محمد عوض نبی زاده

 

یادوبود از یازدهمین سالگرد شهدای نسل کشی طالبان در مزار شریف

 

 کشورعزیزما افغانستان با پشت سرگذرانیدن سه دهه جنگهای خانمانسوزکه هنوزهم درعمق مصیبت آن دست وپا میزند و جامعه جهانی در جهت خاتمه بخشیدن به این فاجعۀ بزرگ عصربا دشواری مواجه می باشد ویکی ازعلل عمده آن برتری خواهی واختلافات قومی دربین ساکنین این سرزمین است،  بخصوص درهنگام تسلط  تنظیم های جهادی ،  افغانستان در باطلاق کشمکش های تقسیم قدرت بر اساس تعلقیت قومی، زبانی و مذهبی فرو رفته و قلمرو سیاسی و اداری مملکت به سوی انارشی  و بی قانونی به پیش میرفت . کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان هنگامیکه دردهه نود میلادی از نصب رهبران تنظیم های طرفدارش با موقف مورد نظر خود شان در دولت مجا هدین نا امید شدند واز جانب دیگرکم رنگ شدن حضور انحصاری نمایندگان "اقوام برسر اقتدار در قدرت ، آیدیولوگ های این اقوام به این باور شده بودند که تنها با حمایت خارجی ها ممکن بود تا قدرت از دست رفته انحصاری ایشان دوباره احیا گرددو تیوری پردازان برتری خواهی قومی افغانستان و نظامیگران پاکستان، مفکوره انسجام متحجرترین قشراز میان قبایل دوطرف مرز دیورند افغانستان و پاکستان به نام طالبان را به امریکا پیش کش نمودند که این طرح مورد پذیرش امریکا و دیگرممالک غربی به کمک مالی سعودی و به دستیاری پاکستان قرار گرفته و مشترکا مصروف ایجاد گروه طالبا ن در خاک پاکستان شدند. گرچه از آغاز تاسیس گروه طالبان را برخی از کشورهای غربی و عده از ممالک عرب حمایت و پشتیبانی تسلیحاتی و مالی کرده و در ایجاد آن نقش اساسی را ایفاء مینمودند اما امروز این کشور های تشکیل کننده گروه مذکورپاسخگوی جنایات نسل کشی طالبان خود ها را نمی دانند که مایه تعجب و حیرت اکثریت نهاد های جامعه مدنی و موسسات مستقل جهانی و بی طرف گردیده است .گروه طالبان نطفه اشرار و گروه مزدور و اجیر شده ومخالف منافع مردم کشور وباعث تداوم جنگ و حضور نظامی ناتو در افغانستان گردیده  وگمان میرود که زمینه مداخله چندین  ابر قدرت های جهانی و منطقوی را در افغانستان فراهم خواهد نمود.  طالبان گروه فاقد هویت بوده که بخاطر تغیر جغرافیائی سیاسی کشور و نابودی هویت های قومی اقوام محروم افغانستان جنایات نا بخشودنی را می آفرینند  . طوریکه  امیرعبدالرحمن سفاک با حمایت و کمک های بی دریغ نظامی و استخباراتی و مالی  دولت استعماری انگلیس در افغانستان بقدرت رسید و در هنگام قیام سراسری مردم هزاره جات چهره دینی و مذهبی بخود گرفته و نقش یک جلاد خون خوار را بخاط نسل کشی جامعه هزاره  بخود اختیارنموده بود که  طالبان نیز همان تصویر سیاه و منفور را مانند عبدالرحمن خون آشام از خود ها درافغانستان جنگ زده  به نمایش گذاشتند. گروه طالبان در سا ل 1994- میلادی مدت دو سا ل با کمک وحمایت نظامیان و ملیشه های پاکستانی قسمت زیادی از مناطق کشور را اشغال وباالاخره با اشغال کابل  وتخریب دو مجسمه برزگ بودا در بامیان –چهره وحشت  و خشونت رژیم طالبا ن هر روزبرملا و افشا میگردید  ،با ا لاخره  این گروه ترور و تعصب و مناديان جهل و جنايت سر بر داشتند تا در جان فقير ترين و  ستم دیده ترين مردم کشور افتيده و عطش انتقام خويش را با  ریختاندن خون آن بی گناهان فرو نشانند وبتاریخ هفدهم  ماه اسد سا ل 77 13  شمسی مطابق هشتم ماه اگوست سال 1998 - میلادی درست یازده سال قبل از امروز بیش از شانزده هزار نفر اعم از اطفال زنان و پیر مردان مردم هزاره شهر مزارشریف بجرم هزاره  بودن  توسط تفنگداران طالبی با و حشیانه ترین  و بی رحمانه ترین شکل آن  تیر باران شدند که  اين آدم کشان حين ورود شان به مزار شريف سوار برلاري ها و پيكب ها و با ماشيندار های شان حتی بيماران را در بستر مريضي در شفاخانه ها به قتل رساندند و در برخی از مناطق مزار شریف  چشمان كشته شدگان هزاره  را با برچه های اسلحه از حدقه بيرون كشيدند. اموال و دارائی شان  را غارت و تاراج  نمودند.آنچه آن روز ها  در مزار شریف و بر آن مردم گذشت چيزی بود که زبان قلم از نویشتار و تصويرش عاجز است. گرچه افغانستان در طول تاریخ خود فجایع، قتل عام ها –نسل کشی و جنایت های ضد بشری زیادی را شاهد بوده است اما تنها در دوره طالبان قتل عام های ، مزارشریف، بامیان ، یکاولنگ، هرات – تخار- قیصارو به آتش کشیده شدن خانه ها و تاکستان های شمال کابل وغیره بوقوع پیوسته است ولی هیچ یکی از این فجایع آن سنگینی و گستردگی که در قتل عام مزار شریف  - قیصار وزمین سوخته ء یکاولنگ- شما ل کابل دیده می شود، ندارند.طالبان طی سال های مذکور ده ها هزار خانواده های مردم هزاره مزار شریف و بامیان را جبراً اخراج کرده و آن سرزمين ها را به شيوه وحشیانه  ويران وهر جا كه انسان يافتند كشتند و كوچاندند و حتي به زمین های زراعتی درختان بی ثمر و باثمر آن مردم رحم نکرده وآنها را از بيخ وبن بر كندند. بعدازکشتار جمعی مردم هزاره شهر مزار شریف  ملامنان نیازی والی وقت حکومت طالبان در ولایت بلخ  در یکی از محافل که در روضه شریف برپا بود گفت که باید مردم هزاره ء افغانستان از سه راه یکی را انتخاب نمایند :-  اول از مذهب تشیع به مذهب تسنن تغیر مذهب بدهند . دوم خاک کشورمسلمان افغانستان را ترک گویند. سوم همه شان به گورستان فرستاده خواهد شد. این بود شعارگروه مزدور طالبان برضد جامعه هزاره افغانستان. انهدام  و تخریب تندبس های  بو دا این آثار گران بهای فرهنگی و با ستا نی افغانستان وجهان بوسیله رژیم  بنیا گرای طالبا ن تروریسم فرهنگی بوده است که ملا ملک نعیم کوچی رئیس تنظیمیه  هزاره جات در رژیم طالبان  و زندانی قبلی در گوانتا نامو و مشاور خاص حکومت کنونی در امور کوچی ها  در نابودی و تخریب این تندیس های تاریخی بودای بامیان نقش قاطع و تعین کننده داشته است .  ملک نعیم کوچی این نماینده شرور طالبی بدین وسیله خواست تا آ ثار گرانبها ی  باستانی مردم کشور را با این اقدام ضد ملی خود منهدم سازد. و بزعم گروه طالبان تا از قدامت تاریخی  سه هزار ساله مردم هزاره جات در افغانستان کنونی  و بومی بودن این گروه قومی جلو گیری  کرده باشد. رژیم قهقرائی طالبان با به زنجیر کشیدن اقوام با هم برادر، زدودن آخرین اثرات جنبیش ضد استعماری،نیروهای  واقعی مقا ومت ملی  را نابود نمود،حا کمیت بدوی وطراز افراطی مذ هبی وقبیلوی  طا لبان، بقتل عام مردم ، نسل کشی وزمین سو خته اکتفا  نکرد،بلکه کافغانستان  را به پایگاه تروریستی،زرع وقاچا ق مواد مخدرما فیای بین المللی تبد یل نموده بود .

بعداز یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ امریکا  و متحدینش، طالبان نافرمان را از اریکه قدرت دورساخته  و حضور دراز مدت خود را در منطقه مطرح کرد  و سخن از طالبان میانه رو و مذاکره با آنها  را  بمیان آورد و هر عمل تروریستی و آدمکشی طالبان به نحوی از جانب آنان و  حکومت نا دیده گرفته شد  ، امریکا  و دیگر ممالک غربی با الهام از مفکوره  "طالبان نیکتائی پوش اینبار با اصلاح اشتباهات قبلی خود خواست  تا  گروه طالبان بطور کامل نابود نشده  تا از آن  به مثابه آله فشار برای پیشبرد بازی های  بعدی خود در منطقه استفاده نمایند .  چنانچه پس از سقوط حکومت طالبان ، دیگر هیچگونه نبردقاطع و سرنوشت سازعلیه آنان و همفکران شان صورت نگرفت. برعکس در بعد ملی و بین المللی تبانی های مرموز با آدمکشان  طالبی  این جانیان جنگی، عملی گردیدند  که در دو سال اول پس از سرنگونی امارت اسلامی، طالبان هنوز از شوک این شکست بخود نیامده بودند و حملات گاه ناگاه آنان علیه نیروهای خارجی ضعیف، حساب ناشده و اکثرا توام با شکست بود.امریکا گمان کرد که بخش بزرگی از دشمنانش را در گوانتانامو زندانی کرده است و آنهائی هم که هنوز بدام نیافتاده اند، تجرید شده و غیر فعال اند. اما طی سه سا ل اخیر بار دیگر طالبان با صحنهء از اقدامات تروریستی،حملهء انتحاری، آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر و صدها جنایات دیگری در افغانستان و منطقه حضور یافتند که متأسفانه همفکران و طرفداران شان در درون دولت و خارج از آن عواقب نکتبار و فاجعه آفرین سیاست ها و عملکردهای طالبان را تا هنوز بخوبی درک نکرده و نمی کنند. و همچنان با  شیوه های گوناگون طالبان و همفکران آنها را مورد حمایت قرارمی دهند که این امر بی ثباتی سیاسی  و اجتماعی را در جامعه تشدید می بخشند وهم برای دور نمای سیاسی کشورفاجعه بارتمام خواهد شد. سه دهه جنگ، درافغانستان  هزاران  کشته و معیوب، ملیونها مهاجر وسرگردان، سه نسل محروم از آرامش و آسودگی، سی سال سکوت وویرانی و دهها آفت دیگر و به  خصوص جنایات رژیم وحشت و ترور طالبان به میراث گذاشته است.در شرا یط  کنونی جامعه جهانی در راس امریکا در افغانستان داعیه و درفش صلح و دموکراسی را بر افراشته اند، مگر عملاجنگ تمام عیار به پیش برده میشودپول برای بازسازی وباجدهی تخصیص می یابد و بدین ترتیب آشفتگی وبی اعتمادی جای شور و علاقمندی بیقرار مردم نسبت به امیدهای آنان نسبت به غرب و جامعه جهانی را گرفته است. فساد ونا امنی در افغانستان بیشتر وگسترده تر شده است.مقامات شامل دردولت کنونی درهمان زمان وقوع جنایات طالبی تنها به دادو فریاد و استفادهء ابزاری  اکتفا کرده اند.  نسل کشی و "زمین سوخته" تنها زمانی به یاد این مقامات  دولتی  می آید که بخواهند حقانیت خودو زشتی طالبان را نشان دهند.دیگر هیچگونه اقدامی برای درمان زخمهایی که مردم نقاط متضرر شده ، نکرده و نمیکنند. بررسیها و ارزیابی روشنفکران ما در همه زمینه ها، همان التهاباتی اند که در میان قدرت خواهان و وابستگان اقتدار بروز میکند. اندیشه های نخبگان سیاست ماهیت مردمی ندارد و جامعه در نوعی سرخوردگی و بی رمقی گرفتار آمده است. باوجود سرازیر شدن میلیارد ها دالر کمک جامعه جهانی به افغانستان  بخاطر باز سازی وعمران وطن ما - با کمال تآسف درین قرن بیست ویکم هنوز هم  بیش از صد  ها خانواده فقیر مردم هزاره بامیان در مغاره ها زندگی میکنند و این کمک ها کدام اثری برزندگی مشقت بار مردم  این ساحه وارد  نکرده است و طوریکه زندگی مردم بامیان بد تراز دوهزار سال قبل که نیاکان شان که درین منطقه زیست مینمودند گردیده است. پس چگونه میتوان بالای کارکرد های دولت کنونی  و جامعه جهانی باور واعتماد نمود.  امنیت و آرامش در هزاره جات و  صفحات شمال مرهون ایثار وفداکاری وجان بازی همین نیرو های هزاره جات و مردم شمال کشور است نه تاثیر حضورسربازان بیشتر از ۴۰ کشور قدرتمند جهان با سلاح وتجهیزات مدرن وپیشرفته .

جهان کنونی شاهدنیرو یافتن مجدد تروریسم و خشونت بیشتر است و تلاش القاعده برای دست یافتن به سلاحهای کشتار جمعی کابوس وحشتناکی را بخصوص در غرب بوجود آورده است.مشکل اینست که این جنگ خونین از هیچ قانونی تبعیت نمی کند و در آن از بمباران قریه جات و قتل عام غیر نظامیان گرفته تا سربریدن افراد به اتهام جاسوسی و گروگان گرفتن و غیره اند. یازدهم سپتامبر  ممالک جهان را وارد دوره ای از کثیف ترین جنگ های تاریخ بشر ساخته است که در این کثافت کاری ها ی جنگی تروریسم جهانی نقش تباه کنندهء ضد بشری را ایفا ء می نمایند که باید بشریت طرفدار صلح از ین جنگ تباه کننده به شیوه معقول آن جلوگیری بعمل آورند.اکنون فعاليت هاي  طالبان و القاعده در پاكستان به اندازه اي گسترش يافته است كه عملا كنترول اين گروه ها از اختيار دولت ملکی پاكستان خارج شده است. حتی اگر رييس جمهور پاکستان، شخصا به سياست عدم دخالت در افغانستان متعهد باشد، نمی تواند ادعا کند که سرويس استخبارات  نظامی اين کشور چنين تعهدی را رعايت کنند. حکومت ملکی پاکستان با وجود سپردن تعهدات مکرر تا هنوز  نتوانسته جلو صدورو نفوذ  طالبان ودیگر گروه های تروریستی را بگیرد تا از ادامه جنگ علیه افغانستان دست بردارند. با اندوه فراوانمردم ما هنوز هم شاهد جنایات طالبان وحشی است که با آويزان کردن مرده ، بدعت جديدي را در جهان رقم زده اند. انسان ها در کشور ما تا اين حد ذليل شده اند که به طرز فجيعي ذبح و بعد اجساد ‌آنان سلاخي مي شود . جلادان طالب مردم مظلوم مارا بنا بر خوی وخصلت خون خوارگی و وحشی شان در روز روشن وپیش چشم خبرنگاران سرمیبرند. به قول معروف میگویند  که گذشته، رهنمائی آینده است که با شناخت عمیق از گذشته ها، دانش و خرد روز همدیگر را آگاهانه درک نموده وهمهء اقوام اعم از خورد و بزرگ مشترکا این خانه ویرانه را مطابق «نیازمندی زمان» آباد نمایند ؛ تحقق دموکراسی و ایجاد امنیت در افغانستان، بدون پرداختن به حل مسأله اقوام به فرجامی روشن نخواهد رسید نطفه های اصلي خشونت و دشمنی اقوام به نوعی به زیست گاه های جغرافیایی و سهم شان در قدرت ملی و محلی  و توزیع ثروت عمومی ارتباط پیدا می کند و  باید از گذشته های خونين عبرت گرفت و هويت همديگر را پذيرفت .

با سقوط حکومت وحشت و ترور طالبان نسبت به تمام اقوام کشور مردم هزاره بیشتر از دیگران خوشحال وشادمان گردیدند  چون این مردم مظالم وستم خونین -کشتار جمعی – زمین سوخته و کوچ های اجباری را مانند دوره امیر عبدالرحمن خان ستمگر از جانب تفنگداران طالبان متحمل شده بودند . اما موج ناضایتی مردم از نظام و سیاست ناکام دولت با مشارکت کشور های غرب، بیشتر از گذشته است ومردم صبور ما چنان سرگردان و نا توان شده که از هرگونه دولت و حکومتی نا امید و دلزده شده اند. سیاسیون ودرس آموختگان جامعه هزاره نیز به پیروی از عوام الناس ذهن آشفته و روان ناآرام و خسته دارند. متآسفانه اکنون نيز حلقاتی هستند که مانند رژیم های  گذشته انتقامجویی های قومی را به کم نظیرترین شکل آن انجام میدهند و ازسه دهه  جنگ در افغانستان عبرت نگرفته و برای غصب قدرت حاضرند خون ديگر بريزند تا درقدرت قرار گيرند.جامعه جهانی ودولت منتخب آینده افغانستان باید افرادسر شناس طالبان را که در نسل کشی مردم هزاره شهر مزار شریف نقش اساس داشتندو لی در ترکیب تشکیلات فعلی حکومت و پارلمان حضور دارند. باید مورد ماخذه قرار دهند  وارثین شهدای جامعه هزاره در نسل کشی مزار شریف از حکومت و ممالک ذیدخل در قضایای افغانستان مطالبه جدی دارند  که به این در خواست وارثین شهدای مذکور اهمیت داده و این فاجعه تاریخی  نسل کشی را تحت تحقیق و بررسی قرار دهند تا رو ح آن شهدای بی گناه و گمنام آرامش پیدا نمایند. نصرالله بابر وزیر داخله وقت پاکستان- القاعده – طالبان  خارجی وعرب تبار- برخی از قوماندانان شمال حزب اسلامی حکمتیار پشتون تبار و یکتعداد قوماندانان دیگر تنظیم های اسلامی شما ل- افسران نظامی سابق پشتون تبار و شهنواز تنی  و افسران طرفدارش که از طرف  استخبارات نظامی پاکستان مسولیت رهبری نظامی گروه طالبان را درآن زمان به عهده داشت  نقش عمده و اساسی را در نسل کشی مردم هزاره مزار شریف دارا بوده است.وارثین شهدای نسل کشی مردم هزاره مزار شریف –و همه روشنفکران و نخبگان سیاسی جامعه هزاره از تمامی موسیسات - نهاد های مدنی ومدافعین حقوق بشر ملی و جهانی  واز همه بشریت طرفدار عدالت و دموکراسی دنیا تقاضا میدارند تا این فاجعه خونین و درد ناک اخیر قرن بیستم را محکوم نموده وعاملان اصلی این نسل کشی را به پنجه عدالت سپرده و این فاجعه را  جزء تاریخ جنایات قرن به حساب آورند.   جامعهء انسانی اگربی‌تفاوت از کنار چنين فجايع نسل کشی  بگذرد و راه حل‌های عملی برای جلوگيری از آن را به عمل نياورند، تضمينی برای ادامهء حيات انسان‌های بی گناه این مناطق وجود نخواهد داشت.نویسندگان انساندوست کشور باید ابعاد گوناگون، اهداف و پیامد های سیاسی و اجتماعی نسل کشی مزار شریف  و هم چنان قتل  عام بامیان - یکاو لنگ– شمال کابل – خواجه غار تخار – قیصار و سایر نقاط کشور را تحلیل و ارزیابی نموده و آنرا محکوم کنند. باید ریشهء باور هایی را که آفرینندهء زمین های سوخته است بخشکانند و مردم را آگاهی داد ه  و از مبارزه ومقاومت مردمان این ساحات در برابر رژیم خون آشام طالبان  تقدیر بعمل آورند. بنا براین همه انسانهای آزاده بدون هیچ نوع وابستگی ملی و دینی و سرزمینی و به حکم وجدان باید ضمن ابراز تنفر شدید از این جنایات ضد انسانی گروه وحشی طالبان و عاملان این جنایات حزن آور و محکوم نمودن آن به حمایت ازنیرو های ضد طالبی بپاخواسته و جنایات آنان را نفرین نمایند.

رویکردها :-

سایت  مشعل زیرعنوان یا د وبودازنهمین سا لروز قتل عام دربامیا ن بوسیله ء طالبان نویسنده : صاحب این قلم.

سایت آریائی  زیر عنوان شمال، فریاد عدالت خواهی نويسنده:نجیب الله ضیا رحمان.

سایت آریانانت زیرعنوان اظهارات اوباما درمورد توهم کشتار طالبان در شمال، نويسنده :- دکتورهمت فاریابی.

یادداشت های شخصی صاحب این قلم .  --- 9 -- ماه –اگوست-  سال – 2009 – میلادی.

 

 


بالا
 
بازگشت