مهرالدین مشید

 

انتخابات ریاست جمهوری به مثابۀ "دور باطلی" از وامانده گی های دیرپای مردم افغانستان

بحث بر سر انتخابات ریاست جمهوری آیندۀ افغانستان کلافۀ سردرگمی راماند که هر روز با نزدیک شدن زمان انتخابات هر آن پیچیده تر گردیده و آرایش انتخاباتی در فراز و فرود تصمیم های شکننده و بی باورانه شخصیت ها و گروههای صاحب قدرت و سایه بانهای آن ها در سایه روشن سیاست های امریکا و اروپا هرروز رنگ دیگری به خود میگییرد و هرآن با سبک و سنگینی های تازه معادلات جدیدی از ایتلاف های ناپایدار را شکل می دهند . در فضای سیاسی مبهم و ناپیدای افغانستان چنان سیاستمداران افغان در دام وابستگی ها اسیر شده اند ، زیر شلاق سیاست های غرب پشت و پهلو میزنند که با از دست دادن هویت خود نه تنها برای مسخ خود ؛ بلکه به مسخ ارزش های دینی و تاریخی خود نیز دست می یازند .  در زیر چوگان سیاست های جنگ  طلبانۀ غرب با باری از تبلیغات دموکراسی و حقوق بشر خواهانه هر آن خورد تر شده ، قربانی سنت شکنانۀ نا آگاهانه و نابهنگامی گردیده  و به نسبت نداشتن آگاهی های دینی ،  تاریخی و ارزش های واقعی نظام مردم سالاری و با پاشنه زدن بر بساط  فرهنگی  خود برای خارجی ها دهن کجی مینمایند و برای رسیدن به اسکان قدرت بصورت بی شرمانه یی به نفع بیگانه ها یدک کشی مینمایند . اینها چنان در فضای از خود بیگانگی از خویش بریده اند و با دشمنان مردم افغانستان آمیخته اند که حتا ملاک های شناخت را برای ارزش یابی از دست داده و در اصل ملاکی برای سره وناسره کردن ارزش ها وناارزش ها را نیز ازدست داده  اند . با گم کردن ملاک های ارزش حتا قدرت این را هم از دست داده اند که برای چه کسی و چه نیرویی یدک کشی نموده و قافلۀ شکستۀ کشور را به کدام ساحلی به پیش بکشانند . اینها آدمهای معتاد بدتر از هرویینی های بیچاره  را مانند که اعتیاد بیش از حد به قدرت چنان پردهها ضخیمی را برچشمان آنها افگنده و ذهن آنها را به تار های غفلت آفرین عنکبوتی بسته است که جز دغدغه یی برای رسیدن به قدرت به چیز دیگری نمی اندیشند . چنان راه گم شده اند که نمیدانند با چه شخصی یا گروهی  بپیوندند و با چه گروهی  ایتلاف نمایند . برای اینها در این پیوستن ها و ایتلاف ها معیارفکری و محک باوری یی  وجود ندارد که طرف مقابل متمایل به اندیشه های چپ است و یا راست و یا اینکه به چه جنایتی و  خیانتی دست زده است  و از چه سابقه یی بهره مند بوده است .  آشکار است ،  اینگونه شکم نگریهای منافع محور برای آنهایی بدور از احتمال نیست که پرش به سکوی قدرت را فراتر از هر چیزی تلقی میدارند .

به این ترتیب بازی های سیاسی پشت پرده هر روز در کشورما پیچیده تر و پر چالش تر میگردند و بازیگران سیاسی درگیر تاراج غنیمت ها در کشور هر روز چهره عوض میکنند و به مثابۀ حیوان "تانژیرو" گاهی درنقاب شیر و زمانی هم در سیمای روباه رخ مینمایند .  دستخوش چنان تغییرات گسترده شده و به بیماری روزمره زده گی های علاج ناپذیر سیاسی روبه رو شده  اند که یارای نفس کشیدن کردن و قامت راست کردن  را هم از دست داده اند . سیاستمداران کشور را جاذبۀ رسیدن به  اسکان "قدرت شکننده و سخت بیمار کابل" چنان دست و پاچه گرداینده است که درد بیدرمان تند مزاجی ها و گرم مزاجی های  دردناک را با گوشت و پوست ناگزیرانه لمس نموده  ، با بیتابی تمام هر آنگاهی که به شدت به زمین می افتند و با همان شتاب از جابرخاسته و به هوای سوار شدن برسکوی قدرت بدون آنکه نفس های خود را تازه نمایند ، پرشتابتر از گذشته به پیش می تازند . با از سرگیری بازی های تازه و بستن معادلات  جدید سیاسی فعل و انفعالات تازه ییرا در رگه های  جریان های سیاسی کشور میدمند و با گزینش پرامتر های نو به نو هر روز معادله ییرا می شکنند و معادلۀ دیگری را از سرتوزین مینمایند تا باشد که در معادله یی  جای مناسب بروفق مراد برای خود دریابند . دریغا که معادلات زیادسیاسی  را بسته کنند و بهم زنند و هیچگاهی موفق نگردند که " طرحی نودر اندازند " و چه باشد که می خوشبختی و رفاه را به کام ملت دردمند افغان بریزند .

اینها درواقع آن وامانده گان سیاسی هستند که به باور کامل پناهگاۀ مردمی خود را ازدست داده و بیدرانه و شتابزده برای پرکردن بیشتر شکم های خود با خور و فش های سیرناپذیر با آرای مردم مانور مینمایند تا باشد که قرۀ فال به نام این دیوانگان قدرت زده شود

در واقع معنای وجودی و ذاتی ایتلاف و اتحاد برای اینها مفاهیم پیش پا افتاده و قرار دادی جلوه  مینمایند ،  نه تنها اهداف مقدس و خوبی را قربانی خواست های گروهی و ایتلافی میسازند ؛ بلکه اهداف خوب و انسانی ییرا نیزبد ترین وسیله برای رسیدن به اهداف نادرست و ضد ارزشی یعنی تکیه زدن به اسکان قدرت پوشالی و دست یافتن به سکوی ثروت های باد آورده قرار میددهند تا باشد  که شماری از آنها ثروت سالاری های افسانه یی خویش را بار دیگر در سایۀ شوم قدرت بپوشانند و برای افزایش آن افسانه های ناشنیده و ناگفتۀ دیگری را سر وسامان بدهند و روزنامه نگاران خارجی با استفاده از فرصتی دیگرتشت رسوایی های فساد مالی آنها را از بام به زیر افگند . 

تا بار دیگر روزنامه های واشنگتن پست وهرالدتریبیون (1) با اشاره به این گزارش  قبلی خود  :   درافغانستان برای اشغال هرپست فرماندهی پولیس دست کم صدهزاردالر، برای اجرای قباله یی 25 هزاردالروبرای انتقال کاروانی باید 6هزاردالررشوت پرداخته شود و افزوده است که دراین فساددست کسانی بیشتردخیل است که درشیرپورکاخهاوویلاهااعمارکرده اند وعلاوه کرده است که دارنده گان کاخهای شیرپورراازجمله کسانی اندکه دست آنهاتاشانه دراین فسادغوطه وراست . این روزنامه هاامریکارابه نقد گرفته اندکه چگونه دولت فاسدی رادرافغانستان موردحمایت خودقرارداده است ؟ وحتااوبامارییس جمهورجدیدامریکاراهشدارداده اند تارویکردتازه یی رادراین کشوردرپیش گیردودرغیراین صورت اوناگزیرخواهدبودتادراین کشوردربرابردوجبهۀ خطرناک یکی  فساداداری ودیگری طالبان قامت راست نماید. درحالیکه هردوجبهه کمرسلف اوراچنان خمیده کرده است که اوباماراناگزیرکرده است تادراین رابطه احتیاط رادرپیش بگیرد.

 و روزنامۀ نیویارک تایمز(2)  هم با اشاره به این  مقالۀ  خود  زیرعنوان "درافغانستان همه چیزقابل فروش است" : بوی فسادبه صورت قوی ازکابل به مشام میرسد، البته ازمنطقۀ شیرپورنیز . قبل از2001 این منطقه دارای دامنه های تپه دارومشرف برمنطقۀ مجلل وزیراکبرخان بود. امروز، شیرپوربه ناحیۀ پرزرق وبرق باعمارت های بلندمبدل شده که ارزش آن به صدهاهزاردالرمیرسد. مردم به این خانه ها" خانه های موادمخدرمیگویند" به شوخی مردم شیرپوررا"چورپور" که معنای ادبی آن شهرغارت وچپاول است ، خطاب میکنند.

نکته ییکه تااکنون نیزدربارۀ شیرپوربرجسته است ، این است که بیشترصاحبان آن رامقام های دولتی تشکیل میدهندکه  معاش سالانۀ شان کفاف چندروززنده گی رانیزدراین جانمی نماید.

یکی ازعمارت هادارای سه منزل ، چندین اتاق ،بالکون های کلان – متعلق به عبدالجبارثابت ، لوی سارنوال سابق یادادستان سابق کل کشوراست که جهادعلیۀ فسادرااعلان کرده بود. بعدازاخراج ازپستش فلم ویدویی ازاوبه نشررسیدکه دراتاق کژومژ میشدوگپ های نامفهوم میزد . معلوم بودکه سخت نشه است . وی اکنون درکانادازنده گی میکند که  خانه شیرپورش 5 هزاردالردرماه آمادۀ کرایه است

یکی ازعمارت های بسیاربزرگ – دارای ستون های یونانی وفواره های بلند آب – مال قوماندان امنیۀ کابل ، ایوب سالنگی است . شایددرماه 11هزاردالرکرایۀ این عمارت باشد. میزان معاش آقای سالنگی نامعلوم است ؛ ازرییس جمهورحامدکرزی ، 600 دالردرماه است .  به نوشتۀ این روزنامه آقای اشرف غنی نیزنقشه ییرا برای شیرپور پیشنهادکرده بود ؛ اماموردپذیرش قرارنگرفت. وازقول آقای یاسین عثمانی رییس ادارۀ جدیدمبارزه بافساداداری نوشته است " فکرمیکنم که پول این خانه هاغیرمشروع است ".

درآخرین تحلیل این روز نامه پول رامیزانی برای جمیع ارزش ها در افغانستان خوانده است . همه ارزشهاییکه خیلی ناجوانمردانه با پولی بنام "رشوت" موردمعامله قرارگرفته اند.

گزارش های تازه و دست اول را از حکومتی تهیه نمایند که فساد در آن به مراتب پرزرق و برق تر از امروز خواهد بود و تاراج ها و چپاول ها شاخدار تراز امروز چشمان  مردم را به خود خیره خواهد نمود که دست دزدان در آن حکومت یک آستین درازتر از آستین های امروزی آنها خواهد بود .

از چانه زنیهای پیدا و پنهان بازیگران انتخابات ریاست جمهوری افغانستان هویدا است که آیندۀ این انتخابات به کجا ها می انجامد . به باور مردم ما بازیگران سیاسی انتخاباتی کشور چنان در گیر اهداف خود اند که نه چندان درد مردم دارند و نه هوایی برای درد مردم داشتن در سر آنها وجود دارد . نه تنها از مردان آهنین عزم و مصصم و با اراده بریده اند ،  فرسنگ ها از آنها فاصله گرفته اند ، دیوار های شکست ناپذیری میان افکار خود و افکار آنها ایجاد کرده اند ،  با انسان سالاری ها بدرود گفته ،  هرگونه پیوندی را با آنها بریده وجمیع رشته ها را بسوی  آنها گسسته اند . شاید شماری از اینها با حرافی ها  و بلند برداشتن تصویر ها ویا قراردادن تصویر های آدم هاییکه هنوز خوبی ها ی نزد مردم ما از خود برجامانده اند ، به گونه یی با فضل فروشی های فضولانه وفخر پردازی های بی مایه راۀ خویش را بسوی افق های خونین  آنها بکشانند . در حالیکه تفاوت از کجا است تا به کجا و چه قدر فاصله است میان آنهاییکه با نگرش ها ی مافیایی گاهی دم از قدرت میزنند وزمانی بر روی زمین های عامه و دولتی شکم می افگنند و با تفنن ها و ملعبه ها بزرگترین ارزش ها را د ر پای بی ارزشی ها می ریزند .

این در حالی است که دامان پاک و درخون غلتیدۀ میهن از سیاستمداران مستقل و توده یی تهی شده و به تاسی از سیاست های انسان دشمنانه  و سیاست های مردم ستیزانه و مزدور ستایانۀ غرب برای جوسازی های سیاسی و جای پای پیدا کردن برای عمال آنها به بهانۀ قلت شخصیت (قحط الرجالی) ، شخصیت های خوب از صحنۀ فعال سیاسی کشور بدور زده شده اند ویا  در صحنه هم  اگر حضور دارند ، چنان در رنج زنده گی شانه روزی دست و پا میزنند که پی لقمۀ نانی سرگردان هستند و چنان مصروف اند که  حتا فرصت" سر خاریدن را ندارند" چه رسد به اینکه بدون هرگونه امکانات آمادۀ رقابت های انتخاباتی  شوند . و با آنهایی به رقابت بپردازند که حتا دستان هر مافیایی را از مافیایی سیاسی تا مافیایی زمین و مافیای مواد مخدر از پشت بسته اند . گذشته از اینکه شماری از اینها از دزدان سر گردنه و اختطاف گران هم باجگیری مینمایند . برای بقای یک نظام مافیایی چنان مشتاق اند که از تن دادن به هر وابستگی یی هراس ندارند ، از بی شرمانه ترین زد وبندها هم اندک ترین هراسی به دل راه نمی دهند و عزیز ترین ارزش های را قربانی آن مینمایند . پس شخصیت های خوب ملی را چگونه ممکن خواهد بود که در بازار رقابت اینها داخل شوند .

از سرگوشی های آشکار و پوشیدۀ انتخاباتی فهیمده میشود که چه زد وبند های مضحکه یی میان کاندیدان وحامیان آنها ادامه دارد و هر روز صفی می  شکند و صف تازه یی ایجاد می شود . این صف بندیها و صف شکنی ها بیشتر برسر تقسیم غنایم و سهمگیری در شرکت مشترک المنافعی بنام دولت است که بیشتر با دست و پابینی خارجی ها و امر ونهی بیگانه ها صورد میگیرد تا باشد که با گوشۀ چشمی نگریستن از سوی آنها زد وبندهای خویش را سر وسامان بدهند .  یک روز صدایی بلند می شود که جبهل ملی کاندید خود داکتر عبدالله را اعلام کرد ، روز دیگر  اعلام می گردد که محمد محقق ، سید نورالله سادات با تاسیس ایتلاف جدید کاندید تازه ییرا برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی مینماید و روز دیگر صداهایی به گوش میرسد که محقق ، سادات ، ارغندیوال و احمد ضیا مسعود در  صدد تشکیل ایتلاف تازه یی اند تا کاندید خود را برای انتخابات ریاست جمهوری کشور معرفی نمایند . این است گوشه یی از نمایش گروهی از احزاب راست و چپ که خود را از کاندیدان غرب گرا جدا می خوانند گر چه وضعیت انتخاباتی و کاندیدان آنقدر مغشوش است که پذیرفتن مرزی به نام غرب گرا ها ، جهادیان قدیم و کمونیست های سابق مارکسیستی ومائویستی غیر قابل باور به نظر میرسد ؛ زیرا بر صف بندیها بیشتر سلیقه های شخصی سایه  افگنده است که برای ادارۀ کشور فاقد هرنوع برنامه اند و هدف اول اینها را دستیابی به قدرت تشکیل میدهد  . بنابر ترکیب معجون و شکنندۀ گروهها از برنامه و چگونگی ساختاری نظام خبری نیست . هرگاه این مسأله مطرح  گردد در این صورت احتمال جذب گروپهای چپ به راست و از چپ به راست کمتر و تنش های ایده ئولوژیک بر فضای  انتخابات سایه می افگند که این رقابت های انتخاباتی را وارد عرصۀ تازه یی نموده و پیشکش کردن کاندید نیرومند را از سوی ایتلاف های گوناگون  به چالش میکشد . این مصلحت  در واقع راه را برای همه باز کرده است که تا آخر برای ایجاد ایتلاف های نو به نو تقلا نمایند  . این موضعگیری را که بهتر است " شکم بینی " نامگذاری کرد تا مصلحت بینی  که هدفش هرچه ویران کردن افغانستان است نه ایجاد صلح و  ثبات و تامین رفاۀ اجتماعی در این کشور که سیراب  کردن عطش روزافزون قدرت گروهی در محراق دید آنها قرار دارد و بس .

به گزارش رسانه های کشور اکنون دو گروۀ انتخاباتی وارد عرصۀ انتخاباتی افغانستان شده اند و از همه شگفت آور اینکه هیچکدام تا اکنون برای تامین صلح و ثبات در کشور برنامۀ مشخصی را اعلام نکرده و از مشی اساسی خود برای ادارۀ کشور در آینده چیزی نگفته اند . هیچ کاندیدی تا کنون اشاره یی هم به سیاست خارجی و داخلی خود ننموده ، از طرح های اقتصادی و ابتکارات سیاسی  خود حرفی نگفته است  و موضع خویش را پیرامون حضور نیرو های خارجی در افغانستان و رهایی  این کشور ازبحران عمیق و ر و به گسترش نظامی و سیاسی ابراز نکرده است  و شاید هم این از روی احتیاط باشد تا مبادا خمی بر ابروی حامیان خارجی انتخابات بوجود آید و کار دگر گونه شود و شانس های رسیدن به مقام به چالش کشانده شود  .  یا اینکه هر کاندید دورنمای انتخاباتی را در موجی از ایتلاف های زود هنگام دیگر تلقی میدارد  . البته به این امیدواری که در صورت شکست در مبارزات انتخاباتی راههای ورودی خویش را برای رسیدن به قدرت باز نگهدارد . شکی نیست که شماری از کاندید ها در کاندید شدن خویش سهم خویش را در نظام آینده به گونه یی تثبیت مینمایند .

 

 آنچه که کاندید ها تاحال گفته اند زیاد تر از یک گفتمان به اصطلا ح " زرگری" نیست  که در سفتن های آنها جز یک مشت حرف های انتقادی بر ضد نظام آنهم اضافه تر از جلب تمایل و نگاۀ گوشۀ چشمی غرب و امریکا به سوی آنها نبوده است  ؛  نظامی که اکثر این عالیجنابان دیروز گرداننده گان گوش به فرمان آن بودند ، چیز دیگری نبوده است تا باشد که توجۀ غرب بویژه امریکا را به خود جلب نمایند  . در حالیکه غرب عامل اصلی بسیاری از دشوار های حکومت کرزی بوده است و بی تفاوتی های غرب و همنوایی آن با حکومت کابل  مبنی بر سپردن امور افغانستان به مشتی از خارجی ها به نام مشاورین  و یا ورود افغان های فاقد هرگونه تخصص از آنسوی اوقیانوس ها بعد از انجام شاقه ترین کار ها در هاله یی از زد و بند های شخصی و دولتی مقامات کابل و غرب به نام متخصص به  این کشور ، عامل اصلی بربادی ها وناکامی های حکومت کرزی است که تمام کمک های خارجی به مردم افغانستان در یک شبکۀ مافیایی حیف و میل شدند  ؛ شبکۀ عنکبوتی ییکه حامد کرزی بوسیلۀ عنکبوت های زیرکی آنرا بافته است و مهارت استثنایی برای مکیدن خون مردم دارند . کمتر کسی شانس ورود به آنرا پیدا مینماید واگر وارد هم شود باید بصورت فوری با یک زهر پاشی در شبکه هضم گردد . در غیر آن فصل ناخوشایندی را به مثابۀ " ماۀ عسل سیاسی" بگذرانند و بس .

هر دو گروه در واقع دور باطلی از سیاست بازی ها را سپری مینمایند که انجامش به گفتۀ کلامی ها ماندن در "دور باطلی" بیش نیست . هر دو گروه برای رسیدن به قدرت کشتی توفانزدۀ کشور را بسوی سیاست های امریکا یدک کشی میکنند ، باوجود انتقاد های نرم گاهی به گونۀ مرموز وکنایه آمیز از ترس  آنکه مبادا انتقاد ها به آبروی زمامداران غرب و کاخ سفید بر خورد ، خیلی محتاطانه عمل میکنند ؛   زیرا شماری از  اینها بعد از طی کردن سفر دور دینا و آستان بوسی مقامات کاخ سفید هنوز هم منتظر اند که امریکا علیرغم "انکار از حمایت از کاندید مشخص و تایید رقابت سالم وشفاف" با ایمای زیرکانۀ سیاسی به سوی کدام یک نگاۀ لطف آمیز می اندازد . از همین رو نمی خواهند با پرداختن به انتقاد از یکدیگر آخرین دیوار های اتصالی را فرو ریزند و راۀ آشتی ها را برای ایتلاف های جدید به کلی ببندند . کاندید ها با سیماهای گوناگون در واقع از یک یخن سر بلند مینمایند و چانه زنیهای سیاسی آنها هم خاک اندازی یی بیش به    چشم مردم نیست . هرکدام منتظرفرصت اند که تا دروازه ایتلاف شکنی ها  وایتلاف سازی ها  باز باشد تا  با شکستن دیوار های نفوذ پذیر ایتلافی ،  ایتلاف  جدیدی را شکل بدهند . کاندید ها    چنان یک دست اند که حتا یاددهانی آنها حرف تکراری یی بیش نیست  . 

گفتنی است که درکنار شماری کاندیدان  دو تابعته چون جلالی ها و غیره که ازغرب باری به افغانستان  برگشته اند و با اخد مقامی به اصطلاح به مقام غسل تمهید نایل آمده اند ، کاندیدان به ظاهر خاموش ؛ ولی پرروی و  پرهیاهویی و حتا کودتاچی چون خلیلزاد را  به نوشتۀ روزنامۀ "ماندگار"(3)به نقل  از پایگاۀ خبری " سنترآسیا"  : " زلمی خلیل زاد امریکایی افغان تبار، در اخیر تلاش هایی را برای کودتاه در افغانستان آغاز کرده است. "  و یا به نوشتۀ روزنامۀ "ویسا" (4)به نقل از پایگاۀ خبری یاد شده " زلمی خلیلزاد دافغانستان په اساسی قانون کی بدلون غواری "  هم نمی توان از نظر افگند  . وی  برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری افغانستان به تبلیغات خاموشی پرداخته و با گردهمایی های در دوبی و جاهای دیگر به گونه یی علاقه اش را برای  این مقام ابراز کرده است .  شاید هم این گزینۀ اصلی امریکایی ها باشد که هم با کمپنی های نفتی بونیکال حامی قبلی طالبان راه دارد و هم با زمامداران کاخ سفید میانۀ خوبی دارد ، گذشته از اینکه او یگانه افغان امریکایی است که در پست های بلندی  در دولت امریکا ایفای وظیفه نموده است .  و از سویی هم از طریق خویشاوندی با جنرال عبداللطیف (رییس عمومی امور سیاسی در زمان کارمل ) برادر داکتر عبدالله به گونه یی خود را خویشاوند جبهۀ متحد ملی گردانیده است .  بعید نیست که این هم تکان مثبتی  در انتخاب او از سوی جبهۀ متحد ملی باشد .  با انتخاب او که جبهۀ متحدملی از هم پارچه شد  و شاید تکانهای دیگری هم این جبهه را تهدید نمایدحالاکه قسیم فهیم از جبهۀ ملی فاصله گرفته است و راۀ خود را به امید معاونیت بسوی کرزی کوتاه کرده است .  در حالیکه وجود او بحیث معاون درکنار کرزی جز یک چالش انتخاباتی  و باری گرانسنگ بر فساد اداری او چیز دیگری نخواهد بود که اتهامات وارده بر فهیم از شانس انتخاب کرزی  هم خواهد کاست . در حالیکه اکنون در بازار مکارۀ  سیاسی کشور کرزی با وجود فساد بیش از افزونش  نسبت به کاندیدان دیگر دست بالاتری دارد و توانسته است تا اندکی از خشم امریکایی ها نسبت به خود بکاهد .

  به  قول فهیم  اسماعیل خان و احمدضیا مسعود هم در زمان انتخاب داکتر عبدالله درنشست جبهۀ ملی حضور نداشته اند و ازسویی دیگر داکتر عبدالله که سابق عضویت جبهۀ متحد را نداشت و از سفر امریکا برگشته است و هنوز آشکار نیست که با همرکابان سفر امریکای خود چون احمد زی ، شیرزوی  و جلالی چه قول و قرار های گذاشته  است و تا زمان انتخابات در چه محور های دیگری حرکت خواهد کرد ، و چه موقعیت های جدیدی را اخذ خواهد نمود . ازهمه مهمتر اینکه با حامیان کنونی خود وارد چه بازی یی خواهد شد و به چه میزانی به این وصیت هفته نامۀ مجاهد  (5) " آقای عبدالله در پهلوی تدوین سیاسیت دولت آیندۀ خود باید ملتفت باشد که در  جامعۀ افغانستان مردم سالاری تجربۀ جوان بوده و ساختار های سنتی قدرت وجود دارد که شماری از مردم ترجیح میدهند که رهبران شان به جای آن ها تصمیم بگیرند ، بنابراین جلب حما یت رهبران اتنی و محلی اهمیت فروان دارد . "وفا دارخواهد ماند و یا خیر . اینها همه به مثابۀ پیش تکان هایی است که جبهۀ متحد ملی  وتصمیم های او را در آینده به ابهام کشانده و زیر ساخت های تشکسلاتی آنرا متزلزل تر میگرداند .

 

این درحالی است که امریکایی ها مدعی بیطرفی در انتخابات افغانستان هستند .  جرفی که کمتر میتوان به آن باور داشت . برای امریکا چگونه ممکن است ، از کاندید پیروزی در انتخابات آیندۀ افغانستان پشتیبانی نماید که پیرامون استراتیژی این کشور در افغانستان هم نظر زمامداران کاخ سفید نباشد و در اینصورت چطورممکن است که امریکا ملیارد ها دالر را در جنگ افغانستان به مصرف برساند . از اینرو پذبرش بیطرفی امریکا  در انتخابات آیندۀ افغانستان ساده انگارانه خواهد بود . آنهم در آشفته بازار مکارۀ سیاسی افغانستان که هر روز از کوچه یی کاندیدی سربیرون کرده ، علاوه براهداف سیاسی ، برای  رسیدن  به اهدافی چون شریک شدن در قدرت آینده و بدست آوردن پول از ملل متحد و ومراجع دیگر ، دعوای تاج وتخت کابل را مینماید  . در حالیکه افزایش کاندید ها علاوه بر بحرانزایی های بیشتر ، در کنار ایجاب آماده گی های امنیتی و مصارف مالی بیشتر سبب  تقسیم آرا  و موکول شدن انتخابات به دور دوم خواهد شد  که هزینه های انتخاباتی را نیزبالا میبرد . بنا براین امریکا در همکاری با جامعۀ جهانی ناگزیر است تا در این رابطه بی تفاوت نباشد .  

دراین شکی باقی نمی ماند  که در انتخابات ریاست جمهوری آیندۀ افغانستان نقش پیدا و پنهان امریکا را نادیده گرفت و گفته می توان که در این کشور حرف اول و سخن آخر تایید هر کاندیدی را باید امریکا بزند ؛ زیرا تعیین کنندۀ مهرۀ اصلی و بازی انتخاباتی در کشور امریکا و یازیگر اصلی هم این کشور است . از همین رو کاندیدان گروهی و کاندیدان مستقل ریاست جمهوری افغانستان هرکدام به نحوی چشم بین امریکا اند و این چشم بینی ها وابستگی هر کاندیدی را به امریکا  حتمی گردانیده است  . کاندیدان بیچاره در یافته اند که برای انتخاب آنها بیشتر رای  مثبت امریکا تاثیر گذار است تا رای مردم افغانستان و این نشاندهندۀ عمق فاجعه در افغانستان بحرانزده است . این وابستگی شامل حال صد گروۀ سیاسی کشور است که به نحوی بوسیلۀ امریکا بوجود آمده اند و توسط امریکا و غرب تمویل میشوند ؛ زیرا اینها در زیر سایۀ سنگین نظامی غرب و امریکا در افغانستان بوجود آمده اند . این وابستگی بسیاری از گروهها و شخصیت ها این گمانه زنیها را برانگیخته است که شماری از متحدان سابق کرزی که به ظاهر از او   جدا شده و خود را بحیث کاندید های مستقل و گروهی معرفی کرده اند ؛ ممکن به اشارۀ امریکا در یک چرخش مضحکانه به نفع او حرک نمایند . بار دیگر سرنوشت مردم ما در "دور باطلی" قربانی اهداف غرب و امریکا و حامیان او شود و در این دور باطل روزگار نامیمونی را بازهم به تجرۀ ناکام بگیرند .

 

نبود دورنمای روشن در این انتخابات وناتوانیهای بیش از افزون کاندیدان برای حل مسایل اساسی و اصلی کشور مردم را چنان نا امید و کم علاقه به آن گردانیده است که روند انتخابات در کشور جز نقل محفل چند شخص و چند گروۀ سیاسی یی بیش نیست  و خیمه شب بازی های انتخاباتی هم در نهایت ناگزیری ها رسانه ها را هم به اصطلاح از "بی مضمونی" به دنبال خود کشانده است تا با نوشته های به گونۀ " طایلات  لاطایلات" صفحات خود را سیاه نمایند . من این انتخابات را چنان بی هدفانه و مسخره نگریسته ،  تلقی یی بیشتر از یک خیمه شب بازی نمی توان از آن داشت و  هرنوع امیدواری را برای تامین صلح و استقرار ثبات در زیر چکمۀ نظامیان خارجی در افغانستان به این زودی ها ناممکن میدانم .  اوضاع سیاسی کشور چنان مبهم و وهم آلود به پیش میرود که حتا ارایۀ راۀ حلی  برای آن بعید به نظر میرسد .  در شرایط کنونی کشور که فاصلۀ اختلاف میان دولت کابل و مخالفان آن  آنقدر زیاد است که نزدیکی این فاصله را هیچ طرحی نمی تواند ، تضمین نماید . چه رسد به اینکه کاندیدان بیچاره که در اصل حرفی برای گفتن به مردم ندارند ، راۀ حلی را برای معضلۀ کشور ارایه کنند ،  بتوانند افکار عامه را به نفع خود جلب نموده وانتخابات ریاست جمهوری از این حالت مردم بی تفاوتانه اش تحرکی ببخشند . تا حال برای مردم افغانستان انتخابات ریاست جمهوری آینده جز مبارزۀ قدرت برای چند نفر چیز دیگری تلقی نمی شود ؛ زیرا مردم در پشت این انتخابات هرگر رفاۀ خود را پیش بین نیستند . تنها دستانی را در عقب پرده های رنگارنگ به تماشا گرفته اند که با بازی های خطرناکی در پشت پرده از آنسوی اوقیانوس ها در لندن و واشنگتن گودی های   کوکی یی را زیر نام کاندیدان انتخابات ریاست جمهوری انتخابات آیندۀ در افغانستان به حرکت در آورده ،  سرنوشت آنها را خیلی دردناک و سخت نامردانه به بازی  گرفته اند و خویش را در بحبوحۀ بازی های پشت پردۀ انتخاباتی در دامی از وابستگی های وقار افگنانۀ سیاستمداران افغان وامانده ، نگران و سرگیچه مشاهده مینمایند وبس .

مردم افغانستان میدانند که بنابرنبودحاکمیت ملی وحضورنیروهای خارجی درکشوررسیدن به اهداف انتخاباتی امری استثنایی است که بصورت واقعی پاسخگوی نیاز های ملی و تاریخی کشور شان باشد ؛ زیرازمانی دست یابی یه این مامول ممکن است که جامعۀ جهانی با چرخشی عمیق سیاسی برای  حل اوضاع سیاسی افغانستان اقدام هوشمندانه نماید تاجامعۀ جهانی درمحورمنافع خوددست کم به منافع ملی ماهم توجه نموده و با پایین آمدن از استراتیژی های تمامیت خواهانه و بلند پروازانه .درازراۀ دشوار مردم افغانستان را کوتاهتر نمایند .  البته نه آن تصامیمی که به مثابه کنفرانس دمبریدۀ بن باری گرانسنگ تر را فراراۀ مردم ما قرار بدهند که به گونه یی بازهم به خلع سلاح ملت ما بینجامد. در نتیجه  منافع ملی ماقربانی مانورهای تنگ ، محدود وخودمحورانۀ کشورهای فیصله کننده شود که  عواقب آن جزبرپایی نظامهای ضعیف ، تحمیلی ، دیکتی شده وفاقدپایگاۀ مردمی خواهدبودکه ره آوردآن جزفاجعه وبحرانهای مضاعف چیزدیگری نخواهدبود.

 

 

 

 

منابع و رویکرد ها :

 

1-        رادیوآزادی ، 3 جنوری ، اخبارصبح

2-        درافغانستان همه چیزقابل فروش است، 8 صبح ، شمارۀ 474

3-        خلیل زاد کودتا میکند ، روزنامۀ ماندگار ، شمارۀ 16

4-          زلمی خلیلزاد دافغانستان په اساسی قانون کی بدلون غواری ،  ویسا ، شمارۀ 892

5-        جبهۀ ملی ازیک آزمون دیگر موفقانه بدر شد ، هفته نامۀ مجاهد ، شمارۀ 29 حمل 1388

 

 


بالا
 
بازگشت