بیانیه هدایت حبیب درهمایش ادغام تشکیلاتی شوراهای سویدن حزب متحدملی و نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان 13 مارچ سویدن

 

بنام خداوند تاریخ !                                                                               

رفیقان ارجمند !  پیشتر از همه ، حضور تک تک شما وطنپرستان راستین و آزمون شده را خیر مقدم مگویم .  

 رفیقهای محبوبم ! نهایت خرسندم ، که رفیقهای کمر بسته به خدمتگزاری برای مردم غمدار افغانستان را ، در زیر این سقف با قلبهای گرم از دادخواهی و مبارزه جویی، با لب های پرتبسم و آغوش های باز بروی یکدیگر می بینم . 

رفیقهای عزیز ! نیاز به وحدت از آنجا ناشی میشود ، که هدف اساسی ما پاک سازی کوههای آلام ، مصیبت ، فقر، بیماری و بدبختی نازل شده بالای مردم افغانستان است . برای رسیدن به آن هدف ، ما به وسیله ای نیاز داریم ، که عبارت از سازمان هایی ماست . از آنجایی که مصایب و فقر مردم وویرانی کشور چنان بزرگ است ، که هیچ جمیعتی به تنهایی از عهده بیهسازی آن بدر شده نمیتواند . ازین سبب به وحدت با سایرسازمان ها ضرورت داریم .   چون فقط عداد هم جنس را میتوان جمع بست و پدیده های اجتماعی همانند را بطور ارگانیک ، نه میکانیکی ، میتوان متشکل ساخت . ازین روی از همه بیشتر وحدت بین حزب متحد ملی افغانستان و نهضت فراگیردموکراسی وترقی افغانستان مطمحِ نظر هر دو جانب قرار گرفت . خوش بختانه قبلاَ پرنسیب آن درکل حل شده است ، اسناد آن در پایتخت کشور و در شورا های اروپایی به امضا رسیده است ، و ادغام بعمل آمده است .ما نیز به نوبه خود این آمال و آرزوی دیرینه ی مان را ، امروز جامه عمل می پوشانیم. امیدواریم ، که در آینده ی نزدیک بتوانیم ، اعضای سایر جزایر جدا شده از حزب مادر ؛ یعنی ح د خ ا (حزب وطن ) را نیز به آغوش بکشیم . همچنان آرزومندم ، که همه اعضای دور مانده از تشکیلات و مبارزه ـ که متعلق به خانواده ی دیروز ما هستند ـ به حزب واحد یعنی حزب خود شان بی پیوندند و در خدمتگذاری مردم افغانستان نیرومندتر گردیم .

 رفیقهای عزیز ! از هم اکنون ما مسولیت خطیر وبزرگی را عهده دار میشویم . باید اذعان کنیم که این ودیعه نهایت گران بهاست ، یا به عبارت دیگر ، تامین وحدت آسان است ، اما ، تحکیم وحفظ آن نهایت دشوار است ؛ زیرا ، بیم آن موجود است ، که در وجود اکثر ما زمینه رویش تخم نفاق و رفتن به بی راهه وجود داشته باشد : ما به کشور عقب نگهداشته شده ای بیشتری از قسمت عمر خود را گذشتانده ایم . ازین لحاظ همه بیماری های آن جامعه را : مانند مظاهر سکتریزم قومی ، محلی ، زبانی ، مذهبی وغیره در وجود خود داریم . چند سال متمادی را درجنگ خانمان سوز تحمیلی بسر برده ایم . مسلم است که تاثیرات روانی منفی ، بالای هر یکی ما بجا گذاشته است . همچنان در سالهای حاکمیت و خدمتگذاری به مردم افغانستان ، به امر نهی ، تحکم اداری ، نظامی گری ، مقام طلبی وشهرت خواهی عادت کرده ایم ، که خود مانع کسب کرکتردموکراتیک در آگاهی ما میتواند باشد . بعد آن ، در نتیجه ای عدم تناسب قوا و متلاشی شدن تکیه گاهی صلح جهانی و عدم بضاعت مالی و اقتصادی ناگزیر به ترک حاکمیت شده ایم ؛ یا به لفظ دیگر ، شکست خورده ایم و مورد لعن و طعن مخالفان قرار گرفته ایم ، واضح است که آن وضع نیز رگه های مخرب خود را ، در کردار و رفتارماحک کرده است . سپس بی حزب ، بی وطن و مهاجر شده ایم و همه حقوق انسانی و شخصیت اجتماعی خود را از دست داده ایم . به انسان های درجه دوم چه که حتی به درجه سوم وبه درجه چهارم مبدل شده ایم . ازین سبب بطور نا خودآگاه ذهنیت و خصلت کودک یتیم در پیکر ما القا شده است ، که ایجاد اعتماد وتفاهم ، سازگاری و توافق را به ما دشوار ساخته است . و به موجود ناراضی دایمی مبدل گردیده ایم . از بدی حادثه خانواده ی سیاسی که با آن متعلق بودیم از هم پاشید و متفرق گردیدیم . در مهاجرت سازمانهای جدید ایجاد نمودیم و مدتی است که از هم جدا به سیاست مشغول بوده ایم ، این امر نیز بالای کار و فعالیت آینده ما، بی تاثیر نمی تواند باشد . بخصوص ستم و رنج بزرگی را که ، مردم کشور مان بعد از تسلط واپس گراها تا کنون متحمل می شوند که ما احساس مینمایم ، توان و اعصاب ما را خورد مینماید . بدتر از همه اینست ، که ارتجاع و تکیه گاه آنها ، هم دست زیر الاشه نه  نه نشسته اند چنانکه می بینیم ، به انواع دسیسه ها و نفاق اندازی ها دست یازیده اند .    بنابرآن بایست تک تک ما تجدید پیمان نماییم و توانمندی حمل این بار سنگین و این امانت بزرگ را حاصل کنیم . پس ، از هم اکنون باید : آگاهی ، حوصله مندی ، برده باری پیشه کنیم ، باگذشت واز خود گذر باشیم ، بلند پروازی ، خودکامگی ، خودمحوری ، شهرت طلبی ، تک روی و سایر خصوصیت های منافی اخلاق سیاسی را از ذهن خود بشویم . از هرگونه سکتاریزم عاری شویم . سنت های پسندیده ی ملی مان را حفظ کنیم و ملاحظات نا پسند افغانی را دور سازیم . به اصول دموکراتیک ، به اساسنامه سازمان مان ، به اخلاق و کلتور عالی انسانی چنگ بی اندازیم . در برابر انسان ، بخصوص در مقابل رفیقان و سازمان با صداقت ، با انصاف ، قاضی عادل ، نیک خوا ، نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک رفتار باشیم . منافع علیای ملی کشور و مصالح سازمان را ، نسبت به هر چیز دیگر ترجح بدهیم ، کادر های جوان با دانش ، با ادب ، کار آی ، دلبسته به افغانستان و مردم آن و فروتن را بدون هرگونه حُب و بغض غرض آلود پیش بکشیم ، از تجارب و مشورت رفیقان بزرگ مان استفاده کنیم . دموکراسی درون حزبی ، آزادی فکر و بیان را ترویج نمایم . از شیوه های تحکم ، نظامی گری ، سخت گیری های چپگرانه ، بی بند باری های راست روانه ، خورده گیری وحساب گری در برابر رفیقان پرهیز نمایم . کلتور مشورت ، تفاهم  و جربحث روی مثایل را در سازمان ترویج نمایم و نظرات بهتر را تشخیص بدهیم  و بی پزیریم . انتقا و انتقاد از خودِ سازنده را بکار بی بندم ، سیستم نقد کار رهبران و سازمان ها را ، جواب گویی و گزارش دهی آنها را تنظیم نمایم ، انتخابات دموکراتیک را در سازمانها نهادینه سازیم . دیوان پرستی و چسپیدن به مقام را بی زداییم . همه خوبی های گذشته مان را بخاطر بیاوریم و استفاده کنیم و از همه کمبودی ها و نارساییهای پیشین مان احتراز ورزیم .

رفیقهای محترم ! اگر بتوانیم وحدت با همه جزایر جدا شده از پیکر ح ، د خ ا (حزب وطن ) را تامین ، تحکیم و حفظ نمایم ، با اطمینان  میتوان گفت ، که افتخار نایل شدن به خدمت گذاری مردم افغانستان را حاصل مینمایم .

 رفیق های عزیز ! به  همه شما موفقیت ، سعادت و صحت آرزو می نمایم !                به پیش در راه تحکیم وحدت !

 


بالا
 
بازگشت