محمد یعقوب هادی

 

دگم ها را بر طرف باید کرد

 

در شرایط امروز که تسلط کشور های غربی در افغانستان و در اوضاع سیاسی قابل درک وفهم است . معلوم است که آرایش وضعیت سیاسی کشور هم به اساس مفاهیم حقیقی مقوله ها شکل نمیگیرد. چه بسا که بسیاری از مفاهیم ومقوله ها برای مردم عامه نامانوس وغیر قابل درک و فهم است. بازیگران سرنوشت مردم ما خود، اهداف واغراض شان را در عقب شعار های زیبا پنهان ساخته اند. متاسفانه که سیاست گذاران خارجی درعقب عدهء از خوش باوران کمین کرده وتوسط آنها در جامعهء ما برای خودجای پای تدارک میکنند . از سوی دیگر سیاسیون جامعه هم بیدون ساده سازی مقولات و هماهنگ سازی مقولات با سطح فکری جامعه با همان پیچیده گی مسایل را به مردم پیشکش میکنند. لذا فضا ، امکانات و زمینه دست بازِ بیشتر این جوامع برای انحصار ذهنیت های عامه در بخش های مختلف فراهم است

مقوله ها با بر خاست از بستر تعاریف ناهمگون، امروز به عنوان متاع سیاسی صادرهء کشور های استعماری وستمگر جهان مورد بهره گیری ستمگران جهانی قرار گرفته است. و این در حالی است که وقتی به ماهیت همین تعاریف در درون خود این جوامع استعماری نیز نگریسته شود تعاریف این مقوله ها در همین جوامع به هیچ صورت توجیه پذیر نیست. تمام اندام های جامعهء مدنی غرب در فاز پیشرفته مراحل تکامل تاریخی بشر فقط وفقط برای نفع رساندن به یک اقلیت ودر خدمت آنهاست. از دستگاه دولت گرفته تا تمام نهاد های که باید رفاهیت مردم را تامین کند برای سرمایه اندوزی بیشتر سرمایه داران ودر خدمت آنان است. تحصیل، صحت، ساختارهای دفاع از حقوق فرد خود یک تجارت عظیم است. این بحث ها چند بار در یادداشت های جداگانه مطرح شده است. حالا وقتی این جوامع سرمایه داری گوش ها رابا شعار حقوق فرد زیر عنوان جامعهء مدنی کر ساخته اند میببینیم که در خود این جوامع باز هم فرد صاحب حقوق و آزادی خود نیست. آزادی افراد این جوامع در حدود نفع رساندن به نخبه گان جامعه یعنی سرمایه داران مشخص شده است. به همین خاطر است که مردم از مزایائی دنیای که میتوانند با مزیت حقوق فرد، فارغ از حکمروائی روانکاه زندگی متحدالمال ماشینی مسلط به احوال خود زندگی نمایند نا آگاه استند. چشم، گوش، هوش وهواس شان به لحاظ در دست داشتن امکانات تاثیر گذاری طبقه ء حاکم جامعه به اشارات بالای های جامعه یعنی خودشان توجیه شده است. مانند اینکه اگر آنان گفتند که مردم عراق دشمن شان است آنها قبول دارند که مردم عراق دشمن آنهاست.

در اینجا لازم آمد تکرار شود در پیشرفته ترین کشور جهان سرمایه داری یعنی ایالت متحده امریکا که با شعار دموکراسی خود را در چشم مردم دنیا رنگ میکند بیشتر ازنام دو حزب سیاسی با بر نامهء همگون در عرصه سیاسی دیگرکدام تشکل سیاسیء عرض وجود کرده نمیتواند. اما اشباحی را که به عنوان دموکراسی برای ما صادر کرده اند برای متفرق ساختن ملت ماست که باید 130 حزب سیاسی وسر دمداران قبیله وی داشته باشیم

به همین منوال امروز با هجوم وتعرض غیر واقعی این مقوله ها ما در کشور خودما مواجه استیم. می بینیم تمام رویکرد های را که زیر تعریف غیر واقعی مفاهیم واژه ها ومقولات عملی میسازند بصورت واضح با منافع مردم وکشور منافات دارد. نیرنگ های بکار گرفته شده که نیروهای استقلال طلب، آزادی خواه، مردم دوست وطندوست، عدالتخواه ومترقی را با بر چسب زدن های تهمت زا به سکون وسکوت بکشانند. از وحدت وهمسوئی آنان جلوگیری نمایند. بالای نیروهای آنان تاثیر وارد کنند. این در حالیست که برای تروریستان ،آدمکشان ، قاچاقچیان ، دزدان رهزنان ، جنگ سالاران برنامه وپلان های تفهماتی ،مذاکرات، سهم گذاری ها طرح میکنند

یکی از این موارد ستیز گرانه، سرکوب اندیشه ها وتفکرات «ایده لوژی» است که در پناه شعار مقوله ای، مدل های خود را در جامعهء ما تطبیق میکنند. گفته میشود که دیگر زمان «ایده لوژی» سپری شده است.آنها از «ایدالوژی» یک تصویر وحشتناک میدهند. در حالیکه «ایدالوژی» جز جمع بندی نظریات در بارهء حقوق، هنر، مذهب، اخلاق وفلسفه چیز دیگر نیست . معلوم نشدکه آیا نظریه پردازان یا ایدالوگ های جهان سرمایه داری ودنباله روان آنها خود شان با فالبینی سیر وتحول جامعه را پیش بینی میکنند ورویکرد های کاری خود را سازمان میدهند؟ ویا اینکه به اساس یک بینش که عبارت ازشیرهء تفکرخود شان در باره مسایل است؟ که همینطور هم است. مگربا آنهم نسبت به دیگران نظریه ستیزی مینمایند

همین مساله که بخش اساسی مبارزهء سیاسی است، متاسفانه بعضی از اندیشمندان دیروز هم در اختیار همین بادِ ( شمال) قرار گرفته اند. اما باید گفت وقتی ما این طرز تاثیر گذاری را برملا میسازیم بدین معنی نیست که باید نظریات خود را با فورمول های آیه وارمطرح نمائیم. اعتقاد ما این است که مقوله ها ونظریات علمی خلاقیت آنرا دارد که ما بتوانیم با شرایط تطبیقی آنرا در جامعهء خود ما مطرح وپی ریزی نمائیم .

حالافکر میکنم همه میدانند برای دفع ورفع پدیده های منفی آنچه که ضروری است سازمان یافته گی سیاسی میباشد. که نیروهای چپ، مترقی وملی مسولیت تشکل آنرا دارند. اما باز هم این سازمان یافته گی نه از راه تحمیل نظریه های آیه وار بلکه از طریق ترک امتیازگیری ها در همه موارد حاصل میشود

اما متاسفانه که این نیرو ها نتوانسته اند در رویکرد های سیاسی این امتیاز گیری ها را ترک نمایند. از جمله انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ذر شرایط خود همگونی همین نیرو های هم اندیش را دست خوش همین امتیاز گیری هاساخت و باعث شد نیرو های هم اندیش را در برابر هم قرار بدهد

عدهء رفقای سازمانهای هم اندیش انتخابات را تحریم کردند وگفتند که انتخابات مشروعیت ندارد.افغانستان اشغال شده است. شرکت در انتخابات مشروعیت دادن به انتخابات و دولت آیندهء است که از تقلب در می آید . عدهء رفقای سازمانهای هم اندیش گفتند که ما به مردم تعهد داده ایم. دربرنامهء کاری ما مسجل است که ما درهمه تدابیر سیاسی شرکت میکنیم واهداف خود را مطرح ودنبال مینمائیم . در اینجا یک تفکر دیگر که پیوند گاه همین دو طرز بینش است به نسبت تاثیر گذاری ( مسوو لین تشکیلاتی) اهمیت داده نشده است که این طرز تفکر نه تنها در پروسه انتخابات تعین کننده بود بلکه در امور رهبری کشور در همین شرایط بحرانی بصورت قطع نیز تعین کننده بود واست که عبارت از وحدت همین نیرو هاست. این تفکر در حالیکه ارایه هردو نظر در بارهء شرکت وعدم شرکت در انتخابات را نظر تاکتیکی میداند، مسوولیت عدم یگانه ساختن این نیرو ها را با درنظر داشت اهداف دورنما ئی آنها بصورت جدی متوجه همین مسوولین تشکیلاتی میسازد. به نظر ماهمانطور که شرکت در انتخابات استراتیژی نیست، تحریم انتخابات هم استراتیژی نیست. اینها شیوه ها واشکال مسالمت آمیز مبارزه ء سیاسی است. که نمیتواند اهداف دور نمائی را تحت سوال قرار بدهد. مگرحالا سوال این است که اگر ما یک حزب واحد ونیرومند میداشتیم. یکی از این رفقا ی رهبری سازمانهای موجود، در ریاست ویا رهبری همان حزب قرار میداشت موقف شان چگونه میبود؟ حالا رفقای مسوولین تشکیلاتی باید به این سوال پاسخ بگویند، که چرا نمیتوانیم وحدت این نیرو ها را بوجود بیاوریم. خوب شد که حد اقل ابتکار شرکت در انتخابات ویا تحریم انتخابات برای همین روز که بازآنوقت رهبر ویا ریس حزب واحد ما آنرا پیش میکشید محفوظ نگداشته نشد، حد اقل این رفقا حرف خود را گفتند وعمل خود را کردند.

همه فریاد کردیم که رفقا وحدت میخواهیم. وحدت بکنید مگر کسی نشنید واگرهم شنید اینکه دلیل نا مقبولی مطرح کرد بهر صورت، بلکه مواردی پیش آمد که سخنان وحدت خواهانه به تمسخر هم گرفته شد وگفته شد کسی به ارفاق اندیشه نشسته باشد که وحدت این حزب وآن حزب را بخواهد

رفقا ی محترم مسوولین تشکیلاتی! نویسنده نه تیورسن است ونه کدام شخصیت معروفِ گذشته وحال. مردم ووطن را دوست دارد. همانگونه که شما دوست دارید. تفاوت این است که آنچه در صلاحیت شما وجود دارد انجام نمیدهید. وما( مجموع رفقای هم اندیش در سازمانهای رفقا وخارج از آن) آنچه میتوانم بکنیم انجام میدهیم. مثل شما اعتقاد داریم اندیشه وعمل استقلال طلبانه، آزادی خواهانه،عدالت پسندانه ومترقی راه نجات مردم ووطن ما ودر مجموع بشریت است. شما، رفیقی را که در سازمان شما عضویت دارد رفیق سازمان خود میدانید وما ایشانرا رفیق ارمان خود میدانیم. به همین خاطر است که هم عملکرد سیاسی قابل نقد سازمانهای را که در آن عضویت نداریم به عنوان سرنوشت مشترک با رفقای هم ارمان مورد انتقاد قرار میدهیم وهم عملکرد های قابل نقد سازمان خود را به اساس همین اندیشه مشترک انتقاد میکنیم. ما اعتقاد داریم که هیچ یک نه به تنهائی مانع وحدت است ونه به تنهائی مبتکر وحدت بوده میتواند. ثواب و گناه هریک مساوی است. یاد تان باشد که پیش زمینه گزینه های تاسیس اتحادیه ها، تشکیل جبهه دمکراتیک سازمانهای چپ ومترقی به روی اعتبار نامه های از روی شرکت جستن در تدابیری مسجل میشود که همین سازمانها ی مورد نظربه همگرائی، پیشکش میکنند . متاسفانه در این خصوص فرصت های زیادی به حدر رفته است. با این حال ما مسولیت احساس میکنیم و مسوول استیم مبارزه وحدتخواهانه خود را ادامه بدهیم، وادامه هم میدهیم. ولذا با احترام وخلوص نیات به شما مراجعه میکنیم، که دیگر راه وحدت نیرو های هم اندیش یعنی رفقای ما را بخاطر امتیاز گیری های بیشتر طولانی نسازید. ما میدانیم که کلید این مساله به هر تقدیر نزد شماست. ما شما رفقا را رهبر قبول داریم شما در میان خود به موافقه برسید که کدام شخصیت از میان شما رفقا رهبر ویا ریس حزب واحد به هر نامی که خواهد بود باشد. اما از آنجا که فرصت ها زیادی از دست رفته است ووضعیت کشور هم وضعیت اضطراری است. با درنظرداشت راه های طی شده در خصوص وحدت سازمانهای رفیق، بطور مشخص به رهبری ن ف د ت ا وح م م ا پیشنهاد مینمائیم :

پروسه وحدت ح م ا ا با ن ف د ت ا که به نسبت انتخابات معطل قرار داده شده بود به مرحله دوم ونهائی انکشاف داده شود. اکنون هیچ مانعی بر سر راه فیصله های هر دو حزب باقی نمانده است. هردو حزب باید آنچه را خود فیصله نموده اند به انجام برسانند. مرحله نهائی وحدت به وضاحت حکم خواهد کرد که تاکتیک ها ی هردو حزب در قبال وضعیت سیاسی کشور در مرحله نهائی وحدت هردو سازمان همگون گردد. ما بیدون هیچ تشویش ووسواس برای فیصله وحدت این دو سازمان رفیق وبرادر رای میدهیم

به پیش در راه وحدت سازمانهای هم اندیش

محمد یعقوب هادی

 


بالا
 
بازگشت