يک اقدام صادقانه و کم خرچ


 

عبدالله رسولی

 

 

 

 

کندز- افغانستان، 20 عقرب 1388 خورشيدی

 

اين بار محور بحث هاي منطقوي را بر علاوة موضوعات جنجال برانگيز و بيشتر استثنايي و غير مترقبة انتخاباتي، عمليات مشترک نيروهاي امنيتي افغان، نيروهاي ويژه و ائتلاف بين المللي بر مواضع طالبان در ولايت بيشتر نا امن کندز مرکز حوزة شمالشرقي کشور تشکيل مي دهد.

 

ريشة اصلي بحث هاي اين مورد عمليات مشترک نيروها بالاي مخالفين دولت در کجاست؟ در حاليکه عمليات هاي مشترک نيروهاي افغان به حمايت قواي بين المللي تحت عنواين زيباي نظامي مانند عقاب، تندر و... مستمر در نقاط مختلف کشور بوقوع پيوسته و فقط بر بازتاب اندک، آنهم از رسانه هاي دولتي و يا هم به نحوي جانبدار از طرفين درگير اکتفا گرديده است.

 

بلي؛ حرف بر سر عمليات مشترک مورخ 11 عقرب 1388 اردوي ملي، پوليس ملي و امنيت ملي با حمايت نيروهاي ويژة بين المللي (Special Force) و آيساف توأم با تشريک مساعي فعال جيت هاي جنگندة ائتلاف بين المللي در حومه هاي نچندان دور شهر کندز است که براي شش روز ادامه داشت. در اين عمليات به گفتة لعل محمد احمدزي مسول مطبوعاتي زون 303 پامير شمال افغانستان 139 تن از مخالفان کشته شده، 15 نفر اسير، 13 تن زخمي و 19 تن ديگر از مخالفان مسلح تسليم دولت شدند.

 

در جريان شش روز عمليات نيروهاي زميني و هوايي که بيشتر در محلات پر نفوس و مسکوني پيوست به شهر کندز (تلوکه، آلچين، گورتپه، پل پخته و باغ شرکت) اجرا گرديد، طالبان نيز اکثراً به نبرد متقابل با نيروها مي پرداختند. در مقابل کشته شدن تعداد زيادي از افراد مخالفين به قول مسئولين بلند رتبة کندز و قوماندانان عملياتي اين نبرد که طي يک کنفرانس مطبوعاتي به خبرنگاران اظهار گرديد، فقط يک افسر اردو کشته، سه نفر از نيروهاي عملياتي دولت شامل يک افسر آمريکايی مجروح و از اهالي محل براي هيچ يک آسيب بزرگ جانی نرسيده است، به قولي فقط دو نفر از مردم محل جراحت سطحی برداشته اند.

 

به گفتة شاهدان عيني (از ميان مردمي که در زير بمباردمان هوايي و موشک پراني نيروهاي ملي و بين المللي قرار داشته اند)، نشانه گيري در حملات هوايي و زميني بر مواضع مخالفين آنقدر دقيق بوده است که از ميان ده ها نفر مردم ملکي قريه که براي حفظ ايمني و سلامتي شان از محل تحت آتش فرار مي نمودند و مخالفين مسلح دولت نيز براي ستر اخفاء پا به پاي اهالي به گريز از محل مصروف بودند، فقط و فقط دقيقاً همان افراد طرف (مخالفين مسلح) از ميان اين همه هدف تير نيروهاي مشترک قرار مي گيرند و به هلاکت مي رسند.

 

همچنان پرتاب راکت و بمب ها توسط بمب افگن هاي هوايي بر محل جلسات اضطراري مخالفين که در نتيجه ده ها تن از سرگروهان داخلي و مشاورين خارجي آنان مانند پاکستاني ها و چيچين ها کشته شده اند، نشان دهندة راپور دقيق نيروهاي کشفي و عملکرد به موقع نيروهاي تهاجمي بر دشمن را نشان مي دهد. چنانچه در جريان چهار پنج روز کوتاه عمليات تهاجمی به قول منابع دولتي که ذکر آن در بالا رفت، بيشتر افراد مخالفين دولت به شمول چندين نفر از سر کرده گان شان در محلات تحت پوشش عمليات از بين رفته، تعدادی زخمی و تعدادي هم دستگير گرديدند، صرفاً يک نفر افسر اردو کشته و به شمول يک افسر امريکايی دو افسر ديگر داخلی مجروح و به بيانی تأييد ناشده فقط دو نفر از اهالي جراحت برداشته اند. مي شود به اين اقدام عنوان "اقدام صادقانه و کم خرچ" را گذاشت.

 

و اما بر مي گرديم بر پيشينة اين عمليات هاي تصفيه وي در جنوب، شرق، غرب، مناطق مرکزي، شمال و همين شمالشرق کشور که توسط نيروهاي مشترک داخلي و بين المللي با همين ترکيب بالا صورت گرفته است. در نبردهاي قبلي همانند نبرد آخري که اين نوشته بالايش بحث دارد! طالبان با صف آرايي منظم، تجهيزات، ابزار و وسايط جنگي مانند، موتر سايکل، خودروهاي جنگي به شمول رنجرهاي غنيمت گرفته شده از پوليس و اردوي ملي به مقابله و مقاومت با نيروهاي مشترک دولت و ائتلاف پرداخته و گاهي با کمترين تلفات مخالفين و بيشترين تلفات نيروهاي دولتي و ائتلاف بين المللي، مخالفين دولت يا از معرکه عقب نشيني نموده اند و يا هم در برخي موارد نيروهاي مشترک را عقب رانده اند و يا به اصطلاح عقب نشيني تاکتيکي به قول جانبين صورت گرفته است.

 

به باور تحليلگران و شاهدان محلي قضيه، نيروهاي کشفي و تهاجمي داخلي و بين المللي در يک عملکرد صادقانه و مشترک بر مواضع مخالفين نشان دادند که مي توان بر مشکلات امنيتي با پلان دقيق و مصرف کم از نظر فزيکي (تلفات نظامي و ملکي) فايق آمد و اين نشانگر ضُعف مخالفين مسلح دولت در مقابل عملکرد منسجم و دقيق نسبت به مسايل امنيتي در کشور است.

 

حالا پرسش هاي که مخيلة نويسنده و بيشترينه تحليلگران محلي جريانات سياسي- نظامي را مي آزاراد و نيازمند پاسخ است، اينگونه مطرح مي گردد:

-    راز اين همه چالش هاي امنيتي، موفقيت ها و گسترش فعاليت هاي مخالفين دولت در بيشتر نقاط کشور، حتي مناطقي که از نظر ستراتيژي نظامي هيچ دهليز عمدة براي نفوذ با اينگونه صف آرايي هاي منظم و سازمان يافته وجود ندارد، در کجاست؟

-    نيروهاي مسلح مخالف دولت، مشاورين و اعضاي خارجي سازمان القاعده بر علاوة طالبان محلي و برخي احزاب و سازمان هاي سابقة مجاهدين مانند حزب اسلامي اين همه سلاح هاي سبک و سنگين را با مارک ها و انواع مختلف توأم با تجهيزات عقبي مانند مرمي براي مقاومت و تداوم جنگ، باروت و مواد منفجره براي عمل انتحار و ماين گزاري ها، وسايط و وسايل انتقالاتي از کجا بدست مي آورند؟

-    دليل اينکه نيروها و افراد غير محلي (پاکستاني، عرب، چيچيني، ازبيکيستاني و ...) که در چشم برهم زدن در منطقة که گماني از موجوديت شان نمي رود و مانند "سمارق" يافت مي شوند چه است؟

-    و ده ها پرسش از اين دست که نياز به مطرح شدنشان در گفتمان ها و بحث ها مي رود، تا کليدي باشد براي حل رمزها و فايق آمدن بر مشکلات.

 

با وجود تجربه هاي نچندان خوب چندين سال گذشتة حکومت داري زمامداران کنوني که دوباره بر کرسي زعامت نشسته اند. با وصف عدم همآهنگي نيروهاي ملي و بين المللي در اقدامات امنيتي. قطع نظر عدم کارآيي سردمداران عرصة اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سياست چه ملي و چه بين المللي در گذشته. اگر از همين مقطع زماني زعامت کنوني در مشارکت نيک با دوستان بين المللي دخيل بر مسئلة افغانستان (خدا کند همة اين دوستی ها واقعگرايانه باشد) و نهادهاي مدني ملي و بين المللي، صادقانه و با تأمل دقيق بر قضايا عمل نمايند. افراد نخبه و آرامانگرا در مشارکت سهيم گردند نه سمتگرا و قومگرا، پلان هاي وسيع کاريابي براي قشر مليوني بيکار جامعه (جوانان) طرح ريزي و عملي گردد. برنامه هاي اصلاحاتي واقعاً تطبيقي بر له و عليه برنامه هاي مثبت و منفي دولتي و غير دولتي ترتيب، ارايه و به منصة اجرا قرار گيرد. خدمات نيک زمامداران گذشته اگر داشته اند به مفاد و نام نيکي خودشان. اما؛ عملکردهاي بد قبل بر اين را بسپارند به حافظة تاريخ و بگذارند به قضاوت خوانندگان آن قصه هاي غم انگيز و تراژيد؛ به نظر نويسنده، مي شود به آينده اميد بست و به زودترين فرصت زماني اولاً امنيت از دست رفته را بازگرداند و بعدش مسئلة پيشرفت در عرصة اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و باالاخره رسيدن به يک جامعة شهروندي را رديف بست.

 

با وجود اين همه پرسش ها و نا باوري هاي گوناگون در رابطه به مشروعيت نظام، مردم منتظر اراية کابينة جديد در کشورشان هستند، زيرا مي شود با اراية ليست کابينة نو حکومت، بر باورها، اميدها و يا هم ناباوري هاي جامعه نسبت به حکومت و پنج سال آينده قضاوت نمود، دلبست و يا دلکند.

 

به اميد همآهنگي مثبت دست اندرکاران عرصه هاي امنيت، سياست، اقتصاد، فرهنگ و مدنيت و حمايت صادقانة جامعة جهانی از روند صلح ومصئونيت در افغانستان.

 

 

         


بالا
 
بازگشت