محسن زردادی

 

ملیت هزاره ، گروگان افراطیون مذهبی

 

از شواهد و قراین چنین برمی آید که در جریان چانه زنی های سیاسی با آقای کرزی و تیم کاری اش که در جریان هفت سال گذشته استعداد بیکاری وبیکفایتی شان را در تمام جبهات کاملاٌ باثبات رسانیده اند،  مدعیان دروغین تمثیل کنندگان منافع ملیت هزاره ،  باز هم برای پنجسال دیگر با پشت پاه زدن  کامل بمنافع قوم وملیت خود به بازیگران اصلی صحنه ی سیاست درمعیار و مقیاس قومی مبدل میگردند.

بلی آنهاییکه در تمام عمر از طریق مقدس ترین مقام یعنی محراب مساجد و بلند ترین پله های منابر گلو پاره نموده و بمردم از درس حریت و آزادی دوستی قهرمان کربلا امام حسین مثال می آوردند ، اکنون مدتها اند که خود در هر زمینه ی مساعد ونامساعد ننگین ترین دست بیعت را به یزید و یزیدیان دراز نموده و به قمت کوچک ترین امتیاز شخصی ، آماده ی فروش منافع میلیونها انسان زحمتکش این سرزمین اند . همان انسانهای زحمتکشی که در بدترین شرایط صادقانه ، با ایشان همدردی و همکاری کرده و تمام امیدهای خودرا به کار دانی و صداقت این آقایان،  در امر نجات مردم و منطقه اش بسته بودند.

چنان تصور میگردد که رهبران ما با استفاده ازاعتماد یک مرتبه ی مردم ، کارت بلانش  ، دایمی اداره و رهبری را تصاحب نموده و همین معتمدینش را بگروگانان دایمی جاه طلبی وماجراجویی سیاسی خود تبدیل مینمایند.

 چندی قبل ما شاهد جشن گیری افراطیون مذهبی در ارتباط با تصویب قانون احوال شخصیه بودیم که آنها با چه طمطراقی این گویا قانون احوال شخصیه شیعیان را بتصویب رسانیده و بالای صحت اجرایی آن اصرار و پافشاری میکردند ، درحالیکه آنها کاملاٌ فراموش می کنند که کلمه ی (   شیعه ) ارتباط مستقیم به علی  و حسین   دارد.

بلی ! هدفم  همان علی وحسینی است که ، با دستگاه فاسد استبدادی خاندان بنی امیه بسرکردگی معاویه و یزید سازش نکردند و تا پای جان در راه عدالت ، آزادی ، انسانیت و شرافت  پیشرفته و جانهای شان را در راه این آرمانهای مقدس انسانی فدا کردند.

شیعه بودن را صرف با تصویب قانون و سخنان رنگین نمیشود ثابت نمود . شیعه بودن کار حسینی میخواهد ، طرز تفکر حسینی میخواهد ، راه حسینی و عشق حسینی به خدا به ملک و به مردمش میخواهد.

همه میدانیم که اگر امام حسین  در آنروز به یزید بیعت میکرد صاحب هرگونه امتیاز مادی میگردید ،  اما در مقابل ، پرچم عدالت خواهی ، آزادی و انسانیت را برای همیشه از دست میداد.

بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین اینست                که مرگ سرخ به از زندگیی ننگین است

نه ظلم کن بکسی و نه تحت ظلم برو              که این مرام حسین است و منطق دینست.

                                                                            ........

کجاست عمل حسین گونه ی این اشخاص و افرادیکه داد از شیعه بودن میزنند و بزدلانه همچون عبید الله زیاد عمل میکنند.

جای تردید نیست که مردم و ملیت هزاره امروز از هر وقت دیگر هوشیارتر گردیده اند . هوشیارتر از آنکه صرف بسخنان نرم و چرب واعظان گوش فرا داده و فریب قدرت طلبان و ماجراجویان مذهبی را خورده باشند ، برای مردم ما امروز ملاک صداقت و شایستگی رهبران ، همانا اعمال این رهبران میباشند  که خوشبختانه همیشه تحت نظارت مردم قرار دارند.

 اکثریت مطلق شهروندان ملیت هزاره  بعد از شوکهای سیاسی و اجتماعی که این ملیت درجریان دوقرن اخیرمتواتراٌ متحمل میگردد ، اکنون صرف بیک مسئله دل را خوش میدارد که  امروزاقلاٌ کسی کارد را درگلویش نگذاشته و از کشته هایش پشته ها نمیسازد. درجریان هشت سال اخیر یگانه دست آورد ملیت هزاره هم همین بوده است  که از برکت موجودیت قوای بین المللی در کشور این ملیت را دولت اذیت و آزارفزیکی نداده و همچون در زمان عبدالرحمن  و نادر وهاشم و امین و ربانی و ملا عمر قتل عام نکرده است . آنچه درکشورهای متمدن جهان از جمله ی جنایات ضد بشری بشمار می آید برای ما هزاره ها دست آوردی است   که ما دل را بآن خوش نموده واز مقامات در مقابل این عملش که مارا قتل عام نمیکنند ، ابراز امتنان مینماییم. چنین طرز تفکر مارا در پایین ترین سطح حقوقی قرار داده است زیرا آنچه را که حق مسلم ما است یعنی زندگی کردن ، برای خود امتیاز میدانیم.

جای تردید نیست که در تشکل و نضجگیری چنین طرز تفکر رهبران مذهبی ما رول اساسی و منفی را بازی میکنند که همیشه مردم را برضا و صبر وقناعت دعوت نموده و غرور ملی و مذهبی حسین گونه ی مردم را بیشرمانه بخاطر مصلحت شخصی خود پامال مینمایند.  

 بیشرمانه تر از آن اینست که آنهاییکه با استفاده از قوای بین المللی ، بقدرت  رسیده اند اکنون خودرا وارث بالاستحقاق این قدرت احساس نموده و با تمام نیرنگها ، همچون کیک ،  به پوست و پشم این قدرت چسپیده اند  بدون آنکه کاری را برای مردم و کشورش ازپیش برده بتوانند.

 اگر دیروز بعد از برآمدن روسها ، مرد میدان معرکه ، مزاری شهید بود که منافع ملیت را تمثیل میکرد ، آیا فردا بعد از برامدن نیروهای ناتو ، که میتواند دفاع ملیت هزاره را سازمان داده و مسئولیت آنرا بعهده بگیرد ؟ هیچیکی از رهبران امروزی اصلاٌ در فکر این موضوع نیست که اگر فردا نیروهای بین المللی از افغانستان خارج گردند ،  در آنصورت سرنوشت ملیت هزاره چگونه خواهد شد؟ آیا ملیت هزاره استعداد و توانایی دفاع ازخود را در شرایط خاص بحرانی دارد ؟ ویا ملیت هزاره باید بازآماده ی یک قتل عام شدن دیگر گردد ؟

بعید از تصور نیست که رهبران کنونی ملیت هزاره ، همانگونه که امروز تنها بخود  و جیبهای خود می اندیشند ، فردا نیزدر صورت بحران سیاسی با استفاده از تجارب گذشته ، ملیت را تک و تنها با مشکلاتش خواهند گذاشت. این آقایان همیشه برای خود راه نجات و یا بهتر بگوییم راه فرار را میدانند که بتوانند در هر شرایط جانهایشان را نجات دهند.

اما آنچه ارتباط میگیرد بملیت هزاره بآن جمع کثیر خاموش که در هیچ یکی از جریان های سیاسی دخیل نبوده و همیشه دشوار ترین و سنگین ترین بار زندگی و مرگ را بدوش میکشند ، باید با رأی های خود  ، با ورقهای رأی دهی خود نمایندگان واقعی خودرا که میتوانند به این مردم کار و خدمت کنند ، تشخیص نمایند.

  اگر رهبران کنونی امروز احسان مردمش را فراموش وکوچکترین گامی را در راه آزادی و آبادی مردم و سرزمینش بر نمیدارند ، مردم باید با انتخاب شخص جدید ، این کمبود را پر نموده و راه  دفاع ، مقاومت ، پایداری ، بقاء و زندگی را دروجود فرزندان راستین و خدمتگاران واقعی خود جستجو نمایند.

نباید تا آخرالیوم ، قوماندانانیکه در شرایط جنگ ، جامعه ما را از طریق ترس و ارعاب در کنترول خویش داشتند ، برای همیشه برگرده های مردم سوار و سیر حرکت آنهارا بمیل خویش ، بسوی این و یا آن ساختار اجتماعی تعیین نمایند.

این مردم است که رهبر میسازند ، این مردم است که نعمات مادی می آفرینند و این مردم است که  اخیرالامر باید صاحب حق و سرنوشت خویش باشند.

ما فکر میکنیم که ، صرف نظر از آنیکه کدام کاندید ریاست جمهوری در افغانستان پیروز میگردد ، ملیت هزاره باید خط مشی مستقل خویش را داشته و در راه تحقق آن قدم بقدم بپیش برود. در آنصورت است که از یکطرف دوستان حقیقی ملیت ما تشخیص و از طرف دیگر بیز جدید دفاعی برای مردم و منطقه هزارستان ایجاد میگردد تا اشتباهات گذشته تکرار نگردیده وخطر احتمالی قتل عام مردم در صورت های خاص تکرار نگردد.

بعقیده ی ما این بیز دفاعی باید شامل شرایط زیر باشد.

1-      ایجاد یک اردوی منظم دولتی  در ولایت بامیان ، که شامل چندین غند و لوا بوده با پرسونل فنی از افسران و سربازان ملیت هزاره  اکمال گردیده ، در تشکیل وزارت دفاع افغانستان و تحت سرپرستی ونظارت  نیروهای بین المللی ، فعالیت نماید.

2-      ایجاد جز وتام های این اردو در مناطقیکه احتمال تجاوز وتعرض از طرف طالبان موجود میباشد. هدف از این مناطق  ولسوالیهای اند که باولسوالیهای پشتون نشین  سمت های جنوب و جنوبغرب همسرحد هستند از قبیل ولسوالیهای جاغوری ، قره باغ ، مالستان و .. ولایت دایکندی.

3-      ایجاد مراکز تعلیمی نظامی ( مکاتب ، لیسه ها و اکادمی ها ) در ولایات مرکزی هزارستان و جلب شاگردان و کورسانت ها از فامیلهای شهدا و قشر بیبضاعت مردم.

4-      جابجایی بعضی از قطعات نیروهای بین المللی در مناطق هزارستان.

5-      ایجاد جزوتام های دفاع خودی از مردم محل تحت کنترول شدید مراکز ولسوالی ها.

در صورت تحقق پلان و پیشنهاد فوق است که مردم میتوانند با اطمئنان و اعتماد به آنهاییکه ادعای رهبری میکنند نگریسته و امید واری نسبی به فردای فرزندان خود داشته باشند.

 در اخیر برای تمام آنهاییکه در آرزوی خدمت به مردم و وطن خود هستند ، موفقیت میخواهم.

                                                                                     م.زردادی

                                                                                    6/6/2009

 


بالا
 
بازگشت