سید موسی عثمان هستی

 

پیش جانانگگم کشمش وپندانه یکیــست

تو نپرسم که این معمـــــــا ازبهرچیست

توبخوانش سراپا و بـــــدانی که چیست

یک روپه بمان به دیس  و بگیردویست

 

گرچه اين نوشته سراپاطنزاست ولی در قسمت پايانی طنزداستانی گفته ام

 

کرزی ازوزیرسازی درفابریکه مکروب سازی خود شورا را با خبر و گوشزد کرده گفت ، اگر این بار هم وزرای پيشنهادی  من رای اعتماد نبرند لست دیگری آماده دارم.  اینکه از زیر پلو باز چه نوع ملی ها می بر آید غیر خدا واستعمار گران کسی دیگری نمی داند.  و اينکه تا چه وقت این موش وپشک بازی ادمه پیدا می کندناراحت نباشید. اگراین موش وپشک بازی ها ادمه یابد تجارت رونق خوب پیدا می کند ، چشم شما بدیدن تلویزون ها کم بین می شود وبازار عینک فروشن گرم تر می گردد.  بگفته کرزی  ، مامورین  دولت با معشوقه های خود از پول مالیات واختلاص روز های خوش خودرا در دوبی سپری می کنند ویا به نام رفع مسوولیت دینی به بهانه حج به عربستان سعودی پول های خودرا باخود می برند ، تا مانند شیخان عرب در کاباره های تايلند با زنان زیبا روبه مصرف برسانند ودر حق حضرت محمد (ص) دعا ی نیک کنند. استعمارگران که از تیوری خاینانه پدران خود سالهاست که بدون درد سر با مهارت خاص از جهان سوم طبق میل شان استفاده می کنند . این تیوری که تفرقه انداز وحکومت کن بخاطر بی سواد وبی دانشی در مملکت ما معقوله  خوبی است .استفاده  اين فورمول توسط استعمارگران ، باعث ضعف پایه های اقتصادی سر زمین های جهان سوم شده است. به سبب بی اتفاقی ، هرآنچه ما داشتیم خود از آن استفاده کرده نتوانستیم . اگربلیون ها دالر ثروت هم داشته باشیم ولی ثروت معنوی که دانش وعلم وهنر است ، نداشته باشیم مانند مرغی هستیم در چنگل کرگسان.

 جهان سوم ثروت مادی زيادی دارند ولی ثروت معنوی که علم ودانش است کمتر دارند.  اکثر شان در مزخرفات دین غرق هستند واین بهترین دست آویز برای استعمار گران شده است . آنهااز این دریچه غبار آلود همیشه داخل سرزمین های جهان سوم می شوند ودارایی های سرشار شان را به یغما می برند و بنیاد اقتصادی خود را تقويه می سازند.  بهترین مثال سر زمین ما است . استعمار گران ، سالهاست که از مزخرفات دین وقوانین احمقانه قبایلی استفاده می کنند وهنوز پای استعمار گران در رکاب تا خت وتاز است.   چو گفتی دلیل اش بیاور! هفده وزیرکرزی در شورا با یک ضربه فنی نقش زمین سیاست شدند کرزی که در شارلتانی ومزدوری نام خدا یدطولا دارد بدون اینکه خمی بر ابروی  او دیده شود دو باره لستی ساخت  و توسط آته خلیلی به شورا که به یک حوض خت مبدل شده وبازار ماهیگیران گرم وگرم تر گردیده ، فرستاد .

کرزی این بار پکول مارشال را به زمین زد و از لنگی خلیلی بجای ریسمان کار گرفت.  دزدانه بر دیوار قلعه بلند شده واز حوض داخل قلعه ماهی میگیرید. دیده شود که چنگگ ماهی گیری اش با کرم بی جان سیاست چه نقشی را بازی کرده می تواند.

کرزی که آب دهن باداران خودرا با مزه خورده است ونبض شورای قلابی را بهتر از دیگران می شناسد بخاطریکه بازخران را در طویله ببندد به شورا خبر داد اگر این وزرای  که دارای این مشخصات زیر است رد شود

شلغم  کشت  وطن  خواب  پریشانی  شده است

کرزی ازهمین شلغم پوده تخم دیگرکاشته است

گرچه نوبت پکول ولنگی گذشت ولی معلوم شود که این بار کسی را با قره قلی می فرستد و یا دوباره  دست در دامن پکول ویا لنگی می اندازد. گرچه پهلوانان بزکش چور وچپاول پکول ولنگی هر کدام توانستند که هفت بز دم بریده را  به دایره هلال برسانند.

حامد جان کرزی  از فابریکه مکروب سازی خود به شورا اطمینان داد که هرگاه این دار ودسته چپاول گران نتوانند  مانند هفت غدار قبلی ناف شما را چرب کنند من دارمال های دیگری را خدمت ددان می فرستم .

این موش وپشک بازی ها نشان می دهد که هنوزاستعمار گران در بازی شطرنج سیاست خود کوشش می کنند تا پياده هارا وزیر سازند.

پهلونانی که به نفع کرزی ، در میدان بزکشی انتخابات بزرا بازوربازو خود به دایره هلال رسانده بودند ، یکی از آن پهلوانان  دستمال گل سیب درکمرکرده بود وبه نفع کرزی سر وصدارا به راه انداخته بودبنام اکه دوستم است. چون سالها است که نام مبارک او درلست جنایتکاران جنگی است  قرار دارد ، ازينرو در انتخابات به نفع کرزی از خود شهکاری ها نشان داد. وی با حوصله مندی خواب برائت ازمحکمه ملت خوش باور را می بیند.  دوستم اکنون چهارزونونشسته  دعوی امتیاز طلبی  دارد و دامن بر خرمن کرزی وشورا پیش کرد  ولی دید که بجای خر شورا به پالان خر زد وآقای منشی که یکی از دار ودسته های دوستم جان بود با کمترین رای  بینی بریدگی با بدست آوردن هشتاد وچند رای رد شد وتورن اسماعیل خان که از همقطاران خفاشان تاریخ ( مجاهدین ) جدا شده بود با  اظهار وگردن پتی  گفت من یک مجاهد هستم ولی  شورای قلابی دم آن را با یکصدو چند رای گره ساختند.  آقای قانونی که بعد از علان شکست پسر پیر گیلانی در شورا با لحن شوخی که در حقیقت یک واقعیت است گفت این شورا به یک شورای پیر کش تبدیل شده است و به پسر پیر گیلانی رای اعتماد نداد. مجاهد کبير هم مانند نخود سیاه در جیب سیا، آقای قانونی هم چاره نداشت که اعتراف تاریخی نمی کرد.  گرچه خاینین واستعمار گران از این چنین مشت باز شدن ها ترسی ندارند بخاطریکه

خود کوزه وخود کوزه گرو خود گل کوزه

خود بر سر هر کــــــــــوزه خریدار برآمد

آری ای هموطن سر زمین زخمی!  تودر چنگال کرگسان داخلی وخارجی قرارداری چون در جامعه ما ترحم همیشه بر پلنگ تیز دندان بوده است.  اگر حرفهای بالا را ندانستی که دروطن شما بی خبران از خود چه می گذرد ترا با یک طنز می فهمانم. اگر باز هم نه فهمیدی ترا به آن خدای که گمراه کرده می سپارم که خودرا بخاطر بهشت سوسایت بم کنی ودنبال زنا نی که تو می گردی  وآن را حور بهشتی می خوانی  و در آنجا که بخاطر عیش آن دنیا می روی حوران خیالی نقاب بر رو کشند وترا چهار دست وچهار پا دردوزخ اندازند تا بدانی که یک نان چند فطیر است. اگر از من می شنوی دست از جنایت وسوسایت بم  بکشيد دنبال حرفهای مفت ملا وشیخ نروید پای دار هارا بگیرید ، بی پای ها همیشه در دست شما است.

 

نگرددنبال حورجنت بروبرسرچوک کابل

که دربازارحسن بینی هزاران گل وبلبل

توگرانسانی ودرخدمت انسان اگر باشی

بیابی درجهان ماهزاران گلرخ وشاه گل

 

نظر به وعده قبلی  حالا می پردازم به یک طنزک داستانی کوتاه

 

روزی از روز ها ، ”عقاب“ نزد ”شاهین“  آمد و گفت که ”گرگس“ ”بلبل“ هارا میخوردو  ”بلبلان“ نزدمن آمدند ومن به ”باز دم چنگ“ دستور دادم  ”کرگسان“ را بخورد تا به دیگرمتجاوزین پند شود.  حالا دوباره“ بلبلان“ نزد من آمده اند که ”باز دم چنگ“ روزانه یک ”کرگس“ میخورد ویک ”بلبل ”. عقاب به شاهین گفت که برايشان بگو که نظم سلسله مراتب را به هم نزنید با هم جور بیاید در غیرآن دستور تار ومار تمام شما را می دهم.  ”شاهین“  دم چنگ ، گرگس وبلبل را خواست و گفت که عقاب دستورداده است که با هم جور بیاید، ورنه دستور تار ومار تمام شمارا می دهم.  گرگس ، باز وبلبل در گوشه جنگل دورهم جمع شدند بعد از جر وبحث طولانی به این نتيجه رسیدند وفیصله کردند : چون بلبل اول پرنده است که سر وصدارا خلق کرده وسبب رنجش خاطر همه پرنده ها شده ما دوپرنده به اکثریت آرا فیصله می کنیم که بلبلان را بخوریم تا سر وصدا بلند نشود ومشکل هم خاتمه یابد ، زيرا عقاب امر کرده که سر وصدا نباشد. با انجام اين کار، هم امر عقاب  بجا می شودوهم مشکل ماحل می شود .

 بلبل از این فیصله باز دم چنگ وگرگس ناراحت شد و نزد شاهین رفت و شکايت کرد.  شاهین گفت خوب شد جور آمديد ، من اين فيصله  به عقاب گزارش ميدهم.  بلبل گفت بلی جورآمدیم.  شاهین گفت من حالا می روم وبه عقاب گزارش می دهم. بلبل گفت ، مرا هم با خود ببرید زيرا لطفی که برما کردید از لطف شما به عقاب بگویم تا اعتبار شما نزد عقاب بیشتر شود. شاهین خوش شد و بلبل را باخود نزد عقاب برد. شاهین گفت هرسه جور آمدند و مشکل حل شد.  عقاب گفت وقتیکه مشکل حل شد بلبل را با خود چرا آوردید؟ بلبل بجای این که از شاهین قدر دادنی کند کفت : عقاب بزرگ بین گرگس وباز دم چنگ فیصله این طور صورت گرفت که ما بخاطر سرو صدا بلند کردن باید خورده شویم آنها با اکثریت فیصله کردند ما بلبلان در اقلیت قرار گرفتیم  ونه دانستیم که ما توسط گرگس ها خورده می شویم یا توسط ”باز های دم چنگ ”. عقاب گفت که من به این کاری ندارم که کی توسط کی خورده می شود ، فقط من سروصدارا نمی خواهم.  باز های دم چنگ که کرزی وکابینه کرزی باشد،  با گرگسان که اعضای شورای پوشالی باشند به استعمار گرا فرقی ندارد که کی را میخورند وچطور تقسیم می کنند.  تنها استعمار گران  که درنقش عقاب قرار دارند نمی خواهند که در قلمرو استعماری شان سروصدا باشد.  به استعمار گران فرق نمی کند که کابینه وشورا چه میخی بر سرملت می زند و سینۀ کی را می برند، زيراسینه بریده وسر میخ کوبیده ملت را سالها است که کس نمی بیند ونمی خواهند که بدانند چه دردی را این ملت مظلوم سالها است که می کشد

   

 

 


banamnewspaper@hotmail.com
ایمیل

 

5192652949  تیلفون

 


بالا
 
بازگشت