انجنیر  حبیب« رحمانی»

 

تأملی بر:

بازنګری، شجاعانهء شهید دوکتور نجیب ا لله از راه پیموده شده بوسیلهء ح د خ ا و دولت  ج ا

 

این نبشته به  پیشواز ازسیزدهمین  سالګرد  شهادت دوکتور نجیب ا لله   رئیس جمهمور اسبق افغانستان، یکی از رهبران برجستهء جنبیش دموکراتیک و رهایی بخش ملی کشور و رئیس « حزب وطن» تهیه شده است .

 اګر ما  صفحات تاریخ دوران سیاست های انجام شده ، طرح ها، نظریات واندیشه ها، بیانات و صحبت های داکتر نجیب ا لله را )   شهید دکتور نجیب ا لله در مرحله بسیار حساس بحرانی و سرنوشت ساز تاریخ  افغانستان   دوران ګذار و فروپاشی اتحاد  جماهیر شوروی  سوسیالستی به مثابه یګانه متحد« تکیه ګاه» سیاسی و نظامی و اقتصادی  رژیم  در جهان  و دوران ګذار بلاک شرق به بازار ازاد و   ګزینش راه سرمایداری  ذعامت و رهبری ح د خ ا و دولت ج ا را به دست ګرفت) ورق بزنیم ،این حقیقت روشن میګردد که :

 دکتور نجیب ا لله  فقط و فقط برای تامین  و بازګشت صلح  و نجات کشورش از جنګ و دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی نظام می اندیشید ، میرزمید و برای انسانیت مبارزه میکرد ،اساس و بنیاد اندیشه وتفکرش را فقط وفقط سعادت و خوشبختی مردم درد دیده و محروم افغانستان تشکیل میداد وبس . شهید نجیب ا لله برای تحقق اندیشه ها و عقاید  هو مانیستی و تاریخ  کشورش  اش تا  حلقهء دار رزمید ووفادار بود  .

 دوکتور نجیب ا لله در صحبت ها  و خطابه هایش همیشه روی این مساله تاکید میکرد که :

( یګانه ارزوی من در زندګی این است که،  اګر بتوانم به همت والای مردمم راه را برای قانونی ساختن

مساله قدرت و زعامت در کشور عزیزمان افغانستان صلح امیز هموار بسازیم  ،تا دیګر بر سرچوکی

ریاست جمهوری  خون های افغانها  نریزد و زمامداران اعدام  ویا  به قتل  نرسند، زیرا مردم ما هم حق

دارند وهم شایسته ان استند تا ، مانند سایر ملل متمدن جهان زعیم ملی شان را خود شان انتخاب نمایند )

دکتور نجیب الله بعد از پلینوم ۱۸ کمیته مرکزی ح د خ ا «۱۴ ثور ۱۳۶۵» راه پیموده شده، و وظایف انجام ناشده ح. د. خ. ا. را به طور اخص بعد از «مرحله اول رویداد نابهنگام ثور ۱۳۵۷» و مرحله دوم مرحله رویداد شش جدی ۱۳۵۸ (دوران حضور نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی در افغانستان) با وجود سنگ اندازی ها، تخریبات، دسایس و توطیه های رنگارنگ درون حزبی از جانب برخی رهبران توتالیتار و خود کامه با شجاعت، دقیق وهمه جانبه «در چارچوب اهداف ملی ح. د. خ. ا.» مورد نقد و بازنگری قرار داده، با اقدامات تلافی کننده وظایف جنبیش دموکراتیک کشور را وارد مرحله  سوم «دوران اصلاحات با اهداف ملی» ان ساخت.  

درمرحله سوم («دوران اصلاحات با اهداف ملی») اقدامات سازنده و جالب به منظور دموکراتیزه ساختن حیات درون حزب از قبیل مباحثات، گفتگوها و دیالوگ ازاد در رابطه با سیاست های ح. د. خ. ا. و دولت ج. ا. با فعالین حزب و مردم  یکی پی دیگر در حال تحقق بود؛ کنگره حزب بعد از «۱۵ سال؟» بدون موجودیت قطعات نظامی اتحاد شوروی وقت تدویرگردیده، اولویت های اهداف دور و نزدیک  حزب وطن سابق ح. د. خ. ا. در روشنیء سیاست مصالحهء ملی با در نظر داشت اوضاع تغیر یافته در سطح جهان، درسیاست ها و مناسبات  اتحاد جماهیر شوروی سوسیالستی  و دول غرب خاصتاً ایالات متخدهء امریکا، واقعیت های موجود جامعه افغانی، موقعیت جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک (افغانستان به مثابه یک کشور حایل و زون منافع حیاتی ابر قدرت هادرک درست از خصوصیات و روان مسلط  جامعه، سنت و اداب ویژه مردم (روان و اخلاقیات مسلط و مورد احترام مردم)، بافت اجتماعی و عقاید مردم، تاریخ کشور، با تطبیق خردمندانه و اگاهانه جهانبینی علمی تشخیص و تنظیم گردید.

علاوتاً در «دوران اصلاحات با اهداف ملی»  یک سلسله کارهای جالب تاریخی و هدفمند در چوکات اهداف ملی حزب وطن سابق ح د خ ا و دولت ج. ا. تحقق یافت که بطور کوتاه ان را بر میشماریم:

         انچه در این مرحله اهمیت تاریخی دارد، مساله  توافق روی عملی ساختن میکانیزم  تسریع پروسه عودت قطعات نظامی اتحاد شوروی از افغانستان، مساله نجات کشور از وابستگی و اشغال، مساله استرداد مجدد استقلال افغانستان و غیر منسلک بودن افغانستان است  که ان پروسه موفقانه تحقق پزیرفت.

در این دوره  به منظور دموکراتیزه ساختن «قانونیت و عدالت» سیستم  سیاسی نظام افغانستان،  لویه جرگه ها دایر، قانون اساسی تصویب و قوای سه گانه (مقننه، قضایه و اجرائیه) مجددآ فعال و سیستم ریاستی، روی کار امد قانون احزاب تصویب و مساله تامین مشارکت شخصیت های ملی، مترقی و دموکرات حتی روحانیون در قدرت، توسعه پایه های اجتماعی قدرت، «تلاش هدفمند به منظور شکستاندن مشخصه توتالیتاریستی ح د خ ا، حزبیکه که رهبران ان  به خاطر قدرت و زعامت  حاضر به ریختن خون های یک دیگر بودند چه رسد به تقسیم قدرت با دیگران»، ادامه داشت  و تحقق چنین اقدامات کار ساده و اسان هم نبود.

     همچنان در این دوره در رابطه با ختم  تسلط و نقش رهبری حزب بر دولت، سازمان های اجتماعی  و نهاد های فرهنگی و ازادی بیان، تلاش برای ایجاد  قوای مسلح، قضا و څارنوالی های بیطرف و غیر حزبی، یک سلسله اقدامات مفید، سازنده و موثر انجام پزیرفت و تحقق هرچه بیشتر اصلاحات همچنین ادامه داشت.

   به این ترتیب راه برای  دموکراتیزه کردن حیات سیاسی نظام و  انتخاب زعامت (رئیس جمهور) کشور توسط مردم بدون کودتاها و خشونت  در چارچوب قانونیت و عدالت با حرکت های مدنی در عمل هموار گردید.  ان اهداف یکی پی دیگر جنبه عملی را به خود میگرفت، مرحله سوم «دوران مصالحه ملی» را میتوان دوران نه لفاظی های پر طمطراق و عوامفریبانه بلکه دوران بر داشتن گام های عملی و دوران انطباق گفتار با عمل جنبیش دموکراتیک افغانستان و کاهش فاصله بین نظام حزب و مردم تعریف کرد. (دراین دوره  راه برای جلوگیری از سرکوب اندیشه ها و عقاید دیگران  در عمل هموار، منطق، علنیت و عینیت، استدلال اصولی و قوی در نظریات، شعار های روز، طرح ها و اندیشه ها جاگزین تصورات کلیشه یی  و واهی، گردیده، به سبک و روش های کهنه خاتمه داده شد، خلاصه در مرحله سوم «مضمون سیاست تغیر کرد»).

 با تحقق اصلاحات با اهداف ملی دموکراتیک در چوکات نطام سیاسی کشور توسط دوکتورنجیب الله، درجه محبوبیت، اعتبار و نفوذ حزب وطن سابق ح د خ ا در جامعه، از ۱ بر ۳   به ۲ بر۳ ارتقا و از مخالفین دولت از ۲بر ۳ به ۱ بر۳ تنزیل کرد. بناً بی جهت هم نیست که امروز تحلیل گران اگاه، با درد و رسالتمند کشور اقدامات دوران دکتور نجیب الله را دوران فصل و صفحات درخشان  تاریخ  کشور، بعد از دوره امانی مورد تائید و تمجید قرار میدهند؛ و همچنان اکثریت رهبران «نیمه راه» حزب وطن سابق ح د خ ا (دوستان و دشمنان سیاست های دکتور نجیب الله)، در گفتگو های سیاسی، کمپاین های تبلیغاتی، مصاحبه ها و خطابه های شان در عقب سیاست مصالحه ملی (دوران اصلاحات با اهداف ملی و دفاع مستقلانه) سنگر میگیرند. در حقیقت قبل از دوران دفاع مستقلانه و بعد از فروپاشی اکثریت رهبران اصلاً برای گفتن چیزی نداشتند و ندارند.  داکتر نجیب الله رهبر جنبیش دموکراتیک کشور و رئیس حزب وطن مرد میدان عمل بود. هنگامیکه امور رهبری حزب و دولت را به دست گرفت، انچه میگفت عمل میکرد. در پیشبرد امور دولتداری دکتور نجیب الله شخصیت بود دارای استعدادهای ویژه و استثنایی. یکی از خصوصیات و ویژه گیهای دیگری که دکتور نجیب الله را از سایر رهبران افغانستان متمایز میساخت، این بود که او بالای خود و اعضای حزب وطن سابق ح د خ ا و مردم افغانستان زیاد متکی و باورمند بود و به همین جهت او برای تسخیر قلب های مردمش، تحقق سیاست هاییش را باعزم راسخ و اراده خلل ناپزیر با روش های جدید که قوس صعودی داشت پیگیری میکرد  و همیشه مثبت می اندیشید. سیاست های ح. د. خ. ا. و دولت ج. ا. را از حالت کرختی و بن بست، پسیف بودن، تدافعی و انزوا سیاسی بیرون کشید، و در عرصه تبلیغاتی «شعار روز» مخالفین خلع سلاح و ابتکارعمل نیز به حزب وطن سابق ح. د. خ. ا. انتقال گردیده  و صفحات تاریخ  کاملاً به نفع  نیروهای ملی مترقی و تحول طلب و ازادی خواه در حال  تغیر بود.

یکی از ده ها دلایلی که مخالفین دولت جمهوری افغانستان به شمول تکنوکرات های غرب نخواستند و حاضر نشدند تا با جانب افغانی به مزاکرات مستقیم و چشم به چشم بپردازند، ان بود که اقدامات انجام شدهء مرحله سوم، مخالفین دولت ج. ا.  را چنان در انزوا و تنگناه سیاسی قرار داده بود که، در مزاکرات و حل سیاسی مسئله افغانستان چیزی برای گفتن برای شان باقی نمانده بود تا منحیث وسیله فشار و امتیاز وارد مزاکرات شوند.

 از انچه بطور مؤجز گفته شد، این نتیجه به دست می اید که :
اگر ما  صفحات تاریخ دوران سیاست های انجام شده، طرح ها، نظریات و اندیشه ها، بیانات و صحبت های  داکتر نجیب الله را به گونۀ منصفانه، عاری از تعلقات و تعصبات فکری، سیاسی و گروهی به تحلیل و بازنگری بگیریم، این حقیقت روشنتر میگردد که
: دکتور نجیب الله  تنها برای تامین و بازگشت صلح و نجات کشورش از جنگ  و دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی نطام می اندیشید، میرزمید و برای انسانیت مبارزه میکرد، اساس و بنیاد اندیشه و تفکرش را فقط و فقط سعادت و خوشبختی مردم درد دیده و محروم افغانستان تشکیل میداد و بس.

اما با درد و تاسف که، پلان های مدنی و انسانی داکتر نجیب الله و ارزوهای صلح و ارامش مردم  افغانستان (پروسه تحقق پلان صلح ملل متحد) به دستور بیگانگان از درون نظام توسط (دو گروهی  از رهبران منحرف) هم سنگران نیمه راه «بیمه شده» نابکار و کوتاه فکر چنان تخریب گردید که تا امروز مردم ما در خون و اتش می تپند و بازگشت صلح و ارامش در کشور بعید به نظر میرسد.!

پایان

 

 

کاپی به سایت های ازادی، پیام وطن و اریایی

منابع استفاده نشرات«ازادی» « پیام وطن»و« اریایی»

 


بالا
 
بازگشت