محمد عوض نبی زاده

 

گروه طالبان نمادی ازخشونت و قتل عامها درافغانستان

 

 

تاریخ گذشته افغانستان نشان دهندهء آنست که مردم عادی ،ضربه پذیر ترین افراد کشور را تشکیل داده و در اکثر تغیرات از یک رژیم به رژیم دیگر متحمل خساراتی فراوانی انسانی و اقتصادی شده اند که نحوه ء برخورد رژیم ها با مردم نظر به سلیقه ها، آید یالوژی ها برداشت ها از سیاست و  دین، متفاوت بوده که در هر مرحله از تاریخ کشور ، این مردم عادی بوده اند که بهای هنگفت  آنرا پرداخته است . رسانه های جمعی ، دیدگاه های رژیم های حاکم را با رنگ آمیزی خاصی به مردم خوب جلوه داده و داعیهء خدمت به مردم را تبلیغ کرده است. مبارزات دادخواهانه و مقاومت ملی مردم عادی جامعه را یکی از پر بار ترین تجربه در تاریخ معاصر افغانستان باید بر شمرد، اما نظر به عوامل مختلف چهره های مبارزین واقعی افغانستان به فراموشی سپرده شده تا تاریخ مبارزات آزادی خواهی را با بحران های داخلی که از بیرون رهبری می شدند،مغالطه نمایند. چنانچه  مقاومت ملی مردم افغانستان در برابر نیروهای اجیر طالبان وشبکه تروریستی جها نی القا عده وحا میان جها نی ومنطقوی آنان، فصل جدید ی از مبارزات مردم ما در راستای حفظ تمامیت ارضی کشور بحساب میاید . گروه طالبان با تسلیحات امریکا ئی– پول عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی وسازماندهی مستقیم استخبارات نظامی پاکستان  در سال 1994- میلادی  ایجاد و  به افغانستان صادر گردید. که با صدور طالبا ن به افغانستان زمینه فعالیت تروریستی القاعده نیز درین کشور بیشتر فراهم شد. افغانستان در دوران حاكميت طالبان به بزرگ ترين مركز فعاليت گروه های تروریستی  جهان تبديل وفجایع، قتل عام ها –نسل کشی – زمین سوخته و جنایت های ضد بشری زیادی را شاهد بوده است که در دوره حکومت  طالبان قتل عام های ، بامیان ، یکاولنگ، مزارشریف، هرات –چاریکار - غزنی- تالقان– خواجه غار تخار- بهسود –دایکندی فعلی – غور – میمنه – قیصار.- جوزجان  و به آتش کشیده شدن خانه ها و تاکستان های شمال کابل وغیره بوقوع پیوسته است اما هیچ یکی ازاین فجایع آن گستردگی که در قتل عام وزمین سوخته ء یکاولنگ - شما ل کابل – قیصار - خواجه غارو بامیان  دیده می شود، نداشتند. یازده سال قبل در آن دورانی که جامعه بين المللی سرنوشت ميهن و مردم ما را به  همسا یگان طماع منطقه سپرده بودند، در چنین  اوضاع و احوال، طالبان ترور و تعصب و مناديان جهل و جنايت پلانی  برسر داشتند تا در جان پا برهنه ترين و فقير ترين و  ستم دیده ترين  مردم کشور افتيده و عطش انتقام خويش را با خون آن بی گناهان فرو نشانند. در آن روزها ، اجساد کشته شدگان و مرده ها به اشکال مختلفی خشک شده بودند. راست کردن دست و پای کشته گان کار آسانی نبود. از شدت رگبار در دهان برخی از اين کشته شدگان دندانی نمانده بود و در اثنای انتقال به گورستان از زخمهای برخی ديگر سرگلوله  ها به زمين می ريخت.  گرچه گروه طالبان توانستند  که  ساحات یکاولنگ – شمال کابل - قیصار و دیگر مناطق ذکر شده  بالا را ويران و جغرافیه اش را تغیر دهند و به زمين سوخته مبدل نمايند ولی نتوانستند هويت و قدامت پايدارش را از هستی ساقط سازند. اگر  درباره غمنامۀ یکاولنگ وشهر بامیان چاریکار – خواجه غار – شمالی کابل - قیصار و مزار شریف تقرير کهن را به عاريت گرفته و بگوئيم که طالبان «آمدند و كندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند».که برخی ها به آن به مثابهء یک رویداد عادی دیدند و گروهی هم نسل کشی و"زمین های سوخته"پنداشتند .عمال و لابی های وابسته به گروه طالبان  قبل از رسیدن گروه طالبان به حکومت تلاش میکردند که جهت تقویت این گروه تروریستی افراطی کمک های مالی  وسیع جهان غرب را برای تسلیح  و اکمالات لوژیستکی آن جلب و جذب تا بدین ترتیب گروه مذکور را برای ممالک غرب یک گروه اعتدال پسند معرفی و مورد  حمایت آنان قرار دهندکه  حتی نخبگان  نظامی و سیاسی گروه های چپ هم تبار طالبان نیز بخش عظیمی از شورای رهبری طالبان را تشکیل میداد که  در امور نظامی و سیاسی این گروه را کمک و رهبری میکردند. درتاریخ یک قرن اخیر طالبان دومین گروه مستبد و خون آشام متاثیر از سیاست امیر عبدالرحمن جلاد قرن  بوده است که قتل عام و زمین سوخته را در مناطق هزاره جات و شمال افغانستان  بصورت بسیار بی رحمانه و خشن آن اجرا و عملی نمودند. از آنجائیکه  اقوام ازبک و ترکمن و بخصوص اقوام هزاره در مراحل گوناگون تاریخ خونین افغانستان چندین بار شاهد پیمان شکنی نخبگان حاکم اقوام پشتون و تاجک بوده است که نمونه آنرا میتوان در شهادت میر یزدان بخش بهسودی توسط امیر دوست محمد خان– شهادت ارواح شاد استادعبدالعلی مزاری بوسیله گروه بدنام طالبان  وهمچنان عهد شکنی مکرر در هنگام  تداوم جنگ خونین غرب کابل و فاجعه افشار از سوی حکومت آقای ربانی وسیاف و نظام های گوناگون  چپ در مقابل جامعه هزاره را بار ها تجربه نمود ه است . با وجود آن هم  نامبرده و خاصتا جامعه هزاره خصوصیت فروتنی و گذشت  برای مصالح و منافع ملی و گذاربخاطرتامین وحدت ملی انتقام گیری از طالبان را نادیده گرفته وحضور نمایندگان با صلاحیت طالبان و حزب اسلامی که اکثرا اجرا کنندگان  قتل عام ها در مناطق هزاره جات و شمال کشور را با برد باری در حکومت کنونی بخاطر گذار بسوی وحدت ملی با کراهت زایدالوصفی قبول و تحمل مینمایند.

اگر جناب آقای اوباما رئیس جمهور امریکا  در جستجوی دریافت حقیقت هستند، لطفاً از مراجع اطلاعاتی خود نه تنها معلومات کشته شدگان آخرین جنگ طالبان در مرکزو شمال کشور را، بلکه مجموع جنایات مربوط به دوران سیاه حاکمیت این نیروهای افراطی را مطالبه نمایند  ونباید از بالای جنایات نا بخشودنی  طالبان طور سطحی و بدون داوری  عادلانه عبور نماید  ایشان  باید حکم تحقیق و بررسی از کشتار افراد ملکی اعم از زنان اطفال و پیر مردان  اقوام  ازبک و ترکمن بخصوص مردم هزاره  که پس ازسقوط شهر مزار شریف در نیمه اول ماه اگوست سال 1998 میلادی ، نزدیک به شانزده هزار نفر به دست نیروهای طالبان بطور فجیع آماج رگبار قرار گرفتند و اموال آنها نیز غارت گردیدندو تعداد مردمان بیگناه ملکی  که درشهر چاریکار –  قیصار - شمالی کابل - یکاولنگ ومرکز بامیان ازدم تیغ طالبان گذشتند، هر کدام چندین بار بیشتر از آمار اسرای  جنگی طالبان اند که ادعا میشود درشمال افغانستان  به قتل رسیده اند صادر نمایند.  درغیرآن اعتبارعدالت پسندانه آقای اوباما  نزد وارثین شهدای این نسل کشیها و زمین سوخته  توسط طالبان بی اعتبار و کم رنگ خواهد شد. اقوام خسارت دیده  و قتل عام شده بوسیله گروه طالبان  عملکرد  ممالک غرب در راس امریکا و حکومت کابل را با هوشیاری و دقت هر چه بیشتر پیگیری مینمایند و تشویش دارند که دوباره مانند گذشته غرب بالای سرنوشت این مردم عذاب کشیده با طالبان معامله نکنند  طوریکه از زمزمه هاو قراین معلوم میشود برای تقویت بیشتر نظامی طالبان بصورت غیر مستقیم کمک های مالی و نظامی ذریعه لابیهای طالبان در داخل حکومت کابل و انجو ها ی وابسته به برخی نهاد های جامعه جهانی  برای طالبان انجام میشود که برعلاوه مساعد نمودن زمینه فروش مواد مخدر توسط لابی ها و طرفداران طالب در نظام کنونی  این کمک های مالی زیزنام باز سازی درمناطق جنگی جنوب و شرق کشوربه گروه طالبان را فراهم  میسازند که مایه تشویش و دلهره اقوام صدمه دیده از طالبان میگردد.  اگر رفتارآقای اوباما درارتباط باحوادث سیاسی افغانستان واقعآ براساس باورها واحترام به کرامت انسانی و آرزوی تامین عدالت واقعی تدوین گردیده است پس چرا به جنایات و نسل کشی های خونینی اشاره نمیگردد که طالبان مجری آن بوده اند؟ پس چرا به تیزاب پاشی به صورت دختران، تخریب مظاهر فرهنگ وتمدن و دشمنی با ارزشهای انسانی که بخشی از رفتار معمول طالبان اند، اشاره نمیکند؟ از سوی دیگر باتوجه به جنایاتی این نیروها واین نوع رفتار دربرابر اسرای جنگی طالبان و درخیلی ازموارد دیگربراساس سلایق وعلایق مشاوران امریکایی بخاطردفاع ازنیروهای خودی و خاموش ساختن تاکتیک جدید  انتحاری  طالبان و حزب اسلامی  تنظیم شده بودند که نیرو های داخلی درزمینه ازصلاحیت کمتر برخوردار بوده است . اما حالا بعدازگذشت سالهای طولانی آقای اوباما درمورد کشته شدن اسرای طالبان چنین هدایت بررسی صادر میکند ، اگربرخی ازین نیروهای دهشت افگن وجنگ افروزدر هنگام  اجرای تاکتیک جدید انتحاری طالبان و حزب اسلامی درشمال نابود نمیگردید آیا آنها سلاح برزمین می گذاشتند ؟ آیا آنها دوباره به تجدید نیرو نمی پرداختند و با توان بیشتر دست به کشتارمردم بیگناه و نیروهای امریکایی نمیزدند؟ این رفتار سیاسی آقای اوباما بیگانه باواقعیت ها بوده  وسرنوشت سیاست امریکارا درافغانستان با ابهامات بیشترمواجه می سازد.آقای اوباما بالاخره به ضجه و ناله های مادران سر بریده که همه روزه به وحشی ترین شیوه ها که تاریخ بشریت، مانند آنرا سراغ ندارد، به قتل میرسند باید توجه نموده و داوری نمایند. که، خدای ناخواسته  به جای ظالم، مظلوم وبجای دزد صاحب خانه محاکمه خواهد شد  . امکان دارد با این سیاست ها ی نادرست امریکا مشکلات جدیدی را درمنطقه ایجاد نماید, امریکا یگانه ابر قدرت دنیا باید ازاشتباهات گذشته عبرت گرفته  وحقایق جامعه مارا درست ارزیابی و برای حل پرابلم های این کشورفیصله عادلانه نمایند. گرچه آقای اوباما ، در جریان مبارزات انتخاباتی خویش بارها از واقعیت های مرتبط با افغانستان و کشور های منطقه وعده سپرده بود که در صورت پیروزی، جنگ با طالب و القاعده را با محو دایمی لانه های آنها درهر دو طرف خط مرزی افغانستان و پاکستان و پاکسازی دولت افغانستان از وجود نمایندگان بالقوۀ دهشت افگنان قرون وسطائی که در عمق این دولت جا گرفته به پایان برده و برای نجات مردم مظلوم افغانستان ازچنگا ل این هیولای وحشت وبربریت کمک های همه جانبه خواهید نمود،  اما معلوم نیست که یکباره از ستمگران به سوی ستمکشان و مظلومینی که انتظارات زیادی در جهت رسیدن به حقوق انسانی خود از وی داشتند، گردانیده و کسانی را که یکجا با نیروهای ائتلاف ضد تروریسم برعلیه این جاهلان تاریخ جنگیده بودند هدف قرار میدهد  آیا وجدان بیدار انسانی ، قادر به فراموش کردن جنایات این نمایندگان وحشت و بربریت است که با شعارهای مخالفت آشکار با کلیه مظاهر تمدن و انسا نیت وارد معرکه گردیده وسرتاسر کشور ما را به زندان عقاید خرافی وغیر انسانی خود تبدیل نموده بودند؟.چه کسی میتواند منکر سیاست های زمین سوخته و پاکسازی های وحشیانۀ قومی این گروه آدمکش طالبی درافغانستان باشد که با قتل عام مردم تلاش نمودند تا مناطق مرکزی و شمال کشور را از وجود ساکنین بومی آن پاک نمایند ودر ین مناطق، بدون کوچکترین ترحم زن ومرد، پیر وجوان وحتی حیوانات اهلی را هم امان نداده و یکسان از دم تیغ کشیدند و در عقب خود، جز باغستان های سوخته و ویران شده و خانه های با خاک یکسان شده چیز دیگری را نگذاشتند.

 بعد از اولین روز های سقوط رژیم طالبان در سال 2001 - میلادی لابیها و حلقاتی در داخل  حکومت افغانستان با مشورهء استخبارات نظامی پاکستان و برخی از منابع  سیاسی ممالک غرب  گروه تروریستی طالبان را بدو بخش  بنام طالبا ن معتدل و تندرو تقسیم بندی مینمودند تا بدین ترتیب بتوانند این گروه تروریستی را از نابودی  و محوکامل نجات دهند و بعد ازسپری شدن مدت کوتاه دوباره  با حمایت لابی های داخلی و رهبری استخبارات نظامی پاکستان و پشتیبانی برخی از حلقات غربی و ممالک  عربی  احیا ء و به فعالیت های تندروانه تروریستی خود ادامه دادند. اصطلاح طالبان معتدل و  خوب و طالبان تندرو وافراطی کلیمات است که از سوی لابی ها و طالبان نیکتائی دار برای فریب دادن مقاما ت غربی بکار برده میشود و اکنون نیز بعد از سپری شدن بیش از هشت سال این لابی های طالبی مجددا تلاش دارند تا با این شعار های فریبنده و اغواگرانه  رهبران غربی  را گمراه  وذهنیت آنان را در مقابل گروه طالبان تغیر دهند طوریکه  درین روز های نزدیک  هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریگا در شورای روابط خارجی کنگره نیز ‌گفته است که همه نیروهای طالبان از القاعده حمایت نمی کنند و برخی از این نیروها موافق سیاست های افراطی طالبان در زمان قدرت این گروه نبودند - با نیروهای طالبانی که دست ازخشونت برداند، ماآماده گفتگو هستیم. ما و متحدان ما به این دلیل در افغانستان می جنگیم که طالبان از القاعده حفاظت می کنند و در برخی موارد فعالیت های خود را با آنها هماهنگ می سازند. پیش از این هم باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا نیز اوایل ماه مارس در گفت‌وگو با روزنامه نیویورک تایمز ازاحتمال گفت ‌وگو با برخی از نیروهای طالبان خبرداده بود. معاملات و تبانی های مرموزیکه با آدمکشان  طالبی  در بعد ملی و بین المللی ، طی سا ل های اخیر صورت میگیرد  باردیگر  جرئت اقدامات تروریستی،حملهء انتحاری، آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر و صدها جنایات دیگری را در کشوربه طالبان داده و با  شیوه های گوناگون طالبان و همفکران آنها را مورد حمایت قرار می دهند که برای دور نمای سیاسی کشور فاجعه بارتمام خواهد شد.مذاکره با طالبان یک موضوع بحث برانگیزیست که، این امر را میتوان درمجبوریت های همه طرف های در گیر بحران افغانستان دانست. بخصوص بمباردمانهای اخیر قوای امریکا برمواضع طالبان در آنطرف خط دیورند ، عملیات مشترک ناتو و نیروهای افغانی درین روز های نزدیک  علیه طالبان مسلح در ولایت هلمند که مرکز اصلی طالبان رامیساخت آی اس آی و نظامیگران پاکستان را در برابر انتخاب دشوار قرارداده است، که راه تفاهم و صلح را بپذیرند  و درغیر آنصورت ضربات بعدی را گروه طالبان متحمل و بحران بی ثباتی بیشتر دامنگیر پاکستان خواهندشد امروز واقعیت های موجود منطقه برای امریکائی ها  برملا گردیده ،  و قانع شده اند که منبع و منشاً بنیادگرائی، افراطیت، طالبانیزم و تروریسم درخاک پاکستان است. همه مردم دنیا آگاهی دارند که استخبارات نظامی آنکشورنیازمندیهای جنگی تروریستها را تاًمین و این گروه تبهکار را به سراسر جهان صادر مینمایند. طالبان در چند سال تسلط سیاه شان بر این مرزوبوم خاطرات تلخ ودردناک نسل کشی ها ، مثله نمودن ها ، کیبل کاری ها، آدم کشی ها ، زن ستیزی ها، فرهنگ ستیزی ها ورونق کشت وزرع مواد مخدررا تطبیق کرد. ، جامعه جهانی و دولت افغانستان بايد در نظر داشته باشد که در شرايط فعلي، اوضاع سياسي کاملاً تغيير کرده است. نه گروههاي مخالف مانند گذشته در چوکات سياسي واحد، فعاليت مي‌کنند و ازرهبري واحد معين فرمان مي‌برند و نه کشورها و حلقات سياسي و نظامي از نفوذ و تأثير گذشته خود بر گروههاي مخالف برخوردار مي‌باشند. بنا بر اين بايد با تحليل وضعيت گروههاي مخالف، طرفهاي مذاکره را با دقت و هوشمندي سياسي شناسايي کنند. شعار مبارزه علیه تروریزم بین المللی که درپای آن میلیاردها دالر وتلفات هزاران انسان هزینه گردیده نباید بزودی ها  به فراموشی سپرده شود.

نخبگان و روشنفکران جامعه هزاره –ازهشت سال قبل تا امروزهمواره  از حیف و میل کمک های جامعه جهانی در افغانستان به این مقامات هشدار داد ه است اما بنا بر نفوذ فراوان که لابی ها و طرفداران طالبان و حزب اسلامی حکمتیار بالای نهاد ها و موسسات جامعه جهانی و ادارات دولتی دارند کمتر توجه نموده اند که بالاخره مقامات غربی درین اواخر خود نیز متوجه حیف ومیل و تاراج  این کمک های مالی بخاطر بازسازی در افغانستان گردید و در رسانه های جمعی نیز انعکاس یافته است. کمک های میلیاردی جامعه جهانی در افغانستان علاوه بر وسوسه انگیز بودن برای خارجی ها و افغان ها، اعتراضات متعددی را به دلیل برآورده نشدن انتظارات مردم موجب شده است. برخی از کشورهای کمک کننده مدعی گردیدند که این اعتراض ها بیشتر از سوی حکومت افغانستان به دلیل ضعف و فساد اداری که گریبانگیر آن شده دامن زده میشود. دفتر ویژه ای از سوی کنگره امریکا جهت بررسی کمک ها برای بازسازی افغانستان تشکیل گردیده که در این اواخر اعلام نمود حیف و میل های صورت گرفته بیش از آنست که مقامات کاخ سفید فکر میکردند. درهمین حال در روزهای اخیر مقامات آلمانی نیز نسبت به حیف و میل های صورت گرفته در کمک های آن کشور برای بازسازی افغانستان نیز اذعان داشته و خواهان بررسی دقیق این قضیه شده اند. عدم شناخت - فقدان ونبود دستگاه نظارتی موجب گردیده که هیچگونه ارزیابی از چگونگی و کیفیت کمک ها بعمل نیاید. فاکتور دیگری وجود واسطه های متعدد داخلی و خارجی که خود ها را از نظارت یک نهاد مافوق مصئون احساس نموده بودند. عامل دیگر در تاراج کمک های بین المللی انجام پروژه های هزینه بر، اما بی کیفیت می باشد. به همین دلیل در طول چند سال گذشته ما شاهد افتتاح هیچگونه پروژه زیربنایی و زیر ساخت های اقتصادی نبوده ایم.  ولی حکومت افغانستان متاسفانه در این مورد فقط به انتقادهای لفظی و سطحی وعوام فریبانه بسنده نموده است. میلیاردها دالر کمکهای جامعه جهانی در طی بیش ازهشت سال اخیر که برای افغانستان بخاطر بازسازی و احیای مجدد زیرساخت های اقتصادی صورت گرفته است و با وجود تداوم جنگ در جنوب وشرق کشور زیر نام بازسازی میلیونها دالر درین مناطق  اختصاص یافته که بصورت غیر مستقیم این پول های کمکی تحت عنوان بازسازی در تقویت ظرفیت نظامی طالبان از طریق لابی های آنان در داخل دولت بکاررفته اند ولی برعکس با وجود تامین صلح وثبات درمناطق هزاره جات و شمال کشورحد اقل بازسازی در ساحات مذکور صورت نگرفته اند چنانچه هنوز هم برخی از مردم هزاره جات  در مغاره های اجدادی شان که  بیش از دوهزارسا ل قبل ساخته شده  زندگی دارند - فقر و گرسنگی درین سرزمین بیداد میکند  و مردم برای رفع گرسنگی علف میخورند  مردم این ساحات حد اقل بهبود زندگی را بعد از سقوط نظام خشونتگرای طالبان احساس و لمس نکرده است.دو مجسمه بودا که توسط گروه طالبان بخاطراز بین بردن میراث فرهنگی – قدامت تاریخی و هویت قومی وباستانی جامعه هزاره قصدا تخریب گردیده بود تا هنوز بنا برتعصب وتبعیض نژادی و کم کاری قصدی برای احیای هویت قومی وتاریخی مردم هزاره جهت احیای مجدد این دو تندیس تاریخی و باستانی کدام اقدامی ازجانب دولت کنونی صورت نگرفته و برعلاوه درباره بازسازی آن ذریعه کشورهای داوطلب که مکررا تقاضا باز سازی آنرا نمودند کار شکنی ازطرف دولت مرکزی صورت میگیرد وهم چنان در بخش های دیگری ازساحات زندگی اجتماعی شدیدامورد نیازمردم هزاره جات بازسازی لازم و قابل درک انجام نشده اند. لابی ها و طالبان نیکتائی دار پشتون تبار  نیز درطی مدت هشت سال اخیر درمقام های بالا و با صلاحیت درنظام کنونی مصروف کاربوده که ازمجاری مختلف میلیون ها دالر را از طریق انجوهای مربوط  به خود ها  برای تقویت نیرو های جنگی طالبان پول فراوانی را تحت عنوان بازسازی با وجود ناامن بودن در مناطق جنوب کشور سرازیرمی نمایند. هنوزهم  لابی های گروه طالبان تلاش دارند ممالک غرب  را فریب داده تا تمامی فعالیت های آنان را به بیراهه بکشانند و بطور نمونه میتوان از تعین نمودن  یک سیاست مدار امریکا بحیث مشاور کمپاین انتخاباتی اشرف غنی احمدزی یاد آوری نمود که نمایندگی از خود فروختگی و وابستگی عمیق لابی های طالبان به خارجی ها میکند گرچه از گذشته نیز  آقای احمدزی در میان مردم کشور بنام طالب نیکتائیدار شهرت یافته که با این اقدامش بیشتر خارجی پرستی خویش را برای مردم افغانستان تبارز داده است.

 

رویکردها  : 

 سایت آریانا نت زیرعنوان  تاراج بی سابقه در کمک های بین المللی به افغانستان ! نویسنده : عبدالشکور اخلاقی.

 سایت  مشعل زیرعنوان یا د وبودازنهمین سا لروز قتل عام دربامیا ن بوسیله ء طالبان نویسنده : صاحب این قلم.

 سایت کابل پرس  زیرعنوان  سند وزارت خارجه امریکا در مورد همکاری و معامله با طالبان نويسنده: حکيم نعيم

 یادداشت های شخصی صاحب این قلم - 26- ماه – جولای-  سال – 2009 – میلادی.

 

 


بالا
 
بازگشت