انجنیر زلمی نصرت« مهمند»

  دنمارک 

 

ایا«کاندیدای» نیروهای «چپ» توانست در انتخابات ریاست جمهوری  « فراګیر» بودن سازمان خود را تثبیت کند؟!

 

در مقالهء  تحت عنوان: نظری به مصاحبهء سلیمان لایق در برنامه «به عبارت دیگر»!  که در سایت ازادی و اریایی به نشر رسیده است، روی برخی ، مسایل مهم و بحث بر انګیز  میان اعضای سابق ح د خ ا « حزب وطن» که به ګذشته حال و اینده فعالیت و عملکرد نیروهای ملی دموکراتیک  و سرنوشت هر یک ما  ارتباط دارد  بطور مختصر و موجز تماس ګرفته شده است .

هدف نګارنده  این است تا زمینه برای بحث و گفتگو های سازنده و هدفمند به منظور کاهش اختلافت و بی باوريها، یأ س و نا امیدی ها که فرا راه  تمام نهاد های سیاسی نو بنیاد  ګردیده و تمام پروسه ها به بن بست رو برو است، اماده شده و به پرسش های زیر پاسخ های بایست ارایه ګردد :

 چرا حزب قوام نمیګیرد و با ګذشت هر روز به پارچه های خود می افزاید و همیشه از یأس و نا امیدی ، ناکامی  و نا ممکنات حرف  زده میشود و حرکت های سیاسی  انسجام پیدا نمیکند؟!، کمبودی و نقص در کجا است، در زعامت،  شعار روز، روش ها و یا هم عدم تحلیل  و درک علمی از روند انکشاف اوضاع در داخل کشور منطقه و جهان  و یا هم چیزی دیګر؟!!

  به همین ترتیب  ایا شرایط امروز هولناک تر وبغرنج تر ،از دوران تاسیس ح د خ ا است که « ما»  را به یأس و نا امیدی و نا ممکنات  میکشاند ؟!و چرا با وجود انبوه تجارب تلخ ازناکامی های ګذشته  باز هم حرکت های  سیاسی  که تا کنون در داخل و خارج کشور انجام شده و میشود  خلاف  خواسته های مردم و مسیر انکشاف حوادث بطور عجولانه و شکلی و نمایشی صورت میګیرد ، دلیل ان از چه قرار است؟ و چرا جبهه، اتحاد و  یا وحدت  حلقات و نهاد های سیاسی همسو شکل نمیګیرد ، پاسخ عقلانی و منطقی  باید دریافت نمائیم.

  میخواهم به یک نکته دیګر تماس بګیرم و ان اینکه : یک حزبی که ۱۴ سال حاکمیت را در اختیار داشت( منظورم ح د خ ا حزب وطن است)  ۴۵ سال تجارب  مثبت و منفی سیاسی را نیز با خود دارد و در مقایسه با نظام های بعد از ان ( مجادین، طا لبان و وضع فلاکتبار امروز) مردم  از دوران حاکمیت ما در کل واز  دوران شهید داکتر نجیب ا لله  و سیاست مصالحه ملی و دوران دفاع مستقلانه  بطور اخص حمایت میکنند و ان دوره مورد تائید شان است و نظر به  اخرین ارقام تعداد اعضای  حزب وطن قبل از فروپاشی به  ۱۷۰ هزار عضو میرسید، که اګرتعداد  خانوادهء  اعضای حزب را بطور اوسط  کمترین ۳ نفر محاسبه کنیم تعداد شان به نیم ملیون میرسد که امروز اکثریت انها در داخل کشور زندګی دارند و اګرتعداد حد اقل متحدین سیاسی و سازمانهای اجتماعی « سازمانهای جانبی حزب» در محاسبات  مدنظر ګرفته شود تعداد شان بیش از یک ملیون میرسد.  

 اما کاندید نیروهای« چپ دموکراتیک و روشنفکران مترقی» محترم داکتر حبیب« منګل»  سابق عضوی کمیته مرکزی ح د خ ا ، عضوی شورای مرکزی حزب وطن  چندین سال سفیر کبیر دولت ج د ا در مسکو و رئیس سکتور تبلیغ و ترویج  و اموزش شورای مرکزی حزب وطن با انکه بهترین کادر های« دیروز» او را  درستاد انتخاباتی اش  به شمول محترم زلمی« دامون» برادر مرحوم ببرک « کارمل» ومرحوم محمود بریالی  همرایی میکرد ،موفق به  اخذ رای ٠٫٤ فیصدی از مردم ګردید؟ این فیصدی چه چیز را ثابت میسازد ، یک بیروزی و تثبیت حضور فعال سیاسی و یا بر عکس ان را؟!  مرا عقیده بر ان است که چنین حرکت یک پیروزی نه بلکه یک تجربه و حرکت دیګر ناکام سیاسی است که از ان فقط باید بیاموزیم و درس بګیریم که چرا نتایج انطوریکه پیشبینی نمیشد  به دست امد؟  

  من باور دارم که اګر این حرکت در تفاهم و مشارکت و مشوره با سایر نهاد ها و حلقات سیاسی  بطور انسجام یافته و با یک مشی و پلاتفورم  روشن سیاسی نه با« دو طرز دید  پیش برده  میشد ، امروز نام حزب ما اين اعتبار را در میان مردم دارد  که میشد  نتایج به مراتب بهتری  به دست  اورد!

 انچه به جریان و نتایج انتخابات ریاست جمهوری  در مجموع ارتباط میګیرد  بدون انکه  بالای تخلفات و تقلبات، مشروعیت و عدم  مشروعیت  انتخابات اشاره نمایم  باید ګفت که  بدترین و خطرناکترین  نتیجه این است که در این دور انتخابات متاسفانه باز  هم به مسایل قومی و زبانی و منطقوی در حدی دامن زده شد( هر قوم و رای دهنده در حقیقت در عقب قوم خود قرارګرفت)  که افغانستان را بیشتر از ګذشته  در بحرا ن ، بی ثباتی و شکنندګی غرق میسازد  و به همین ترتیب  زمینه  مداخله ګسترده کشور های همسایه   منطقه و جهان را در امور داخلی کشور  هموار ساخت.

 و این یک خیانت بزرګ و تاریخی است  در حق مردم افغانستان که  به اصطلاح شخصیت های مطرح امروزی« شبه لیدران عصر دموکراسی غربی» به ان متوصل شدند .!

 مرا عقیده بر ان است که  که نباید نیروهای سالم خاصتا رفقای ما در این انتخابات  خود را کاندید  و یا به نفع  سایر کاندیدان موضعګیری علنی  میکردند، بهتر بود  انتظار کشیده میشد و همه توجه  امکانات و تلاش ها برای بسیج  سایر ګروها، حلقات و نهاد های سیاسی ملی دموکراتیک و مترقی  برای ساختن یک سازمان سراسری در داخل کشور معطوف میګردید انچه ارزوی توده های وسیع« صفوف حزب دیروز» ، کادر های و جوانان سالم اندیش است  .

  چنین  حرکات احساساتی ، شتاب زده و عجولانه  فقط باعث  تشدید اختلافات، بدبینی ها ،  تشدید بحران  اعتماد،   جنګ و انشقاق ، در خود پیچیدګی ، فرد ګرایی مانند ګذشته  ګردیده، حرکت های موزون و متعادل سیاسی به شمول ساختن جبهه و اتحاد  نیروهای ملی دموکراتیک و مترقی را  زندانی و خفه میسازد.  و نشان میدهد که  ما تا هنوز هم فقط حسادت های خود را پیش میکشیم و « دیو» درون خود را جواب میدهیم وبس.!  و بر عکس درک و تحلیل علمی و ژرف بدون سطحی نګری از روند انکشاف اوضاع موجود و برخورد منطقی و عقلانی  نسبت به  ان ما را به سوی نرمش، ثبات، اعتدال، همګرایی، وصلت، ګرایشات مثبت ، کاهش بحران اعتماد و تفکر و اختلافات نزدیک  ساخته ،حرکت ها در نهایت تابع اصول و پرنسیب ها  ګردیده و راه را  برای طرح یک  میکانیزم قابل قبول برای  ګذار به سوی یک سازمان سراسری هموار میګرداند.

  متاسفانه  اکثریت حرکت های سیاسی امروزی هم مانند ګذشته در قالب های وابستګی های نا مشروع  شکل میګیرد سر بلند میکند که هیچ ګونه تکیه ګاه مردمی ندارد و در نهایت نتیجه همان خواهد شد که ما امروز  قرار داریم .

 یکی از ده ها دلایلی که  جنبیش قوام نمیګیرد و با ګذشت هر روز به پارچه های خود می افزاید« پورته کیږی او په مخ  ولیږی» همین  مساله وابستګی های غیر سیاسی شبه لیدران  است  که  جنبیش  ملی دموکراتیک کشور با داشتن تجارب بیش از ۲۰۰ سال با ان  روبرو است .

 چیزی دیګری که ما را از هم متفرق ساخته قسمیکه بار بار سایر دوستان هم به ان اشاره نموده اند،  تاثیر ګذاری «روح» رهبران غایب سابق و « شبه لیدران امروزی»  بالای کادر های رده های دوم و سوم  است .

 من باور دارم  تا زمانیکه در طرد تاثیرات رهبران غایب و «شبه لیدران امروزی  عقب پرده »  موفق نشویم و خود را از زندان رهبران ګذشته ازاد نسازیم، مستقل اوضاع امروزی و انکشاف حوادث را محاکمه نکنیم ، تلاش و مبارزه کردن برای اعاده یک سازمان سراسری ملی دموکراتیک و فراکیر مبارزه ایست غیر سودمند بی نتیجه و بیحاصل.!

  چنین اقدام به هیچ وجه  به معنی ان نیست که ما  تجارب مثبت و کارامد ، اندیشه   روش ها و حرکت های، دموکراتیک، اصلاح خواهانه و عدالتخواهانه  و حرکت های  معقول و اصولی سیاسی رهبران  ګذشته مان را زیر سوال قرار میدهیم  و ګویا رهبران ما یکسره خطاکار بوده چنین برداشت  جز یک اشتباه محض چیزی بیش بوده نمیتواند.!

  در اخیر میخواهم به یک نکته دیګر که به سرنوشت حیاتی رفقای ما در داخل کشور ارتباط دارد  اشاره نمایم :  و ان اینکه حقیقت این است که، جبر تاریخ و زمان ،مشکلات ، درد و رنج مردم و منافع علیای ملی ، انارشیزم و بحران و بیثباتی کشور، استبداد و بیعدالتی  در یک کلام خطر از دست دادن هویت ملی ادم های بادرد و رسالتمند را  مجبور میسازد که  با هم در یک مسیر حرکت نمایند( متحد شونداینکه  حلقات و نهاد های سیاسی بیرون مرزی با هم نزدیک نمیشوند  قابل درک و فهم است  اما اینکه چرا حلقات و نهاد های سیاسی داخل کشور در شرایطی که عملأ در اتش قرار دارند و  مردم در خون و اتش، فقر ، بی امنیتی  در ياس و نا امیدی به سر می برند، حتی جبهه مشترک بر بنیاد منافع علیای ملی نمیسازند  و منتظر فرمان « جمع شی» اند ، بحث بر انګیز است؟  
« محترم سلیمان« لایق» در مصاحبه اش در برنامه«به عبارت دیگر» شبکه جهانی تلویزیون فارسی بی. بی. سی کادر ها و رهبران «حزب وطن» سابق ح د خ ا را به وطن و سهمگیری در پروسه های سیاسی فرا خواند»..

 مرا عقیده بر ان است که، اګر سهمګیری ها در پروسه های سیاسی کشور  به سبک و طریقه که در بالا به ان اشاره شد و شخصأ« لایق »  هم در مورد عملکرد های ناکارامد ګذشته رهبران اشاراتی داشت  ، به نظر من بهتر است که انها در همینجا در غرب زندګی نمایند و بیشتر باعث درد سر و  کشمکش های سیاسی و افتراق  میان ګروه ها، حلقات و نهاد های سیاسی داخل کشور نشوند .

 اخر کلام اینکه تا زمانیکه در عقب مرده ها در حرکت باشیم  و به زنده ها اعتنایی نداشته باشیم  ( در این حزب به صد ها کادر مجرب و با استعداد  هم دیروز وجود داشت و هم امروزوجود دارد)   وخود را مطابق شرایط امروزی همګام نسازیم  و با  عملکرد ګذشته مان موضعګیری یی عقلانی و شفاف نداشته باشیم، به هیچ وجه قادر به سهم ګیری فعال و تاثیر ګذار در پروسه های سیاسی در کشور نه خواهیم شد.

 منابع استفاده ازادی و  سایت بی بی سی

 

پایان

 

 


بالا
 
بازگشت