پوهنیاربشیرمومن

 

 

دموکراسی نا بسامان

 

«دموکراسی  جای است که «سگان به خوبی صاحبان خویش اند»،

 جای که «اسپان .خران، که عادت دارند آزاد ومغرورحرکت کنند،

با کسانی که سر راه آنها قرارمیگیرند برخورد میکنند»

 

جغرافیای سیاسی وفرهنگی وموقعیت ژیوپولتیک افغانستان در طول تاریح در معرض تهدیدها بوده و هنوز هم پا بر جاست. همین تهدیدهای گوناگون مسئله امنیت ملی را زیر سوال برده ونگرانی بزرگ را برای تمام شهروندان علاقمند ووفادار به این مرزوبوم خلق نموده است. بدون تردید امروز افغانستان در یکی از بد ترین شرایط موجودیت خویش قرار دارد، چون پرابلم اساسی نه در بیرون بلکه در درون ، درعملکرد وارده  برخی رهبران واحزابی که روابط تنگاتنگ با خارجیها و بخصوص با پاکستان وایران دارند، نهفته است . این افراد واین گروه ها  پیوسته فضای سیاسی را  گل آلود ساخته واصلا هیچگونه دلبستگی به این سرزمین و به همین محدوده جغرافیایی که افغانستان نام دارد ، ندارند واصلا در ذهن شان چیزی بنام مقوله منافع ملی خطور نمیکند. به پندار من که پس از سی سال جنگ و حشت دموکراسی یک طرح غیر منطقی وغیر عملی بوده است که روزگار نا کار آمدی آنرا هم نشان داد،با تاسف که در تحت تاثیر چنین فضا امروز رجالی روی صحنه آمدند هاگا          که برای تامین معیشت چند روزه خود به ویران کردن ملک وبه اجاره دادن آن به اغیار مصروف هستند.  بد تر از همه اینکه اکثریت اپوزسیون همدست وهمیار همديگر اند ودر بسیار موارد شریک جرم هستند. از بخت بد این ملک واین مردم  تا حال یک اپوزسیون سالم هم شکل نگرفته است.  برای اثبات این حرف ها نگاه کوتاه به عقب می اندازیم. دولت  آقای کرزی را اصلا مشکل است که دولت گفت زیرا عملا یک مجموع از سود خواران و«کله خواران» در دست شورای نظار و جمعیت«اسلامی» بوده و است ، قیماق آنرا شورای نظار وجمعیت  نوش میکند و دشنام آن نثارآقای کرزی میشود ، این حرف به معنی برائت جناب کرزی نیست برعکس زیادترین مسئولیت متوجه جناب شان به حیث رییس دولت میگردد که تحت نام مصالحه ملی تن به هرمعامله میزند . نگاه کنید به چند مثال دیگر: در روز روشن وزیر هوا نوردی داکتر عبدالرحمان را چاقو باران کردند ،اما ازترس شورای نظار خاموشی اختیارمیکند،لوی سارنوال کشوربواسط شورای نظار «شانه گردان» شد به قول مردم به نرخ روز لت خورد ، دوستم به خانه اکبر بای یکجا با «رهبر»  در حال که غرق نشه بود حمله نموده واو رامانند گوسفند ذبح شده سرشانه کرده وبه تکاوی خویش انتقال داده ولت کوب کرده و... دولت که از کارمندان ارشد خود دفاع کرده نتواند به مردم بیچاره چه خواهد کرد!

 - برادر جناب کرزی وشحص جناب مارشال فهیم، لقب شاهان هیروین را کسب نمودند

 - طبق گزارشات رسانه ها گروهی رییس پارلمان جمهوری اسلامی افغانستان جناب قانونی و برادران مسعود  رابطور غیر قانونی در قاچاق بازداشت نمودند ولی با مداخله سریع یاران وشخص جناب کرزی بطور «قاتونی» رها گردیدند.

- تجاوز بر کودکان ودختران 6 ساله ،9 ساله و10 ساله کار روزمره قوماندانان وزور مندان دولتی است که هیچکس به داد شان نمی رسد ، حتی سازمان حقوق بشربا یک مصاحبه ویا صدوراعلامیه فرملتی اکتفا میکند.

- مناطقی که از طرف خارجی ها بمباردمان میشود ، بازما نده گان شهدا میگریند من وتو هم میگريیم ورییس جمهورهم میگرید ، آخراین مردم بدبخت به کی رجوع کند؟ واضح است که بازمانده گان شهدا بخاطر انتقام خود به  طالبان رجوع میکنند ، که تعداد انتحاریون راهمین ها تشکیل میدهند  چون دیگر داد رس ندارند، واین انتخاب از سر ناچاریها ست .  توجه کنید آقای کرزی!  آنچه دولت های فاسد همه دارند ، دولت شما تنها دارد.

- والی  بلخ  به رییس جمهوراخطار میدهد وایشان را خاین خطاب میکند ، ببینید کجای این حرکت به دولت وحکومت میماند وکدام منبع است که اورا حمایت میکند که جناب شان چنین «می پرد» . بیچاره کرزی « قریب است که بی آب شود».در همچو وضعیت است که افلاطون میگوید: دموکراسی  جای است که «سگان به خوبی صاحبان خویش اند»، جای که «اسپان ،خران، که عادت دارند آزاد ومغرورحرکت کنند، با کسانی که سر راه آنها قرار میگیرند برخورد میکنند». روی این ملحوظ این کورپوکراسی است نه دموکراسی ، دموکراسی یک فرایند حساس است که دستیابی به آن کار ساده وعادی نیست که به یک فرمان و یا با ایجاد چند حزب راه را به زورمندان واشرار باز کرد بلکه دموکراسی رابط نزدیک با شرایط اقتصادی وژیوپولتیک دارد، وفراتر از همه چنان نامطمین است که به احتمال زیاد دوره های انتقالی همان قدر که به سود پیشرفت به  سوی دموکراسی عمل میکند،زمینه را برای پسروی وبازگشت اشکا ل انارشی مانند سال 1992 حاکمیت مسعود – ربانی   مساعد میسازد. بر هیچکس پوشیده نیست که با بر آمدن قوت های خارجی « همان خرک است وهمان درک».حرف مشهور وطنی است که میگویند: « ما ازحیا مردیم  ومردم از بی شرمی نه می میرند»  زمان  جاسوس خودرا پنهان میکرد  وبزرگترین جرم و عیب شمرده میشد ولی امروز همه چیزعوض شده وبه جاسوس بودن  واز رابطه خود با سی آی ی مباهات و افتخارمیکنند. ای کاش همین ها از پاکستانی ها می آموختند که از این روابط خویش در جهت پیشرفت واعتلای کشور شان نیز کاری میکردند. به انتخابات بنگرید ، 43  نفرکاندید  ریاست جمهوری شدند، مطلب قابل دقت  در این انتخابات این بود که با تمام کاستی هایش رنگ قومی نداشت  در به دلیل اینکه دراین کشور مانند ایران  آذربایجان ،کردستان ، خوزستان و بلوچستان وجود ندارند که خواهان آزادی باشند،  فقط این مسایل  در سطح چند تا به اصطلاح روشنفکر ا ست که  گاه وبی گاه بخاطر خود نمایی آنرا نشخوار میکنند .

 ا نتحابات به وضاحت صحت حرف های فوق را نشان داد که   سران  ویابهتر است «معززین» اقوام از آقای کرزی پشتبانی کرده اند ، فقط  تبلیغات یکدو کاندید رنگ قومی داشت که آن هم به جای نرسید ولی چند نفر تحصیلکرده بیچاره را مصروف وسر گردان ساخت . زیرا آنها به خوبی میدانند که « تا احمق در جهان است مفلس در نمی ماند» . بینید شعارهای  که داده میشد« ما رای مردم را نمی فروشیم » ، «معامله نمی کنیم»  وامثال ...  کجا شدند این شعار ها و این مبلغین؟ در این میان جناب عبداله که «خواب های پریشان» میدید واز آقای میرحسین  موسوی تقلید میکرد، ولی ندانسته بود که در عقب او مردم ایستاده  است ودرعقب ایشان یک چند جنگسالار . کار خوب کرد که تقا ضای دور دوم را کرد  ولی باید تا آخر پیش میرفت و ضرورنیست هر باخت  وهر سازش خود را مصالح ملی عنوان کند ، او فکر میکرد که کرزی به چنین کار حاضر نخواهد شد ، به هر وسیله که  بود پریزدنت کرزی حاضر به برگزاری دور دوم شد ،شاید یگانه کار معقول جناب شان درهمین  مدت بوده باشد .جناب عبداله متوجه گردید که در دور دوم بازنده حتمی است ، به نیرنگ ها اولتماتیوم ها دست زد و...در اخیرگویا بخاطر« نجات مردم»و شاید هم« تجزیه افغانستان»!! ! ، کنار رفت. انتخابات نشانداد که در این جمع کسان هم هستند مانند داکتر اشرف غنی وداکتر رمضان بشردوست که تن به هیچگونه سازش نمیدهند ورای فروشی نمیکنند . این وضعیت واقعا قابل اندیشه است ، این دموکراسی است  یا نظام فاسد نا بکار لجام گسیخته ؟ خوب انتخابات شد و همسایه ها واربابان جهان در آن مداخله کرد ، سر انجام ثابت شد که تقلب صورت گرفته،تقلب زیاد از جانب جناب کرزی وجناب عبداله صورت گرفته، نه تنها این دو باید به محاکمه کشانده می شدند، همچنان کاندیدان که آرای یک وکیل گذررا  کسب نکرده اند نیز مورد بازپرس قرار میگرفتند تا در آینده به دیگران درس وعبرت میشد.  دوراز انصاف خواهد بود اگر ما یک طرف را متهم به تقلب کنیم ودردفاع طرف دیگر قرار گیریم وباز ادعای فیلسوف مآبانه و روشنقکری دیگر هم داشته باشیم. نباید فراموش کرد که سکوت در مورد هرنوع جنایت ونا مشروعیت ازهر طرف که باشد درحکم شراکت در آن است. شاید جامعه نابسامان وعلایق مان تا حال اجازه نداده است که اصطلاحات مانند انصاف را از روی وجدان مطالعه کنیم وبه آن اندیشه کنیم، ممکن به همین دلیل هم باشد که برایمان  بسیار دور از ذهن است که همچو کلمات در فرهنگ سیاسی ما مطرح شود. علیرغم این همه دیده میشود که دموکراسی حلال مشکلات وضعیت فعلی نیست به همین اساس انتخابات هم از مشروعیت کامل برخوردار نگردید. زمان آن فرا رسیده تا تحت نظر سازمان ملل متحد لوی جرگه دعوت شود وآقای کرزی طبق وعده شان که در لویه جرگه اضطراری نموده بودند، شرافتمندانه استعفای خویش را پیش کند و از این ملت مظلوم معذرت بخواهد ودر عوض یک تیم موقت کاری تحت نظرآقای دکتر اشرف غنی ویا دکتر زلمی خلیلزاد ازافراد متخصص مانند دکتر رمضان بشردوست ، داکتر کبیر رنجبر، داکتر وحیداله ، آقای جلالی وزیر داخله حکومت موقت و افراد  دیگر که عشق ودلبستگی به این خاک دارند ، تشکیل شود، زورمندان وجنایت کاران حد اقل خلع سلاح شوند، پولیس و اردوی ملی ازهزاران افراد تحصیلکرده وکار فهم که سر گردان یک لقمه نان در جاده های  شهرکابل ودیگر ولایات هستند تشکیل گردد. سیستم دولتی با ثبات ایجاد، ومنافع ملی تعریف شود که افغانستان وطن مشترک تمام باشنده گان آن است، تخریب وبه مسخره گرفتن شخصیت های ملی وتوهین اقوام جرم پنداشته شود ومرتکبین آن مورد تعقیب عدلی قرار گیرند. سخن کوتاه اینکه چنین فضای بوجود آید اگر یک هندو یا هزاره با پشه ی رییس دولت شود همه به دیده احترام به آن بنگرند ، فقط در این صورت است که راه بطرف ملت سازی و دموکراسی هموار میگردد، در غیر آن با این حکومت ائتلاقی که دایره آن با جناب عبداله  تکمیل گردید، .عبارت از یک مجموعه از مفسدین است ، وحالات وخیم تر از گذشته خواهد گردید. اینست راه حل پرابلم های اساسی کشور ، بخاطریکه امروز یک عده افراد وسازمانها درافغانستان زنده گی میکنند ،از آب وهوای این کشور استفاده میکنند  ولی دل شان در ایران ، پاکستان،تاجکستان و ازبکستان بند است ،حرف معروف است که میگویند « دودی دلته خوری او هگی هلته آچوی» . از اینجا  ضرورت سیستم با ثبات وتعریف منافع ملی  به حیث یگانه راه ختم  فساد سالاری وملوکلطوایفی مطرح میگردد. گرچه از لحاظ علم جامعه شناسی هنوز یک ملت- دولت مدرن به معنی دقیق کلمه شکل نگرفته است، با آن هم در کشورهای دموکراتیک ملت ترکیبی متکثر و گوناگون وبر خوردار از حقوق شهروندی است و در تحلیل نهایی این روشنفکران وسیاسیون هستند که با در نظرداشت افکار عامه منافع ملی را تعریف وبه جامعه پیش کش میکنند. برای دست یابی به این امر سترگ لازم است تا همدیگر را تحریک نکنیم، به یکدیگربی اعتماد نباشیم واز شیوه تهمت واتهام زنی بی دلیل اجتناب ورزیم. وبا دقت برای جلوگیری از تراژدی واز بازی نا مبارک که درپیش است دست بکار شویم. ما افغانها یعنی هزاره ها ازبکها، تاجک ها،بلوچ ها ، پشتون ها وتمام اقوام متوطن در این سر زمین  باید بدانیم که فقط  خود ما خواهیم توانست جامعه ی مدرن را ایجاد کنیم واز فرصت ها و امکانات جوامع بین المللی درجهت ترقی وتعالی وطن استفاده نمایم. نه باید فراموش کرد که ما سر زمین خود را از پدران مان به ارث نبرده ا یم بلکه از فرزندان خود به ا مانت گرفته ا یم، لذا نباید وقت وسهم خود را در کاویدن قبرستان ها گذشتاند . مردم ما این شایستگی را دارد ومهمترازهمه اینکه بنابرقضاوت جوانان و نو جوانان مان اگر بزرگان مان همه چیز را خراب کرده اند این بار به کمک وهمکاری  خودشان باید درین راه گام گذاشته شود وخرابیها را جبران کنند، بدون شک که اولین قدم درین راه این خواهد بود که کلمات چون تحمل،بصیرت سیاسی وعدم تعصب هر کدام جایگاه واقعی خود را دریابند.  به قول گاندی«دلم میخواهد پنجره دلم را باز بگذارم تا نسیم فرهنگ های مختلف بوی گل های رنگارنگ را از دیگر نقاط به خانه من بیاورد ولذت ببرم». ما افغان ها  به قول داکترصاحب اکرم عثمان «درین قفس» چاره جز پذیرش همدیگر،واقعیت های جهانی منطقهِِ وتلاش دلسوزانه برای اعتلای کشوروتحقق عدالت وپایان دادن به رنج های مردم نداشته ونداریم اگر نتوانیم گذشته را فراموش کنیم  حد اقل میتوانیم همدیگر را ببخشیم.

  

 


بالا
 
بازگشت