محمد عوض نبی زاده

 

دیدگا ه های برخی احزاب سیاسی در مورد موقف اجتماعی زن در کشور

در جو ا مع بشر ی زنان نیمی ا ز پیکر جا معه را  تشکیل میدهند ، زنان در قرن بیست ویکم و درین عصر رشد سریع علوم نباید  ا ز زن بو د ن خود بشرمند و به آ ن ا فتخا رکنند، و ا زحقو قیکه جو ا مع متمد ین بر ا ی ز نان قا یل گرد یده است ، زنان خو د راباید  ا ز چنگا ل جهل و وحشت نجا ت د هند که د رین مبارزه حما یت حلقا ت ر و شن فکر ی را  آنان با خو د دا ر ند.ا ما د ر جو ا مع شر قی به خصو ص زنان ا فغا نستا ن ، بیعدالتی  اجتماعی زیا دی  را شاهد بوده است  . زنان کشور ما د ر طو ل سا لهای متمادی  ، با د ستا ن خا لی در مقا بل سختی ها و نا ملا یمات رو ز گا ر ، جنگید ند  آ هی نکشید ند ، داستان درد آور چهل دختران که  در میان جامعه هزاره  یکی از تلخ ترین مصیبت هایی است که توسط سربازان امیر عبدالرحمن بر  دختران جوان هزاره ارزگان و دیگر مناطق هزاره نشین تحمیل گردیده است. ، زمانی که مردم ارزگان و دیگر مناطق هزاره جات درمحاصره سربازان امیر قرار می گرفتند، دختران و خانمهای جوان به دلیل اینکه در معرض تجاوز سپاهیان امیر قرار نگیرند بصورت دسته های چهل نفری از ارتفاع یک کوه بلند خودها  را بصورت گروهی به زمین می انداختند. و  فعلا  این کوه ها  در مناطق گوناگون هزاره جات بنام کوه های چهل دختران یاد میشوند. بعد از تسلط امیر برهزاره جات دختران جوان وزنان  مردم هزاره که زنده ماندند، رسمآ به فرمان دولت به بردگی کشانیده شده  و در سه بازار مرکزی، کابل، جلال آباد و قندهار درمعرض فروش قرار گرفتند.  عمق این مصیبت هولناک زمانی قابل درک میگردد که این رخداد تلخ را برعکس فکرکند ولحظه ی خود را به جای یک  دختر جوان هزاره بنشاند که قتل عام، اسارت، وبازار فروش بردگی را تجربه کرده است. د ر شرا یط عقب ماندگی، ا قتصا د ی ، کلتو ری و فر هنگی سنت ها ی قد یمی در همه ز مینه ها ، نقش تعین کننده را دا رد، که ز نان ا فغا ن حق ا نتخا ب شوهررا ندا شته،و د رمعر ض خرید وفروش قرا رمیگر فته است  . خشونت علیه زنان افغانستان در تاریخ مناسبات اجتماعی گذشته ریشه  داشته  وقابل تأمل عمیق می باشد؛ که در اثر تداوم حاکمیت و مناسبات  قبیلوی- نه تنها کوچک ترین بار خشونت را از بالای زنان نکاسته، بلکه لایه های آنرا نیز هرچه بیشتر ضخیم تر نموده اند . گرچه در یک مدت  ز ما ن کوتاه ، ر و زنه ا مید ی برا ی آ زا د ی ز نا ن گشو ده شد ، تا زنان  بحیث ا نسا ن آ زا د، همراه بامردا ن د وشا د وش برا د را ن خو د، بحیث کارگر د رفا بر یکات ، معلم د رمکاتب و دانشگاه ها  ودا کتر در شفاخانه ها ، ا نجنیر در موسیسات تولیدی شامل کار  شو ند ،که  حتی بحیث شخصیت ها ی سیاسی طرا ز ا و ل کشوری ا خذ مو قعیت نما یند. این زما ن  محدود برا ی آ زا د سا ز ی ز نا ن ا ز قید خرا فا ت وجها لت وبرا ی آ موزش وپرورش وحصول آ گا هی، برا ی شنا خت حقو ق زن، بحیث ا نسا ن بود ا ما بزودی متوقف گردانیده شد.جنبش سو ا د آ مو زی بخاطرآشنائی با مدنیت و با سو ا د سا ختن زن و مر د بوده  است  ولی با د ریغ که این حنبش ترقی خوا ها نه برای نجات جامعه از بی سوادی را نیز سر کو ب کر د ند.

بعد از تاسیس جریان دموکراتیک خلق افغانستان در سال 3 4 13 – شمسی  و بعد از انشعاب آن در سال 1346 –شمسی بدو جناح خلقیها و پرچمیها -  سازمان دموکراتیک زنان  افغانستان تحت رهبری داکتر اناهیتا راتب زاد که در عین حال عضو دفتر سیاسی جناح پرچمهای حزب بودتاسیس گردید. هنگام که حزب فعالیت های مخفی سیاسی داشت این سازمان فعالیت های موثیر ی در بخش های سواد آموزی و انسجام زنان و دختران جوان بخاطر سهمگیری و نقش زنان در جامعه کار های زیادی برای آزادی زنان از اسارت مرد سالاری انجام میدادند.هنگامیکه جناح پرچمی ها در زمان نظام سلطنتی و بعدا جمهوری محمدداود فعالیت مخفی ضد دولت های وقت را انجام میداد سازمان دموکراتیک زنان  افغانستان نیز موازی ودر کنار حزب در مرکز و ولایات کشور فعالیت داشت و در میان زنان کارمنددولت و معلمین زن و دختران  جوان در مکاتب و دانشگاه کابل کار سیاسی  برای جذب در سازمان زنان انجام میدادند بعد از آن زمینه شمولیت آنان را  در حزب فراهم می نمودند . درجنب شعبات مخفی حزب در شهر کابل و نواحی آن ودیگر شهر های کلان  و ولایات کشور شعبات سازمان زنان نیز ایجاد گردیده بود و هر زمانیکه حزب میخواست تظاهرات خیا با نی واعتراضات سازمان های صنفی را درشهر کابل و یا دیگر شهر های بزرگ و مراکز ولایات کشور انجام میداد سازمان زنان بحیث نهاد صنفی زنان کارگر و محصیلات  دانشگاه ها و دختران مکاتب را درین تظاهرات سیاسی و صنفی سازماندهی و اشتراک میدادند. سازمان زنان درآن هنگام جریان سواد آموزی زنان بیسواد را در دهات و شهر های بزرگ کشور بصورت داوطلبانه بوسیله اعضای خویش که متشکل از معلمین زن وکارمنددولتی و محصلین جوان دختر بودند به پیش میبردند همه این کار ها توسط کادر های ورزیده رهبری سازمان دموکراتیک زنان افغانستان به پیش برده میشد. سازمان زنان کادرهای برجسته رهبری کننده  را از میان زنان  تحصیل یافته کشور تربیت سازمانی و سیاسی  نمودند. که شمار زیادی از زنان و دختران در شرایط اختفاء در سازمانهای مخفی حزب به مبارزه فعال می پرداختند. در میان ایشان شماری زیادی  از زنان ودختران قرار داشتندکه رابطهء  حزبی و سازمانی نداشتند و شماری از مادران  و زنان خانه  نیز به صفوف این مبارزان پیوستند. که این خود نشاهنده صلاحیت زنان در کار و مبارزه برابر با مردان شمرده میشد . اسمای زنان و دختران مبارز و از جان گسیخته که دراین مبارزه مرگ و زندگی فعالانه شرکت ورزیدند بطور نمونه به قرار ذیل تذکارمی یاید.  شفیقه رزمنده , جمیله پلوشه ,جمیله ناهید , نفیسه پیکارگر, نفس جهید, محبوبه کارمل , کریمه کشتمند ,  ثریا پرلیکا ,  بلقیس تابش, نجیبه هوتکی , نجیبه آرش , دلجان آرش-,کبراعلی, نسیمه غیاثی ,انیسه واحدی,  سیما کیهانی, مینا یوسفی-ظاهره دادمل,شهلا نجیمی,  فاضله دلزاده , باسره رویگر, نسیمه سنگین, سهیلا شیرزی,  فهیمه امیریار, کریمه آ صف , محبوبه ذهین,ایره سرخابی-, ساجده کاوش – مرضیه جهش –نسرین مفید – عزیزه پیوستون- تورپیکی ماه جان –نجیبه مجیدزاده- مستوره دهنشین –سهیلا خلیل  - گلجان کبیر- زینب غروال- مرغلری سرمند – تورپیکی کشتکار- ماری شهبال-خیریه جیلانی- کامله حبیب-نفیسه انگار –ملیحه صادقی –ملیحه سلام –پشتون تهذیب-جمیله اخلاص- رخشانه کریمزاده- داکترعایشه   - رحیمه مشخص - سهیلا کیانور- سهیلا ابوی- فوزیه نوری -  شفیقه کارمند – پروین هاشم منصور- گلغتی میهن پرست –ماهره حکیم- عالیه نثار – عالمه ضیاء و د یگرا ن بودند. زنان و مادران که در بالا تذکرداده شد . همه ایشان ار فعالین  و مبارزان بی باک و دلسوز- سازمان دموکراتیک زنان  افغانستان وبعد ا شورای زنان افغانستان بودند که در مقامات مختلف سازمانی و دولتی نقش ایفا ء نموده اند.

با به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان در حاکمیت - سازمان دموکراتیک زنان افغانستان  رابنام شورای زنان افغانستان تغیر نام دادند که اکثریت فرزندان روشن ضمیر وطن که نیت، و اهداف دورنمایی شان اعمار جامعه مبتنی بر عدالت اجتماعی بود در یک زمان کوتاه ، با وصف مداخله آشکار مخالفین، از حمایت نیروهای ترقیخواه و ملی برخوردار بوده و به پیروزی های معینی درین ساحه نائل آمدند و این روند با شور و شوق جریان داشت که تشکیل چندین سازمان صنفی از جمله سازمان دموکراتیک جوانان اتحادیه های کارگری با بیشتر از دهها هزار عضو، کوپراتیفهای زراعتی، اتحادیه ژورنالیستان، اتحادیه هنرمندان، اتحادیه نویسنده گان، شورای اسلامی و جرگه های قبایل و کوچیها – شورای مرکزی ملیت هزاره و سازمان دموکراتیک زنان  افغانستان و غیره  فراهم و میسر گردیده بود.و زنانیکه در تشکیلات اداری دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان تحت رهبری ببرک کارمل دارای موقف و مقام عالی دولتی بودند ذیلا نام گرفته میشوند :-  داکتراناهیتا راتب زاد وزیر تعلیم وتربیه . ثریا پرلیکا سکرترجنرال افغانی سره میاشت و عضو شورای انقلابی ج. د. ا . – محبوبه  کارمل رئیس پروریشگا ه وطن – کریمه کشتمند ریس کودکستانها – فتانه نجیب مدیر مکتب صلح.- داکترعایشه ریس شفاخانه زایشگاه کابل - نفیسه پیکارگرمعاون ریس اتحادیه های صنفی افغانستان –شفیقه رزمنده معاون و بعدا ریس شورای سراسری زنان – نفس جهید ریس شورای ولایتی زنان ولایت بدخشان- نسیمه غیا ثی معاون کمیته حزبی شهر کابل- جمیله پلوشه عضو کمیته مرکزی حزب و ریس شعبه تبلیغ کمیته مرکزی حزب – د . خ . ا .  و در هنگام حکومت جمهوری افغانستان برهبری داکتر نجیب الله :- شفیقه رزمنده شورای سراسری زنان افغانستان و بعد ازآن نفس جهید  به صفت رئیس شورا زنان افغانستان  تعین گردید. داکتر معصومه عصمتی وردک وزیر تعلیم وتربیه و صالحه فاروق اعتمادی وزیرمشاور  در امور زنان و بعدا ریس شورای زنان افغانستان. مختصر اینکه در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان کارموثیر برای تامین حقوق زنان در ابعاد فرهنگی – اجتماعی و سیاسی به نفع زنان کشور از طرف حکومت های وقت برداشته شده بود. وزمینه تقرر و جابجائی زنان تحصیل یافته در ادارات دولتی ملکی به مقامات عالی میسر و هم چنان – بحیث استاد  و معلم در وزارت های تعلیم وتربیه و تحصیلات عالی در وزارت های دفاع – داخله و امنیت دولتی- اطلاعات و فرهنگ . موسیسات بانکی کشور از طریق سازمان زنان پشنهادات ارایه و از میان کتلهء وسیع از زنان متخصیص و رهبری کننده در دستگاه دولتی مقرر شده بودند که بطور شایسته برابربا مردان وظایف شان را به پیش می بردند. شورای زنان افغانستان به خاطر تامین  حقوق وآشنائی زنان از طریق  تدویرکنفرانس ها و سمینارها و تدویر کورس های سواد آموزی برای با سواد نمود زنان فاقد سواد کاریابی و ایجاد شغل برای زنان تحصیل کرده در موسیسات دولتی و شخصی.-که بیشترین کمیت و تعداد از زنان تحصیل یافته و کادر های برجسته سازمان زنان در بخش های فرهنگی و اجتماعی مصروف کار و مبارزه حق طلبانه خویش بودندفعالیت خستگی نا پذیری را انجام میداده است .

حزب وحدت اسلامی تحت رهبری شهید مزاری به  تعداد ده تن  از زنان کشور را به عنوان اعضای شواي مركزي اين حزب بر گزيد وزنان رسما در مركز تصميم گيري حزب راه پیدا نمود ودر امور سياسي ، فرهنگي ، وحتي نظامي داراي طرح وبرنامه ونظر بودند، در انتخابات وتعيينات سالانه حزب رأي مي دادند ورأي مي گيرفتند ، ، وبحسب صلاحيت وشايستگي واستعداد شان در تمام كميته هاي دهگانه حزب مشغول فعّاليت گردیده  و «كميتة امور زنان وكميسيونهاوبخشهاي مربوطه» منحصرا توسط خانمها اداره مي شدند . زنان در حزب وحدت اسلامي افغانستان ، هويت سياسي ، اجتماعي وفرهنگي خود را بدست آورده بود وبطور فعال در صحنه های سیاسی و اجتماعی  حضور مي يافتند.   حضرت آيت الله العظمي محقق كابلي یگانه شخصیت با صلاحیت مذهبی و دینی نيز به عنوان يك مرجع تقلید مذهبی  ديني اهل تشیع افغانستان  از حقوق سياسي واجتماعي زنان مجدانه دفاع نموده  و مي فر مايد : « زن به عنوان نيمي از پيكر جامعة اسلامي است بايد درتمام تحوّلات سياسي، اجتماعي وفرهنگي حضور داشته واز مظالم وستمگريهاي دشمنان اسلام نسبت به زنان دفاع نمايند ، يقينا زنان و خواهران نيز بخوبي مي دانند كه هيچ كس دلسوز تر درمسائل مربوط به زنان ازخود شان نخواهد بود  .

اما در دوران حاكميت ظالمانه و متحجرانهء طالبان ، زن وضعيت بسيار اسفبارو وحشتناكي پيدا مي كند ودقيقا به همان وضعيت عصر جاهليت قبل از اسلام برمي گردد . ، زنان کشوردر زندان هاي به نام خانه ها محبوس گردیدند .  وبه قول خانم بينينو، با قدرت گرفتن طالبان درافغانستان زنان افغانستان هرآنچه راطي 20سال اخير بدست آورده بودند طي 24 ساعت ازدست دادند . طالبان هرمنطقه اي را كه اشغال نمودند اولين كاري راكه بنام اجراي شريعت كردند ، زنان را به بند كشيدند وبه آنها دستور دادند كه از خانه ها خارج نشوند وسركار شان حاضر نگردند واگر احيانا با عذر موجّه شرعي ازخانه بيرون مي روند بايد با پوشش كامل ( پوشاندن سروصورت وبدن وپاها ) آنهم با همراهي يكي از محارم شان باشند و حجاب شرعي را بطور اجباري براي زنان تعيين كردند ، وهمينطور از رانندگا ن موترها  خواستند كه از سوار كردن زناني كه بامحارم شان همراه نباشند جدا خود داري نمايند ، وحتي شنيدن صداي پاي زن را براي مرد نامحرم حرام شمردند ودرصورت عدم رعايت اين دستورات ، متخلّف را درملأ عام شلاّق زدند . در مناطق تحت كنترل طالبان مخصوصا كابل ومزار شريف تعداد زيادي از زنان بخاطر رعايت نكردن دستورات طالبان بخصوص زنان بي سرپرستي كه چاره اي نداشتند جز اينكه جهت يافتن قوت لايموت براي يتيمان شان ازخانه ها بيرون روند ، در ملأعام مورد ضرب وشتم وهتك حرمت قرار گرفتند ودر مواردي مادراني را درپيش چشمان اشكبار ووحشت زده كودكان خرد سال شان به ركبار شلا ق بستند که دل هر سنگدلي را آتش می زدند .   طالبان همان عقائید وفرهنگ منحط قرون وسطايي قبيله اي شان را به نام شريعت اسلامي در تمام موارد بخصوص در باره زنان اجرا مي كردند . وبراساس همان برداشت انحرافي شان فتوي دادند كه تحصيل زنان از نظراسلام جايز نيست و مكاتب دخترانه وآموزشگاههاومؤسسات ومراكز زنانه را مسدود نموده مي گويند : درس خواندن دختران تاسن  9سالگي مجاز است . طالبان نه تنها دشمن زنان بلکه دشمن انسان و انسانیت اند طالبان نمیدا نند که ا طفا ل محبت را، ا ز دا ما ن ما در فرا میگیرند و زن ا سا س تشکل جوا مع بشری ا ست زن ما د ر ، خوا هر ، وهمسرا ست ، زن ما د رپیغمبرا ن ، ما د رفیلسوفا ن ، ما د ر خرد مندا ن ، ما درقهرما نا ن و پهلوا نا ن ا ست،  ز ن قلب نا زک و مهربا ن دا رد، چشما ن زن به ما نند چشمه ء شفا بخش ا زآ ب پرا ست ، بمجرد تپش د لها ا ز درد آ لا م رو ز گا را ن ، قطرا ت آ ب چشمانش برا ی خا مو ش سا ختن شعله ها ی ، یأ س و نا ا مید ی ، جاری میگرددو به صبر و شکیبا یی زنان ستم دیده   افزوده میشوند . یکی ا ز و ظا یف ا سا سی و بنیا د ی جنبش طرفدار برابری حقوق زنان بامردان د را فغا نستا ن، د فا ع ا ز مو قف زن ا ز جمله مبا رزه بر ضد ستم د ر کشور خوا هد بو د .

د ر ا فغا نستا ن ، قبلا  کلمه ها ی تجا و زجنسی به نا مو س مرد م ، دزد ی ا طفا ل و تجا رت د خترا ن به کشورها ی حو زه خلیج ، ا صطلا حا تی بو د کا ملآ بیگا نه و شرم آ و ر و در زمان کنونی نه تنها آمار خشونت و جنایات ضد انسانی علیه زنان و کودکان خردسال افزایش چشمگیر نموده  است  . بر اساس حاکمیت سنت های خرافاتی درجامعه جنایات که بالای زنان و دختران خاصتا در روستاهای دوردست کشور صورت می گیرند؛  نهادهای حقوقی و مدنی بدان دست رسی نداشته و نزد مقامات دولتی پنهان می مانند. تضاد های قومی، مذهبی، جدا افتاده گیهای اتنیکی، وهویت چند پارچه قومی ازجمله معضلات پیچیده ای است که باید برای حل این معضلات گزینه ها و راهکارهای منطقی فراهم گردد.برای جلوگیری از خشونت و جنایات ضد انسانی که همه روزه در حق زنان، دختران جوان و اطفال خردسال رخ می  دهند، باید دولت افغانستان و تمامی دستگاههای مجری قانون بایستی در برخورد قانونی و رسیدگی جدی به جرایمی از این گونه به طور قاطع و سریع عمل نمایند. و خانواده‌ها باید به نیازهای عاطفی و شخصیتی فرزندان‌شان توجه و رسیدگی داشته باشند تا با چشم باز و گوشهای پر و اشباع شده از محبتهای پدرانه و مادرانه در اجتماع حضور پیدا کنند. اگر یک خانم مسلمان تحصیل کند داکتر ؛ معلم ؛ قاضی شود و یا دیگروظایف در جا معه را فرا گیرد؛ دیگر خا نم های مسلمان راحت تر به آنها مراجعه میکنند و حل مشکل مینمایند( مخصو صا در مسایل نسایی) تا اینکه به یک مرد مراجعه کنند. در همه کشور های اسلامی خا نم ها  تحصیل و وظایف دولتی  دارند که کشورهای ایران و پا کستان را میتوان نمونه قرار داد   اکنون این اهداف مقدس و پاک برای اعمار یک جامعه بدون استبدادافغانستان برای اتحاد و تشکل همه نیروهای طرفدار دموکراسی بخاطر ساختمان جامعه دموکراتیک، آزاد و مستقل و تأمین عدالت اجتماعی میسر شدنی میباشد .

رویکرد ها   :-

   -سایت کاتب هزاره زیرعنوان هشت مارچ و دشمنان زن نو شته نذیر ظفر .

 سایت  مشعل  زیرعنوان  هشتم ما رچ رو ز بین ا لملی ز ن ا ست نویسنده :-  خوشه چين.

   -سایت کاتب هزاره زیرعنوان    « زن يا در خانه يا در گور» نویسنده :-   محمد علي برهاني شهرستاني

- یا دداشت های شخصی صاحب این قلم . 29 - ماه –مارچ – سال – 2009 – میلادی.

 

 


بالا
 
بازگشت