسعود) باور وایمان دارد؟

دهم ـ آیا آقای ولی مسعود که خودرا مبارز، واز خانواده مبارز حساب می کند. این مجلس سبب گرفتن دهن جوال ، با دزدان حالا ودر آینده نمی گردد ؟من سوالات وانتقادات خودرا کردم ،باید طرح وپیشنهادات خودرا هم خدمت هم وطنان خود پیش کش کنم  .

الف ـ ملت ما ،که  از خود اختیارندارد. دلا لانیکه  سر نوشت ساز ملت   افغانستان هستند، تا وقتیکه بدستور اجنبی عمل میکنند، برای ملت ما سودی ببار نمی آورد. در نتیجه تا همه دست به هم ندهیم واجنبی را با اجنبی پرستان راهی گورستان تاریخ نسازیم سعادت را به چشم نخواهیم دید.

ب ــ نفاق قومی زبانی منطقوی را دامن نزنند می توانند راه حل ونجات به مردم ووطن پیداشود "اگر همین مکتب وهمین ملا باشد حال طفلان خراب می بینم".

ت ــ اگر ملت افغانستان حرف اکثریت واقلیت که باعث نفاق شده ،از آن حرفها خود داری کنند بد بختی در وطن خاتمه می یابد.

ث ــ  بجای خاینین درفکرانتخاب وطن پرستان باشند نه در فکرتقرر اقوم خود.

ج ــ کوشش کنند، که کاررا به اهل کار بسپارند نه به شوهر همشیره وخواهر زن خود.

چ ــ نگذارند، که کور دست کور را بگیرد، وملت را درچاه اندازند واز میراث آن شرکت وانجو بسازند.

ح ــ سرتعین اشخاص در مقام های اساس وغیراساس فکرعمیق کنند، وبعدازتعیین، سر آن ،ازبدگمانی خود داری کنند وآن را درچادربیمار تهمت نپیچند.

خ ــ از کسانیکه تازه بثروت رسیده اند ،موقع به آنها ندهند ،که گرگ هیچ وقت بزرگ نمی شود.

د ــ  ما دیدیم که لوی جرکه ها همیشه در افغانستان بعد از احمد شاه بابا ومیروس هوتکی ،بخاطری نتیجه نداده ،که جرگه قومی در فرهنگ دیگر ملیت های افغانستان نبوده ،واشتراک آنها در لوی جرگه های فرمایشی نتیجه مثبت نداشته .بجای لوی جرگه راه دیگری انتخاب شود، که مورد قبول همه ملیت های افغانستان باشد چون لوی جرگه های نام نهاد را ملیت های ما تجربه کرده از نام آن نفرت دارند میگویند" اعطای شان به لقای شان"   نا گفته نماند که لوی جرگه وجرگه های قومی  در بین اقوام قبیلوی نتیجه خوب داده و می تواند، نظر به فرهنگ قبیلوی مؤثر واقع شود ازآن در جرگه های قومی استفاده کنند در مشکلات مردمی از آن صرف نظر کنند.

ذــ راه حل بخاطر فضای صلح دایمی بین همسایه های افغانستان درنظر گرفته شود.

رـ وطن در حال پاشیدن وتجزیه است، که تجزیه وطن به نفع هیچ یک از ملیت های افغانستان نیست، وبه هر قمیتی که شود، ازپاشیدن وتجزیه وطن جداً خود داری شود. و وظیفه  هر فرد افغانستان است، که از تجزیه وطن جلو گیری کند.

زــ خودخواهی هائی که دربین پشتونها وتاجک ها ،که امروزخود را یک سر وگردن بالا تراز دیگرملیت های افغانستان می دانند، به تمام ملیت ها وبه تمام زبان های ملیت های افغانستان وبرادران هندو وسک افغانستان احترام صادقانه داشته باشند،وخواهان حقوق مساویی باشند. که اقلیت واکثریت درجامعه انسانی ومدنی جای ندارد. تمام افراد یک جامعه مساوی وبرابر می باشد. گلیم تبعیض در جامعه مترقی ودموکراسی روز بروز چیده می شود خود سری وخودخواهی را ازسرخود دورکنند که در وطن ما دیگر بازار ندارد.

ژــ قانون اساسی افغانستان که همیشه فرمایشی ودارای نواقص است. مطابق قوانین جهان مترقی ومدنی که حققوق تمام افراد و ملیت های افغانسان از زن تا مرد وپیر تاجوان صرف نظر ازمذهب، دین ،زبان ، منطقه ، رنگ  پوست ودین  باید مساویانه در نظر گرفته شود .

س ـ احترام به دین ومذهب هر ملیت افغانستان در قانون بدون کم وکاست و تبعیض، روشن شود. دین از حکومت داری جدا شود که فاشیسم مذهبی ودینی یک طاعون در جامعه است. وتا دین ازدولت وحکومت داری دوروجدا نشود، مملک چندملیتی ملت شده نمی تواند. در حکومت های دینی هرمذهب وهردین درتلاش بیشتر نقش دین خود می باشند.ئرهمین جا بدون ترس از تکفیر تیکه داران دین به حیث یک قاضی وعالم دینی به صراحت می گویم تا زمانیکه در افغانستان دین از دولت جدانگردد، ودست را از مداخله در اموردم کوتاه نکنند، مردم افغانستان روی بیغمی وآرامش نخواهند دید

ش ــ مرتکبین بلند پروازی های دین که به هردین ارتباط داشته باشد، ویا هر دین پرست فاشیست که برتری دین ومذهب را درفکر داشته با شند، که ضررش به افراد ادیان دیگر برسد، درهر موقفی که باشد،   اشد مجازات مطابق قانون داده شود.

ص ــ از قهرمان سازی ها، وبابا سازی، وشناسایی قبرهای گذشتگان، که مانند شناسایی قبر داوود باعث رنجش دیگر ملیت های افغانستان که از آن جمله طرفداران حبیب الله خان کلکانی، که امیر وهمکاران امیرناجوان مردانه توسط خاندان نادرغدار به شهادت رسیده ودولت کرزی به گفته دوستداران شهید حبیب الله خان کلکانی به اساس کینه های  قبیلوی باوجود خواهش مکرر دوستدارن امیر کلکانی خود داری کرده ، ونخواستند که قبرامیرکلکانی شناسایی شود. سبب تفرقه اندازی شده ومی شود. قبرپالی ، بابا سازی ، قهرمان سازی نقل های چوبی بوده، که در جیب ملت ما بخاطر نفاق از طرف دشمنان ریخته شده وابتکاردشمنان ملیت های افغانستان بوده ، که ملیت هارا از ملت شدن دور نگاه داشته وبه این نام دشمنان افغانستان از ناخن افگار ملیت های دیگر، به این بهانه گرفته اند جداً خود داری شود درغیران "همین کاسه و وهمین آش "بحال خود خواهدمی ماند.

این سوالهایی بود، که ایجاب می کرد، مطرح شد. واین طرح دوستانه وپشنهاد عاجزانه را من به پیش گاه ملیت های وطن پیش کش می کنم. وبخدا سوگند می خورم که دراین کدام هدف شخصی وملیت پرستی وجود ندارد . کمی وکاستی که شما در این نوشته می بیند. شاید ضعف منطق ودلیل فکری پیری من باشد. نه اسپ غرض در میدان بدبینی وسیاست بازی از دست من بی لجام شده .ملت من به جزیک قسم سرمن حق داشت من در این نوشته خود سوگند یاد کردم وحق خورده گیری نویسندگان هر ملیت افغانستان را سر سوالات ،انتقادات وطرحی که پشنهاد کرده ام اگر مرتکب اشتباه شده باشم حق دارند،که با قلم یخن اشتباهات مرا بگیرند، وبا انتقاد سالم خود، مرا رهنمایی کنند. قبل ازاینکه بسبب اشتباه قلمی ،مرا گوش مالی قلمی دهند، تشکر می کنم وبعرض می رسانم که مثل من وجدان خود را در نظر گرفته بنام خود نه بنام مستعار انتقاد کند که از بزدل ومستعار نویس نفرت دارم وهم ازتکفیرکردن علمای بی عمل مزدور وخود فروخته فاشیست که در مکتب طالب و مجاهد افغانستان ویا در ایران ، پاکستان ، عربستان سعودی ،هند و پیش علمای انگلیس نمای کورمغران دین زانو زده اند. ودر آشپز خانه القاعده با چوشیدن استخوان بزرگ شدنده اند. خود کشی را حرام نمی دانند،نمی گویند که کسی خود کشی میکند مانند سگ مردار از جهان می روند .اطفال را به گمرا ه یی  وسوسایت به بم تشویق ومغز شویی می کنند. در حالیکه  از تکفیر ونه از کافر وبی دین خواندن این جنایکاران ترسی ندارم ،عمل غیر انسانی شان را زشت می شمارم و تقبیع میکنم ودور از انسانیت می دانم به صراحت لهجه می گویم تا زمانیکه  نام افغانستان بنام جمهوریت افغانستان بدل نشود وسمند بی لجام فاشیست های مذهبی  درسرآخورجهالت شان میخ کوب نگردد. ملت ما روی خوش نمی بیند سا لها درغربت انتظار کشیدم که عمل زشت طالب خود فروخته را با مجاهد مزدورکه بنام حکومت اسلامی (حکومت عدل ومساوات وبرابری ) برملت ما بیداد کردند وبه این نام ثروت اندوختند، دانشمندان وژورنالیست های حقیقت گووشجاع را ترور کردند به زندان انداختندومخالفین خودرا با این نام تکفیر کردند. با جنگ های تنظمی مرکز وولایات را آتش زدند، وبه خاکسترسم اسپ های خود بدل نمودند. فکر می کردم که گوشت به استخوان رسیده روز آن است که یک خدا پرست نویسنده وعالم حاضر می شود، ومی گوید: اگرحکومت اسلامی ،حکومت دین ،حکومت مجاهد بود، یا حکومت طالب بود،ویاحکومت کرزی است، هزار بار حکومت کفر سر حکومت این مزدوران شرف دارد  . ولی دیدم که کسی پیدا نشد، که بگوید : حالا من می گویم  بگذارکه دلقکان دین مرا تکفیر کنند . وشما در غندی خیر بنشینید. او ملت خوش باورتازمانیکه نام افغانستان بدل نشود، این جنایتکاران فاشیستان مذهبی بنام حکومت اسلامی وطن شمارا برباد وخون های شمارا مانند دارکولا می چوشند. خود تان به خود تان رحم کنید مانند کاوه آهنگرعلیه این لاشخواران قیام نمائید که شمارا سال ها بنام دین، مذهب، اسلام ، جرگه ، مجلس، صلح فریب داده اند خود شان دین ،مذهب ،اسلام ،جرگه ، مجلس ، صلح  نه قبول دارند ونمی شناسند . این حرفها به غیر ازدام چیزدیگیر پیش شان نیست وعقیده نه به مذهب دارند نه به دین نه بخدا . ماکه مسلمان هستیم پدران ما مسلمان بودند مسلمانی ما سبب شده که این خود فروخته ها به دستور باداران خود بنام حکومت اسلامی سرما بیداد کنند . واز این ناخن افگارما بگیرند. وبه اصطلاح (دخترمادرخودرا (...) یادبدهد) در حالیکه ما مسلمان استیم  وضرورت به مسلمانان خود فروخته ومزدورنداریم . ظلمی که این ها بنام اسلام سر ما کرده اند، یهود سر فلسطین نکرده ،هنوز از سر کل ملت دست بردارنیستند با بی شرمی مجلس وجرگه بازی می کنندومدیا ی خود فروخته ومزدور برای شان دایره می زنند وقوشق میخواند وقرصکه پنجشری با سر وگردن می زند.   بشرمید از رسول بترسید خدا به ملت مظلوم وبی دفاع رحم کنید جیب های تان پر شده دیگر ضرورت به دزدی هم ندارید، چرا از خدا نمی ترسید ؟

ای که با نیرنگ وچال مردم ...کرده ای

برنام بنیاد بی چف وپف تومنترکرده ای

چال پنجرمین زدی طیرها پنچرکرده ای

رفت احمدشاه وجای آن توبسترکرده ای

ازنبودقانون پای دررکاب دروگرکرده ای

برپول وزروثروت خودرا نوکرکرده ای

گربه فکرخودتوکارخود به آخرکرده ای

 زیرت را گرببینی خشتکت، ترکرده ای

هرکی میداند سرملت تو محشرکرده ای

بااین کارخود،نه مردم خودرا...کرده ای

 

نوت: شاید بگویندکه چراعنوان نوشته را"طنزبی کفن درتابوت حقیقت" نواشتم اگرندانستیدواگربدترازاین روزدروطن آمدمطمئن باشیدکه آن روزمی دانید دیگربرمن خرده نمی گیرید . آن روز"مارک تواین" شما نیست امید است که پیک هارا بالا کنید وآن روزازمن یاد نماید .

 

 


بالا
 
بازگشت