محمد عوض نبی زاده

 

تقسیمات ملکی ظالمانه نمادی ازتبعیض واستبداد درافغانستان

 

افغانستان کشوریست که اقوام و قبایل مختلف در آن زنده گی مینما یند و هر کدام آ نان دارای  هویت تا ریخی و فر هنگ غنی مختص به خود میباشند  .رژیم ها ی  استبدادی  تلاش  کرده  است تا هویت تاریخی - فر هنگی و قومی  برخی از اقوام  در پرده ابهام و تاریکی قرار گیرند و با این اقوام  برای مدت چند ین قرن  همراه  با تبعیض  وتعصب  به صفت شهروندان درجه دوم  برخورد شده است که بدترین قتل عامها ونسل کشی قومی و زمین سوزیها را از امیرعبدالرحمان گرفته تامحمد هاشم، ، امين و طالبان در زير پوشش همين شعار کذايی "وحدت ملی" علیه این گروه قومی انجام داده اند. کشور ما نام بسیاری از قدرت طلبان مستبد را در دل خویش ثبت نموده که برای رسیدن به قدرت از ریختن خون هزاران انسان و حتی نزدیکان خود هم دریغ نکرده اند.و سر انجام به پای تخت وتاج جان باختند.  افغانستان  سر زمین اقليتهای قومی است که هيچ يک از اقوام و  انتي های ساکن کشوربيش از پنجاه فيصد نفوس آنرا به تنهائی نميسازند؛  وحدت ملی زمانی ممکن است که تمام اقشار و اقوام افغانستان در حاکميت و ادارهء کشور سهم عادلانه و قانونمند داشته باشندکه وحدت ملی درافغانستان پروسه طولانی است ، که  باید از متن واقعیتهای  روشن، عبور داده شود ، و در کشوريکه حتی همين اکنون نيز وابستگی به قوم يا مذهب معينی جرم پنداشته ميشود، که کتاب را ميسوزاند يا به دريا ميريزند چگونه ميتوان از وحدت ملی در آن سخن گفت.  مردم هزاره درزمرهء یکی ازاقوام تحت ستم افغانستان است که  براساس پیشینه تا ریخی ترکيبي از نژاد ترک و مغل واز ساکنان بومي این سر زمین بوده وبیش از سه هزار سال قدامت تاریخی دارد طوریکه در صفحه - 109 - کتاب جامع التواريخ که، در 1500 سال قبل از ميلاد مسيح، از ”اوغوزخان " فاتح کبير مغل و فرزندان 24 گانه ء او نام برده مي شود و قبايل که بار اول در جهانگشايي با او سهم گرفتند، اقوام : اوليغور، قا نقلي،قبچاق، قارلق، قليچ، آغا جري يا باغچري، بودند که اين نام ها تا هنوز درميان جامعه ء هزاره مروج است. از قرن ششم قبل از ميلاد تا قرن اول ميلادي، هزاره جات مورد تجاوز خارجيها قرار مي گيرد  که در اين راستا مي توان از حمله ء ”کوروش کبير ”اولين حکمران مقتدر ”هخامنشيان " بين سالهاي 536 - 545 قبل از ميلاد، ياد نمود. گرچه او توانست هزاره جات را که در آن وقت ”ستاگيديا " ناميده مي شد، فتح نمايد، اما کوروش، از سوي قبيله ء ”دهايي " ( قبيله ء ترک و مغل )، زخم برداشت.

 هزاره جات  منطقه ایست دارای اراضی مرتفع وکوهستانی که در قلب افغانستان موقعیت دارد باشنده گان آن در مراحل مختلف تا ریخ شاهد پا کسا زی قومی ومذ هبی - کوج های ا جباری - قتل عام ها – زمین سوخته بودند و- تبعیضات سیاسی – قومی – نژ ادی- مذ هبی – جغرافیائی–تحقیرو اها نت  بنام هزاره وشیعه بودن- ممنو عیت تقرر در ادرات قوای مسلح - استخبا رات و و زارت خار جه و تبعه درجه چندم بودن در مقا بل آنان- اعمال میشد ه است که هیچ یک ازاقوام دیگرمانند مردم هزاره مورد تبعیض و ستم گوناگون نظام های استبدادی  وقت قرارنگرفته اندهزاره جات برای مدت بیشتر از شش دهه بوسیله زمامداران متعصب بنام منا طق مر کزی مسمی و شهرت یافته وحکمرانان ظالم  از ذکر نام هزاره جات در رسمیات و رسانه های جمعی خود داری وازمعرفی نام هزاره وسر زمین آن هراس داشتند تا از تشکیل چندین ولایات مستقل هزاره جات  جلو گیری کرده باشد.  نظام های استبدادی در صد سال اخیر تقسیمات ملکی تبعیض آمیز را در مناطق هزاره نشین عملی نمود و مناطق گوناگون هزاره جات مرکزی وشما لی کشور را در بیش از هفتاد واحد های اداری و ولسوالی و در یازده ولایات  وابسته ساختند  که بطور نمونه میتوان از وابستگی ولسوالی های دایکندی و شهرستان هزاره جات به ولایت ارزگان یاد آوری نمود که باید مردم این ولسوالی های هزاره جات الی رسیدن  به مرکز ولایت ارزگان باید از بالای ولایت های بامیان – میدان وردک- غزنی – زابل – قندهار و هیلمند عبور میکردند تا خود را بخاطر حل مشکل شان به ترینکوت مرکز ولایت ارزگان میرسانیدند یعنی مردم های دایکندی و شهرستان باید از شش ولایات نام برده عبور مینمودند تا به مرکز ارزگان میرسیدند شما خود قضاوت نمائید که آیا  این تشکیلات دولتی ظالمانه و تبعیض آمیز نبوده است ؟این یک نمونه از مشکلات مردم محلات مذکور بود که درباره  ضرورت و نیازمندی ایجاد ولایت جدیددایکندی روشنی انداخته شد و امید وارم منتقدان تشکیل ولایات جدید مناطق هزاره جات موضوع را بطور حقیقی درک و احساس کرده باشند و  هم چنان در باره  تقاضای مردم هزاره جات بخاطرتشکیل  ولایت های جدید جاغوری و بهسود نیز وضعیت بدینگونه میباشند  که  این دو ساحه  از لحاظ ترکیب قومی – جغرافیائی  تکثر نفوس- رشد وسیع معارف ومشکلات چراه گاه ها  با اقوام  کوچی ومسایل اداره محلی اقوام  مناطق همجوار خویش  نیازمندی جدی دارند تا  دو ولایت جدید پشنهادی که سالهاست که از طرف مردم آن محلات تقاضا گردیده منظور گردد چون از سالهای متمادی تقاضای مردم این مناطق ناشنیده باقی مانده است .  اگر در ولایت بدخشان تشکیل بیش از28 ولسوالی در هنگام حکومت آقای ربانی در تالقان  منظور شده میتواند و ولسوالی خوست به ولایت  تبدیل شده میتواند بنا مناطق وسیع هزاره جات که بر اساس تبعیض قومی  از جانب حکام ظالم هویت زدائی قومی و جغرافیائی گردیده و  پارچه- پارچه شده بوداگر دو ولایت جدید تشکیل گردد  آسمان بر زمین  پائین نخواهد نشد ودور از انصاف و عدالت است که   نیم قرن پیش هزاره جات مرکزی را به شش ولایت همجوار پارچه و تجزیه کرده بودند آیا تنظیم مناطق هزاره نشین در چوکات پنج الی شش ولایت های  جدید  مستقل هزاره نشین بدعت و کناه کبیره شمرده میشود؟  آیا مردم هزاره نمیتوانند مانند سایر اقوام از حقوق شهروندی برابر بادیگران برخوردارشوند ؟  تجدید نظر بر ساختار تشکیلات دولتی  یک امر معقول و برحق هر جامعه میباشد . طوریکه جوامع پیشرفته این راه  را بصورت شایسته تجربه و طی نموده اند  بناء تقاضای تشکیل ولایات جدید برای مردم جاغوری و بهسود یک خواسته برحق ودادخواهانه است که دلیل تراشی مسولین دولتی و برخی از نویسندگان که بیشتررنگ وبوی سیاسی دارد .

تشکیل ولایات جدید بارعایت شرایط مندرج قوانین مروجه کشور به درجه اول،دوم وسوم تقسیم بندی میگردد مناطق جاغوری  و بهسود درحال حاضرتمام شرایط فوق را برای ارتقای خود بحیث ولایات جدید مستقل دارند. نفوس جاغوری و بهسود هرکدام بطور جداگانه  بیشتر از 400000 تخمین زده میشود. که با این اقدام طلسم استبداد و تبعیض از کشور نابود میگردد باید روشنفکران متعهد و صاحب اندیشه انسانی بخوبی این را درک نمایند وبرداشت واقعی از ظلم و بی عدالتی  که بالای مردم هزاره صورت گرفته اند پیدا نمایند  در غیر آن نویسندگان کشور ما به گمراهی و بی راهه خواهند رفت و به نفع استبداد قلم فرسائی خواهند نمود.

ولسوالی پنجاب کنونی و دایزنگی قدیم  بعداز سال 1300 شمسی به مدت تقریبآ 40 سال مرکز حکومت کلان دایز نگی بود که حکومت های محلی یکاو لنگ – لعل وسر جنگل – دایکندی – شهرستان وبهسود از لحاظ تشکیلا ت اداری به آن مربوط بو دند  که قبل ازآ ن مر کز حکومت کلان دایزنگی درخوردک تخته قرار داشت. همچنان بر اساس تقسیمات ملکی ظالمانهء سال - 1300 شمسی بامیان حاکم نشین درجه اول ومر بوط ولایت کابل بود که بعدآ وا بسته به حکومت اعلی پروان شد. ودر سال 1338 شمسی بامیان به حکومت اعلی ارتقا یافت. ودر سال 1343 شمسی تشکیل بامیان  به ولایت ار تقا داده شد که تا هنوز به همان ولایت در جه سوم باقی مانده است. محمدداود  دردوره دوم صدارتش ولسوالی های هزاره جات را تجزیه و به ولایات هم جوار ذیل تقسیم واد غام نمودند. :-  اول:- ولسوالی های - مر کز بهسود – حصه اول بهسود – دایمیرداد – سر چشمه وجلریز را به ولایت ورد ک. دوم : ولسوالی های - شیخ علی – سرخپارسا- را به ولایت پر وان .  سوم :- ولسوالی های - جا غوری - مالستا ن – اجر ستان – ناهور – جغتو – قره باغ – خوا جه عمری – را به ولایت غز نی.چها رم :- ولسوالی های سابق - دایکندی – شهر ستان – کجران – گیزاب – خاص ارزگان- را به ولایت ارزگان که فعلا ولایت دایکندی از آن تشکیل شده است. پنجم :- ولسوالی ها ی - لعل وسر جنگل و پسا بند - را به ولایت غور . ششم :- ولسوالی های – یکاو لنگ – پنجاب – ورس – شیبر – سیغان - کهمرد - را به و لایت بامیان.چنانچه مردم هزاره جات عمدتآ به شکل بیجا شده گان  داخلی به مهاجرت های اجباری  در داخل از مناطق مرکز و جنوب افغانستان در دیگر مناطق کشور نیز مجبور ساخته شدند و به خصوص پس از سیاست تصفیه قومی ,مذهبی وغصب  زمین و املاک مردم هزاره از ساحات  هزاره نشین قندهار , ارزگان - هیلمند وزابل توسط رژیم خون آشام امیر عبدالرحمن خان این مردم با شدید ترین محرومیت اقتصادی- اجتماعی وفرهنگی مواجه گردید . وگروه تبعیدی خانواده های  مردم هزاره درمناطق  و ساحات زیر  - در مرکز ولایت سر پل – ولسوالی سنگچارک – ولسو.الی بلخا ب  - ولسوالی کوهستانا ت ولایت سرپل -   درمرکز ولایت بلخ در شهر مزار شریف –ولسوالی چارکنت – ولسوالی چمتا ل –ولسوالی شولگره – ولسوالی دولت آباد – ولسوالی بلخ  - ولسوالی کشنده ولایت بلخ  - درمرکز ولایت سمنگان در شهر ایبک وقریه های پشت بند  - ولسوالی دره صوف – ولسوالی خرم وسا باغ ولایت سمنگان - در مرکز ولایت بغلان در شهر پلخمری – ولسوالی دوشی – ولسوالی دهنه غوری – ولسوالی خنجان –ولسوالی تاله وبرفک – ولسوالی نهرین ولایت بغلان - درمرکز  ولایت قندوز – ولسوالی خان آبا د – ولسوالی علی آ با د – ولسوالی خوست وفرینگ  ولایت قندوز-  در قریه های مرکزی  شهر تالقان  ولایت تخار – در ولسوالی کشم – ولسوالی درواز ولایت  بدخشان – ولسوالی دره هزاره  ودر دیگر محلات  ولایت پنجشیر- ولسوالی خوشی ولایت لوگر – قراء مرکزی ولایت بادغیس – در عده ای از  ولسوالی های ولایت با دغیس – در ولسوالی پسا بند  ولایت غور - در منطقه دولتیار ولایت غور - در مرکز ولایت در شهرهرات  - ولسوالی کرخ – ولسوالی ادرسکن-  ولسوالی زنده جان –  منطقه جبره ئیلی ولایت هرات  – در ولسوالی ناد علی ولایت هیلمند   - شهر لشکر گاه ودر دیگر ولسوالی های ولایت هیلمند – در مرکز ولایت شهر قندها ر-  در ولسوالی اجرستان ولایت غزنی –  درولسوالی خاص ارزگان – ولسوالی چوره  ولایت ارزگان - در مرکز ولایت لغما ن – درمرکز ولایت پکتیا در شهر گردیز- ولسوالی بگرام ولایت پروان در قریه ده مسکین –وغیره سکونت اختیارنمودند. که با فیصدی گوناگون نفوس درین سا حات حضور فزیکی و اجتماعی مهمی را  دارا میباشند.

نخبگان و روشنفکران جامعه هزاره درانتخابات دوره دوم ریاست جمهوری,  دیدگاه ها و تقاضا های مبرم و حیاتی زیر را در بد ل پشتیبانی مشروط  ازتمامی کاندیدان و بخصوص آقای کرزی چندی  پیش ازآغازکمپاین  تبلغات انتخاباتی ارایه نموده بود تادر صورت کامیابی هریک از کاندیدان این خواست برحق جامعه هزاره را عملی نماید. -اول - معضله کوچی ها باید بصورت دایمی وهمیشگی حل و فصل و به این زخم نا سور برای همیشه خاتمه داده شود.- دوم – در تطبیق پروژه شاهراه آسیا ئی کابل – هرات ازطریق هزاره جات تعلل و کارشکنی های مقامات دولتی بطور قاطع بدون سیا ست بازیها ی قومی  برطرف  و هرچه زود تر اسفلتکاری این سرک از طریق بامیان بطرف کابل نیز آغاز و پیشبرد سریع کار احداث شاهراه را شخصا رئیس جمهور منتخب آینده زیرنظرمستقیم خود قرار دهد.- سوم- تمام ولایات جدید پشنهادی مناطق هزاره جات  و بخصوص ولایات جدید پشنهادی- جاغوری – بهسود  - پنجاب – را  منظور نموده تا این ولایات جدید مناطق هزاره جات درکنار ولایات بامیان و دایکندی فعالیت خود ها رادر سطح تشکیلات اداری  ولایات جدید آغاز نمایند .چهارم :-برای باز سازی ولایات ولایات بامیا ن و دایکندی توجه بیشتر از گذشته جلب و در اکمالات ارگانهای دولتی در همه امور انجام و ایندو ولایت را به ولایات درجه اول از لحاظ تشکیلا ت اداری دولتی ارتقا دهند.  پنجم :- متناسب به تعدادنفوس باید حضور تحصیلکردگان جامعه هزاره در ادارات – موسسا ت و شعبات  اجتماعی –فرهنگی و اقتصادی دولت کنونی تقویت گردد که اکنون نظر به حضورتحصیلکردگان دیگر اقوام درپائین ترین فیصدی قرار دارد که 2 % را تکمیل  کرده نمیتواند.رئیس جهمور آینده  کشور باید سهم و حضور جامعه هزاره را درشعبات دولت مطابق به احصا ئیه ملل متحد ومتناسب به تعدادنفوس و شعاع وجودی شان که مردم هزاره  سومین  قوم در افغانستان میباشد تامین نماید . با تبارز صداقت به گفتار و وعده های داده شده و تفاهمات صورت گرفته قبل از برگزاری  انتخابات و تحقق خواسته های برحق و عادلانه جامعه محروم هزاره - کاندید مورد توافق میتواند بالای رآی و پشتیبانی مردم هزاره درانتخابات ریاست جمهوری آیند ه حساب نماید.  پيدايي ضمانت هاي بين المللي در جهت تحقق دموکراسي، در کشور ، اين اميد را تقويت مي کند که تاريخ بار ديگر بر آنها تکرار نشودو مردم   افغانستان در اثر عصبيت هاي قومي به کشتار گا هها، نروند. بجاست که مردم افغانستان با پشت سرگذاشتن قريب به سه دهه جنگ ‏ ، اختلافات خود را کنار بگذارند و برای افغانستان آزاد، آباد و مستقل تلاش نمايند.

رویکردها  :-

 سایت اریائی هزاره زیرعنوان پیشینهء تجزیه نمودن واحد های اداری هزاره جات نویسنده :- صاحب این قلم.

 سایت کاتب هزاره زیرعنوان  مکثی کوتاهی بر مقاله ی آقای احمد سعیدی  نویسنده :    محسن زرداد ی.

سایت آریانا نت زیرعنوان    جدا سازی قومی وفدرال سازی نظام    احمد سعیدی.

سایت مشعل زیرعنوان مظلوم و مغضوب وا قع شدن مردم و سر زمین هزاره جات در ادوار گو ناگون تاریخ.

 سایت  سمنگان زیرعنوان   انتخابات ریاست جمهوری و تعاملات سیاسی نوشته: محمد غرجستانی.

یادداشت های شخصی صاحب این قلم - 12- ماه – جولای-  سال – 2009 – میلادی.

 


بالا
 
بازگشت