انتخاب شدن کرزی، ادامه هفت سال جنایت وخیانت در افغانستان

 


نویسنده: شفیق الله شفیق

 

 

..درحکومت کرزی یکتعداد وزیران ودیگرافراد معامله گر بی شرمانه برای جلب توجه براقتدار وحاکمیت قومی وقبیله ای شان اعلام میکنند که رای دادن به آقای کرزی متضمین 20 فیصد قدرت دولتی برای قوم ماست،ویا معامله گران دیگری میگویند درصورت حضورخودشان دردستگاه ای حکومت حمایت ازمجاهدین است،ویا هم شخص دیگری میرویس جان پسرکرزی را میانجی میان خودش وپدرش خطاب میکند وباریختن اشک های ودروغین مردم را اغفال میکند.این معامله گرایی های آقای کرزی که اندیشه از ملت – دولت ندارد میتواند کارآی برای خوبی حفظ قدرت اش داشته باشد.اما اینکه سرنوشت مردم درگرو رهبران قومی میماند برای آقای کرزی فرق ندارد

 

بعد از واقعه یازده ستامبر قضایای سیاسی در افغانستان شکل جهانی به خود گرفت ، مشکلات ومعضلا ت در افغانستان در خور توجه کشورهای جهان ومخصوصاً ایالات متحده امریکاه واقع شد ،جامعه بین الملی تصمیم درایجاد حکومت جدید وحضور سیاسی – نظامی در جنگ با تروریزم درافغانستان شدند.جنگ درافغانستان ارتباط به امنیت وثبات جهان پیدا نمود.بنابرین گروه طالبان که ازحامیان وهمبستگان سازمان القاعده خوانده میشد سبب شد که توسط نیروی های ائتلاف بین الملی سرنگون  شوند.

جامعه بین الملی طی دعوت از طیف های مختلف سیاسی افغانستان  برای حکومت جدید اقدامات انجام داد که دراین درخواست حلقات مختلف سیاسی اشتراک نمودند. توافق کنفرانس بن آلمان مبنای اصلی تشکیل حکومت در افغانستان خوانده میشود ،در این کنفرانس موافقه صورت گرفت که حامد کرزی بحیث ریس حکومت مؤمت تعین شود.

ازآنجاییکه توجه ،کمک وهمکاری کشورهای مختلف جهان در افغانستا ن یک دستاورد بزرگ درتاریخ این کشور خوانده میشود،ازطرف دیگر این کشور بعداز چندین دهه جنگ وخشونت برای مرتبه اول بود که چانس اعظیم را بد ست آورده بود.کمک های هنگقت اقتصادی وسیاسی برای افغانستان ناچیز نبود بلکه افغانستان را در عرصه نظام سازی برمبنای اصول دموکراتیک کمک کرد ونیز اتوریته وشخصیت سیاسی این سرزمین را باردیگر در خانواده  ملل جهان در حایگاه نسبتاً بلند قرارداد.

امابا تاسف عدم توانایی فکری وسیاسی موجود دررهبری حکومت باعث شدکه افغانستان نتواند بیشتراز آن چه در دست آورده استفاده کند. درطی زمان مدیریت آقای حامد کرزی مردم افغانستان مثل سال های قبل نه تنها ازآرامیش ، امنیت ،مصونیت ورفاه برجودار نه گردیدند.بلکه بدترین شرایط را از لحاظ اقتصادی ،امینی ....وسایرموارد دیگررا تجربه کردند.

بناء اکنون گمان میرود  که آقای رئیس کرزی مجددآ در انتخابات سا ل روان با استفاده از دستگاه حکومتی به قدرت برسد.بدین اساس لازم است که دستاوردها وپیشرفت ها وهمچنان نارسایی ها ،کم توجه ی ها وتمامی ضعف ها وبی پروایی های که دراین مدت روشن شده است به بررسی گرفته شود، ودانسته شود که معامله گرایی ها برای حفظ و دوام قدرت آقای کرزی سرنوشت مردم را بکجا میکشاند.آیا مردم زیادتر ازاین تحمل وحوصله برای قانون شکننی دستگاه حاکم دارند؟!!!

دستاورد ها: بعدازاینکه در کنفراس بن آلمان توافق صورت گرفت.کشورهای عضوی ناتوزیر عنوان حافظ صلح عازم این سرزمین برای تامین امنیت وبازسازی شدند.کشورهای قدرت مند اقتصادی خودرا آماده برای کمک دراستای آبادانی وبازی نمودند. افغانستان دارای حکومتی به شیوه دموکراتیک شد.

تصویب قانون اساسی ، انتخابات ریاست جمهوری ، شورای های ملی و ولایتی ،وجود رسانه های آزادی ،اسفالت بعضی ازجاده های عمومی وتنظیم ادارات مرکزی ومحلی ازجمله دستاورد های حکومت فعلی خوانده میشود.اما نابسامانی ها ونه هنجاری ها باتوجه به کمک های جوامع بشری چندمرتبه  از دستادوردها برزگ خواهد بود.

ضعف وناتوانایی ها: حکومت کرزی ازلحاظ  انجام امور مدیریتی درعرصه حکومت داری ،نظم و قانون مداری ، ایجاد امنیت ،ثبات وزمینه اشتغال به ناتوانایی ها متعدد روبرو بوده است .حکومت کرزی در طی مدت هفت سال با وعده های دورغین زمان را سپری نموده است .مردم افغانستان در این  مدت ادامه اختناق ،خشونت ، جنگ ،آدم کشی، بیکاری ، گرسنگی ، ظلم وتعدی ،جنایات وعملکردهای ضدی بشری سالهای قبل را که ازحاکمیت مسبتدانه دولت ها مانده بود باردیگر تجربه کرده اند ومیکنند.

حکومت که در افغانستان مستقراست ازجمله کشورهای درجهان محسوب میشود که بصورت گسترده فساد اداری ،قاچاق مواد مخدر را در سطوح بلند رهبری تجربه میکند. مافعیت از قانون وعدم تطبیق قانون بصورت یکسان بالای تمامی اقشار جامعه ومخصوصا زورمندان از موارد اند که عدم توانایی حکومت کرزی را درساحه حاکمیت قانون نشان میدهد.

از آنجاییکه شخص رئیس جمهور از لحاظ انجام وظایف در سطح کلان مدریتی ­- سیاسی یک انسان ضعیف وناتوان است. ونیز اتکای وی به افراد واشخاص قبیله گرا وجنایت کار سبب شده که هیچگاه نتواند آماده گی برای ایجاد یک اداره سالم وکارا بگیرد ،بلکه همیشه برای دوام قدرت وحفظ قدرت اش ازترفند های سیاسی ومعامله گرایی که ضربه قوی درپروسه دموکراسی وحکومت مردم سالار است استفاده برده ومیبرد.

 ضعف وناتوانایی در بیناد واساس این حکومت گذاشته شده است چرا که علمکردها درسطوح رهبری ،با خیانت ، عدم کفایت وبی پروایی یکجاه شده است و مردم را درقهقرا کشانیده است. رهبری درحکومت که توانایی ودرایت نظارت برانجام وظایف وزیران اش را را نداشته باشد واکثریت عاملان بزرگی حکومتی برای غارتگری بی اندیشند. بعید نخواهد بود که مردم در بعضی ولایات ازجنگ وخشونت  گروه طالبان ،نیروهای ائتلاف ودولتی ، واز چپاول گری وغارتگری تعدادی از والیان وقوماندان امنیه در امان باشند.امروزه قاچاق مواد مخدر وبه یغما بردن آثارباستانی اکثراً توسط کارمندان بلند پایه حکومتی صورت میگرد.

حکومت فعلی درتقویت روابط سازمانی برای ایجاد مکانیزم اداری از بی برنامه گی رنج میبرد.مدیران فاقد اندیشه ودرایت حکومت که اکثراً سواد خواندن ونویشتن را بصورت درست ندارد انجام کارهای برزگ مدیریتی دور از امکان خواهد بود که انجام دهند.

 

کمتوجه ی ها: وقت حرف از کمتوجه ای زده میشود اولاً فکرمیشود که یک سازمان سیاسی- اداری دارای قوت ونیروی عملیاتی برای پیشبرد امورمربوطه بوده ،اما بنابر به بی علاقه گی ویاهم مشکلات ومعضلات در راستایی خدمت خود را مصمم ندانسته وانجام وادای وجیبه نکرده است ، درحالیکه چنین موارد کمتر به نهاد های حکومتی افغانستان قابل انطباق است.دولت که مدیران کلان آن کم سوادبوده و وفاقد اندیشه ی خدمت برنظام ومردم اندپس واضح میشود ، ، چراکه بنیاد واساس حکومات درافغانستان به همین وضعیت کمتوجه ی وعدم مسؤلیت پذیری گذاشته شده است.  

کمتوجه ی شخص رئیس جمهوروتیم همکاراش درعرصه های تامین امنیت ،ثبات،بازسازی ،معارف ،تحصیلات ،رفاه وآسایش شهروندان از بی برنامه گی و نبود سواد کافی ،ازعدم داشتن باورواندیشه خدمت منشاء میگرد.

امروزه مسؤلان بلند پایه حکومتی ازمرفه ترین وضعیت زندگی برخودار هستندو از فارغت وبیکاری واز اقتصاد بلند شان در جشن سالگرد تولد، شب شش ،... وغیره اولادهای وسایراقارب  شان مصروف  هستند ، درحالیکه برای مردم مظلوم وبیچاره ما پیدا کردن یک قرص نان رویا است ودرایران وپاکستان مهاجرت میکنند وچی توهین وتحقیر، تعدی وظلم را نیست که تحمل نمیکند.اما معیشت وآسودگی رهبران ما به اندازه بلند رفته است که باید در دوبی ،کشورهای غربی وآسیاه میانه برای سیروتفریح بروند.

بنابرین حکومت کرزی در طی هفت سال طوریکه باید درزمنیه آسایش ورفاه مردم وظرفیت سازی و بلند بردن نیروی کارآموزده سعی میرورزید ومردم افغانستا ن را از احداقل امکانات برای زندگی درکشورجهان سوم  نظیرافغانستان برخورد دارمیساخت توجه ننموده است.

بانظرداشت به کمک های هنگفت مالی کشورهای کمک کننده که در افغانستان صورت گرفته است ،تا هنوزمعارف وتحصلات عالی کشورما دارای شیوه درسی بامعیارهایکه در سطح کشورهای منطقه تدریس میشود برای دوره مکاتب ولیسانس ندارد .

بنابرین درتمامی عرصه ها نقاط ضعف این حکومت واضح شده است.

جنایت وخیانت درطی این هفت سال: ازآنجاییکه تاریخ افغانستان گواهی میدهد که کمتررهبر سیاسی وحکومتی بوده است که مرتکب جنایت وخیانت نشده باشد، بلکه چیزی را که مردم درتاریخ این کشور تجربه دارند و بالای شان تحمیل شده است ظلم ،تعدی،تجاوز،خشونت وچپاولگری میباشد. بنابرآن خیانت وجنایت چیزی نو دراین سر زمین نیست بل ازطرف اکثر زمامداران درگذشته وحال بالای مردم ما انجام یافته است .بدین لحاظ هرگاه خواسته باشیم جنایات وخیانت های که در مدت هفت سال حاکمیت آقای کرزی صورت گرفته است ردیف بندی کنیم  کم نه نخواهدبود، بلکه منوال حکومات گذشته خود را تکمیل میکند ، این اعمال جنایتکارانه  که مردم ما را در دشوارترین حالت و وضعیت قرارداده است  ناشی از اهمال ورزیدن ، عدم صداقت وتوانایی در انجام واجرای وظایف توسط عده زیاداز ماموران  حکومتی  میباشد. لازم است چند مورد واضح خیانت وجنایت این دوره استفناک ورکتبارتاریخ کرزیی نیز تذکر بدهیم .

1- اولین موارد واضح خیانت در مدت حکومت کرزی نقض چندین مراتبه قانون اساسی میباشد که جناب شخص رئیس جهمورخودشان متاسفانه ا ز عاملان وحامیان اصلی این خیانت بزرگ هستند.تعویق انتخابات که از ترفند های سیاسی رئیس جمهور خوانده میشود برای تمدید مدت حکومت اش برخلاف نص صریح قانون اساسی میباشد.

 تقرری های مدیران بلند پایه حکومتی نیزبر مبنای ملحوظات قومی ولسانی، حمایت از گروه های جنایت کار ومافیای مواد مخدر ازموارد اند که تطبیق قانون را و نهادینه کردن فرآیند دموکراسی را وعدالت اجتماعی به مخاطره می اندازد.

2- نگرش های قبیلوی درایجاد کمیسیون ونهاد های قومی درحکومت آقای کرزی قابل ملاحظه است ونمونه های زیاد این رویکردها رامیتوان بامثالهای ازکمیسیون تحکیم صلح ،وزارت سرحدات وقبایل...... ومصارف گزاف درجرگه امن منطقوی واضح کرد،که جزء مصرف نمودن پول های بی حساب وظیفه دیگری را به عهده نداشته اند.

3- کشته شدن افراد ملکی وبی گناه به اثر بمبارد مان نیروی های امریکائی وهم پیمانان اش. قتل افراد واشخاص بی طرف درجنگ توسط  نیروی های متعصب  طالبانی در مناطق مختلف کشور بعنوان جاسوس دولتی ونیروی های امریکایی نیزاز موارد است که درطی این هفت سال تحقق یافته است.

4- حمایت از جنایت ونگرش های  قبیلوی افراد واشخاص قوم گرای وبحران زا و تقرریافتن آنها به سمت های بلند دولتی به مناسبات قومی ،لسانی وملحوظات سیاسی.

5- شکل دادن حکومت بر مبنای قومیت از موارد دیگری است که فرآیند ملت شدن را به مخاطره مواجع نموده است . تقسیم رده های بلند حکومتی بخاطر حفظ وبقای قدرت شان ازابزارو وسیله اند که آقای کرزی  به معامله میگرند،واصل سایشته سالاری واصول دموکراسی را فدای تداوم استمرار موجودیت شان نموده است وحکومت را بر روابط قومیت  سوق وسوی داده است .عنوان کردن مشارکت سیاسی بر مناسبات قومی بصورت فیصدی قومی ازگزینه های غیردموکراتیک وخلاف اصول ملت باوری است واین مسئله باعث میشود، که اذهان عمومی جهت قومی ولسانی بگیرد.

بدین اساس تمامی معامله گران قومی بخاطرتداوم قدرت شان ازاین ابزاروسایل استفاده میبرند. درحکومت کرزی یکتعداد وزیران ودیگرافراد معامله گر بی شرمانه برای جلب توجه براقتدار وحاکمیت قومی وقبیله ای شان اعلام میکنند که رای دادن به آقای کرزی متضمین 20 فیصد قدرت دولتی برای قوم ماست،ویا معامله گران دیگری میگویند درصورت حضورخودشان دردستگاه ای حکومت حمایت ازمجاهدین است،ویا هم شخص دیگری میرویس جان پسرکرزی را میانجی میان خودش وپدرش خطاب میکند وباریختن اشک های ودروغین مردم را اغفال میکنند.این معامله گرایی های آقای کرزی که اندیشه از ملت – دولت ندارد میتواند کارآی برای حفظ قدرت اش داشته باشد.اما اینکه سرنوشت مردم درگرو رهبران قومی میماند برای آقای کرزی فرق ندارد.

هرگاه مشارکت درانتخابات صورت قومی خودرا ازدست ندهد نمیتوان گامی درتقویت ملت شدن برداشت پس باید به معامله گرایی های نقطقه پایان گذاشت.

6- گرجه موارد خیانت در این مدت بسیار زیاد میتواند باشد ، اما قاچاق مواد مخدر ، آثارتاریخی و باستانی کشور توسط حلقات دولتی وافراد زور مند نیزازجنایت بزرگ دراین مقطع  خوانده میشود.

درنگی در نقطه پایان: ازآنجایکه رئیس جمهور فعلی ما برخلاف نص واضح قانون اساسی کشوربه قدرت تکیه زده است ،اکنون بصورت غیرقانونی به وظیفه اش ادامه میدهد، چراکه وظیفه رئیس جمهور مطابق بند دوم ماده شصت یک قانون اساسی دراول جواز سال روان تمام مییابد. اما باتوجه به سوگند که رئیس جهمور یاد کرده بود. قانون اساسی را حمایت میکند، اکنون نیز ازتمامی ابزار دست داشته حکومتی یک از نامزدان ریاست جمهوری کشور میباشد.ازطر ف برخلاف قانون انتخابات از قدرت دولتی برای ستاد انتخاباتی استفاده میبرد. والیان اکثرولایات تا اینکه مصروف کارهای حکومتی باشند در کمپاین های جناب شان اشتغال دارند. واضح خواهد بود که درصورت برنده شدن رئیس جمهور فعلی در انتخابات بار دیگر مردم ما ادامه خیانات وجنایات  را متحمل میشوند.

در روایت دیگرکه انتخابات بیش ازاغفال وفریب مردم چیزی دیگربوده نمیتواند،چراکه شفافیت وسلامت انتخابات قبل ازبرگذاری آن مشخص شده است.

شخص مورد تایید ودلخواه ازطرف اداره امریکا دعا میگرد،

با آنهم لازم است که مرد م ما تصامیم عقلانی شان رادرعرصه های سیاسی، اجتماعی واقتصادی شان اتخاذ نمایند وبه سرنوشت شان بی اندیشند، تا اینکه زمینه برای حل بحران های موجود در افغانستا ن پیدا شود وبه جنایات رابه نقاط پایان برساند.اینکه رسیدن به یک جامعه دموکراتیک، مرفه وقانومند نیازی برفکربینادی دارد باید ملتزم بود که ابعاد وسیع این کشور ازلحاظ جامعه شناختی به بررسی دقیق قرارگیرد.

 

 


بالا
 
بازگشت