احمد سعیدی

 

افغانستان در چالش بزرگ

 

 

                       مدت سی و اند سال از زمانی میگذرد که افغانستان  مخصوصاً شهریان شهر کابل برای اولین بار صدای غورش رعد آسا و سرسام گرفته تانک های تی 75 روسی را  در دل یک شب تابستانی در جاده های شهر کابل شنیدند . این اواز یکی از افسران نظامی بود که ظاهراً کودتا را رهبری میکردو جمهموری سردار محمد داؤد پسر سردار عبدالعزیز  خان را  از طریق رادیو کابل اعلام مینمود.

 سردار محمد داود، با تبانی حزب پرچم  و به کمک دستیاران نظامی افغان که در روسیه   آموزش عالی نظامی دیده بودند طی یک کودتای نظامی به رژیم شاهی در کشور خاتمه داد  و تحت قیادت خودش  دولت جمهموری افغانستان را  اعلام و از 21 سرطان سال 1352 الی سحرگاه 7 ثور 1357 زمام کشور را به سیستم تک حزبی (حزب غرزنگ ملی) که همه از هوا خواهان خودش بود اداره مینمود و. به اینترتیب او برای اولین مرتبه یک  دولت پادشاهی مشروطه را که به اثر دیموکراسی  و اشتراک مردم  اداره میشد و برای ده سال تمام، سردار ها و کسانی را که بخانواده محمد زایی و شاه تعلق داشتند از وظایف  مهم دولتی بر کنار ساخته و در عوض از اقشار جامعه نظر به  راهبرد قانون اساسی ای که در 1344 در کشور نافذ گردیده بود در وظایف وزارت ها و ریاست ها و امور مدیریتی کشور گماریده بودند که از طریق شوری رای اعتماد کسب میکردند . این مدت  در تاریخ کشور مشهور  به دهه قانون اساسی و از دهه های پر ارج کشور محسوب میشود.

در آنزمان (زمان  محمد ظاهرشاه) مسئله وحدت ملی و وحدت اندیشه نیز تا اندازه ای حل شده بود نظام دیموکراسی پارلمانی شاهی در مملکت استوار بود و امنیت کوچه بگوچه این کشور را در میکوفت.

                 با پا در میانی  داود خان از اثر کودتای فوق حزب  پرچم یک چند صباحی در اکثر شئون مدیریتی کشور ظاهر گردیدند و در حقیقت خود را پیرایش دادند . چه آنها می فهمید که ائتلاف با  بزرگترین فردی از افراد خانواده شاهی  اقبالی درستی ، برای آینده آنها نوید نمیداد . لذا احزاب چپی اعم از خلق و پرچم که توسط حزب کمونست شوروی ساز و سامان می یافت از دولت سردار محمد داود کنار زده شدند و این حالت باعث آن شد تا این دو حزب رقیب  سرسخت بهم یکجا شوند و به فعالیتهای زیر زمینی خود دوام بدهند که بالاخره به پایان خونین برای سردار محمد داود  و اراکین دولت  وی   انجامید.

                 واما سردار محمد داؤد خان با  کودتای خود به دهه دیموکراسی پایان بخشیده  و برای همیش افغانستان را به صحنه های هولناک جنگ های مدهش از قبیل کودتای ثور، که هجوم مدهش سپاهیان شوروی را در قبال داشت  ، سبب شد تا چندین نسل  کشته آواره و کشور سراپا تاراج گردیده و تمام بنیاد های اقتصادی ، فرهنگی و غیره واژگون و خراب شود.

از آن تاریخ به بعد  افغانستان  آشوب پذیر شد و داستان بعد از 7ثور 1357 همواره زندگی غم انگیز و نکبتباری را به کشور تحمیل کرده است که عملاً به نابودی مادی و معنوی  کشور انجامید .افغانستان طی این سی سال و اند تجربه های تلخی را عملی کرده و سرانجام در دام  تروریزم و مدافعه آن گرفتار آمد.

                 بعد 11 سپتمبر 2001 با پا در میانی سپاهیان  آمریکایی و قوای هوایی آن قبل از اینکه مجوزی برای حمله به افغانستان از طرف شورای امنیت  سازمان ملل دریافت کرده باشد .  این کشور به رهبری  جورج دبلیو بوش در افغانستان داخل عملیات نظامی گشترده شد که در نتیجه تمام تأسیسات نظامی کشور که شامل توپها ، تانکها ، طیارات و سیستم های  مدافعه هوایی و سازو برگ پیشرفته نظامی و دستگاه های مجهز راکت های با بورد های مختلفه  میشد در اولین شب حمله های هوایی امریکا از پایگاه های نظامی خلیچ عرب کاملاً فلج و  تخرب گردید که سرانجام به حکومت طالبانی نیز  خاتمه داده شد.

 قبل از اینکه امریکا از طرف جامعه جهانی در مورد تجاوز نظامی بخاک افغانستان مورد سرزنش قرار بگیرد ، ملل متحد درموضوع حمله به افغانستانا مشروعیت بخشید و متعاقب آن کانفرانس بن اولین طلیعه قانون مداری را در کشور نوید بخشید . بعد اعضای حکومت موقت در این گردهم آیی انتخاب، قانون اساسی کشور  تصویب و حکومت انتقالی بکار آغاز و در مدت معین شده مطابق به اساسات قانون اساسی انتخابات ریاست جمهوری و شورای ولایتی و بعداً هم  انتخابات نمایندگان ملت در یک بعُد وسیع صورت گرفت . از این زمان  کمک های بزرگی به افغانستان واریز شد که در اکثر آن  دولت افغانستان موثریت نداشت ، بلکه توسط کشور های کمک دهنده خرچ و به مصرف میرسید که ما پیآمد های آن را در این نوشتار بازگو میکنیم :

 کمک های که از طریق این سازمانها عملی شد افغانستان را دارای تعداد زیادی از پروژه های تکمیلی  بنیادی  از قبیل سرکهای اسفالت به طول چندین هزار کیلو متر ، ایجاد سیستم های مخابراتی و اطلاعات جمعی و رسانه های تصویری نیز نمود . برنامه همبستگی ملی توانست در ظرف چندین سال  هزاران  مدرسه  تخریب شده را با تعدادی از مدارس جدید در  هر گوشه و کنار کشور از نو  اعمارنماید که اکنون دروازه های معارف در تمام کشوربروی نو آموزان باز میباشد . ولی مفردات درسی تا هنوز به وضع اسفناک آن باقی مانده است که در دراز مدت پی آمد های منفی آن نیز غیر قابل جبران خواهد بود

                 مع الوصف اینهمه کنش ها و واکنش در برابر مقدار پولی که در این کشور صرف شده است نهایت ناچیز میباشد زیرا راپور های که بعضی از رسانه ها پخش کرده اند (تلویزیون طلوع در گفتمان سه سال قبل خود این کمک ها را از 17 الی 25 ملیارد دالر میخواندبه نقل از یک راپور رزاق مامون) که این مبالف به تناسب باز سازی در کشور قابل مقایسه نمیباشد.

 گرچند ایجاد شبکه های تجارت بازار آزاد با تاسیس بانک های خصوصی از رونق زیادی برخوردار گردیده، اما با آنهم هنوز در کشور دوقطب  رویا روی هم از دو طبقه مردم فقیر و دارا عرض اندام کرده است که در گذشته  فرق محسوسی نداشتند . در دهات و قصبات کمک های بین المللی از طیف ساختمان  پل و پلچک و (کنده) و چاه های آب و جغل اندازی جاده های فرعی پا فراتر نگذاشته است .هنوز از پروژه های زیر ساختی که باعث ایجاد تولید ومشاغل مختلف در اقشار جامعه میگردد خبری نیست . سرکهای افغانستان توسط مستخدمین اجیر خارجی ساخته شده و سهم کار گران افغان از گاو غدود هم نمیباشد که این نکته خود میرساند  که نه دولت و نه مردم در این سلسله اجراأت دستی نداشته اند که در آینده ضرورت است تا در این مورد  ورفع این مشکل توجه شود و هر پروژه ای که در دست ساختمان قرار میگیرد از طریف ادارات کار و امور انکشاف بشری مورد تائید قرار گیرد وبعد از تائید جواز فعالیت دریافت بدارند.

 از اثر اوضاع نا مساعد جوی اکثر دهاقین که سابق از طریق کشت تریاک و حشیش مصارف خود را تأمین میکردند به فقر دائمی مواجه شدند .و بر عکس مناطقیکه   دولت در آن کمتر تسلط دارد به کشت تریاک و تقویت طالبان و گروه های ضد دولتی کماکان ادامه داده اند که این مناطق طبیعتاً از یک اقتصاد  مرفع برخوردار هستند چرا که تحت پوشش مافیای تریاک قرار دارند.

 ولی در مناطقی که در آنجا نظم و قانون حکفرماست ، دولت نتوانسته است  کمک های مؤثری در زمینه رشد  کشاورزی و انکشاف منطقوی وانکشاف بشری  داشته باشد . در مناطق آرام هرگزکانالی در مسیر کدام دریایی بجانب کدام کویری باز نشده است تا دشت های تفتیده شمال را آبیاری نماید  . در مورد  راهکار های عصری زراعتی بجز چند نمایشگاه در بلخ و کابل کاری انجام نیافته است که این مایشگاهها نیز به ذات خود جنبه سمبولیک دارد نه جنبه آموزشی و کاربردی .

بانک انکشاف زراعتی که یک موسسه توسعه دهنده کمک های کشاورزی  از طریق وامهای بدون مفاد بودو بیش از نیم قرن در کشور سابقه کار داشت از طرف دولت یکجا با شرکت کود کیمیاوی افغان که در سال 1350-51 به کمک و مساعدت یک کمپنی امریکایی (چکی و بعداً کمنیکس کمک تخنیکی میشد) از سوی دولت  افغانستان  ایجاد شده که نظم  کار آیی و سیستم مدیریتی آن در بین کشور های آسیایی شاز و نادر بود که حتی طی سالیان جنگ نیزاز نظم و مدیریت سالم برخوردار بوده کود و گندم و سایر ضروریات ادویه و وسایل زراعتی را به اختیار کشاورزان در کلیه نقاط کشور قرار میداد. این موسسه  نیزهمانند بانگ انکشاف زراعتی از اثر توجه وزیر زراعت وقت آقای رامین از بین برده شد و دارایی های آن نیز به حراج گذاشته شد. این موضوعات باعث آن شد تا افغانستان که کاملاً به زراعت متکی میباشد بصورت بد تر از سابق در امور زراعت راه چندین صد ساله را بقسم عنعنوی طی نماید و فاقد کاراآیی های عصری  گردد . حالا کدام موسسه ای نیست که کشاورزان را با میتود های عصری و ضروریات حیاتی شان مرتبت سازد. من خود شاهد بودم  که اکثر پروژه های زراعتی را که از طرف صاحبنظران امور کشاورزی در ولایت بلخ پیشنهاد شده بود کلاً  ناکام ساخته شد . مخصوصاً اداراتی که تحت  برنامه( USAID) در بلخ فعالیت مینماید و دارای شعبات زیادی نیز  میباشند در تشکل و ساختمانهای زیر بنایی زراعت هرگز توجهی نکردند که این  سوء توجه موسسات خارجی و دونر ها از طرف جناب والی ولایت بلخ آقای عطا محمد نور در روز نوروز سال جاری از طریق یک بیانیه خوش آمد سال جدید نیز اشاره شدکه ما متن این بیانیه را با کسب اجازه درآینده نزدیک به نشر خواهیم رسانید.

                 صنایع دستی و قالین بافی ما  صرف بدرد تبلیغات موسسات میخورد و میتواند کریدور های یک نمایشگاه را پر کند، نه اینکه بهپیمانه وسیعی در انکشاف اقتصاد کشوربه درد مولدین آن بخورد.

 فابریکه ها مخصوصاً در ولایت بلخ اکثراً بحالت نیمه مخروبه و به شکل بدی قرار دارند .ساختمانهای عظیم سیلوی حبوبات و فابریکات نانپزی آن ازدر شهر مزار شریف از اثر مقابله با اوضاع جوی بسوی نابودی و فرسایش  میرود و فابریکات جن و پرس که زمانی تمام ضروریات روغن صفحات شمال را بر آورده میساخت با فابریکات   پروسس میوه  خشک بحالت غیر استفاده قرار دارد ویا استفاده از آن نهایت اندک است ، همچنان است سرنوشت فابریکه نساجی بلخ و فابریکات برق حرارتی و کود کیمیاوی نیز که از پروژه های عظیم  در میدانهای صنعت کشور در شهر مزاز شریف   نیز در حالت فرسایش قرار دارد  .

 مردم  بلخ در نظر داشتند تا با کمک  و مساعدت های  موسسات دونر  سیستم های تربیه و پرورش و تولید شیر را از طریق  خانواده ها، مخصوصاً بانوان  در ولسوالی ها  ایجاد و شبکه های تولید شیر و مارکتنگ و پروسس آن را محیا بسازند زیرا قسمیکه ملاحظه میگردد نود در صد شیر های تولید شده در ممالک  آسیایی نظیر افغانستان از طریق مالداری های کوچک که خانواده ها آنرا  اداره میکنند تولید و صادر میگردد. چنانچه فعلاً در کشور ما نیز از همین طریقه تولید لبنیات به پیمانه خیلی ناچیز جریان دارد. ولی هیچ مرجع ای درین خصوص توجه نکرد .        

دهاقین ما آرزو مندی داشتند تا شبکه های سیز خانه ها و گرین هاوس ها را در شهر مزار شریف و دهدای ایجاد کنند  تا بتوانند از طریق آن به تولیدات میوجات و سبزیجات تازه در تمام فصول سال دسترسی داشته باشند و مارکیت فروش آن در رونق باشد و حتی برای آن مار کیت های بیرونی را نیزدرنظر داشته باشند، اما کسی به آن توجه نکرد و این  برنامه ها هرگز قبول نشد و حرفهای دست اندرکاران این شغل نا شنیده ماند .هر سال بهزاران تن مواد زراعتی سبزیجات و میوجات  از اثر مصادف بودن با هوای بیرونی رطوبت ، برودت و گرما  فاسد میشود . حرفهای مردم  برای ساختمان  ذخیره گاههای که دارای سیستم های تحفظی و کنترولی باشد ناشندیده ماند .

 آرزو مندی  برده میشد تا دشت های وسیع بین  تاشقرغان و مزار شریف از طریق کاناهای آبیاری توسط پمپاژاز دریای آمو آبیاری شود و لی انهم قصه ای بیش نبود که بفراموشی سپاریده شد.

                 از معدنیات و  استخراج آن نپرسید ، حدود چندین صدهزارحلقه چاه نفت در سراسر کشور  در سابق حفاری شده است که از آن به صد ها حلقه آماده و انتظار باز نگری بخاطر تولید را داراست، ولی تا حالا  حتی شهر شبر غان نیز  از گاز طییعی محروم مانده است .

                 دولت همه شغل های بلند و پائین رادر ارکان دولت به مسابقه گذاشته است ، آیا میشود اداره وتنظیم  یک دولت را صرفاً از طریق یک آزمونیکه در یک اتومسفیر کاملاً نا سالم انجام و تحت پوشش فساد اداری صورت می پذیرد کارا و به صواب جامعه و دولت داری دانست . آیا اصلوب ، توانایی های علمی ، سابقه کار و تجربه چه میتواند باشد؟

                 خلاصه نه دونر ها و نه سایر مسئولین در این موارد توجه ای ندارند تا  ما بتوانیم وافعاً یک انقلاب به زیستی را که صرفاً از طریق استفاده از منابع خوابیده و بیدار سازی آن حاصل میشود درکشورو صفحات شمال  مخصوصاً در بلخ بامی ایجاد کنیم . ما به تمام دنیا مسابقه میدهیم همچنانیکه این  سرزمین در صلح افغانستان دست قوی دارد حاضر است در باز سازی کشور از هر منطقه دیگر نیز قویتر باشد و موثریت جدی داشته باشد مشروط بر اینکه بما به دیده برادر کهتر دیده نشود و اصول عدل و مساوات کشوری رعایت شود.انکشاف و رشد باز سازی و جامعه سازی همزمان با رشد سایر مناطق برابر باشد زیرا  ولایت بلخ از جمله نادر ولایاتیست که از اثر سعی و تلاش وموقعیت جغرافیایی و نفوس ساحات زیاد اقتصادی کشورراتحت پوشش دارد. ولی قسمیکه در بالا نیز ذکر شد توجه چندانی در امر  رشد انکشاف بشری به تناسب نفوس و امکانات موجود صوردت نگرفته است که توجه جدی درین خصوص ضرورت است .

                 در ساحه اقتصاد باید بعرض برسد که اقتصاد ما یک اقتصاد مصرفی است . امروز تمام بازار های ما انباشته از هزاران قلم اجناس لوکس و بی لزوم و قیمت بها است . موجودیت این نوع بازار ها مردم را بطرف فساد و سایر بیماریهای اجتماعی و روانی می کشاند  زیرا ما  فاقد قوه تولید هستیم و عایدات ما به پیمانه بسیار پایان حتی تکافوی ضروری ترین نیازمندیهای ما رانمیتواند بکند و موجودیت ایچنین  فر آورده های توریدی غیر ضروری قوای معنوی جامعه ما را به نیستی میکشاند.

علی رغم اینکه کدام کمک اساسی در زمینه انکشاف منطقوی صورت نگرفته است این ولایت توانسته است به کمک و همیاری مردم و مدیریت سالم والی بلخ و همکاری نزدیک وی این ها را توسط کمک های محلی اعمار ، ترمیم وباز سازی و نو سازی  نمایند که هفتاد فیصد آن از طریق مردم باز سازی شده  است که ما صرفاً پروژه های که از طریق دونر ها ساهته شده اند با علامه ستاره مشخص میسازیم:

 ترمیم مسجد خواجه ابو نصر پار سا که در قرن نهم هجری بنا شده است و در مرکز شهر بلخ قرار دارد؛ اعمار مسجد جامع استاد  ذبیح الله شهید؛ فرش موزائیک  میادین روضه مبارک با هزینه  محترم عطا محمد نور والی بلخ ؛ اعمار وباز سازی مسجد جاع خواجه عبدالله انصاری در کارته صلح شهر مزار شریف به هزینه مالی حاجی محمد شریف سانچارکی؛ مسجد جامع شیخ مرغیلانی که در حال  نوسازی است ؛ نوسازی ساختمانهای  دفاتر و تالار های ولایت بلخ*، باز سازی تعمیر اداری ولایت بلخ*؛ کاراعمار لیسه فاطمه بلخی که به کمک محمد شریف سانچارکی ساخته میشود؛ اعمار لیسه  ساطان  غیاث الدین به همکاری مالی حاجی محمد شریف سانچارکی؛ کار اعمار دانشگاه بلخ که به هزینه ده ملیون دالر به همکاری مالی دولت پاکستان*؛ گشایش  موسسه تحصیلات عالی اریا(پوهنزی طب- حقوق و اقتصاد)در شهر مزار شریف؛ایجاد نهاد فرهنگی مولانا جلال الدین محمد بلخی در شر مزار شریف؛ ساختمان و انتشار را دیو تلویزیون  آرزو از طرف کمال نبی زاده یک تن از تاجران مزارشریف؛ ایجاد باز سازی سیستم های تقویتی رادیو تلویزیون ملی بلخ *؛ ایجاد  شفاخانه خصوصی مولانا در شهر مزار شریف؛شفاخانه  خصوصی لایزری  و جراحی پلاشتیکی  خالد نور در شهر مزار شریف؛ شفاخانه بیست بستر سمندری در شهر مزار شریف؛ شفاخانه الفلاح در شهر مزار شریف، بند نوساخت  آبگردان در ولسوالی چمتال*؛پل جدید بالای در یای بلخ*؛ امتداد جاده های اسفالت شده  مزارشریف تا اندخوی و میمنه*؛ افتتاح اسفالت سرک مزار  شریف – دره صوف بطول 145 کیلومتر*؛ تکمیل لین کشی و سب استیشن برق با ولتاژ بلند که برق را به کابل و مزارشریف انتقال میدهد* ؛تاسیس یک کارخانه  نوشابه سازی  در شر مزار شریف(غیر الکلی)ایجاد دستگاه پالایش شیر به کمک مالی و تخنیکی امریکا دردهدادی*؛ کارخانه خصوصی تولید آرد در شهر مزار شریف؛انکشاف تاسیسات بخش خصوصی بندر حیرتان و تمدید خط آهن آن ؛ساختمانهای بزرگ ذخیره مواد نفتی از طریق سکتور خصوصی؛ ایجاد پمپ  استیشن ها در شهر مزار شریف و اطرف آن از طریق سکتور بازار؛ایجاد نمایندگی های بانک های موجود خصوصی در کشور در بند حیرتان ؛ آبده فرهیختگان بلخ در شهر مزار شرف به کمک مالی عطا محمد نور والی بلخ؛ ایجاد و انکشاف و نو سازی جاده شادیان* و مارکیت زیر زمینی باختردر شهر مزار شریف؛ اعمار پروژه بزرگ شهر خالد بن ولید با در نظر داشت تمام  ضروریات در یک شهر مرفع و عصری در دامنه های کوه شادیان که شهر مزار شریف را وسعت می بخشد ، بخاطر تهیه آب آشامیدنی و سرسبزی پارکهایش به کمک جدی موسسات ضرورت دارد اعمار کتابخانه فردوسی به کمک مالی کشور ایران* ؛اعمار و ساختمان دفتر های عدلی و قضایی*؛ معارف*؛ کدستر*؛انکشاف شهری*؛ دفتر شرکت هواپیمایی آریانا*؛ مستوفیت بلخ*؛ تعمیر مبارزه علیه مواد مخدر* ، ساختمان اطاقهای تجارت و صنایع*؛ ایجاد شبکه های مخابراتی در ولایت بلخ؛ تهداب گذاری و اعمار باغ زنانه ؛ شهرک نوساخت امیری در شهر مزار شریف؛ اعمار چهار راهی های کفایت  ؛ غضنفر؛ کامگار؛ نبی زاده ؛ برکت و شرکت محب، کابل بانک ؛ الوکوزی در شهر مزار شریف؛ ساختمان دفتر سیاسی و مهمان سرای ولایت بلخ و ساختمانهای مراکز تجاری در شهر مزار شریف[1]

عناوینی که در بالا  ذکر شد ساختمانهای است که مردم  ولایت بلخ در رأس یک مدیریت سالم و با تدبیر به آن پرداخته است ولی در ولایت بلخ که مشکل امنیتی حل شده است و دولت با ملت  از هر زمانی نزدیکتر است و ملت یار و همکار دولت میباشد اما باو جود آن این شهر از امکاناتی که می بایست در اختیارش قرار میگرفت هنوز فاصله زیادی دارد . در این شهر که نفوس آن بعد از کابل از پرنفوس ترین شهردر ولایات کشور بحساب میرود، شجره ها یا شاخچه های شغلی ای که  مردم بتوانند دارای یک لقمه نان باشند هنوز وجود ندارد . جوانان این سر زمین مانند سایر مناطق کشور از نعمت کار و شغل و حرفه بی بهره هستند . باوجود موجودیت یک جزیان قوی اقتصادی که از طریق مردم در این شهر وجود دارد هنوز هم  تعداد زیادی از مردم  از بیکاری و فقدان یک اقتصاد ابتدایی رنج میبرند . تعداد  فقرا و گدا ها زیاد است باوجودی که استمالت و کمک و همکاری همگانی نیز و جود دارد باوجود آن مردم از فقر در اندیشه هستند . مناطقیکه دور تر از شهر  موقعیت دارند  زندگی بد تری دارند ، فقر ، بیماری ، و گرسنگی بیداد میکند. سه سال قبل این مردم چهل هزارهکتار زمین شان را که  کوکنار کشت کرده بودند داوطلبانه تخریب کردند ولی هیچکس و  هیچ مرجه ای به کمک شان نشتافت . این مردم فقیر اما با همت هنوز هم سر قول شان استاده و استوار هستند و  امروز در ولایت بلخ هرگز کوکنار کشت نمیگردد.

مسئله دیگر که چالش برانگیز و نگران کننده است جو سیاسی کشور میباشد که با نزدیک شدن  انجام ریاست جمهموری آقای کرزی به نگرانی مردم نیز افزوده میشود . مردم باید نگران باشند شصت در صد وکلای ملت به  پارلمان حاضر نیستند . در این ظرف چند سال از قانون اساسی کشور قوانین فرعی بصورت پیهم و در عرصه های ضروری ساخت و ساز نشد . درست حدو د شش سال از قانون اساسی کشور میگذرد اما هنوز مفردات اساسی آن  قابل توجیه و سنجش نیست . مراجع رسمی دولت در مورد سنجش و برداشت از قانون اساسی که واضح و روشن است مشکل دارند . رسانه ها بعوض اینکه راهنما و تکمیل کننده امیال و آرزو های ملت باشند هم دولت و هم ملت را فاصله میدهند و تخم  سوئ ظن را میکارند . و این در حالیست که در کشور ما حدوداً نیمی از مردم آن از سواد و شناخت واقعیت ها عاجز هستند . مخصوصاً در راستای نشریات بین المللی که از تریبونهای آزاد و بدون کنترول مضامین نشر میگردد زیاده تر نفاق قومی و زبانی در نظر گرفته  میشود .آیا کدام کشوری را در جهان سراغ میتوانیم داشته باشیم که از یک قوم واحد تشکیل شده باشد  و بیک زبان واحد تکلم نمایند . امروز افغانستان را میخواهند بنامها و عناوین مختلف لسانی منطقوی و سمتی و نژادی از بدنه آن چند بدن تیار کنند .  این عمل نه تنها به فایده اقوام و عشیره ها در افغانستان نمیباشد بلکه باعث سقوط و تباهی شان خواهد شد.

مسئله انتخابات گنگ ولاینحل است . کمیسیون انتخابات که در چهار سال گذشته چه در مرکز و چه در ولایات دارای پرسونل و بودجه های عملیاتی کافی بوده اند هیچ کاری انجام نداده اند که باید مورد  باز پرس قانونی صورت بگیرند.اگر این حرف مورد قبول نباشد یک هیئت از سارنوالی ها در ولایات تعین شود تا مصارف مستمر و دوامدار این  اداره را با تنایب کاری شان در سالهای قبل مقایسه کنند. امروز کمیسون انتخابات یک خط روشنی از قانون اساسی ندارد بهر قسم که دل شان خواسته باشد قانون اساسی را تعبیر و بکار می بندند که باعث نا آرامی ها و ایجاد سرو صدا در مطبوعات کشور و باعث پریشانی نهاد های ملی نیز گردیده اند . کسانیکه کاندیدای ریاست جمهوری هستند باید زندگی نامه شان مسجل و از طریق قانون اساسی واجد شرایط کاندید شدن را دارا باشند در غیر آن  اشخاصی که مغایرت با این اصل دارند باید کنار کشیده شوند. از اشتراکات و فروش و واگزار شدن رای چند نفر به نفع یک نفر که یک عمل غیر قانونی بوده و امنیت آینده کشور را سبوتاژ میکند جداً جلو گیری شود.و یک هیئتی از نخبه ترین کسانیکه در راس آن استادان  دانشگاهها نیز حضور داشته باشند از کیفیت حیاتی کاندیدای ریاست جمهوری به شمول دفتر نظارت بر انتخابات کنترول نماید تا در آینده از هر نوع مغالطه جلو گیری شده بتواند و راه هر نوع معامله فردی و گروپی و بیرونی بسته شود.

در ساحه سیاست اداره داخلی دولت مکلفیت دارد تا مطابق قانون اساسی کشور که دولت را پشتیبانی و رهنمایی میکند از فعل و انفعالات خودسر خارجیانی که برای کمک به صلح در افغانستان آمده اند جدا جلو گیری شود . در غیر آن دولت آینده نیز در موقعیتی قرار خواهد داشت که دولت موجوده ما در آن  قرار دارد . البته با تداوم این شیوه از طرف خارجیان آزادی و استقلال ما زیر سوال خواهد رفت که در کشور ما بیگانگان  زندان داشته باشند و مردم را تعقیب و مجازات نمایند در حالیکه این از وظیف  قوه قضائیه ، عدلیه و اجرائیه میباشد.


 

[1] - نشریه  بلخ امروز، نشر کرده :«ریاست دفتر  ولایت بلخ» شماره 8 مورخ اول  حمل 1388 21 مارچ 2009

 


بالا
 
بازگشت