پوهندوی دکتورشفیق الله انوری

 

بحران تمدن

 

                                                           

* ترجمه وتلخیص  ازروزنامۀ نیوزدویچلند آلمانی نشریۀبرج فبروری سال ٢٠٠٩ 

 

بعداز پایان جنگ جهانی دوم بحران تمدن  دراکثر یت کشورهای صنعتی جهان توسط مقیاس  رشداقتصادی اضافتر از حدوسط آن مشخص میگردد. این بصورت خاص درموردکشور  فدرالی جمهوری اتحادی آلمان صدق نموده که در مقابل کشورهای بلاک شرق توسط کمک مارشال پلان ازآن حمایت گردیدونیروی کار عادی از کشور ترکیه ونیروهای تحصیل یافته از بخش آلمان شرق (کشور آلمان دیموکراتیک اسبق ) به این کشور روی آوردندودر طی مدت زمان کوتاهی به پیمانۀ وسیعی سطح زنده گی مردم بلندرفت . 

ازختم سالهای شصت بدینسودراثر بمیان آمدن جنبش های سبزا(احزاب حفاظت محیط زیست ) در بسیاری ازکشورهانشریه های بدین ارتباط به طبع رسیدودرآن از تأثیرات منفی رشداقتصادقوی درکشورهای صنعتی جهان انتقادشد وخواستار اقدامات جدی برضد آن گردیدند . در سال ١٩٧٢ ازطرف یکعده مؤلفین امریکایی بنام های دونیلا ، دینیس ای .میدوف ( ,Dennis I.Meadows Donella) مطالعۀ تحت عنوان " سرحد رشداقتصاد" به حیث اولین راپور تحقیقی بنام کلوب روم به نشر رسید. دراین راپور برای بار اول پرابلم های بزرگ ونهایت پیچیده که دراثر ازدیاد نفوس جهان ، رشدصنعت ،ملوثیت محیط و استفادۀ افراطی از منابع محدودموادخام بمیان میآیند، نشان داده شدودرآن محدودساختن سرحدرشداقتصادبمنظور  بر قرار ساختن تعادل بین ایکولوجی (محیط) واکونومی (اقتصاد) نیزبه شکل طویل المدت آن مطالبه گردید . این راپور تحقیقی بنام کلوب روم درسال ١٩٧٣ جأیز ۀ صلح کشور آلمان راکسب نمودوازین به بعدنه تنهادر پروگرام وبرنامۀ عمل حزب سبزا، بلکه درپروگرام هاوبرنامۀ های عمل تمامی احزاب دیگر نیزحفا ظت محیط زیست درج گردید .

در سالهای گذشته یک تعدادزیادی ازمطالعات نیز نشر گردیده که موضوعات انکشاف آینده رادربرمیگرفت . ازآنجمله یکی در سال ٢٠٠٤  از جانب میدوس وریندرس (Meadows و Randers) تحت عنوان  " سرحدات رشد- سی سال مدرن ساختن " به نشر رسید . دراین نشرات وهمچنان در بسیاری ازکنفرانسهاماننددایرشدن جلسات مجمع جهانی آگاه کننده ، خطراتی نشان داده میشودکه درقرن بیست ویکم درسطح جهان از سرحدات ایکولوجیکی معین تجاوز نموده ومحیط زیست رادرمعرض خطر قرار میدهد. ازجملۀ تأثیرات منفی اقتصادبازارآزاد که رشداقتصاد رادرکشورهای صنعتی شمال تقویه مینماید، اولترازهمه درینجانشان داده میشوند  :

·        تغیراقلیم دراثرآزادشدن موادمضرۀ صنعت ووسایط حمل ونقل وتقلیل یافتن غیرقابل ملاحظۀ جنگلهای باران زای مناطق حاره .

·        تخریب خاکهای حاصلخیز ومتضرر شدن منابع اساسی موادغذایی دراثرازدیادنفوس جهان در دهۀ آینده .

·        تمام شدن موادسوخت فوسیلی ودیگرمنابع محدود موادخام ، ملوثیت ابحار وماهیگیری از حدزیاد .

·        عمیق تر شدن رخنه بین ثروتمندان و فقرای جهان ، افزایش گرسنگی وفقر درکشورهای جنوب . بصورت عموم اینهاهمه علل عمدۀ تروریزم بین المللی وافزایش هجوم فراری های فقیر ازکشورهای افریقایی به کشورهای اروپایی اند .

بحران کنونی اقتصادی جهان درارتباط باتهدیدات متذکرۀ ماقبل که درضمن به حیث " بحران تمدن " مشخص گردیده ، بایدازاین مشکلات ایجادشده به حیث فرصت استفاده شده تانواقص وکمبودی های اساسی سیستم کنونی نظم اقتصادی جهان راتعین ووسایل وراه های برای تغیرات اساسی مطابق ضروریات اقتصادی وایکولوجیکی (محیطی) قرن بیست ویکم دریافت وبصورت تدریجی ازبین برده شوند . ازمطالعات متذکرۀ ماقبل مانندانتقادات وپیشنهادات منفردانه حسب ذیل نتیجه گیری میگردد :

1.     برخلاف نظر یۀکهن تمامی کشورهابرای رشددایمی اقتصاد،بلندرفتن مصرف موادغذایی وخدمات سرانۀ نفوس شان اشدضرورت دارندتادرینموردیک پلان وپرنسیپ  متداوم ومؤثر جامعه راتطبیق نمایند . این بدین معنی است که طور مثال تصامیم سال ٢٠٠٩ در موردرشداقتصادامروزبطورثابت بادرنظرداشت تأثیرات آیندۀاقتصادی ایکولوجیکی واجتماعی آن اتخاذگردد . میدوس ( Meadows)  و ریندرس ( Randers) درین ارتباط تحریرنموده اندکه انقلاب زراعتی ده هزار سال قبل وانقلاب صنعتی در قرن نوزدهم باید اکنون یک انقلاب متداوم ومؤثری راتعقیب نمایند . کلوز توپفر(Klaus Töpfer) این راانقلاب اقتصادی سومی مینامد . پرابلم های سرسام آوری ایکولوجیکی ایجاب مینمایدتااهداف رشداقتصادی بادرنظرداشت حفاظت اقلیم مانندازبین بردن گرسنگی درجهان صورت گیردزیرابنابرین دلیل انکشافات تاریخی مانندشرایط سطح زنده گی انسانهادرکشورهای جداگانۀ جهان بسیارزیادازهمدیگرمتفاوت بوده وبطورکامل رشداقتصادی مختلفی رانشان میدهند . این مطلقآ معقول خواهدبودتاگاهگاهی دریک کشور عایدناخالص داخلی راکدویاحتی پائین رابیدون اینکه  "کیفیت زنده گی  " مردم پائین آید،قبول نمود .

2.     ازپرنسیپ " دوامدارومؤثر" سوالات جدیدی برای تشکل تاریخی ، ساختاررشدیافتۀ اقتصادملی وتأثیر آن بالای اندازۀ عایدناخالص داخلی بمیان میآید . درآلمان فدرال ودیگرکشورهای صنعتی جهان بطورمثال صنعت موترسازی توام باموسسات پرزه جات سازی وعرضه کنندۀ آن برعلاوۀ انکشافات غلط درسالهای گذشته که باپروگرام های اصلاح کنندۀ اقتصادی امروزتقویه میگردد، رول  نهایت بزرگی رابازی مینماید . ایااین ازنگاه دلایل ایکولوجیکی واجتماعی بایددرآینده همین چنین باقی بماند؟ ایاسیستم ترانسپورتی امروزی متضررکنندۀ اقلیم ماباضروریات طویل المدت پرنسیپ متداوم ومؤثر مطابقت دارد ؟ ایایک سیستم ترانسپورتی به فاصلۀ دورونزدیک نمیتواندازتعدادوسایط حمل ونقل انفرادی بصورت شدیدبکاهد ؟ ایاترانسپورت اکثراجناس به عوض موترهای بارچالانی بزرگ برای بهداشت محیط زیست به قطارآهن وازطریق بحر (جادۀآبی) صورت گرفته نمیتواندویا توسط طریقۀ جدیدتولیددورتسلسل منطقوی ایجادشده نمیتواندتابطورعمده ایجاب حرکات کمتر اجناس را نماید ؟ سوالات مشابهی دردیگربخشهای اقتصادبطورمثال سیکتورانرژی ، صنایع دواسازی ، سیکتوراسلحه سازی (اولتر ازهمه دراضلاع متحدۀ امریکا) وسیکتورمالی درانگلستان درسال ٢٠٠٦ که دارای ٦،٥ ميليون کارگربودوجوددارد. درحقیقت امر اتحادیه ها وپیمان های قدرتمنداقتصادی به کمک بسیاری مداحان شان درمقابل تغیرات ضروری استاده گی نموده تاآنرابمنظور تأمین نفع شخصی شان به خطرمواجه سازد .

3.     راه حل پرابلم های ذکرشدۀ قبلی درکشورهای غنی صنعتی مامردمان داراوثروتمندوجوددارد که درنتیجۀ سبک زنده گی وطرزمصرف مواداستهلاکی مایان بمیان میآید . گرچه د رینجانیزمردمانی زنده گی دارندکه تا حال نتوانسته اند دارای سطح زنده گی عالی باشند. لیکن زمانیکه به تعدادمیلیاردهاانسان درکشورهای جهان سوم وروبه انکشاف حقوق بشری شانرابرای تهیه ومصرف گوشت وانرژی فی نفر ، استعمال وسایط حمل ونقل انفرادی وغیره دراختیار ماقرارمیدهند. ایادرینصورت منابع محدودطبیعی سیارۀ ماکفایت خواهدکرد؟ علاوه برآن پیشرفت علم وتخنیک این رادرآینده نیزامکان پذیر میسازدتابرای یک سویۀ زنده گی مناسب آشیاوخدمات ضروری همیشه بامصرف کم تولیدگردد. پس درینجا نه تنهاکارل مارکس بلکه صنعت پیشۀ دوربین ومتفکر اجتماعی آلمانی بنام روبرت بوش ( Robert Bosch) نیزپیشنهادنمودکه وقت کار بطورقابل ملاحظه بایدبمنظورتهیه وقت فارغ برای فعالیتهای کلتوری ، زنده گی فامیلی ،تعلیم وتربیه وغیره کوتاه ساخته شود. طبعآ بااینچنین ستراتیژی طویل المدت بسیاری سوالات ناحل شده مانند تأمین عایداساسی برای حداقل معشیت برای تمامی شهروندان ، کاستن ازبیعدالتی اجتماعی بین اقشاروطبقات مختلف جامعه که بیدون تغیر اساسی نظام اقتصادی کنونی غیرامکان پذیرمیباشد،ارتباط دارد.

4.     بطورمثال  بحران کنونی اقتصادی ومالی جهان درینجانه تنها ازاثر غلطی های اشخاص منفردحریص واستفاده جو، مینیجرهای بانکهاوشرکتهای انحصاری مانندبانکداران جانی ومجرم سرمایه بوجودآمده ، بلکه دراثرسیستم اقتصادبازارآزادوتجارت جهانی آزاد که بربنیادنظام سرمایه داری استوارمیباشد،بمیان آمده است . حتی پاول آ .سامویلسن ( Paul A.Samuelson) که تدریس اقتصادملی قرن بیستم رابه عهده داشت درسال ٢٠٠٥ اظهارنمودکه سیستم اقتصادبازارآزادغیرمسلط وتجارت آزادعدم تساوی بین طبقۀ بالاوپائین رادراضلاع متحدۀ امریکاوهمچنان بین کشورهای که درتجارت جهانی سهم دارند،شدت میبخشد . همین قسم قابل توجه است که درزمان حاضردرخودکشورهای عمدۀ سرمایه داری دولتی ساختن بانکهاوفراهم نمودن مالی به پیمانۀ وسیع برای شرکت های انحصاری درمعرض خطرورشکستگی ازسیستم اقتصادپلانگذاری سوسیالیستی استفاده میگردد. سران مشهور سیاسی واقتصادی جهان در داوس ( Davos) گردهم جمع شدندوبصورت آشکارسعی وتلاش شانرانشان دادندتابه کمک پروگرام های مختلف اصلاحی اقتصادی خسارات بزرگ اقتصادی راکه توسط نظام سرمایه داری بوجودآمده ازطریق دولت برجامعه تحمیل نمایندوبعدازغالب شدن بربحران کنونی ، نظم اقتصادسرمایه داری راکمی تصحیح نموده وتابحران بزرگ دیگر که دامنگیرنسل آینده خواهدشد،تماس نگیرند. جیمز ولفینسن ( James Wolfensohn) رئیس اسبق بانک جهانی چنین بحرانات راغیرقابل جلوگیری دانست زیرااین درتاریخ همیشه امکان داردواقع شود .

درفوروم اجتماعی جهان منعقدۀبیلیم ( Belem)  رئیس جمهورچپی امریکای لاتین ازیک سوسیالیزم قرن بیست ویکم سخن گفت وجامعه شناس فرانسوی بنام میخائیل لووی ( Mchael Löwy) اظهارنمودکه این نه تنها وارینت اخلاقی ومورال نظام سرمایه داری بوده  ، بلکه یک وارینت انقلابی است .

 

 

 

 

 

 

 

مأخذ :

 

 

* Prof. Dr. Gerhard Grote . Die Zivilisationskrise . ND-Zeitung . 14./15. Februar , 2009 .Berlin-Ausgabe .  Seite 24 .

 

 

ش . انوری

برلین ، جرمنی ٩/٨/٢٠٠٩


 


بالا
 
بازگشت