مهرالدین مشید

 

نويسنده : مهرالدين مشيد

قصرهای مافیایی از شیرپورتا جمیرا نمادی از فساد واشنگتن در کابل

 

نظام فاسد و نابکار افغانستان ، سیستم مافیایی  در حوره های گوناگون اقتصادی ،  مالی ، سیاسی و اجتماعی را در این کشور بوجود آورده است که اقتصاد مافیایی و مناسبات مالی مافیایی استوار بر ساختار قدرتمند سیاسی در این کشو نمونه های بارز آن است . این مافیا چنان نیرومند شده  ، بی باکانه قد راست کرده است و درحال توسعه است که به سرعت شگفت آوری زیر پوشش تذویر های مالی و با آرایش تبلیغاتی گسترده تمامی ساختار های اقتصادی و مالی این کشور را به تار های خطرناک مافیای محکم بسته است که  روز نامۀ واشنگتن پست امریکایی در این اواخر اندکی از چون و چند آن پرده برداشته است . سر این نظام مافیایی در امریکا ، بدنه اش در بستر اوقیانوس های جهان ، دست هایش در اروپا و تنها پا هایی آن نیم بند و لرزان در افغانستان شناور است . این نظام مافیایی زادۀ نظام مافیایی جهانی است که فرزندان ناخلف و خطرناک مافیایی مالی را در دامن گستردۀ خود در سراسر جهان از کاخ های مجلل سفید تا کاخهایی در لندن ، پاریس ، برلین و لاهه های دیگر پرورش و رشد داده است . این مافیا خیلی خیره سر ونیرومند تر از هر زمانی قد برافراشته و برتمامی مراکز قدرت شیطانی  سایه افگنده است . این مافیا مانند عنکوبب بربدنۀ قدرت در کاخ سفید چسپیده اند و بوش ها با به قربانی داده و اوباما هایی دیگری را هم قربانی خواهند نمود . این مافیا اکنون چنان سخت جان و قدرتمند است که مهار کردن و سرکوب آن کار ساده یی نیست ؛ زیرا بر تمامی مراکز قدرت سیطره داشته ، بر تصمیم گیری های جهانی نقش دارد و حتا با خرید و فروش تصمیم گیری ها سرنوشت ملت ها را در معرض معامله قرار میدهند و با در دست داشتن تمامی منابع قدرت سیاسی ، اقتصادی و مالی نه تنها بر حکومت ها سیطره دارند ؛ بلکه با تهدید های پیهم آنها را تحت کنترول خود نیز دارند . نظام مافیایی در کشور ما که فرزند ناخلف نظام مافیایی جهانی به رهبری امریکا است . توانسته است که مافیا های خطرناک مالی را در آغوش بر عطوفت خود تربیه و حتا آموزش بدهد . این مافیا در آغوش حامد کرزی به گونۀ آن طفل در آغوشش است که در زمان کمپاین انتخاباتی خود آنرا وسیلۀ تبلیغات خود قرار داده و گویا با عطوفت توصیف ناپذیری او را در آغوش خود می فشرد .  وی با به نمایش گذاشتن همان کودک کودک معصوم و بیگناه  درکنار دیگر خود بدور ازانظار مردم کودکان خطرناکتر مافیایی را به جان ودل پروریده است و همه را به ناز و نعمت رسانده است .  گرچه مردم ما از گذشته ها میدانستند که دم ودستگاۀ قدرت درکابل بیشتر به نفع مافیا و کمتر به نفع مردم کاری مینماید و هرگاه اندکتری گامی هم در راستای منافع مردم ظاهر سازی میدارد ، درزیر پوشش آن مافیات را هر چه بیشتر به بار و برگ می نشاند .  شگفت آور اینکه هیکل این مافیا از شهرک  زیبا و جزیرۀ نخل مانند " جمیرا" (1)یکی از سه جزیرۀ مشهور جمیرا، دیرا و جبل علی  در آب های  خلیج فارس است . بالاخره بوسیلۀ "اندری وگنز" زوزنامه نگار واشنگتن پست (2)آشکار گردید و این روزنامه نگار با کار تحیقیقاتی و خستگی ناپذیر پرده یی از صد ها پردۀ مافیایی که به گونۀ تار عنکبوت و بد تر از کابوس بر روان مردم افغانستان سایه افگنده است ، بیرون بدر آورد . طشت  رسوایی های مالی حاکمان کابل ، شرکای  خانواده گی و  قدرتش در حالی به زمین افتاد که او چهار ماه قبل گفته بود : مقامات ارشد دولتی شامل وزرا ، معینان و والیان باید دارایی های منقول و غیر منقول خود را بصورت رسمی به ثبت برسانند و افزود که  برای معلوم کردن دارایی های مقامات دولتی و برای جلوگیری از فساد قرار است تا در تفاهم با شورای ملی قانونی را ترتیب بدهم  و چندی بعد در یک کنفرانس خبری (3)حاضر شد و گفت : برخی از مقامات دولتی بعد از یک یا دو سال پولدار میشوند و در دوبی برای خود خانه های قمتی می خرند؛ اما او تا امروز جرئت نکرد که بگوید ، این ها  چه اشخاصی هستند که با تاراج و چپاول دارای مردم بیچارۀ افغانستان صاحب اینقدر ثروت شده و خانه های مجللی را در دوبی و جاهای دیگر خریده اند . دلیلش آشکار است ، طوریکه از هشت سال بدین شو زیر هر کاسۀ زد و بند های سیاسی اش نیم کاسه یی وجود داشته است . زیر این حرف های او هم نیم کاسۀ کلانتری وجود داشته و حق بجانب هم هست که در مورد افشای این گونه تاراج ها هزار مرتبه بیشتر از موارد دیگر حرف ها را درگلو خفه نموده و لب به سخن نگشاید ؛ زیرا در افشای آن به نحوی پای خودش کشانده می شد و دست داشتن برادرش در همچو فساد های بزرگ مالی لطمۀ بزرگی بر شخصیت او وارد می گردید . این در حالی است که غربی ها هر زمانیکه از فساد در دستگاۀ کرزی و اطرافیانش سخن گفته اند ، او را مبرا از  فساد دانسته اند . با افشای گزارش واشنگتن پست به گونۀ مشت نمونۀ خروار این وجهۀ او به کلی زیر سوال رفت و بسیاری سوال ها و از جمله پرسش بالاهم به نحوی پاسخ یافتند . از  جمله این سوال پاسخ یافت که چرا او با وجود حرف های آتش نفسانه اش جرئت نکرد ، تا حتا فساد رقبای سیاسی خود را افشا نموده و اندکی لب به سخن بگشاید و دست کم از چند خانه و چند شخصی سخن بگوید که به قیمت ملیون ها دالر در شهر های کویت برای خود خانه های قیمتی خریده اند .  هرگاه دارایی های  این مردم بویژه طی سه دهۀ اخیر مورد ارزیابی قرار بگیرد ، شاید پدرانشان ملیون دالر چه که ملیون افغانی را هم حتا حساب نکرده بودند و چگونه شده است که این ملیاردرها سمارق وار یک باره از زمین بلند شدند  و صاحب این "آرگاه" و بارگاه در کابل و جا های دیگری شدند .  آشکار است که این پول های  باد آورده ، پول های به تاراج رفته است که به قیمت معامله با خون مردم افغانستان بدست این یغماگران افتاده است . بعید نیست که روزنامه نگار امریکایی نظر به تحقیقاتی که در اداره های ملکیت های غیر منقول دوبی به عمل آورده است ، بنا بر نا آشنایی اش با بسیاری نام های مقامات دولتی و غیر دولتی در افغانستان  و یا به دلیل ثبت جایداد ها به نام های دیگران ، نتوانسته است ، بسیاری از رهزنان دارایی های افغانستان را شناسایی نماید که در دوبی دارای ملکیت های ملیون ها دالری هستند . در حالیکه بدون استثنا میتوان گفت که کم هستند در صف وزرای قبلی و فعلی و حتا معینان ، شماری رییسان و والیان آقای کرزی که در دوبی خانه نداشته  باشند و شاید تفاوت آن در این باشد که خبرنگار امریکایی توجه خود را به "جزیره های نخلی دوبی" آنهم تنها به یک جزیرۀ آن یعنی جمیرا کرده است . از همین رو کمتر متوجه شهر های غیر نخلی آن شده است که در آنها شمار زیادی از  وزرا ، معینان ، والیان و اعضای ولسی جرگه و مشرانو جرگه به شمول اعضای رهبری آنها خانه های دست کم ملیون ها دالری اگر ندارند  اندکی ارزانتر از آن را که دارند و دارند ؛ البته  یک خانه نه که شاید چندین خانه داشته باشند .  بسیاری از این ها خانه های خود را به نام خود نه ؛ بلکه به نام های پسران ، دختران و خانم ها وشاید هم به نام های برادران وخواهران خود در دفاتر دولت کویت ثبت کرده باشند که شناسایی آنها نه تنها برای آن خبرنگار امریکایی ؛ بلکه برای هر شخصی نهایت دشوار است ؛ زیرا کمتر اشخاصی در کشور وجود دارند که برادران شناخته شده یی مانند جناب  کرزی  و مارشال فهیم به نام های محمود کرزی و حسین با دارایی های ملیون ها دالری  صاحب نام و نشان باشند .

شاید هم خبرنگار امریکایی به شکل گزینشی  عمل کرده و دست به انتخاب زده و نمونه برداری کرده است . در این انتخاب خود سه نمونه را برداشته که یکی نمایندۀ تیپ مافیایی اقتصادی و مالی و از همه مهمتر اینکه برادر رییس جمهور افغانستان است ، دوم هم نمایندۀ تیپ مافیای داعیان جهاد و مقاومت و برادر احمد شاه مسعود  و سومی هم تیپ مافیای مالی و همکار نزدیک مافیای مواد مخدر و در ضمن برادر مارشال فهیم قسیم معاون اول رییس جمهور افغانستان هستند .  گرچه در ظاهر این ها در سه سیمای مختلف جلوه میکنند ؛ اما در اصل همۀ شان سر و پای یک کرباس اند که از یخن مافیا سر بیرون مینمایند .

یا بنا بر دلایلی که شاید عدم دستیابی او به اسناد دیگر باشد ، نتوانسته است تا از عهدۀ وصل کردن این مثلث با مافیای اصلی مواد مخدر ، مافیای قدرت و سایر شرکای مافیایی بیرون بدر شود  . او ناگزیر شده تا با اکتفا کردن به این سه نمونه (سمپل) ، اشاره یی به نمونه های فساد "مشت نمونۀ خروار" آنان در شهرک های  نخلی جمیرا نماید . وی تنها پرده از داستان دارایی های سر به فلک کشیدۀ این آقایان در یک جزیرۀ نخلی بیرون آورده است . اینکه این آقایان با شرکای مافیای قدرت در کابل به شمول تکنوکرات ها این مافیای بوروکراسی اعم از وزرا ، معینان ، والیان ، شماری نماینده گان ولسی جرگه و مشرانو جرگه و یک رتبه بالاتر ها و یک ربته پایینتر های دیگر چه "آرگاه(آرامگاه)  و بارگاه" های افسانه یی دیگری در سایر جزیره ها و سایر شهر های امارات ، دوبی ، لندن ، دهلی و جاهای دیگر دارند تا باشد که این تاراجگری ها نمونۀ آشکاری از یغماگری های دیگر در شاخه های زیبای نخلی خلیج در سیمای ویلا های ننگین آنان باشد و شمار شان از حساب انگشتان بالا و بالا تر برود  .

باز هم روزنامه نگار امریکایی با وجود دشواری هایی که برای دستیابی اسناد موثق فراه راهش قرار داشت . کاری بزرگی انجام داده و دست به  افشاگری بی نظیری زده است . او که در این گزارش از مناسبات کابل بانک با مقامات ارشد دولتی زیر نام " علایم نظام کاپیتالیزم استوار بر روابط صمیمانه " یاد آور شده که رابطۀ محکمی را میان دولت و سکتور خصوصی برقرار گردانیده و مشکل گشایی  میکند سخن گفته است و دراین گزارش  آمده است : محمود کرزی برادر رییس جمهور و احمد شاه مسعود در گذشته معاون اول رییس جمهور خانه هایی به ارزش ملیون ها دالر در دوبی دارند که به نام خود شان ثبت نه ؛ بلکه به نام شیرخان فرنود موسس مالک کابل بانک ثبت شده  اند که او قرضه های چندین ملیون دالری را به خانواده های حامد کرزی ، اعضای حکومت و هوادارانش داده است تا در دوبی برای خویش خانه های مجلل بخرند . او در پاسخ این سوال که چرا پول های گزافی را دراختیار این ها قرار داده است  . اینها نمی خواهند به نام خود در دوبی خانه بخرند ؛ اما محمود کرزی که هوتلی در شهر بلتیمور امریکا دارد ، این حرف ها را تکذیب کرده و با روزنامه نگار گفته بود که این خانۀ 5 ملیونی و 500  هزار دالری را به کرایه گرفته است وبا کابل بانک یک قرار داد رهنی غیر رسمی دارد که ماهانه 7000 دالر بطور سود به این بانک می پردازد ؛ اما او در گفت و گوبا رادیو آزادی این موضوع را رد کرد و گفت واشنگتن پست از او بطور نادرست نقل قول کرده است .  در حالیکه  او برای خبرنگار گفته است : این خانه از فرنود ثبت است از من نیست ، نمیدانم به نام من چه معنا دارد . او در پاسخ این سوال : 5 ملیون دالر از کابل   بانک قرضدار است ، گفت : یک ملیون دالر در کابل بانک سهمدار هستم و قسمت دیگرش قرض کابل بانک است .  

این روزنامه همچنین از خانه یی به قیمت 2 ملیون دالر در پانجومیر متعلق به احمد ضیا مسعود سخن گفته است که به نام شیرخان فرنود ثبت شده است . این خانه در سال 2007 به ارزش 2 ملیون 300  هزار دالر خریداری شده بود که ابتدا این خانۀ مجلل به نام همسر او ثبت شده بود  و بعد آنرا به نام شیرخان فرنود مالک کابل بانک ثبت کرده است . احمد ضیا مسعود در پاسخ به خبرنگار گفته است که فرنود دوست او است و با او فتبال و شطرنج بازی میکرده است .  

در این گزارش از حسین فهیم برادر مارشال فهیم نیز ذکر شده است که با واشنگتن پست گفته است :   دو شرکتش  از کابل بانک 70 ملیون دالر قرض دریافت کرده اند   ؛  اما اینکه آیا دادن این گونه قرضه ها به مقامات فعلی و قبلی به چه حدی می توانند مایۀ نگرانی باشند . این ها در برخی کشور ها می توانند مایه نگرانی باشند . بویژه آن گونه پول هاییکه مخفی نگهداری می شوند ، به این دلالت میکند که  با استفاده از نفوذ شان در بدل گرفتن قرضه به شکلی از اشکال به بانک کمک بکنند ؛ اما در کشوری مانند افغانستان که  در فساد در سطح جهان مقام دوم را کمایی کرده و شاه ، دربان ، حاجب و پرده دارش دزد  و قاضی اش مرتشی  است ، شاید کمتر و حتا هیچ مایۀ نگرانی باشد . بویژه زمانیکه دستان این ها از پشت با دستان خارجی ها زنچیر شده باشد  .

بنا بر موجودیت  زد و بند ها و راز های پنهان در عقب این معاملات مالی روزنامۀ واشنگتن پست عنوان گزارش خود را " علایم نظام کاپیتالیسم استوار بر روابط صمیمانه" نام  نهاده است  و شاید بنا بر عدم دستیابی  به اسنادی که گواۀ روشن بر روابط محکم این سرمایه های باد آورده با مراجع قدرت فاسد در کابل ، او ناگزیرشده است تا عنوان فوق را انتخاب نماید  ؛ ورنه او اگر از روابط عنعنه یی پولی و مخفی کاری های یغماگران اسکان داران قدرت در افغانستان آگاهی میداشت و اندکی میدانست که چگونه قدرتمندان غارتگر و فاسد سرمایه های خون  آلود را در سیستم های مالی نهایت پیچیده پنهان میدارند که حتا قضا و محکمه از ردیابی آن عاجز است و قضای  بیمار و فاسد افغانستان بدون شک از باز کردن سرنخ های همچو پول های حرام به کلی عاجزخواهد بود . خبرنکار در اینصورت بر عنوان خود تجدید نظر کرده و عنوان آنرا "سرمایه داری غارت گرانه و استوار بر روابط مافیای قدرت در کابل" بر میگزید . 

اما حسین فهیم در این نگرانی ها خود را شریک نمیداند  و می گوید : گرفتن قرضه های داخلی اجتناب ناپذیر و حتا مطلوب است .  البته به باور او در عدم موجودیت یک نظام حقوقی نیرومند و یک پارچه  بیشتر داد و ستد ها روی اعتماد طرفین استوار است تا اسناد رسمی . او میگید  : افغانستان امریکانیست ، افغانستان از صفر شروع میکند .  

در میان این همه نانگرانی ها یک نگرانی بزرگ و غم انگیز باقی است و ناگفته مانده است که همانا بازی با آرزو های مسعود است که بصورت بی رحمانه یی  از سوی یاران ونزدیکانش بویژه برادرش درحق او روا داشته است  . با آنکه یاران و فرماندهان مسعود حتی در زمان حیاتش خلاف میل به تاراج زمین های دولتی پرداخته و به پارک ها وساحات سبز دولتی یورش بردند و همه را بعد از اشغال بفروش رساندند و خانه های مجللی هم برای خود در آنها اعمار کردند و این رون نامیمون بعد  از سقوط طالبان به شیوۀ هنجاز شکنانه تر ازگذشته سرعت یافت و زمین های دولتی در دامنه های کابل از سوی قوماندان های شورای نظار و جمعیت اسلامی اشغال و  به فروش رسانده شدند ؛ اما آنچه مسلم است ، اینکه مسعود چنین آرزویی را از فرماندهان خود نداشت ؛  ولی بنا بر دشواری های زیادی که دست و پاگیرش کرده بود ، نتوانست بصورت جدی مانع این یورش های  ننگین فرماندهان خود  به دارایی های عامه  شود . همسویی مسعود با آنان معنای این را نداشت که مسعود آرزوی کاخ نشینی و قصر گزینی را نداشت ؛ بلکه برعکس او نسبت به تمامی یاران و فرماندهان خود در این رابطه خوش ذوقتر و با سلیقه تر بود ؛ اما چیزیکه در این کار مانع او شد و نگذاشت او ذوق و سلیقه های خود را در کاخی به نمایش بگذارد . دلیلش آشکار است ، همانا آرزوی برتر  ایمان محوری و یقین پروری بود که در روح  و روان او موج میزد و  سایر ذوق ها وسلیقه های او را تحت تاثیر در آورده بود . در این شکی نیست که بدست آوردن کاخی و ساختن قصری برای او آنقدر دشوار و ناممکن نبود . او امکانات  زیادی در اختیار داشت و حتی می توانست داشتن کاخی را برای خود مشروعیت بخشیده و به آن مهر شریعت میزد ؛ اما چنین نکرد ، زیرا او میدانست که چنین کاخی به قیمت تمامی آرزوهایی تمام میشد که عمری در پای آن بسا قربانی ها داده بود . بنا بر این او نخواست بهای بزرگ و ارزش های والایی را در پای کاخی قربانی نماید و بهتر پنداشت تا این آرزو را واهی بداند  و با خودش در گور دفن نماید  . اما خوب شد که احمد ضیا مسعود برادرش این آرزویی را که او واهی پنداشته بود و رادمردانه در پای هدف خود  قربانی اش نمود . وی آنرا در جزیرۀ نخلی جمیرا بر آورده ساخت .  او که نتوانست گامی هم برای  جامۀ عمل پوشاندن  آرمان های بزرگ او بردارد ، دست کم توانسته است ، برای براوروده شدن آرزوی او همت گمارد که او واهی اش خوانده و به قربانی اش گرفته بود .  بعید نیست که روح دردمند مسعود باعبور از کنار قصر با شکوۀ جمیرای برادرش با زمزمۀ این شعر :

من از بیگانگان هرگز ننالم        به من هر آنچه کرد آن آشنا کرد

دل در خون تپییدۀ خود را اندکی تلطیف نموده و با ریختن اشک نا امیدی در پای آرزوی کودکان هزاران شهید و مجاهد دیروزی خود بویژه فرزندان شحاج ، ایثار گرا و آزاده مردان پنجشیری که با مشتی توت  و لقمه یی تلخان در برابر اهریمن سرخ سر دادند و سنگر ندادند ، تراژیدی ترین نفرت خویش را به حجم انزجار قرن در پای این کاخ رنگین در خون شهید ابراز نماید و بس . 

محمود کرزی هم به گونۀ حسین فهیم نگرانی ییرا دراین باره احساس نمیکند و در گفت و گو با رادیو آزادی نه تنها از خود برای دفاع ضعیف پرداخت  ، یک گام پیشتر نهاد و  از برادر فهیم شریک قدرت برادرخود  نیز دفاع کرد که گویا او نه خودش مامور دولت بوده و نه هست و نه برادر فهیم ، اما در مورد احمد ضیا مسعود که حرف هایش مبنی بر استبداد دیوان سالاری  برادرش ناراض و شاکی است ، گفت که او معاون اول ریاست دولت  بود و خودش باید جواب خود را بدهد و بازهم  او برای رهایی از بار اتهام واشنگتن پست و به علت شراکت جرمی  اش با  او گفت : تاجایی که من خبر دارم ، آن خانه به نام فرنود است ، نه به نام او  ؛ اما فرنود که با رادیو آزادی حاضر نشد ، سخنی بگوید  اما  با روزنامۀ واشنگتن پست گفته بود  : افغانستان نباید به اساس معیار های خارجی مورد قضاوت  قرار بگیرد ، آنچه که من میکنم نادرست است و درواقع نباید بکنم  ؛ اما این جا افغانستان است .

آری آقای فرنود راست گفته است که اینجا افغانستان است . آنهم افغانستان بیمار ، جنگ زده و فاقد ادارۀ نیرومند و مدیر توانا که فساد در دم  و دستگاۀ آن مانند شعله های آتش زبانه میکشد وهر آن فریاد مظلومی در گلو اش شکسته می شود . پس در  چنین کشوری که هر ناروایی در آن مجاز و هر ستمی درآن توجیۀ شرعی میگردد . آقای فرنوت حق بحانب است که با جرئت عام و تام می تواند ملیون ها دالر را غارد شده را بدون حساب و کتاب از افغانستان خارج کند ؛ زیرا او هراسی از قانون و بازپرس ندارد ، در یک کنارش برادر کرزی ، درکنار دیگرش برادر مارشا و درعقب او هم احمدضیا مسعود ، برادر شهید مسعود قرار دارند . چنین آدمی که از حمایت همچو اشخاص برخوردار است ، هر نوع قانون شکنی را برای خود نه تنها حق میداند ؛ بلکه می تواند که زبان بازپرس را از کامش در آورد . بعید نیست که این گونه موارد اسباب  نگرانی های غربی ها و منابع  کمک کننده را فراهم کند . بویژه آنهایی راکه برای ایجاد شفافیت ها درساختار های مختلف دولت افغانستان کار میکنند و انتظار دارند ، هرچه زود تر شفافیت در عرصه های گوناگون کاری این دولت به قوام برسد و به نتیجۀ مطلوبی نایل آید .  

این وضعیت مالی مرموز و مجهول در حالی در افغانستان حاکم است  که بانک مرکزی افغانستان مدعی ایجاد شفافیت در کار  بانک های خصوصی است  . چنانکه ایمل عاشور سخنگوی بانک مرکزی افغانستان در پاسخ این سوال  رادیو آزادی که آیا در این مورد نگران است  ؟ به اصطلاح جواب سربالا داده و  از لحن او معلوم بود که جواب منفی است . وی به ادامه افزود : تمام امور فرنود قرضه دادن ها و معاملات خانه خریدن ها است که یک مسألۀ شخصی است . به ادامه افزود : یکی فرد صحبت می کند و یکی کابل بانک ، ( این دو از لحاظ حقوقی شخصیت های مختلفی اند) . در حالیکه تمام امور فرنود در دوبی و جاهای دیگر یک مسألۀ شخصی است . که یک مسألۀ فردی است  . به گفتۀ او در این گزارش نیامده که کابل بانک این پول ها را برای آنان داده است ؛ بلکه فرد با آنان معامله کرده است و علاوه کرد : اما اگر این چیز ها در حسابات  کابل بانک و "بیلانس شیت" های آن بازتاب پیدا میکردند ، در آنصورت قابل پیگرد قانونی بودند  و آنها تا کنون اسنادی را نیافته اند که نشاندهندۀ حیله و تذویر مالی باشد . در حالیکه محمود کرزی اول گفته است که آن خانه را به کرایه گرفته است ؛ اما بعد گفته است یک قرار داد رهنی غیر رسمی دارد ،  ماهانه برای او 7000 سود میدهد و می گوید و او بعد از تکذیب گرارش واشنگتن پست می گوید که این خانۀ فرنود است . تنها کرزی نیست که از رابطۀ پولی خود با کابل بانک سخن گفته است ؛ بلکه حسین فهیم هم با خبر نگار امریکایی گفته است که دو شرکتش  از کابل بانک 70 ملیون دالر قرضه گرفته است .

این در حالی است که عاشور و عبدالقدیر فطرت رییس بانک مرکزی به واشنگتن پشت گفته بود  : بانک مرکزیی بطور منظم بر  حسابات کابل بانک و دیگر بانک های خصوصی نظارت میکند ،  شفافیت در بانک ها را مورد ارزیابی قرار میدهد و اما تا حال چیزی  در این مورد  نیافته است که دلالت به تذویر و جعل نماید . وی افزوده است که کارمندان بانک مرکزی آنچه را که او شایعۀ معاملات ملکیت خوانده ، قویا مورد تحقیق قرار داده اند ؛ اما تاکنون در این مورد چیزی نیافته اند  . تحقیق در مورد قرضه دهی در افغانستان مشکل است ؛ زیرا فهمیده نمی شود که چه دارد .

آنقدر ها ناموجه هم نبست که رییس بانک مرکزی افغانستان نتایج تحقیقات این روز نامه نگار را شایعۀ معاملات ملکیت بخواند .  در حالیکه روزنامه نگار یاد شده بروی اسناد سخن گفته و پرده از حقایق روشنی بیرون کشیده است ؛ اما رییس بانک مرکزی آنرا بخاطر کم شدن بار مسؤولیت خود شایعه خوانده است . با این گفتۀ خود ، این اظهارات بشردوست را موجه گردانیده است که او  

عملکرد بانک و قضا مورد اانتقاد قرار داده و همه در یک سیسمتم مافیایی بسته به تماشا گرفته است . او می گوید : رییس بانک خود در بافت مافیایی شامل است  و  اگر او از منافع این ها دفاع نمیکرد ، درمقامش باقی نمیماند ؛ زیرا او میداند که کابل بانک  زیر پرده های ضخیم چیز هاییرا پنهان  می کند که کسی در آن جای قانون را پیداکرده نمی تواند  .

بنا بر این برای به سر رساندن تحیقیق واشنگتن پست در افغانستان راۀ درازی در پیش است که در حال کنونی ناممکن به نظر میرسد . چه رسد به آنکه انتظار سره و ناسره کردن دارایی های باد آوردۀ این اشخاص را داشت که به حساب آنان پرداخته شود . با آنکه تحقیقات  روزنامه نگاران ییشتر بر اطلاعات عامه اتکا دارد ؛ اما  این روزنامه نگار توانسته است ، به اساس اسناد ملکیت های کویت دراین زمینه کاری نماید . در حالیکه دسترسی به اینگون مدارک و اسناد در افغانستان خیلی دشوار است یا موجود نیستند و اگر باشند ، قابل دسترس نبوده و یا نگهداری نمی شوند .

این گفته رییس بانک مرکزی که می گوید ما نمیدانیم که چه کسی چه دارد ، خود این موضوع را برملا میسازد که در کشوری که "علایم نظامی سرمایه داری استوار بر راوبط صمیمانه " است  . در چنین کشوری پیدا کردن سر نخ پول های غارت شده کار ساده یی نیست .

گیریم به قول رییس بانک ،  واشنگتن پست شایعه ییرا در مورد  معاملات ملکیت ها انعکاس  داده یا در حقیقت دلیل موجهی را در مورد نگران بودن از " علایم نظام کاپیتالیزم  بر پایۀ روابط صمیمانه"برملا ساخته است ؛ اما یک چیز را در گزارش تحقیقی خود به اثبات رسانده است که کابل بانک 150 ملیون دالر رادر دوبی سرمایه گزاری نموده است . اینکه این پول ها را در بستر داد وستد های  ننگین و شرمبار جانانه از پیش چشمان این آقایان عبور داده و به آنجا برده یا آنها را فریب داده و موفقانه تیر را به هدف زده است . درهر دو حالت این آقایان نمی توانند با این گفته های خویش رفع مسؤولیت نمایند  . چنانکه چندی پیش رسانه ها گرارش دادند که طی سه ماه 180 ملیون دالر از افغانستان بیرون شده است  (4)و این پول از پیش چشمان مسؤولان میدان هوایی و وزارت مالیه به دوبی انتقال داده شده است . سرمایه گزاری ییکه در داخل کشور نهایت به آن نیازاست .

این گونه  افتضاح های  مالی و اقتصادی در افغانستان امری منحصر به فرد نیست و شاید ده ها مورد دیگری از این قبیل حق خواری ها و تاراج ها درداخل و خارج از کشور وجود داشته باشند . از این گذشته ما شاهد معاملۀ خیلی دردناک مقامات دولتی با قاچاقبران دولتی مواد مخدر بودیم و هستیم . بر سر افشای این لیست بسیاری از وزرا به مانور های تبلیغاتی پر هیاهو پرداختند و به این بهان به اصطلاح "شیر پاکی" خویش را به امریکایی ها به نمایش گذاشتند با مانور کذایی بر سر افشای این لیست آبروی پارلمان افغانستان را زیر سوال برده اند . با آنکه این لیست بصورت خصوصی افشا گردیده و یک کاپی از لیست جلالی و خدا داد وزیر سابق مواد مخدر نزد سید موسی عثمان هستی  (5)مدیرمسوول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی کانادا موجود است . به همین گونۀ لیست های دیگری از قاچاقبران سنگ قیمتی ، اختطاف کننده گان و سایر رهزنان و دزدن سر گردنه در دم و دستگاۀ این دولت سال ها است که افشا نشد و هرگز افشا نخواهد شد ؛ زیرا در عقب این لیست ها مقامات ارشد دولتی دست دارند و تا زمانیکه این نظام است ، افشای این لیست ها خیال و گمانی بیش نیست . هر گاه لیست های وزیران گذشته  و کنونی متهم به فساد  شامل این لست های مرموز شوند که با افزایش هرچه بیشتر حجم این لیست ها جز معنای کاستن از میزان بی مبالاتی و رو به اوج نهادن فساد و جنایت و هار شدن بیشتر رشوت خواران و باند های مافیایی پی آمد دیگری نخواهد داشت .

از این پیشتر هم سلطان بچه های جهادی ، شاه طلبان ، دموکرات ها ، تکنوکرات و بیورو کراتها در زیر ریش قدرت جناب کرزی به غضب زمین های دولتی پرداخته و بدون در نظر داشت مقررات شهرداری و شهرسازی به بهای آواری گردانیدن شماری محروم ترین مردم این شهر ، قلعۀ تاریخی شیرپور را تخریب و از پول حرام بدست آمده از معامله با اشغالگران ، قاچاق هیرویین ، فروش سلاح و رشوت روی آن بنا های مجللی اعمار کردند . از همین رو روزنامۀ نیویارک تایمز(6) در گزارش از زبان مردم نوشته است که مردم  این خانه ها را "خانه های مواد مخدر" میگویند . بی سبب نبوده است که اشرف غنی احمدزی در سال 2004 گفت : ازحکومت کناررفت که دولت دردست تاجران موادمخدرافتاده بود.  درافغانستان همه چیزقابل فروش است. این روز نامه به ادامه نوشت : یکی ازعمارت های دارای سه منزل ، چندین اتاق ، بالکون های کلان – متعلق به عبدالجبارثابت ، لوی سارنوال سابق یا دادستان کل کشوراست که جهادعلیۀ فسادرااعلان کرده بود. بعدازاخراج ازپستش فلم ویدویی ازاوبه نشررسیدکه دراتاق کژومژ میشدوگپ های نامفهوم میزد . معلوم بودکه سخت نشه است . وی اکنون درکانادازنده گی میکند که آن خانه اش 5 هزاردالردرماه آمادۀ کرایه است و یکی ازعمارت های بسیاربزرگ – دارای ستون های یونانی وفواره های بلند آب – مال قوماندان امنیۀ (آنوقت کابل )، ایوب سالنگی است . شایددرماه 11هزاردالرکرایۀ این عمارت باشد. این روزنامه در آخر نوشت :"درافغانستان همه چیزقابل فروش است " و درآخرین تحلیل پول رامیزانی برای جمیع ارزش هاخوانده است . آنهم ارزشهاییکه خیلی ناجوانمردانه باپولی بنام "رشوت" موردمعامله قرارگرفته اند.

در این آشفته بازار سیاست در کابل که به تعبیری جدال فرهنگ و سیاسیت زیر چماق مافیایی ملی و بین المللی به اوجش رسیده است ، تضاد های اجتماعی و طبقاتی در آن سر به آسمان نهاده اند و بالاخره در این شهر که  پر از معامله گریها حق سکوت دهی ها وحق  سکوت  گیری ها است ، گفتنی های زیادی از داستان های غم  انگیز و دردمندانه تر و پر حجم تر از قصر های با شکوۀ سوار بر شاخه های خرمای جزیرۀ خلیج وجود دارد . زیر هر سنگ کابل فریادی در  گلو شکسته از بی عدالتی جان می سپارد و در هر کنج و کنارش زورگویان در همدستی با قضای فساد این کشور حقی را در انبان گرفته اند و صاحبش را شکنجه میکنند ؛ اما فریاد رسی به  سراغ شان نمی آید وهرگز نخواهد هم آمد . چنانکه همین  اکنون پیش چشمان هزاران شهروند کابل عزیزی بانک بر فراز زمین توسعه یی کتابخانۀ عامۀ کابل ساختمان اعمار دارد و مقامات با سکوت مرگبار از آن میگذرند . در حالیکه این تاراج جفای آشکار به فرهنگ و ارزش های فرهنگی کشور بوده است .  از این قبیل حق پوشی ، حق خواری ها و حق کشی ها که دراین کشور کم نیست و بیشتر از افزون است. درمورد این تاراج هم  به رغم سر و صدا ها و گزارش هایی که درشماری رسانه ها به چاپ رسید ، هرگز مقامات ارشد دولتی به شمول  رییس  جمهور به بهانۀ بی خبری نسبت به آن بی تفاوتی عجیبی اختیار نموده است  . در حالیکه بی خبری از قانون خودش جرم است .

در اکثر موارد رسانه ها هم بنا بر منافع شخصی و گروهی از افشای آن خود داری کرده و سکوت مرگباری را اختیار مینمایند . دلیل آن آشکار است که همانا وابستگی شماری رسانه های کشور به منابع مافیایی است و برای  حفظ منافع مافیا ها ناگزیر اند ، در این گونه موارد سکوت نمایند ؛ زیرا افشای این تاراج ها و چپاول ها خلاف منافع تمویل کننده گان اصلی آنان است  . این مطبوعات حق رسالت خویش را گاه گاهی درپای قدرت خوکان میریزند و به  حق سکوت گیری یا به دلیل وابستگی های شرمبار سیاسی و اقتصادی از افشای ولی نعمتان خویش خود داری مینمایند ، باهمه دهن پاره گی ها لب به سکوت می نهند ، تنها برای افشای مواردی از تخطی ها و حق تلفی ها به گونۀ گزینشی عمل مینمایند که آنهم نه برای ادای حق مردم ؛ بلکه زیر مانور های رذیلانۀ سیاسی بخاطر رقابت های سیاسی انجام میدهند . به این ترتیب هرگاه رسانه ها بصورت دقیق موشگافی شوند ، بدون تردید سرنخی بسیاری از آنها به نحوی از انحا به مراجع و منابع مافیایی میرسند یا به محور مافیای فاسد و اقتدار گرای قدرت حاکم در کابل ، یا به مافیای برخاسته از بدنۀ مقدس  جهاد مردم افغانستان ، یا به مافیای زمخت سرمایه ، مواد مخدر ، قاچاقبران هیرویین میرسند . مافیایی که با هفت قلم آراسته بوده و از "هفت خوان رستم" هم عبور کرده است . گرچه خوان هفتم رستم جنگ با دیوسفید دربدل  بستن دست و پای اولادش صورت گرفت که او با یک نوع ایثار استثنایی پا و ران دیو را از بدن او جدا کرد  ؛ اما این خوان هفتم برعکس از آزمون جنگ دیو سفید  بیزارو با دیو سیاه کار از یک یخن سر میکشد و مانند هیولا دارای مردم را به تاراج می برد .

این مافیا ها به گونۀ آمیب پا های کاذب دارند ، در زمان  مناسب برای اخذ طعمه یی به هر سو دست  و پا میکشند و از این هم خطرناک تر چون عنکبوت به دور انسان مظلوم تار می تنند و تا زمانی که آخرین قطره های خون او را نه مکند ، رهایش نمی سازند . برای حق کشی ها از عنکبوت هم موذی تر و مضر تر اند و در حق خواری و حق کشی زهری کشنده تر از عنکبوت دارند .  این عنکبوت های موزی چنان خود را به بدنۀ قدرت می چسپانند که حتا برای نصب فاسد ترین افراد مهارت عجیبی از خود نشان داده و با تاری های خویش مهره های مورد نظر خود را در بدنۀ قدرت می چسپانند . گاهی چنان شریک بلا منازعۀ قدرت می شوند و سکان قدرت را بدست میگیرند که هر کاری دل شان بخواهد ، انجام میدهند . وزرای بی سوادی را به اریکۀ قدرت می نشانند و با عقد قرار داد های دولتی از آنها بهرۀ اقتصادی میگیرند یا شهر داری را به شکل  فرمایشی تعیین و با استفاده سؤ از قدرت او حتا آبروی او را به بازی میگیرند . گفته می شود ، محمود کرزی برادر کرزی دراین گونه عزل و نصب ها دست دراز دارد .

ورنه چه کسی باور کرده می تواند که شهر دار شهر ویرانی زیر ریش حاکمیت کابل در هفته چند بار به دوبی میرود و دوباره برسر کارش به کابل باز گردد .  این بیچاره که در اصل طعمۀ چربی برای مافیای قدرت و مواد مخدر بود ، بزودی در دام افتاد و به جرم سؤ استفاده از قدرت دولتی به چهار سال زندان تنفیذی محکوم گردید ؛ اما او بعد از مداخلۀ کرزی در امور قضا و به مسخره گرفتن فیصلۀ محکمۀ ابتدائیۀ کشور، از حبس رها شد . معلوم می شود که از قبل معامله یی در کار بوده است چگونه می توان باور کرد که شهر داری با این همه وظیفه نشناسی باز هم بر سکوی قدرت برای مدتی  باقی بماند . آشکار است که زیر کاسه نیم کاسه یی وجود داشت وبعید نیست که نیم کاسۀ آن در جزایر نخلی خلیج در میان کاخ های افتاده بر شاخۀ خرما موجود بوده باشد . با افشای این رسوایی سر نخ شماری معما ها گشوده شده و از این به بعد  هم گشوده خواهد شد .

دشواری های بزرگی مانند  فساد بانکی ومالی ، حق کشی ها ، قانون ستیزی ها ، تاراج  دارایی های بزرگ مالی ، غضب زمین های عامه و دولتی  به  مثابۀ انبانی بر گلوی مردم ما سنگینی دارند که هر دولتمردان فاسد و زمامداران معامله گربا چنگ و دندان بیشنر آنرا می فشارند و حتا آرمانی آه گفتن را هم از مردم ما ربوده  اند .  مافیای برخاسته از بستر سه دهه حواث خونین کشور اعم از مافیای  قاچاق مواد مخدر ، مافیای قدرت و سیاست ، مافیای فساد اداری ، مافیای مالی و اقتصادی ، مافپای سازمان یافتۀ تاراج های  زمین های عامه و دولتی ، مافیای بیوروکراسی ، مافیای تکنو کراسی و حتا مافیای پست مدرن ، مافیای مدرن و مافیای های دیگر چنان دست بر دست مافیای بین المللی مواد مخدر ، مافیای اقتصادی و مالی ، مافیای فساد  اداری  بالاخره با مافیای مدرن بین المللی وتمامی مافیای جنگ افروز جهانی دست به دست هم داده اند که تمامی ارزش های بزرگ ملی و تاریخی افغانستان را به قربانی گرفته اند و  حتا جهاد گران دیروزی را که خیلی ها مومنانه هست و بود خویش را در پای باور های دینی خویش برای ازادی میهم در کاسۀ  اخلاص گذاشته بودند ، چنان در تور خویش افگندند که بزرگترین ارزش های جهاد که  فراتر از"در دری" و به تعبیری "قند پارسی" است ، نه در پای خوکان ؛ بلکه مانند خوکان در پای خوکان ریختند . با این ریختن های بی باکانه و بی شرمانه تا کنون فاجعه های زیادی را برسر این ملت مظلوم آورده اند و شاید فاجعه های دردناکتر را بر این مردم روا بدارند ،  این  تراژیدی  ها فصل های غم انگیز تری را در پی خواهند داشت و هنوز خیلی زود است که پایان یابد .  نسل کنونی اعم از وارثان جهاد و غیر جهاد همه به نسل مافیا پیوسته یا مافیایی زده شده اند . چنان سایۀ ثروت های ننگین بر ذهن و روان شان سنگینی دارد و  خانه های مجلل سوار بر شاخۀ خرمای خلیج روح عصیانی آنان را به گروگان گرفته است که تا مرگ  از آن رهایی ندارند . پس هر گونه جرقۀ امیدی را نمی توان در بساط این میدان باخته ها مشاهده کرد و برای رهایی از این فاجعۀ دردناک رزم  آوران دیگری در کار است که با عزم  را سخ  وشوری عصیانگرانه بی باک وبی هراس زمزمۀ عاشقانۀ هر لحظه عاشورا و هر میدان کربلا را سرداده و استوار تر و محکمتر از آنانیکه  بسیاری ارزش ها را در پای "نظایم سرمایه داری استوار بر روابط صمیمانه" ریخته اند ، بر مصداق  این شعر حافظ بزرگ

بیا تا گل برافشانیم ومی در ساغر اندازیم       فلک را سخت بشگافیم طرح نو دراندازیم  

فلک را سخت بشگافند و طرح جدیر بریزند .

اما نه ، هر طرح نودر اندازنده در جهان سوم از سوی قابیلییان برخاسته از متن جنبش های مردمی بویژه در کشور های جهانی سوم به تاراج برده می شود و ایثارگری های  هابیلیان تاریخ را مافیایی ملی و بین المللی در یک بازی مرموز می بلعند و سنارویوی آن با ریختن خون داد در پای بیداد به گونه های متفاوتی شکل میگیرند که قصر های سربه فلک کشیدۀ شیرپور تا جزیرۀ نخلی جمیرا این خانه های تریاک و کانون مافیای ملی و بین المللی به گونۀ آشکار و نماندین فساد امریکا را در زیر چتر حاکمیت کابل به نمایش گذاشته است .

 

 

یاد داشت ها :

 

1 - جزیرهٔ جمیرا یکی از پروژه‌های سه گانهٔ ساخت سه جزیره به نامهای جمیرا، دیرا و جبل علی می‌باشد. این جزیره در آبهای خلیج فارس قرار دارد و دربارهٔ آن اینگونه گفته شده که از ماه قابل رویت است. این جزیرهٔ انسان ساخت به شکل نخل است و دارای ۱۷ شاخهٔ عظیم که توسط یک حصار ۱۲ کیلومتری حفاظت شده می‌باشد. زمانی که این منطقه تفریحی کامل شود، دارای ۲۰۰۰ ویلا، ۴۰ هتل لوکس، مراکز خرید، سینما و امکانات دیگر خواهد بود. برای به سطح آب رساندن این سازه، بسیار بیشتر از ۵۰ میلیون متر مکعب خاک مورد نیاز است. ساخت این جزیره در سال ۲۰۰۱ آغاز شده و انتظار می‌رود که در سال ۲۰۰۸ به پایان برسد. این جزیره در زمان اتمام پذیرای ۵۰۰۰۰۰ هزار نفر خواهد بود. مساحت این جزیره ۵ در ۵ کیلومتر است. جمیرا بزرگ‌ترین جزیرهٔ انسان ساخت است و حدودا ۴۰ هزار کارگر درگیر ساخت آن بوده‌اند. در جزیره یک مونوریل با ظرفیت حمل ۲ تا ۳ هزار مسافر در روز به خارج و داخل جزیره ساخته خواهد شد. 

2 - رادیو آزادی ، گزارش صبح ، 5مارچ

3 - رادیو آزادی ، گزارش صبح ، 5مارچ

 4- واشنگتن پست نوشته است : روزانه ملیون ها دالریاز میدان هوایی کابل بوسیلۀ اشخاص گوناگون تحت نظر مقامات میدان هوایی و گمرک افغانستان به خارج از این کشور انتقال می یابد  .  به اساس معلومات موثقی که این روزنامه از روی ثبت فورمه های پول در میدان هوایی کابل  از انتقال 180 ملیون دالر طی سه  ماه گذشته خبر داده است و انتقال این پول بیشتر از عواید مالیه و سایر عواید این کشور است که به  875 ملیون دالر در سال میرسد  و افزود که دو سال پیش دو ملیون دالر از بکس یک دپلومات افغان ( شاید قانونی )  در میدان هوایی دوبی بدست پولیس افتاد . مقام های مالی امریکا  در ماۀ گذشته به کابل سفرکردند تا جریان انتقال پول از افغانستان را مورد بحث قرار بدهند . اما از اینکه اکثر پول ها  به شکل حواله از افغانستان بیرون می شوند که غیر قابل کنترول بوده و  مشاوران امریکایی در بانک مرکزی افغانستان در تلاش اند تا با همکاری با مقامات دیگر امریکایی این جریان را اصلاح نمایند . گفته می شود که بخشی از این پول های از پاکستان وارد افغانستان شده و از آنجا به دوبی منتقل میگردند . رادیو اشنا ، اخبار صبح ، 25 فبروری

 5 – ساید آریایی ، سرمایه غیرقانونی عزیزی بانک وکابل بانک ازکجاسرچشمه گرفته است

6 - درافغانستان همه چیزقابل فروش است، 8 صبح ، شمارۀ 474

 

 

 


بالا
 
بازگشت