نگارنده: دکتوراندوس م. نبی هیکل

 

 

 

چند سوال

 

چند سوال مهم و حیاتی  در این مقاله مورد بحث قرار داده میشود. این پرسشها برای انتخاب شونده و انتخاب کننده دارای اهمیت است و ممکن است آنها نیز به این سوالها اندیشید ه باشند. درحالیکه صدها سوال رادراین رابطه میتوان پرسید، به چهار سوال اساسی توجه میشود. سوال اول را در رابطه با مشروعیت انتخابات  میپرسیم.زیرا انتخابات عادلانه و شفاف رامپروع مینامند.

 سوال : آیا  انتخابات عادلانه  شفاف  را میتوان انتظار داشت؟

پاسخ: تا آنجایی که به اوضاع و احوال کنونی ا رتباط میگیرد، چنین انتخابات را نمی توان توقع داشت. زیرا  در گام نخست  نفوس کشور بصورت تخمینی تعیین شده است و این تخمین نیز اساس قابل اعتبا رندارد.  دوم برخی حوزه های انتخاباتی   یا تحت حاکمیت حکومت قرار ندارند و یا در آنها هنوز امکان قراهم آوری زمینه های انتخابات فراهم نشده است. سوم برخ زیاد هموطنان مقیم ایران و پاکستان، اروپا و امریکا به دلایل مالی و امنیتی از حق مسلم رای دهی محروم ساخته شده اند. این وضوعات مساله ی مشروعیت انتخابات را مورد سوال قرار میدهد.

چهارم بر شکل دهی اراده ی فردی در روز انتخابات بصورت مستقیم و غیر ستقیم اعمال نفوذ و اعمال فشار صورت میگیرد. ایلیت حاکم از دیرزمان   به تحکیم مواضع خود در  اکثر ولایات آغاز کرده .در ولایات و ولسوالیها حاکمیت جنگسالاران یا   به صلاحیت  رسمی ارتقا داده شده و یا تقویت گردیده است. نیروهای خارجی نیز به روال تحکیم این نظام کمک کرده اند. برخ دیگر از محلات نظام ملوک الطوایفی ملکی و نظامی ارده ی مستقلا فرد را تهدید مینماید. زیرا تحقق اراده ی مستقلانه ر ای دهندگان  در روز انتخابات، آنان را از چنگ ملک، قوماندان مسلح یا چنگ سالار حاکم  آزاد نمی کند. آنان همچنان تحت حاکمیت باقی خواهندماند. تضمینی  در محلات وجود ندارد تا  از این هراس  بکاهد و به مدد رای دهنده ستمکش در محل زر و زور بشتابد. در چنین حالت نه میتوان از عادلانه بودن سخن گفت. تطمیع و استفاده از مجبوریت مردم فقیر نیز به عادلانه بودن انتخابات لطمه میزند.

 جامعه ی افغانی از نگاه سیاسی قطب بندی شده و این قطب بندی دو مشخصه ی  بنیادی دارد. اول اینکه نیروهای دخیل در ین قطب بندی تنها به دفاع از منافع گروپی مصروف اند تا به تحکیم پایه های قدرت  به مدار شخصیت پرستی بپردازند. به این تلاشها رنگ قومی و زبانی داده میشود تا به تلاشهای متذکره کارآیی بخشند. مشخصه ی دوم عبارت از موضعگیری تعصب آمیز نیروها ی فعال در این قطب بندی میباشد. هرگاه ما هریک از عوامل یاد شده را بحیث حلقه های زنجیر در نظرگیریم، مینگریم که این زنجیر در گردن و دستان و پاهای رای دهنده ی افغان انداخته شده است.

 

دادن اطلاعات نادرست برای مردم:  مبارزات نتخاباتی نشان داد که اذهان عامه  با دادن اطلاعات نادرست شکال داده میشود.  این کار بصورت عموم از دو راه صورت گرفته است: از راه وعده هایی که تحقق آنها درمیعاد  معیین ریاست جمهوری  درحیطه ی امکان قرار ندارند و دو دیگر از راه عنوان دستاوردهای دیگران بحیث افتخارات خود و یا تیم خود.  دو مثال برای صراحت موضوع بسنده خواهد بود. ادعای خروج نیروهای خارجی و  اعتبار مجدد افغانستان در جهان و یا  یادآوری 75  هزار محصل و ملیونها شاگرد پسر و دختر بحیث دستاوردهای ایلیت حاکم در چند سال گذشته. در این حالت افراد تا سطح اعداد فرو کشیده میشوند تا به اهداف سیاسی بوانند خدت نمایند. در این حالت همچنان کمیت  بزرگ جلوه داده میشود و  کیفیت از دیده ها پنهان ساخته میشود.

 

حال بر میگردیم به شفافیت انتخبات. شفافیت انتخابات را چند عنصر تهدید مینماید.

1) عدم استقلال کمیسیونهای به اصطلاح مستقل انتخابتی و کمیسیون شکایات انتخاباتی. این دو کمیسیون مستقل نیستند  زیرا  کارمندان آنان انتخابب نبوده و رای اعتماد نیز ندارند. منابع تمویل این کمیسیونها نیز منابع ملی نیستند. از نگاه نورماتیف نیز به دسته بندی لیبرال تعلق دارند. از نگاه قدرت اجرایی نیز این کمیسیونها فاقد صلاحیت اجرایوی اند.   این دو کمیسیون در عمل تا کنون نتوانسته استقلالیت خود را برای مردم تثبیت نمایند. کارکرهای آنها را خواننده خود میتواند مود ارزیابی قرار دهد.

 

2) عناصری ازمحیط انتخاباتی ( آرایش نیروها ی داخلی و شبکه های حمایت کننده) میتوانند از شفافیت انتخابات بکاهند ویا به عادلانه بودن انتخابت آسیب رسانند.  در مقاله "انتخابات: تحدید ها و تهدید ها" که هفته پیش در سایت آریایی منتشر گردید در این مورد با تفصیل بیشترصحبت شده است.

 انتخابات در نهایت امر از یک جعبه ی تاریک میگذرد. این جعبه تاریک درموردی میان رای دهی و شمارش آرا قرار دارد و در مورد دیگر رای دهی و شمارش را احتوامینماید. صلاحیت رای دهی مجدد، شمارش مجدد و عدم تدویر انتخابات به دلیل فقدان امنیت میتوانند هم عادلانه بودن و هم شفایت انتخابات را آسیب رسانند.

 سوال بعدی ا ین است که چه کسی رییس جمهورآینده افغانستان خواهد شد؟

 پاسخ به این سوال   کار آسانی نیست، مگر دو دست از عوامل تعیین کننده  نتایج  انتخابات را میتوانیم از پیش شناسایی نماییم.

1) عامل خارجی :

عامل خارجی در درازای تاریخ کشورما بصورت آشکار و غیر مریی نقش تعیین کننده را در تعیین سرنوشت بازی کرده است. این عامل در حیات سیاسی- نظامی و اقتصادی افغانسان نقش فعال و هدایت کننده دارد وکلید ها را در این عرصه ها در دست دارد. در انتخابات کنونی نه تنها نامزدان ریاست جمهوری ، بلکه قدرتهای ذینفع رقابت مینمایند.

2) عامل داخلی : در بخش عامل داخلی توده های ستمکش در شرایط محاصره ی نطامی و اقتصادی بسر میبرند. برای لحظه ای فکر کنید که این ملت تحت محاصره باهجوم سیاسی، نظامی ،مالی و اطلاعاتی روبرو اند ، در حالیکه سره و ناسره کردن همه  اطلاعات و مقاومت در برابر تهاجمات نامبرده برای آنان یکسان ساده نمیباشد. تهاجم سیاسی در برگیرنده ی تعلقات سیاسی  و ملاحظاتی اند که سازمانهای سیاسی و هواداران آنها درنظر میگیرند. تهاجم نظامی  شامل فعال شدن جنگ سالاران و قوماندانان در محلات تحت حاکمیت شان برای دفاع از صلاحیتهای دست داشته میباشد و تهاجم مالی عبارت از تطمیع مردم و سربازگیری از میان مردم میباشد. درتهاجم اطلاعاتی، اطلاعات سره و ناسره، اغوا گرانه و مغشوش کننده در رابطه به نامزدان به خورد مردم داده میشود تابر اذهان مردم اعمال نفوذ نمایند.

این دو دسته از عوامل چهارچوب خوبی را برای ارزیابی بدست میدهد. ریس جمهور آینده نتیجه ی مصالحه  میان نیروهای متذکره خواهد بود، زیرا دسته اولی به مجری برنامه ها نیاز دارد که از مشروعیت دموکراتیک برخوردار باشد. این هدف را در شرایط کنونی (که مشخصات آن در این مقاله در خطوط اساسی تذکر یافته) چگونه میتوان به دست آورد؟

بدون شک تنها مردم میتوانند  با تغییر در نفسهایشان( آیه ی 13 سوره الرعد پاره ی 11) به حالتی تغییردهند که گرفتار آن ا ند.

سوال: آیا میتوان تغییری را امید داشت و در کدام عرصه ها؟

جواب: بلی باید به تغییر امیدوار بود. این تغییر در گام نخست ناشی از اراده ی عامل تمویل کننده و تصمیمگیرنده در سرنوشت افغانستان کنونی خواهد بود. در جایگاه دوم جامعه افغانی آبستن یک تحول کیفی خواهد شد هرگاه چنین تغییر رونما نگردد.  زیرا  از یکسو برای مردم ساختارها و گردانندگان ساختارهای سیاسی حاکم یکبار دیگر از امتحان ناکام بیرون آمده اند و از سوی دیگر مبارزات انتخاباتی بحیث فرصتی طلایی  آگاهی سیاسی مردم را از حالت با  ا لقوه به حالت با ا لفعل درآورده و بسیج کرده است.

نیروی سومی از لابلای قطب بندیهای سیاسی ناکام شکل میگیرد که به سود منافع بزرگ ملی میاندیشد.

نیروهای سالم ملی باید همه ی  توانایی شان را به انتخابات پارلمانی آینده معطوف دارند تا بتوانند از مردم و حقوق آنان دفاع نمایند، زیرا مردم و نمایندگان آنان عصاره ی دموکراسی را میسازند و هر گونه صلاحیتی از آنجا مشروعیت کمایی مینماید. این کار به تحکیم موکراسی کمک خواهد کرد.

 

 

پایان

 

 


بالا
 
بازگشت