نویسنده : پوهندوی دکتورشفیق الله انوری

 

الترنتیف جنگ و اشغال در افغانستان

 

 

تمامی امیدها وآرزوهای مردم افغانستان در اثر  شعله ور شدن جنگ های دوامدار و خانمانسوز بیشتر از سی سال  ، اشغال این سرزمین توسط اجنبیان و موجودیت پرابلم های حاددر ساحات اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی  به خاک وخون کشانیده شد . ارسال نیروی نظامی جدیدبه این کشور جز سیاست جدیدرئیس جمهور اضلاع متحدۀ امریکا بوده که به تعقیب آن سایر کشورهای عضو پیمان ناتو نیز عمل مشابهی را انجام داده وتحت رهبری  بارک اوباما سیاست جنگ وزورگویی را ادامه میدهند. این در حالی است که امریکا از یکطرف نیروهای نظامی اش رااز عراق بصورت تدریجی خارج و از جانب دیگر  بر عکس آن در هندوکش آنرا تقویت میبخشد.  گرچه در ابتدای احراز کرسی ریاست جمهوری ا ش مطلقآ از یک سلسله کارنامه های  جدیدی مانندکمک مالی برای  اهالی غیر نظامی و ملکی ، احیای مجدد وباز سازی  اقتصادی سخن میگفت . اما بعدها دیده شدکه این ستراتیژی جدیدبالای ستراتیژی های مستقل والترنتیف سایر سازمان ها منجمله سازمان ملل متحد و جامعۀ اتحادیۀ اروپا در افغانستان دوباره فشار وارد نمودو بصورت مکمل آنرا تحت رهبری سیاست بی نتیجه وناکام اضلاع متحدۀ امریکا قرار داد واز تطبیق آن جلوگیری بعمل آورد . هفتۀ قبل بزرگترین عملیات نظامی نیروهای امریکایی به اشتراک نیروهای نظامی دولت افغاستان بر ضدطالبان در ولایت هلمند به راه انداخته شد . نیروهای امریکایی از شکست وتلفات عدۀ از رهبران محلی افراطی طالبان نیز راپور دادندکه درحقیقت امر این صرف موضوع تبلیغاتی میباشد .

چنانچه پارلمان جامعۀ اتحادیۀ اروپا مکررآ درینمورد اشاره نموده است که ازطریق نظامی حل معضلۀ افغاستان امکان پذیر نبوده زیرادرصورت جنگ ازتطبیق پروگرام و اهداف  پروژه های احیای مجدد وبازسازی  در عرصه های اقتصادی واجتماعی جامعه ممانعت  بعمل آمده وحتی بصورت مکمل آنرا غیر ممکن میسازد . به اساس ارایۀ راپور یک وکیل پارلمان جامعۀ اتحادیۀ اروپا بنام لانگی (Lange) که برای آخرین بار از این کشور دیدن نموده است از وخامت اوضاع د ر افغانستان معلومات داده وعلاوه مینمایدکه این وضع وخیم سیاسی در برج اگست با تدویر یافتن انتخابات ریاست جمهوری بمراتب وخیمتر ميشود . درینصورت بایدبیدون قید وشرط از ستراتیژی جنگی بصورت کامل صرف نظر شود . باوجود بحران اقتصادی بین المللی بایدکمک های وسیع وهمه جانبه برای اهالی ملکی این کشور در ساحات اجتماعی واقتصادی آغاز شود تا افغانها خود شان دلچسپی نشان دهندوساختار های دولتی ومردمی شانرابصورت واقعی تقویت بخشند . طبعآ دراین پروسه باید تمام عاملین بین المللی ( سازمان ملل متحد، جامعۀاتحادیۀ اروپا ، اضلاع متحدۀ امریکا) به شمول کشور ایران سهم شانرافعالانه انجام دهند. تنها بدینطریق افغانستان چانس داردتا صلح وثبات در آن دراثر اشتراک وسیع نیروهای مردمی استقرار یابد. دراین جا جامعۀ اتحادیۀ اروپا نیز وظیفۀ ایمانی ووجدانی داردتا درمقابل روش جدیدوکهن رئیس جمهور امریکاسکوت اختیار ننمایدزیرا این اتحادیه نیز در بمیان آوردن صلح وثبات در افغانستان رول عمده وهمه جانبه دارد .

یک نویسندۀ آلمانی بنام مارتین والزر ( Martin Walser ) در یک نامۀ سرگشاده  از صدراعظم آلمان طالب ستراتیژی خروج قطعات نظامی آلمانی از افغانستان گردیده که این مطلب در روزنامۀ سایت (Zeit ) ایالت هامبورگ  آلمان  نیز به چاپ رسیده است . وی ادعا مینماید : " هر آنکه در مقابل تروریزم به شکل نظامی مبارزه میکنددر واقعیت آنرا تقویه مینماید. "  همچنان نویسندۀ مذکور حضور عساکر آلمانی رادر هندوکش اشتباه تلقی کرده وچنین توصیه مینماید : " ما بایداز جنگهای باخته شده بیاموزیم . وی از مکنامارا ( McNamara )  وزیر حربیۀ اسبق اضلاع متحدۀ امریکا نام بردکه وی نیز پسانتر جنگ ویتنام رایک اشتباه تلقی نمودواین اشتباه به قیمت سر چندین میلیون انسان تمام شد . "

این چیزی جدید نیست که اشغالگران ومدافعین عقایدمذهب عیسوی برای حضور نظامی وپیشبردجنگ شان در هندوکش در جستجوی  شکل قانونیت دادن مداخلۀ شان اند . بنابرین رازی راکه تا دیر زمان پنهان نگهداشته بودند توسط رئیس جمهور اسبق  امریکا بیل کلنگتن  افشاشدکه وی نیز جنگی رامقابل افغانستان پلان و ترتیب نموده بود . روی همرفته نیاز نیک وزیر خارجۀ سابق پاکستان نیز درینموردگفته بودکه ادارۀ بوش در برج جون سال ٢٠٠١ حکومت اش راراجع به جنگ در مقابل افغانستان مطلع ساخته بود . حکومت اضلاع متحدۀ امریکا میخواست توسط ادارۀ بدنام  وناکام بوش یکتعدادکشور های راازافریقای شمالی تا بنگله دیش منحیث یگانه قدرت یکه تاز جهانی تحت کنترول درآورد . علاوه بر آن بایدبنابردرخواست شرکت امریکایی  یونوکال (  Unocal ) وشرکت نفت سعودی بنام  دلتاایل ( Deltaöl ) شرایط عبور دادن یک پایپ لاین از کشور های آسیای میانه از طریق افغانستان به آسیای جنوبی ساخته میشد که وقوع حادثۀ یازدۀ برج سپتیمبر سال ٢٠٠١ اسباب خوبی رابرای آن مساعدساخت .  از سال  ٢٠٠١ به اینطرف افغانستان در اثر اشغال نظامی به  میدان نشست وبرخاست طیارات اضلاع متحدۀ امریکاو ناتو مبدل گردیده واز اینجا تحت شرایط خاصی عملیات های نظامی دهشتناک به راه انداخته میشود .

کشور پاکستان نیز بطور دوامدار توسط طیارات امریکایی بمباردمیگردد . این کشور نه تنهادر حاشیه قرار گرفته بلکه به میدان نبردنیز مبدل گردیده است . دوام چنین جنگ تمام منطقه ، اما به هرحالت کشورهمجوارمجهزبا سلاح اتمی پاکستان راکه دارای احزاب اسلامی قوی میباشد،اضافتربی ثبات میسازد .همچنان جنگهای دیگری بین دوقدرت اتمی باهم دشمن  یعنی پاکستان وهندوستان  قابل تصوربوده که عواقب فاجعه آمیزی رابرای صلح منطقه وجهان دربرخواهدداشت زیراکشانیدن دیگرقدرت های اتمی دریک چنین برخوردشدیدباهم دیگر احتمال زیاددارد  .

بتاریخ ٦  / ٥ / ٢٠٠٩ برج می ، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان رادر حضورداشت حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان  در واشنگتن تهدید نمودکه شما باید درمناطق سرحدی افغانستان و پاکستان بر ضد طالبان بجنگید، در غیر آن مابه سراغ تان خواهیم آمد زیرا طالبان رانده شدۀ سال ٢٠٠١ دوباره به حیث یک جنبش مقاومت هم درافغانستان و هم درپاکستان  عرض اندام نموده اند . ناگفته نباید گذ اشت که امروزنه تنها طالبان بلکه قرار راپور احصائیۀ سازمان ملل متحدمنجمله ٢٢٠٠ گروپ های مسلح مختلف  ( طالبان  ، مجاهدین خارجی وداخلی  ، القاعده ، نیروهای جنگی شخصی مافیای مواد مخدر ،جنگسالاران ، جانیان وغیره)  در داخل خاک افغانستان مقابل اشغالگران می جنگندوقسمت های  در جنوب وشرق افغانستان تحت کنترول شان قرار دارد .

سازمان نظامی ناتو نه درگذشته  ونه درآینده قادرخواهدشدتاپرابلم موجوده راحل نمایدزیراخودآن جزء پرابلم شمرده میشود . در اثر بمباردمان نیروهای نظامی اکثریت مردمان ملکی بشمول زنان واطفال کشته شده ، ساختمان های زیربنایی وتمامی قریه جات وقصبات بشمول مساجدویران گردیده ودرنتیجه یک تعداد مردم به گروه های مقاومت میپیوندندوشرایط مساعدهمکاری مشترک ونز دیک برای اسلامیست های افراطی افغانی وبین المللی میسر میگردد . با پرتاب هر بم امیدواری برای بازسازی وانکشاف جامعه نیز از بین رفته ودیموکراسی ، دولت قانونی ، ثروت ودارای های عامه درمعرض خطر قرار میگیرد . ظلم و استبداد، زورگویی وخشونت  درجامعه بیدادمیکند . درطی  مدت هشت سال  مداخلۀ افغانستان مردم از فقر وگرسنگی نجات نیافتندو بر عکس آن مشکلات سرسام آوری اجتماعی وبیکاری بمیان آمد . در حال حاضر به تعداد٤،٥ میلیون افغان راقلت وکمبود موادغذایی و تهیۀ آب آشامیدنی تهدید میکند . به تعداد یک میلیون طفل به قلت موادغذایی مبتلا واز سوء تغذی رنج میبرند.

از زمان به قدرت رسیدن  اوباما به اینطرف جنگ نیز مانندسابق بیدون کم وکاست دوام دارد وهنوز هم تلفات وتخریبات مادی ومعنوی را بمیان می آورد . با دادن شعار های " تأمل کن ! "  و " جریان را نگهدار ! " مانند شعار " قوای نظای در افغانستان هنوز زیاد شود ! " قسمیکه تام کونیگ  ( Tom König) نمایندۀ  خاص اسبق ملل متحدبرای افغانستان درخواست نموده بود ، نی صلح و نی بازسازی  ونی تشکل یک ملت سر وسامان میگیرد . تاریخ افغانستان این رابطور خاطره آمیز تائید مینماید . " کسیکه آ(a)میگوید ،نبایدبی(b) بگوید. وی نیز تشخیص کرده بتواندکه آ(a) غلط بود . " این معرفت برتولت بریخت(Bertolt Brecht)رابایدرهبران سیاسی ونظامی ناتورعایت کرده وغلطی های راکه درقضایای افغانستان انجام داده اندآنرا تصحیح نمایند  .

تحت ادامۀ سیاست نظامی واشغالگرانه هیچنوع دورنما سازی طبق قوانین علمی برای آیندۀ افغانستان  وجود ندارد. دراین مقطع زمان افغانستان  صرف به یک تغیر ستراتیژی جامع ومفصل ضرورت داشته ونه برای توسعۀ لزومات نظامی . درین جادر قدم اول تنهاآنانیکه خروج نیروهای نظامی رادرنظر دارندمیتواننداستقلالیت را تقویه نمایند . غلطی های که در سال های گذشته در رابطه با قضایای افغانستان صورت گرفته نهایت زیادبوده ونبایددر آینده تکرار گردد . مداخله در اثر عدم شناخت از جامعۀ افغانی بمنظور استفادۀ شخصی خسارات زیادی را از خود بجا گذاشته است که جبران آن نهایت گران تمام میشود . حالا بهترین وقت برگشت ومراجعت به سیاست معقول است که از آن بایداستفاده گردد . درینمورد ضرورت است تا اولتر از همه به غلطی ها اعتراف صورت گیرد. بجای جنگ نظامی ومسلحانۀ رویاروی با نیروهای  جنبش های مقاومت بایدمشکلات اقتصادی مردم عوام در محلات  حل گردد . در هر محلیکه انکشاف وپیشرفت بوجود میآیدضرورت می افتدتا درسطح قریه جات وقصبات مختلف با تمام نیروهای متنفذاقوام جامعه وحتی در صورت امکان با طالبان نیز بحث ومذاکره بمنظور بمیان آوردن صلح وثبات صورت گیرد زیراتنها در اثر تفاهم ،موافقه وتبادل نظر باچنین نیروها امکان تشکل واحدهای اداری محلی وولایتی فراهم گردیده ودرنتیجه  چانس استقرار صلح وثبات بیشتر میگردد . در صورت رعایت این چنین  شرایط سپس در مورد اعزام نیروهای ملل متحد برای یک مدت معین دقیق فکر شود. برای تقویۀ نیروهای امنیتی پولیس جهت تأمین نظم ودسپلین امنیتی که یکی از مغلق ترین  وپیچیده ترین پرابلم بشمار میرود بایدجنگسالارانی راکه تا حال بصورت آشکار از جانب نیروهای نظامی اشغالگر حمایت میگردند، خلع سلاح ساخته شوند . دراین جا هدف از تغیر ستراتیژی بوده ونه راضی کردن چندمیلیون اهالی ملکی کفایت نموده تاباز هم درپایان تأثیر الزام نظامی رابالا ببرد . درغیر آن بایدستراتیژی غیر نظامی پیاده گردد تا راه رابرای یک حل سیاسی که ازطرف تمام افغانها قابل قبول باشد، باز سازد . رویهمرفته سیاستی در پیش گرفته شودکه جنگ را ازبین برده و پیاده نمودن عدالت رابرای مردم افغانستان تضمین نماید.

خروج قطعات  نظامی اضلاع متحدۀ امریکاو ناتو از افغانستان واحیای دوبار ۀ حاکمیت ملی افغانستان از جملۀ شرایط مناسبی برای انکشاف صلح در هندوکش به شمار میرود . بهترین ویگانه راه قابل عبوربرای صلح افغاستان تشکیل یک حکومت انتخابی واقعی درکابل ونی کدام جای دیگر درخارج ازکشور میباشد . مابه جلسۀ  "پیترسبورگ ثانی نی ، بلکه به جلسۀ اولی" داخل افغانستان " ضرورت داریم   . تحت کنترول شدیدازطرف١١٨ بلاک کشورهای آزادکه از ٥٧  نفراعضای کنفرانس کشورهای اسلامی تشکیل یافته ،جنبش اتحادیۀ جهانی ، سازمان های صلح ، زنان ومحصلان ،بایدانتخابات برای تشکیل یک لویه جرگه به راه انداخته شودوازطریق این لویه جرگۀ انتخابی یک حکومت موقتی وکمیسون های برای تهیه وتدارک یک قانون اساسی جدید مانندقوانین احزاب وانتخابات تعین گردد . یک حکومتی که ازطرف مردم انتخاب میگردد ، هراسی ازآن درکابل وجودنمیداشته باشد. درحالات نامناساب زمانی که برای مدت کوتاهی به نیروهای نظامی ضرورت میآفتددرینصورت بایدیک قوای  کمک صلح بین المللی خصوصآازطریق کشورهای که درنزدیکی این کشورقراردارندتشکیل گردد . بدینوسیله نیزبادازبادبان   اسلامگرایان گرفته خواهدشدزیراافغانستان بعدازاین به اصطلاح آنها توسط " مسیحیان غیرمذهبی " و "شیاطین بزرگ " اشغال نخواهدگردید. درغیر آن حضور قطعات نظامی  اضلاع متحدۀ امریکا وناتو درهندوکش مانند جنگ جهانی دوم  بصورت دوامداربیدون اینکه پایان آن قابل درک باشد طول خواهدکشید.

 

مأخذ :

 

1. Baraki , M . ( 2009 ): Streitfrage: Welche Zukunft hat Afghanistan – nach dem Abzug der

                                        NATO-Truppen ? . ND-Zeitung , 64. Jahrgang / Nr. 158 , Berlin-

                                        Ausgabe , 10. Juli , Seite 14 .

2. Brie ,   A.    ( 2009 ) :  Europas Pflicht . ND-Zeitung , 64. Jahrgang / Nr. 158 , Berlin-

                                        Ausgabe , 10. Juli , Seite 7 .

3. Gebauer, T. ( 2009 ): Höchste Zeit der zur Umkehr . ND-Zeitung , 64. Jahrgang / Nr. 158 ,

                                       Berlin- Ausgabe , 10. Juli , Seite 14.

4. Walser , M. ( 2009 ): Unser Irrtum . ND-Zeitung , 64. Jahrgang / Nr. 158 , Berlin- Ausgabe,

                                        10. Juli , Seite 11 .

 

 

ش . انوری

برلین جرمنی ١٨/٧/ ٢٠٠٩

 


 


بالا
 
بازگشت