محمد عوض نبی زاده

 

چشم انداز کوتاه درمورد تدویر کنفرانس لندن

 

كنفرانسهاي متعددي تحت نام افغانستان در توكيو، مسكو، پاريس، بن و در دیگر شهرها ی دنیا برگزار شده است كه اهداف اصلي اين كنفرانس ها نحوه مقابله با تروريسم و پيش برد جریان توسعه افغانستان  واعزام نيروي نظامي بود اما در برگزاری اجلاس اسلام آباد و استانبول که  جنبه منطقه‌ای داشت همسایگان افغانستان و برخی سازمان‌های بین المللی حضور داشتند.  ولی برگزاری کنفرانس لندن  روند جدیدی است که بعد از سقوط طالبان وتدویر کنفرانس"بن"که در فیصله های این اجماع بین المللی ، سنگ بنای  گذاشته شد که برای اکثریت مردم افغانستان قابل قبول بود. درتوافقات کنفرانس بن ، به رسمیت شناختن هویت چند قومی جامعه  و ردافراطگرائی مذهبی درافغانستان بخوبی.درک شده  و توافق گردید تا افغانستان  گام هایی را در مسیر دموکراسی و مردم سالاری و آرامش نسبی  بردارد و امید می‌رفت که  به تقویت دموکراسی و تضعیف بنیادگرایی و تروریسم درافغانستان و منطقه منجر شودکه بدون تردید جامعه جهانی سهم بزرگی در ین پروسه داشته است .صلح و ثبات درافغانستان مستلزم این است که جامعه متکثر افغانستان به نظام سیاسی اعتماد کنند، خود را در آن ببینند تا از آن حمایت نمایند.   اما با تاسف درین شب و روزهای سیاه تاریخ کشور، بازهم یک سلسله بازی های عریان سیاسی، نظامی، با ضمایم اقتصادی شیطانی آنها در حال تکوین و اجرا قرار دارد که هدف آنها تطبیق مراحل بعدی بازگردانیدن طالبان بنیاد گرا و تروریست، یکجا با مافیای قاچاق مواد مخدر بین‌المللی را در حیات سیاسی کشور ما تشکیل میدهد .  کنفرانس لندن درحالی برکزار شد که افغانستان درآستانه ی دور تازه ای از بحران داخلی قرار گرفته است. بی اعتمادی و نارضایتی بخش عظیمی از گروههای قومی واجتماعی، زنان وروشنفکران، جوانان ونهاد های جامعه مدنی از روند تک قومی سازی قدرت و گرایش زمامداران کابل به سمت انحصار و پاکسازی سیاسی، این کشوررا درمعرض یک خطر بزرگ سیاسی قرار داده است. رد رأی اعتماد وزرای پیشنهادی غیر پشتون در پارلمان، حکایتگر شکل گیری سیاست  است که یک بحران تازه را نشان میدهد . طرح مذاکره و سهیم کردن طالبان به قدرت سیاسی وبازگرداندن دوباره ی افغانستان به چرخه ی استبداد دینی و انحصار قومی.پنداشته میشود. کنفرانس لندن، را اکثریت مردم کشور یک حرکت تک قومی ـ و توطئه ای خطرناک برای یکدست کردن حاکمیت ومحرومیت اکثریت جامعه از مشارکت در سرنوشت سیاسی شان، میداند  حذف نام برخی ازسران طالبان از لیست سیاه توسط سازمان ملل، یک عقب نشینی سیاسی وسازش مشکوک میان جامعه جهانی از یکسووحلقات هیات حاکمه، طالبان - حزب اسلامی و روشنفکران قوم اندیش، محسوب می گردد.این اقدام، یک حرکت غیر مشروع وسازشکارانه است که به جنایات ضد بشری طالبان وسران جانی آن ونیز اقدامات تروریستی وضد انسانی همپیمانان تروریست آنها مشروعیت سیاسی و امتیاز حقوقی می دهند. با حذف نام رهبران جنایتکار طالبان از لیست سیاه، قربانی کردن دمکراسی نوپا، پامال شدن خون هزاران قربانی ومهرتأیید گذاشتن به تروریسم، دهشت افگنی وقتل عام ها ورضایت دادن به ادامه جنگ، نا امنی  وجنایت درافغانستان است حذف نام برخی از سران طالبان از لیست سیاه مشروعیت مبارزه با تروریسم جهانی را زیر سئوال می‌برد،و به معنی دست کشیدن جامعه بین‌المللی از اهدافی است كه در راستای آن به افغانستان لشكر كشی كرده‌اند. دادن پول شاید بتواند بعضی افراد را جذب و برنامه رئیس جمهور کرزی را برای استحكام حلقه سیاسی اطراف وی پیش ببرد اما این طرح نمی‌تواند به تضعیف پایگاههای ایدئولوژیك طالبان كمك كند. چون گروه طالبان با اشاره به این طرح گفته اند،که  افرادطالبان برای پول نمی جنگند تا بتوان با دادن پول آنها را از صفوف طالبان جدا کرد.، اما غرب در اين مورد مرتكب اشتباه شده اند و طالبان همچنان بر خروج سريع نيروهاي خارجي از افغانستان تاكيد دارد.گروه هاي اصلي طالبان از جمله گروه  جلال الدين حقاني از فرماندهان کهنه کار و با تجربه و ملا محمد عمر سر کرده طالبان رهبري انها را بر عهده دارند، که  پاکستان از اين گروه ها به عنوان برگه ء برنده و اهرم فشار استفاده مي کند و تلاش خواهند کرد تعدادي از برگه هاي خود را براي تامين منافعشان نگه دارند . حامد کرزی در کنفرانس بین المللی لندن در مورد افغانستان یک چوکات کاری را برای گفت و شنود با رهبران طالبان ارائه کرد و از رهبران این گروه خواست تا در لویه جرگهء که به منظور مصالحه برگزار خواهد شد، سهم بگیرند. ولی "طالبان کرزي را نمي پذيرند و مي گويند وي را امريکا تحميل کرده است، . با اين حال،  بعيد است  که طالبان در لويه جرگه شرکت کند زيراگروه طالبان نيروهاي خارجي مستقر در افغانستان را نيروي اشغالگر مي دانند، شاید لویه جرگه ممکن است برخي قبايل پشتون را که با طالبان متحد هستند جلب کند . به گزارش 31 جنوری فارس به نقل از اشپيگل ، طالبان اعلام كرده اند كه تمايلي براي همكاري  بانيروي اشغالگر خارجی در اين زمينه ندارند و خود را در موضع طرف پيروز مي بينند. در كنفرانس لندن مقرر شد در صورتي كه طالبان دست از عمليات هاي تروريستي بردارند و اسلحه هاي خود را زمين بگذارند، از صندوقي با منبع مالي 140 ميليون دلار از آنها حمايت شود كه در سال آينده اين رقم به 500 ميليون دلار افزايش خواهد يافت.این در حالی است که ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان گزارش ها در مورد دیدار کای آیده، نماینده خاص سرمنشی ملل متحد برای افغانستان را با شماری از اعضای شورای کویته در شهر دوبی رد کرده و گزارش ها در این مورد را "شایعه" و "بی اساس" خوانده و گفته است که این گروه بنابر موقف پیشین خود این موضوع را رد می کند. بنا براین کنفرانس لندن هيچ تاثيري بر همکاري منطقه اي در مبارزه با شورش هاي طالبان نخواهد داشت .

 آقای کرزی از هشت سال تا اکنون از راه‌های گوناگون برای تقویت حاکمیت خود از حزب اسلامی حکمتیار بهره جسته که برخی از اعضای حزب اسلامی  از همان آغاز تشکیل حکومت مؤقت  در اداره کنو.نی  افغانستان نقش برجسته ومؤثری داشته که حدود 40 تن اعضای ولسی جرگه، سیزده والی و هشت وزیر کابینه آقای کرزی منسوب به حزب اسلامی بوده و به صد ها تن از کارمندان عالی رتبه دولت عضویت حزب اسلامی حکمتیار را دارند و اکنون از جمله 14 وزیر انتخابی آقای کرزی ، چهار وزیر وی نیز با عضویت و سابقه شان در حزب اسلامی افغانستان، با دولت کنونی همکاری دارند. از آنجمله میتوان از دکتور فاروق وردک، آصف رحیمی، عبدالهادی ارغندیوال و دکتور فیض الله کاکر و هم دو سخنگوی آقای کرزی نام برد.  چنانچه ازطرح مصالحه با طالبان بجز آقای کرزی و تیم خاص قومی آن، دیگر هیچ  یک از اقوام -احزاب و نخبگان فکری سیاسی و ملی افغانستان از آن اطلاعی نداشته ،که این طرح، تراوش فکری تعدادمحدود از تیم خاص قومی آقای کرزی بوده و به جز، مشروعیت بخشیدن حضور سیاسی و نظامی تمامی تروریست‌ها، هدف دیگری را نمی‌تواند تعقیب کند . از آنجائیکه طالب و القاعده در دو نام ودریک پیکر دریک ایدئولوزی و اندیشه افراطگرائی در جهان میباشند ، حاکمیت تک قومی کرزی در راس گروه حاکم  توانسته با استفاده از گروه های تروریستی به نفع تحکیم پایه های قومی خویش بهره برداری سیاسی نماید طرح بازگشت  طالبان در حاکمیت کنونی و خاطرات تلخ و سیاه دهه نود قتل عام ها – نسل کشی و ویرانگری توسط طالبان علیه اقوام افغانستان باعث میگردد که آنان در بین جامعه افغانستان جایگاهی نداشته و تلاش ها ی ناکام تیم آقای کرزی واکنش های جامعه افغانستان را در قبال داردو بحران کشور را تشدید می نماید و  بر بستر نو پای وحدت ملی - حضور اقوام به تناسب شعاع وجودی و حذف نطفه دموکراسی و جامعه مدنی ضربه وارد میگردد.که هر نوع غفلت و تسامح  برمعیار های قومی در برابر اعمال  آنها، خود جنایت هولناک برعلیه منافع مردم و میهن ما بوده است.آقای کرزی برای رسیدن به اهداف بالا در کنفرانس لندن، از جامعه جهانی چندین میلیارد دلار تقاضا کرد تا ازین طریق ده‌ها هزار نفر به تعداد شورشیان طالب افزوده گردند ظاهرا موارد مصرف این پول، تأمین کار، معیشت و مسکن برای طالبان پایین رتبه اعلام شده است.  چون اقای کرزی با پیش نمودن طرح جدیدش در کنفرانس لندن میخواهد یک بازی خطر ناک سیاسی بر ضد منافع جامعه جهانی و  افغانستان را  انجام دهد که درین بازی آقای کرزی گروه طالبان را بیک کالای سیاسی قابل خرید و فروش میان عربستان سعودی- پاکستان و دیگر  ممالک غربی قرار داده است و تشویق دادن پول به طالبان پروسه طالب سازی در افغانستان را تسریع کرده و افراد بیکار درین جریان خود را طالب ساخته وبخاطر اخذ پول طالب میشوند تا صاحب پول ودارائی گردند . البته جریان پرداخت پول به طالبان  ما را بیاد تکرار  اواخیردهه هشتاد میلادی می اندازد که در آن زمان نیز برای تنظیم های اسلامی پول داده میشد تا به دولت وقت بپیوندندو لی تجربه عکس آنرا نشان داد و اکنون نیز اوضاع بدان گونه انکشاف خواهد نمود . درصورتیکه همه میدانیم که گزوه طالبان همه ایدئو لوژیکی فکر میکنند و به افراطیگری و خشونت باور و عقیده  قراردارند زیرا طالبان نیاز و محتاج به پول نداشته چون برخی از حلقات در ممالک عربی صد ها میلیون دالر سالانه برای طالبان کمک پولی ومالی مینمایند بناء طالبان کدام ضرورت و نیاز جدی به پول آقای کرزی احساس نمی کنند. آقای کرزی بااین اقدام حود میخواهد افکار عمومی جامعه جهانی و مردم افغانستان را فریب بدهد. بطور نموته قبلا بر اساس سیاست غلط آقای کرزی توزیع پول برای مبارزه با تریاک موجب شد  که کشت تریاک بطور بیسابقه‌ای توسعه یافته افغانستان را صاحب مقام اول از نظر تولید تریاک در جهان نماید. مردمی که در برابر خلاف‌کاری پاداش می‌گیرند، هیچ‌گاهی تابع نظم دولت‌سازی مدرن نخواهند شد.سیاست باج‌دهی به مجرم سبب تشویق و تقویت مجرم میگردد.مصالحه با مخالفین نیازمند داشتن استراتژی روشن است که قانون اساسی افغانستان، اصول حاکمیت دمکراتیک، مبانی حقوق بشر از جمله حقوق زنان در معرض معامله قرار داده نشود. ماهیت طالبان و اصول فکری آنان با چنین معیارهایی تناقض دارد و آنان در گذشته نشان داده اند که با حاکمیت مردمی و دمکراسی سازگاری ندارند.که میدان دادن به چنین جریانی بدون داشتن مکا نیزمی روشن برای تعریف جایگاه آنان در ساختار سیاسی افغانستان، می تواند قضایا را پیچیده تر کرده و تبعات زیا نباری برای آینده سیاسی این کشور داشته باشد.  کابینه قومی و تیم که همراه باآقای کرزی در کنفرانس لندن شرکت نمودند  بیک گروه  خاص قومی تعلق دارند بناء آقای کرزی  با این ترکیب کابینه  غیر مشروع نمیتواند از تمامی اقوام افغانستان نمایندگی مشروع  نماید.

کنفرانس لندن  از بعد خارجی  نیز يک مانور سياسى براى گوردن براون نخست وزير بريتانيا که در آستانه انتخابات قرار داشته و از طرف ديگر، حضور نيروهاى انگليس هم در افغانستان زير فشار قرار دارد، وى خواست تا با اين کنفرانس افکار عمومى کشورش را تغيير دهد. اما با وجود حضور٧٠ تن از رهبران جهان درکنفرانس لندن و توقعيکه ازکنفرانس ميرفت نتوانست انتظارها را برآورده سازد.، طرح صلحی که توسط رئيس جمهور حامد کرزى در کنفرانس لندن اعلان گرديده ، نيز بيهوده بوده و پروسه صلحى که مطرح شد چيزى جديد نيست، و اينکه طالبان سلاح شان را به زمين بگذارند ، چند سال قبل توسط کميسيون آشتى ملى که درراس آن آقاى مجددى قرارداشت ، نيز گفته شده بود.که معضلۀ اصلى طالبان هستند که تا هنوز در برابردولت ميجنگند، کنفرانس لندن از نظر بسیاری ها چیزی نبود جز"لویه جرگه لندن"برای صلح با طالبان.ازنگاه کرزی، جرگه کلان های قومی پشتون می‌تواند باشد به جنگ خونین میان حکومت و طالبان پایان بخشد.ولی این ظاهرقضیه است. سند ومدرکی در دست نیست که ریش سفیدان و بزرگان قومی متنفذ پشتون ها برطالبان نفوذی داشته اند. منتقدین میگویند که طالبان بار دیگر با رد هرنوع مصالحه، امکان گفتگو بر اساس مشوق های مالی و مادی را رد کردند. .درپایان اعلامیه رسمی کنفرانس لندن آمده است که افغانستان درظرف پنج سال آینده مسوولیت کامل امنیت اش را به دوش خواهد گرفت. اما آقای کرزی گفت که حضورنیرو های جامعه جهانی در کشور نیازمند زمان بیشتر، بین 10 تا 15 سال دیگراست. نشست لندن درحالی پایان یافت که به زعم برخی از شرکت کنندگان آن، اهداف مشخص، برنامه کاری معین و زمان بندی مشخصی را، مورد توافق قرارداد.واقعیت این است که هیچ طرح مشخصی دراین کنفرانس به تصویب نرسید و فقط بر سرموضوعات و مسایلی که قبلا و به تکرار دراظهارات مقام های خارجی و داخلی از آن ها یادآوری شده بود، توافق صورت گرفت. مثلا تعهد دولت افغانستان که طی پنج سال آینده،  که کنترول مناطق زیادی را برعهده خواهد گرفت؛  مساله مبارزه با فساد که آقای کرزی تعهد کرده است با آن مبارزه جدی نماید. پیش از این نیز ،  دولت کنونی  بارها از عزم خود به خاطر از بین بردن آن فقط صحبت کرده است. اما عملکرد دولت، پیوسته برعکس آن بوده است.به همین ترتیب مساله کمک مالی نیز که سهم دولت در دریافت کمک ها پنجاه درصد خواهد بود. .کنفرانس لندن، آن گونه که انتظار می رفت، در مورد طالبان به تصامیم واضح دست پیدا نکرد با این حال به نظر نمی‌رسد که نشست لندن خروجی فوق العاده‌ای در مورد مسائل افغانستان داشته باشد.  روند برگزاری نشست‌ها در مورد مسایل افغانستان بیشتر شکلی به نظر می‌رسد تا روندی محتوایی. این پروسه ممکن است کمترین تاثیر را بر مسائل افغانستان داشته باشد . نشستهای بین المللی در مورد مشکلات افغانستان تنها در شرایطی کارآمد خواهد بود ،  به میزانی که حرف و عمل به هم نزدیک باشد، از کنفرانس لندن  انتظار میرفت که بجای مشارکت دادن طالبان به قدرت سیاسی، وراندن گروههای قومی هزاره، ازبک  وتاجیک  از قدرت سیاسی،  صلح وامنیت ومشارکت ملی واقعی در افغانستان  را به بررسی میگرفت چون؛ مردم افغانستان هزاران سال در کنار يکديگر زندگي کرده اند و دوباره بدون مشکل مي توانند به زندگي سابق خود بازگردند و قادرند براي برپايي دولت خود و حل مشکل شان به راه حلي دست يابند. گرچه بخش زیاد مردم کشور با آن که از حکومت «کرزی» و جامعه جهانی که نتوانسته اند زمینه انکشاف اقتصادی را فراهم نمایند، دل خوشی ندارند،  ولی هرگز خواهان بازگشت «طالبان» به قدرت نیستند.

مردم مظلوم افغانستان و مجامع صلحخواه وعدالت پسند جهان نیز بی صبرانه در انتظار تدویر کنفرانس لندن و نتایج حاصله از آن در جهت استقرار صلح وثبات در کشور جنگ زدۀ افغانستان بوده اند. مگر با  تأسف که این کنفرانس نیز همانند کنفرانس های قبلی  وسیلۀ تحمیق مردم وکسب امتیازات بیشتر به طالبان جنگجو و طالبان نیکتایی پوش وهواداران عظمت طلب ایشان در حاکمیت سیاسی کشور بوده که رهگشای هیچ امیدی به پایان بخشیدن بی عدالتی های تاریخی در مناسبات با همی اقوام وملیت های ساکن این سرزمین نمی باشد مردم افغانستان در دوران طالبان تحجر مذهبی را توأم با برتری طلبی قومی تجربه کرده اند و به همین دلیل در شرایط حاضر هر نوع  گرایش قومگرایانه در جریان حاکم می تواند به حرکت آرام و تدریجی جامعه افغانستان به سوی ثبات سیاسی، وحدت ملی و شکل گیری ملت سازی زیانهای جدی وارد سازد. گرچه-در دوره حکومت کنونی سخن از دمكراسي مي رود و. با نشاندن چند تني از اقوام هزاره وازبک – تاجک و دیگر گرو ه های قومی در چند وزارتخانهء بي كاره بر تن حكومت قوم گرا جامه مشاركت ملي پوشانده و باتعقیب سياست به تب گرفتن و به مرگ راضي شدن موقعيت سیاسی این اقوام را شكننده تر كرده است وخشنودي این اقوام و بخصوص مردم هزاره از اين است كه گويا حكومت از سر مدارا وترحم پیش آمده و همينكه جان آنان را نمي گيرد لطفي است كه آن را به سالها نتوان سپاس گزارد.  اگر كساني از این اقوام زبان به شكوه گشايند و به آنان گفته مي شود كه شيشه بلورين مشاركت ملی را مي شكند. گرچه در دوره طالبان جان این اقوام وعمدتا مردم هزاره گرفته مي شد هم خودش مي دانست و هم جهان و لی اكنون نان، صحت، آموزش، اقتصاد و سرك ازین اقوام و مردم هزاره گرفته مي شود و باگرفتن چند وزارت بی صلاحیت دست كش مخملين ستمگران مي شوند.   مشاركت كنندگان اقوام محروم و خاصتا اقوام هزاره در حكومت  که توان ساختن دو كيلو متر سرك و حتي يك مكتب به سطح ديگر مكتب هاي كشور را در هشت سال گذشته نداشته اند. از اين رو مشاركت به شيوه كنوني در حكومت جز كشتن روحيه عدالتخواهي و آگاهي قومي بهره ديگري ندارد. بطور نمونه  سرك باميان شش سال پيش افتتاح شد ولي شش سال بعد معلوم مي شود كه پول براي سروي اش و جود ندارد .  نظام حاکم پيوسته میگوید كه در حكومت استخدام بر اساس شايستگي، عدم تبعيض و مشاركت ملي صورت مي گيرد. اما در عمل شايستگي يعني پشتون بودن و نه دانش، تحربه و توانايي و نيز ناشايستگي ذاتي هزاره، ازبك، تركمن، بلوچ و پشه اي البته اكنون تاجيك است. تحقق مشاركت ملي در كشور باآوردن چند تن وزير بي صلاحيت از ديگر اقوام در حكومت براي توجيه رفع تبعيض و محروميت سازي خلاصه شده است. چون هرگاه وزيري وزارت خانه اي از اقوام غير پشتون باشد معاون پشتو.ن را بر آن گماريده  و همه صلاحيت هاي كاري وزير را به او تفويض مینماید. اين وزيران نيست كه كار را به دست دارند بلكه معينان و رييسان امور را ميچرخانند. از اين رو توجه اصلي بر مشاركت در پيكره مياني و پاييني حكومت ضرورت و سودمندي بيشتر دارد.هدف از مشاركت واقعي در بهره مندي يكسان از فرصتهاي تحصيلي، خدمات صحي،فعاليت هاي اقتصادي و استخدامي، تساوي قانوني، حقوقي و سياسي و غيره است. اگر نمي توان امور را بر پايه عدالت و شايستگي براي شهروندان تامین کرد، بايد راهي يافت كه بتواند اندكي عدالت بياورد و بر شايستگي حرمت گذاردو همه شهروندان را به يك چشم ببيند. توزيع عادلانه امكانات و خدمات دولتي بر اساس جمعيت، وضعيت جغرافيايي،‌ ميزان نيازمندي و قانون پذيري راه قابل پذيرش براي همه شهروندان مي تواند باشد. در چنين وضعيتي گشودن اداره دولتي بر روي تمام باشندگان كشور و مشاركت واقعي در وزارت هاي درجه يك و درجه دو،  کلیدی و نيز همه بخشهاي ملكي و نظامي ضرورت دارد. سياست قوم گرايانه آقاي كرزي در هشت سال گذشته در تمركز قدرت در دست خودش بوده که با تروریزم نیز به‌عنوان پدیده سیاسی برخورد مینماید. امیدواریم جامعه جهانی در شنیدن صدای مردم افغانستان غفلت ننموده، یکباردیگر افغانستان را با تصامیم یکجانبه درگیر نزاع‌های شدید قومی و اسیر گروههای تروریستی نسازد و از جامعه جهانی  آرزو برده میشود که جلو تعین ترکیب کابینه تک قومی و انحصاری کرزی را گرفته  تا بیشتر ازین علیه اقوام محروم افغانستان از بازی های سیاسی فریبکارانه کار نگیرد.و هم چنان از جامعه فکری – احزاب سیاسی – نهاد های مدنی و فرهنگی  و اقوام ساکن افغانستان تقاضای صمیمانه  می رود که واکنش جدی خود ها را در برابر این اقدام ضد منافع ملی آقای کرزی و تیم خاص قومی اوابراز نمایند.

رویکردها:-

کنفرانس لندن نقطه عطف در تحولات افغانستان است منبع:- رادیوی آزادی

 سایت خاوران زیرعنوان  تامین امنیت در گرو رضایت مردم است نه رشوت دادن به طالبان !! نویسنده :-عبدالله هروی

  سایت آریائی زیرعنوان مصالحه با طالبان با کدام خوشبینی؟  منبع 8 صبح

سایت جمهوری سکوت زیرعنوان آزموده راآزمودن خطا ست نویسنده:- گرگ علی گلکار.

  یا د داشت‌های شخصی صاحب این قلم  31- ماه – جنوری- سا ل- 2010- میلادی

 

 


بالا
 
بازگشت