دموکراسی،آمیخته باقبیله گرایی وقشری نگری

 


نویسنده: شفیق الله شفیق

 

درکشوریکه وزیرفرهنگ آن آزادی بیان را گپ مُفت عنوان کند و دیدگاه اش جزء تفرقه افگنی،بدبینی وتبعیض چیزدیگری نباشد ورئیس رجمهوریکه حقوق بشر را که دراثر ایثارگری ،فداکاری وقرابانی های فروان انسانها آگاه تاریخ بدست آمده، حقوق بشر دورغین القاب بدهد و مسؤلان ارگانهای امنیتی آن مردم را ازتشکیل تجمعات وتظاهرات که بخاطراعاده ی  حقوق شان انجام میدهند آنهم بلحاظ   بیان تقلب وجعل کاری های مهندسی شده درانتخابات توسط تیم حاکم تهدید به مرگ کند وممنوع قراربدهد، تقویت پروسه مردم سالاری ونهادینه شدن فرهنگی از آزادی های اساسی وشهروندی توسط چنین رئیس جمهور و وزیران اش برای مردم این سرزمین باید بیش از خواب وخیال ومحال چیزی دیگری نباشد.

 

 

دموکراسی بعنوان یک فلسفه سیاسی دارای تاریخ طولانی دراندیشه وتفکرسیاسی بوده و این نظام درجهت مردمی  کردن قدرت سیاسی دارای شهرت خوبی است . ساختار وشکلگیری نظامهای دموکراتیک بصورت کنونی آن بعنوان یک شیوه مطرح سیاسی برای مدیریت حکومتی بعداز تشکیل دولت – ملت ها دراروپا اتفاق افتاد. نظریه پردازان کشورهای غربی نظیر ژان بُدن ،روسو، منتسکیو..... وجان لاک صاحبان دیدگاهای  تفکیک قوای دولتی ، روابط مردم وحکومت روی قرارداد اجتماعی ،حاکمیت قانون وتنظیم شیوه اداری در دولت وهمچنان تامین آزادی های فردی وجمعی بعنوان حق شهروندی از موارد تکمیل کننده این سیستم سیاسی درقرون 17و18بوده است وموثریت نظریات شان تا هنوزنیز درفرآیند مقوله ها سیاسی برای این نظام امتداد دارد.

دموکراسی ازلحاظ تعریف واژه به مفهوم مردمی بودن حکومت است که بنابرجمله معروف اصطلاحات سیاسی دراین سیستم، حکومت مردم توسط مردم برای مردم تعبیر میشود.این مکانیزم دولت داری دارای پیش زمینه ها ،ویژه گی ها ومولفهّ های خاص خود است که براساس آن استحکام میبابد،تامین حقوق فردی وآزادی های عمومی که دربرگیرنده آزادی های عملکرد فردی ،حق حیات،امنیت،مصونیت مسکن،تعرض ناپذیری مکاتبات وحق رفت آمد میباشد ،آزادی های اندیشه، عقیده ،آیین ،بیان،آموزش وپروش، اخبارواطلاعات ازموارد دیگراست که درنظام دموکراسی پایه واصول عنوان میشود،همچنان آزادی های چون ایجاد سازمان های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی، تجمعات موقتی وتظاهرات،حق مالکیت ، تجارت،کاروپیشه نیزازاساسی ترین وبنیادی ترین مفاهیم  حکومت های مردم سالار هستند.در زمینه های ساختاری ومدیریتی ،تفکیک قوا وتقسیم صلاحیت های قوای سه گانه لازمه های با اهمیت واساسی اند ودرنتیجه پروسه انتخابات ،حق انتخاب کردن وانتخاب شدن وابراز رای مفهوم اجتماعی بودن قدرت سیاسی واظهار اراده مردم را درحاکمیت روشن و واضح میسازد ازجهت دیگری فراهم سازی مشارکت مردم را درتصمیم گیری و درتعیین حاکمیت سیاسی را توانایی میبخشد واحساس مسؤلیت پذیری اجتماعی افراد جامعه را ارتقاع میدهد،که تمهیدات خوبی برای تامین حقوق شهروندی است.

پیدایش هنجارهای فکری وسیاسی ازآنجاییکه مطابق قاعده عمومی جامعه شناسی ازکنش های اجتماعی رونما میگردد وازطرف دیگری گفتارها و عملکردهای رهبران سیاسی ،حکومتی وهمچنان روشنفکران درتعیین سرنوشت آن یعنی موفقیت وعدم موفقیت یک نظام وپدیده فکری نیزدارای رابطه وتناسب اند .بنابرین ارزیابی برخوردهای گروه های انسانی ، ذهنیت عمومی ورفتارها وکردارها مسولان اجتماعی- سیاسی درسنجش برای تطبیق نظام سیاسی امر حتمی خوانده میشود.

دموکراسی بعنوان یک مکانیزم وشیوه ازحکومت داری درافغانستان سابقه چندان طولانی ندارد،افغانستان کشوریست که درطی بیش ازچهل سال شاهد تغییروتبدیل چندین نوعی از نظامهای سیاسی بوده است.رژیم سلطنتی ظاهرشاه ،جمهوری توتالیتر داوودخان ،حکومت سیوسیالستی حزب دموکراتیک خلق،دولت اسلامی مجاهدین وگروه افراطی واصول گرا طالبانی با امارات اسلامی که نمونه بارزاین تغییرات در رژیم های سیاسی این مملکت هستند.

تمامی این نظام ها باتوجه به طرز تفکروساختارسیاسی آن دوام وقوام زیادی نداشته است، استقرار واستمرار آن با موجودیت گروه های فکری حاکم ویا هم به کشور تمویل کننده وابسته بوده است.

افغانستان امروزکه بعداز وقوع حادثه یازده سبتامبرمبنی برتصمیم ایالات متحده امریکا در راستای حمله دراین کشوربلحاظ سرکوب نمودن گروه های رادیکالیسم مذهبی وتروریسم بین المللی و اراده وعزم جامعه جهانی درتعیین زمام امورجدید درجهت رسیدن به اقتداراین دولت مطابق به روش وطرز دموکراتیک، مردم این سرزمین شاهد نواختن شعارهای نظام مردم سالارشدند.حکومت جدید به رهبری آقای حامد کرزی براساس وشیوه تقریبآ دموکراتیک پایه گذاری شد،اما اکنون چالش ها ،موانع ، ناکامی های زیاد برای این مکانیزم سیاسی پدید آمده است ،که پیوندها نابه هنجار ونابسامان فراروی این فلسفه – حکومتی دردومحوریت اصلی وجود دارد.

اولاً عدم تکمیل بودن معیارهای دولت – ملت و پروسه ملت شدن که نخستین گامهای موثربرای دموکراتیک شدن وحقوق شهروندی است می باشد وبی ثباتی این کشورکه زیاد ترناشی ازموقعیت ژیوپولیتیک ، وضعیت تباری،پائین بودن سطح دانش،مهارت وشعور سیاسی انسانهای این خُطه محاسبه میشود میباشد.

دوماً مشکلات موجود درمسیر دمکراتیزه ساختن جامعه افغانستان از بی باوری ونداشتن اعتقاد اکثر رهبران سیاسی ومدیران دولتی به مولفه های با ارزش بشری ،نظیرحقوق بشر،حقوق برابرانسانی،حاکمیت قانون ورعایت قانون،آزادی بیان واندیشه و سایرمفاهیم ارزنده جهانی منشاء میگیرد.

درکشوریکه وزیرفرهنگ آن آزادی بیان را گپ مفت عنوان کند و دیدگاه اش جزء تفرقه افگنی،بدبینی وتبعیض چیزدیگری نباشد ورئیس رجمهوریکه حقوق بشر را که دراثر ایثارگری ،فداکاری وقرابانی های فروان انسانها آگاه تاریخ بدست آمده، حقوق بشر دورغین القاب بدهد و مسؤلان ارگانهای امنیتی آن مردم را ازتشکیل تجمعات وتظاهرات که بخاطراعاده ی  حقوق شان انجام میدهند آنهم بلحاظ   بیان تقلب وجعل کاری های مهندسی شده درانتخابات توسط تیم حاکم تهدید به مرگ کند وممنوع قراربدهد، تقویت پروسه مردم سالاری ونهادینه شدن فرهنگی از آزادی های اساسی وشهروندی توسط چنین رئیس جمهور و وزیران اش برای مردم این سرزمین باید بیش از خواب وخیال ومحال چیزی دیگری نباشد.

عملکردها،موضع گیری های آقای حامد کرزی به اصطلاح رئیس جمهورکشورنشان میدهد،تا اینکه خصوصیات مدیریک دولت دموکراتیک را داشته باشد، بیشتر خواص وخوی ملک یک قبیله را دارا است، نگرشها وحرکتهای  جناب شان درطی زمان حکومت اش بصورت واضح مُبِّین این ادعا هااست.زمانیکه ماموریت بیش ازهفت سال حکومت شان مورد ارزیابی قرارگیرد، به خوبی درک میشود که روشهای  به اصطلاح رئیس جمهوروتیم قبیله موآب وقبیله منیش ایشان نه تنهاچانس های برزگ اقتصادی مردم افغانستان را که ازکمک های جامعه جهانی بدست آورده بودند به باد فنا دادند ،بل پدیده های ارزشمند بشری را نیز به مخاطره انداختند ،حاکمیت قانون،رعایت قانون ،اصل آزادی بیان،پروسه انتخاب شدن وانتخاب کردن ورای دادن را به استهزاء کشانیده و دموکراسی را دراذهان عامه مردم این کشور بی مفهوم جلوه دادند و آقای کرزی واضح ساخت که هیچگاه حاضرنیست که به اراده وتصامیم مردم این سرزمین سرفرود بیآورد.ازآن لحاظی که اشتراک وعدم اشتراک شهروندان درپروسه انتخابات حق شهروندی میباشد مطابق اصل واصول دموکراسی .اما ایشان ازعدم اشتراک مردم به نفع خودشان استفاده سوئ وجعل کردند، که تعرض درحقوق دیگران مبتنی برقاعدهِ حقوقی جرم است ،عمل جرمی که امنیت ومصونیت ملی را برهم بزند جنایت وخیانت ملی می باشد.

 این نگرشهای نابسامان ایشان نه تنهادرحق مردم ما،بلکه درسرنوشت وموقف دست آوردهای بشری نیزبرزگترین جفا وخیانت خواهد بود.

ازآنجاییکه افکارقبیلوی وقومی اکثر رهبران سیاسی وحکومتی این کشوربرزگترین مشکل به برای مفاهیم مدرنیزه سازی وزمینه های تطبیق روند دموکراتیک است ودرانتها افاده ها ومفاهیم مدرن با برخوردهای تنگ نظرانه این مجتمع نیز به چالش وشکست روبرو خواهد شد واین حالت در حکومتی ووضعیت اجتماعی کنونی به خوبی قابل مشاهده است.

رویکردهای بادیه نشینی وقبیله باوری درشیوه دولت داری آقای کرزی نشان میدهد که ایشان به اصل تعیینات وصلاحیت های قانونی کمترباورمند میباشد،اما به سمت وسوکشانیدن حکومت به قومیت زیادترفکر میکند.

ساختاروتشکیلات حکومت کنونی را آقای کرزی نیزبه شیوه غیردموکراتیک کشانیده است، وزارت سرحدات وقبایل که میراث شاهان گذشته ایشان میباشد ،کمیسیون تحکیم صلح به رهبری مجددی ساده اندیش، مشاوران بی شمارگماشته شده که خود آگاهی ازتعداد آن ندارد، زیر پانمودن صلاحیت های شورای ملی وخود را مقید نداستند دربرابرقانون اساسی وسایر قوانین نفاذه کشور و وقتیکه حرف معامله درمیان می آید، برای بودن شان درقدرت سیاسی، حکم ثلاثه دادگاعالی برای حبس قاچاق بران مواد مخدر تاثیرندارد، حکم وصراحت قانون ،عدالت انسانی وهیچ موانع را فرار رویش نمیبیند موارد ذکریافته ،ازبارزترین رویکردها وعملکردهای قبیله باوری شان است.

زمانیکه فکر تداوم قدرت خیالات اش را مشغول میسازد برای دوام وحفظ پُست رهبری حکومت با رهبران قومی وبحران زا برسر معامله می نیشند وازجهت دیگربه فکر دوزدیدن آرای مردم ،جعل کردن درپروسه انتخابات که درواقع خیانت ملی است وجنایت به ارزش های دموکراسی میباشد انجام میدهد ووارد عمل میشود.

پس چگونه باچنین رهبری درفکرتوسعه سیاسی شد؟

دموکراسی درجامعه افغانستان نه تنها به موانع ذهنی روبرواست وشرایط و لازمه های تطبیقی آن ضعیف است ،بلکه عملکردها وباورهای رهبران قبیله ای وقومی ،رئیس حکومت وتیم همکاراش نیزبرزگترین سد وعوامل شکننده برای این فرآیند میباشد .

اشتباه خواهد بود که فکرشود یک روند فکری وسیاسی توسط افراد واشخاص به اهداف برسد که آنها خود باورمند به آن خط نباشند،تطبیق این پروسه نه تنها توسط افراد بحران زا موفقیت را به همراه ندارد بلکه منتج به ناکامی وبد نامی نیزمیشود.   

 

 


بالا
 
بازگشت