بیوگرافی بنگیجه خلمی

 

محمد جان ولد بدل مشهور به بنگیچه تاشقرغانی در سال 1307 ه ش در گذر ایش محمد بیک ناحیه اول شهر تاشقرغان مرکز ولسوالی خلم در یک خانواده هنرمند تولد شده است. پدرش به اسم بدل مشهور به بدل مست تاشقرغانی بوده به نواختن دنبوره مهارت داشته بنگیچه پدرش را درسن 2 سالگی از دست داده تحت تربیه مادرش قرار گرفت در سن خورد سالی نزد ملای محله به فرا گیری دروس دینی پرداخته کتب تداوله را الی پنجﮔﻧﺞ – قرآن کریم- غیاثی- و دیوان حافظ تمام نموده در سال 1329 ه ش به خدمت مقدس عسکری رفته در سال 1331 از فرقه 5 ترخیص بدست آورده و در شهر تاشقرغان زندگی می نمود در سال 1334 عروسی نموده و متاهل گردید ولی به هنر موسیقی و سرودن آهنگ از سال 1329 الی 1359 مدت 30 سال در خدمت مردم خود قرار داشت و بتاریخ 17 جدی 1359 توسط آدمکشان به جرم هنرمند بودن ناجوانمردانه کشته شد. صاحب چهار فرزند می باشد که دو پسر و دو دختر می باشد. پسران اش راه هنر او را تعقیب نکرده اند.

در باره کارهای هنری بنگیچه!

بنگیچه تاشقرغانی نواختن موسیقی را از برادر بزرگ اش بنام اکه جان آموخته است. در ابتدا کارهای هنری اش با هنرمندان محلی تاشقرغان چون بابه قیران دنبوره نواز, بابه نور غجک نواز گروه هنری محلی را تاسیس نمود, خود به نواختن زیر بغلی آنان را همراهی می نمود او در سال 1335 به کابل رادیو راه یافته که الی سال 1359 جمعاً 17 آهنگ محلی را در رادیو کابل(بعداًرادیو افغانستان) ثبت نمود که بنام «بنگیچه تاشقرغانی» نشر می گردید یعنی نام تاشقرغان را در سراسر افغانستان زبانزد خاص و عام نمود در سال 1356 با آغاز شدن نشرات تیلویزیون در کشور دو پارچه موسیقی محلی «نغمه دنبوره و زیر بغلی» یکجا با مرحوم بابه قیران ثبت نموده است. در طی 30 سال زندگی هنری اش در اکثر ولایت کشور سفرهای هنری نموده در کنسرت های موسیقی هنرمندان محلی در کابل اشتراک نموده است. در سال 1358 عضویت اتحادیه هنرمندان را کمایی نموده و یک مراتبه به کشور ایران سفر نموده بود به دریافت جوایز و افتخار نامه های هنری از ریاست اطلاعات و کلتور وقت نایل گردیده بود.

نوت!

مرحوم بنگیچه تاشقرغانی از سال 1347 به بعد در راه هنر موسیقی محلی کشور خدمات بخصوص را انجام داده از جمله اینکه اولین بار آهنگ دوگاﻨﮥ را در سال 1348 با آوازخوان زن بنام( ماری مهتاب )اجرا نموده این خواندن های جورﮤ را در البرز ننداری مزارشریف که جوار بالا حصار مزارشریف, مقابل لیسه سلطان غیاث الدین شهرمزار شریف که بعداً پشتنی تجارتی بانک در جای این ننداری اهداث گردید سروده است. او با نواختن دایره و با پوشیدن لباس محلی و با حرکات شور انگیز این آهنگ ها را به شکل جورﮤ ای میخواند بعداً این روش دوگانه خوانی را با آواز خوانان زن از جمله( گل غوتی, فرزانه, عایشه, نجیبه و... غیره ادامه داد شاید این اولین آهنگ های دوگانه خوانی یک آواز خوان زن با مرد باشد که بعداً در رادیو کابل و پسان ها به تلویزیون ملی سایر هنرمندان از آن پیروی کردند.

2. همچنان در موسیقی محلی کشور با سرودن آهنگ های کوچه باغی به شکل فی البهدیه نیز کارهای زیادی انجام داده از جمله با نظر محمد بلخی و دیگران در کست هایش به اصطلاح به شعر جنگی و مشاعره و مناظره پرداخته که بعداً معمول سایر هنرمندان محلی گردید.

3. خواندن ها از جمله معصومه سلسله داد- ساز بچه رحمن- سبزه بناز- مستم مستم- و غیره را که قبلاً به کابل رادیو ثبت نموده بود بعداً حتی امروز سایر هنرمندان محلی آنرا به تکرار خوانده اند از ابتکارات هنری اش محسوب می شود.

خصوصیات کار هنری!

بنگیچه تاشقرغانی خود صاحب استعداد هنری بوده و طبع شاعری داشته در ابتدا از اشعار حافظ, بیدل, غیاثی و بهائی جان به سرودن اشعار عرفانی پرداخته بعد از سال های 1345 به سرودن اشعار به ﺫوق مردم از جمله چهار بیتی به اصطلاح کوچه باغی که در بین مردم طرفداران زیاد داشت پرداخته هم چنان به سرودن اشعار انتقادی و اجتماعی که جنبه تربیتی و تنقیدی داشته نیز سروده است که از اشعار جناب موحوم قاری غلام علی خرم, محترم عبادالله نقشبندی خلمی, محترم وفای مزاری, محترم محمد ظاهر پویان خلمی, مرحوم صوفی عشقری و دیگران استفاده کرده بخصوص مرحوم قاری غلام علی «خرم» خلمی را بحیث استاد اشعار خود همیشه یادآوری می نمود همه ساله در ایام میله گلسرخ در چارباغ روضه مبارک در سرکس ها و صحنه های هنری اشتراک فعال می نمود خود را سنگچل سخی جان می دانست به روضه مبارک حضرت علی احترام خاص داشته در آهنگ های خود بارها یاآوری نموده است.

با هنرمندان مرد و زن چندین کست جورۀ ثبت نموده است. کست های زلزله تاشقرغان, بزکشی و یک کست در افغان موزیک با مرحوم نظربلخی ثبت نموده بود.

در افغان موزیک 3 کست ثبت نموده بود.

خصوسیات شخصی!

بنگیچه تاشقرغانی ظاهراً آدم خوش طبع خندان روی مزاحی بوده همیشه کوشش می نمود که چطور تماشاچیان و اخلاص مندان اش را در محافل خوش نگهدارد با وجود این در باطن از نابسامانی های اجتماعی جامعه اش بسیار رنج می برد.

در مقابل زورگیری و زورگویان , رشوه خوران, ظالمان و نامردان حساسیت بخصوص داشت اکثراً اشعار انتقادی او گویای مفکوره و مرام او بوده می تواند. به هرحال حقیقت را بدون ترس و لرز در مقابل هر زورگوی ابراز نموده یگان ترس از کسی نداشت به همین منظور او را بتاریخ 17 جدی 1359 کشتند او با غریب و بیچاره گان بسیار همدردی داشته بسیار دلسوز و مهربان نسبت به بینوایان بود. در طی 30 سال چندین تن شاگردان را تربیه نموده بود.

 



بالا
 
بازگشت