دلهرهء خروج

 

طوریکه اوضاع افغانستان و متکی به آن موضعگیریها و تردد های ظاهری کشورهای کمک کننده و در رأس همه اضلاع متحدهء امریکا نشان میدهد، تمام نشست ها، جلسات، کنفرانس ها و ... پیرامون مسألهء افغانستان از تنازع منافع انگلیس ها با اضلاع متحدهء امریکا متأثر است.

مقامات دولت انگلستان که از رد نمایندهء انگلیسی سازمان ملل متحد توسط جلالتمآب حامد کرزی سخت متأثر شده بودند، به آبروریزی رئیس جمهور افغانستان تا سطح ملی و بین المللی به اطفای آتش انتقام خویش نایل آمدند.

عملکرد مشکوک انگلیس ها در مناطق تحت کنترول ایشان، بخصوص در هلمند به منطور تعقیب اهداف خاص سیاسی که بعضاً در تناقض با استراتیژی مشترک، که همه اعضای ناتو به آن موافقه نموده اند، قرار میگیرد، بالاخره قصر سفید را به آن واداشت تا به تمثیل عقب نشینی توسل جوید. این تمثیل که برای مدت بیشتر از سه ماه طول کشید، با طرح جدیدیکه بدون شک منافع هر عضو پیمان نظامی ناتو، به ویژه انگلستان در آن مضمر است، پایان یافت.

به هر ترتیب، رئیس جمهور اوباما بالاخره طرح خویش را که تفاوتی چندانی (جز تسجیل امکان خروج نیرو ها منحیث عامل ارزشدهی به حضور آنها که بنا به عدم دستیابی و تعقیب اهداف اعلان شده از ارزش آن کاسته شده) با تصامیم آخذهء فبلی نداشت، اعلان نمود.

 آنچه از آغاز کار طرح جدید برای افغانستان تا اعلام رسمی قابل دقت است، تهدید های غیر مستقیم انگلیس هاست که از یکسو دولت تحت رهبری جلالتمآب حامد کرزی و از جانب دیگر قصر سفید را مد توجه داشت.

مقامات انگلیس با تبلیغ سهولت سقوط افغانستان به دست طالبان، دولت افغانستان را تهدید نموده از جانب دیگر با نشر خبر کشته شدن اسامه بن لادن طی عملیات نظامی در توره بوره، از طریق سایت بی بی سی، اضلاع متحدهء امریکا را تحت فشار قرار میداد. نشر خبر کشته شدن رهبر القاعده بیشتر از ارسال نیروهای کمکی، حضور سایر نیروهای امریکائی و ناتو را نیز زیر سؤال میبرد.

ولی، همینکه مقامات امریکا و انگلیس، در عقب پرده به موافقه هایی نایل آمدند، دوباره اخبار کُهنه ای امکان دستگیری اسامه بن لادن منحیث فرصت از دست رفته در همان سایت به نشر سپرده شد و بدین ترتیب بر ضرورت حضور قوتهای نظامی در منطقه و دوام ماموریت آنها مهر صحه گذاشته شد.

واقعیت آنست که از زمان سقوط دیوار برلین که یکی از معاونان وزیر خارجه اتحاد شوروی سابق، محرومیت از دشمن را به اعضای پیمان ناتو هشدار داده بود، تمام سیاستهای خارجی (و حتی بعضاُ داخلی) کشورهای عضو پیمان متذکره بر بنیاد ترس و هراس استوار است.

ایجاد ترس از نفوذ اسلام در اروپا جهت مبارزه با اسلام، ایجاد ترس از القاعده به منظور ایجاد سهولت در تعقیب اهداف آزمندانه در منطقه، ایجاد هراس از امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای، جهت تشدید تعزیرات علیهء دشمن ایدئولوژیک، حفظ و تشدید شرایط ترس و وحشت و وخامت اوضاع بعضی از کشورهای افریقائی بخاطر طرح های بعدی جهت تکمیل حلقهء حاکمیت بر جهان و جهانی سازی حاکمیت، و ...، ....

 ترس و هراس تخیلی متضمن ایجاد دشمن تخیلیست. دشمنی که ضرورت وجود آن، بعد از فروریزی دیوار برلین محسوس است. دشمنی که دوام اتحاد دوستان و شرکای دورهء جنگ سرد را تضمین مینماید.

 

اخیراً اساتید دانشمندی چون جناب رفعت، محترم استانیکزی و رئیس دفتر مطالعات استراتیژیک وزارت امور خارجه نطریات خویش را پیرامون استراتیژی جدید قصر سفید در قبال افغانستان اظهار نمودند که خبر آن خیلی جالب تهیه شده بود:

 

"دكابل پوهنتون استاد احمد ضيا رفعت وويل، كه افغان ځواكونه خود كفا هم شي نو بيابه هم د يوې مودې لپاره په دې هېواد كې دبهرنيو ځواكونو موجوديت ته ضرورت وي ځكه، چې دده په خبره ښايي ځينې ګاونډي هېوادونه يو ځل بيا دې هېواد ته امنيتي او نورې ستونزې جوړې كړي: "افغانستان په څولسيزه نورهم دځينو ګاونډېو هېوادونو ګواښونو ته په اندېښنه کې وي، نوځكه موږ وايو، چې بايد افغانستان داسې ضمانتونه ترلاسه كړي، چې نور به ځينې ګاونډي هېوادونه، چې په پوځي لحاظ ډير پياوړي هم دي. دې هېواد ته ستونزې نه جوړوي.

 

 دافغانستان دبهرنيو چارو وزارت د ستراتيژيكو مطالعاتو دمركز رئيس داود مراديان وويل : "له افغانستان څخه دامريكا تدريجي پوځي وتل موږ ته دمنلو وړ دي، خو له افغانستان څخه دامريكا ستراتيژيك وتل به موږ ته ډيرې اندېښنې پيدا كړي خو له نيكه مرغه د ښاغلي اوباما دتېرې شپې په خبرو كې په دې ټينګار وشوو چې امريكا به په افغانستان كې اوږ دمهاله ستراتيژيك حضور ولري.

 

په عين حال كې دكابل پوهنتون د حقوقو او سياسي علومو دپوهنځي استاد نصرالله ستانكزى په دې باور دى، چې امريكا بايد دپخواني شوروي اتحاد تېروتنې تكرار نه كړي او له افغانستان سره خپلو هر اړخيزو مرستوته هغسي دوام وركړي، چې ددې هېواد خلك اوحكومت يې غواړي".

 

خبر دقیقاُ از دید طراح یک پلان طوری تهیه شده بود که در ابتدا عواملیکه باعث طرح گردیده و بعداُ چگونگی جریان آن و نهایتاُ اکمال و بهره برداری از پروژه، مورد بحث قرار گرفته بود. در خبر، ابتدا از زبان آقای رفعت در مورد علل حضور نظامی ناتو، در صحبت آقای رئیس مطالعات استراتیژیک، جریان عمل به تعقیب اصدار دستور افزایش نیرو و در گفتار جناب استانیکزی، دستیابی به اهداف و عواقب پروژه در نظر گرفته شده است.

 

اگر طوری دیگری به این خبر توجه نمائیم، اولی از موضع نیاز، دومی از موضع تسلیم و سومی از موضع قدرت صحبت نموده، فرمان میدهد.

اولی دست افغانستان را چنان به دامن امریکا گره میزند که تا زمان دستیابی کشور به نیروی اتمی نباید امریکا از آنجا خارج شود.

دومی به شیوهء اکثر نمایندگان دولتهای پوشالی به تمجید و تحسین از تصمیم باداران خویش پرداخته  و سومی تقاضا هایی را مطرح نموده است که تنها ملت ها از رهبران منتخب خویش به عمل می آورند.

از جانب دیگر احزاب سیاسی ای طی گردهمآیی برعلاوهء آنکه خواستار حذف اسمای رهبران مخالفین به ویژه گلبدین حکمتیار و ملا محمد عمر از لست سیاه شده اند، تآکید نیز نموده اند که امریکا در استرتیژی خویش تغییراتی را وارد نماید؛ زیرا آموزش نیرو های امنیتی افغانی تا دو سال ناممکن است.

آیا میتوان از نمایندگان این احزاب پرسید که در صورت کنار آمدن گلبدین حکمتیار و ملا محمد عمر با دولت افغانستان، کدام نیروی مهمی دیگری باقی خواهد ماند که عدم آمادگی نیرو های امنیتی افغانی موجبات اضطراب را فراهم آورد؟

این در حالیست که خانم هیلاری کلنتن طی صحبت با وزرای خارجه کشورهای عضو پیمان ناتو اظهار داشت که فقط در صورت آماده شدن شرایط از افغانستان خارج میشوند.

 آنچه واضح است اینست که امریکا برای همیشه در افغانستان باقی نخواهد ماند، عدم وضاحت سخنرانی "دخول و خروج" اوباما مبین باز نگهداشتن دروازه های خروجیست؛ ولی شاید در هر قرن یکبار چنین سهولت برای لشکر کشی قدرت ها در منطقه آماده شود. بناءً سخن گفتن ازخروج، قطعاً به مفهوم رفتن به صوب همسایگانیست که در سناریوی نوشته شده در فصر سفید، به القاعده و رهبران آن پناه داده است. به همین علت روزنامهء فاینانشنل تایمز نوشت:  "امریکا می گوید که پاکستان در مسالهء هدف قراردادن شبکهء القاعده و طالبان در امتداد سرحدات افغانستان ناکام مانده است".

اوباما طی سخنرانی خویش تاکید نموده گفت: "ما باید جلوی دسترسی القاعده به یک پناهگاه امن را بگیریم. ما باید قوت طالبان را تضعیف کنیم و این توان را از آنان بگیریم که حکومت مرکزی را سقوط دهند. و بالاخره ظرفیت های نیروهای امنیتی افغانستان و حکومت این کشور را تقویت کنیم تا آنان بتوانند مسئولیت آینده افغانستان را به عهده گیرند... ما در افغانستان هستیم تا سرطانی را که زمانی در آن کشور در حال پخش شدن بود، ریشه کن سازیم. اما این سرطانی است که در مناطق سرحدی پاکستان هم ریشه دوانیده است و به همین دلیل ما به یک استراتژی ضرورت داریم تا هردو طرف مرز روی آن همکاری کنند.

 ... سه عنصر عمده استراتژی ما اینها هستند: تلاشهای نظامی با هدف ایجاد شرایط برای خروج از افغانستان، افزایش کمک های غیرنظامی برای موثریت بیشتر و مشارکت موثرتر با پاکستان"

در حقیقت این سه عنصر تعویض سه عنصر عمدهء (دموکراسی و اسلوب حکومتداری ، رفاه و امنیت) در افغانستان است که در متن اعلامیهء مشترک افغانستان و امریکا درج گردیده است.  

آقای جیمز جونز مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز بر اهمیت از بین بردن مخفیگاه های القاعده و تضعیف آن صحبت نموده؛ وزیرستان شمالی را محل اختفای اسامه بن لادن معرفی کرد.

از سوی دیگر تمام ماشینهای تبلیغاتی قدرتها بکار افتاده اند تا اسامه را دوباره در ذهنیت ها زنده نمایند. اقرار یکی از دستگیر شده گان توسط نیروهای ناتو مبنی بر زنده بودن اسامه و سفر موصوف به غزنی افغانستان و تهدید های عمال امریكا در آنسوی سرحد از شکست امریکا در جنگ افغانستان و انتشار آن از طریق رسانه ها زمینه سازیهائیست جهت استقرار قوتهای ناتو، بخصوص امریکا و انگلستان در آنسوی سرحد.

به هر ترتیب، زنده نمودن دوبارهء اسامه بن لادن با نشر خبر فرصت از دست رفته در سال ۲۰۰۱، مبین آن است که امریکا، باوجود صحبت از آغاز برنامه خروج بعد از یک و نیم سال، برای مدت طولانی در منطقه حضور خواهد داشت و سیاستگذاران ما، بدون توجه به اعلامیهء مشترک اضلاع متحدهء امریکا و افغانستان در مورد همکاری های استراتیژیک، مؤرخ ۲ جوزای ۱۳۸۴ که در پای آن رؤسای جمهور دو کشور امضا نموده اند و تأمین دموکراسی و اسلوب حکومتداری ، رفاه و امنیت در افغانستان سه اصل عمده ایرا که بر محور آن اعلامیتهء متذکره ترتیب یافته است، تشکیل میدهد، مجدداً تقاضا هایی مینمایند و از آنچه امریکا در اجرای آن مکلفیت دارد، منحیث منتی تمجید مینمایند.   

 

اینکه امریکا برای مدت طولانی به منطقه آمده است به این مفهوم نیست که همه این مدت را در افغانستان باقی خواهد ماند. چنانچه صحبت آقای اوباما در رابطه به پاکستان مبین تمایل امریکا و ناتو در جهت استقرار نیرو هایشان در مناطق قبایلی پاکستان است.

افغانستان میتواند متکی به اعلامیهء مشترک، امریکا را به اجرای تعهداتش بطلبد و به جانب امریکائی ضرورت تشدید کار در جهت فرهنگی، تعلیمی و تحصیلی و مذهبی را منحیث کار زیربنائی تفهیم نموده، مجدانه و صادقانه در این راستا عمل نماید. در غیر آن، ضرورت حضور نظامیان ناتو در هر زمانی برای افغانستان محسوس خواهد بود، نه برای اعضای پیمان متذکره.  

 

محمد قاسم هاشمی

 

    

 


بالا
 
بازگشت