طالبان والقاعده، یک محصول مشترک

دستګیر نایل

         

 

ما آدم های قرن بیستم  وبیست و یکم به یک پدیده ی جدید جهانی رو برو ایم و آن آزادی های مدنی وپدیده ی جهانی شدن حکومت ها تا فرا سوی مرز وبوم وسیادت ملی ملت هاست.در دهه ی نود قرن بیستم عیسایی،مردم جهان شاهد دخالت امریکا و متحدین ان در مقا بله با عراق و سپس مداخله ی (ناتو) در مساله ی کو سوا در یوګو سلاوی بود.هدف این مداخلات در امور کشور های مستقل ،ګسترش تفکر جهانی شدن تجارت و جهانی شدن اطلا عات و داشتن دستیا بی به اطلاعات  و شبکه های انتر نتی بود که ګویا( ارزش های مشترک انسانی !!) را مطرح میکردند.

     (برتراند بادی ) استاد انستیتوت مطالعات سیاسی دانشګاههای پاریس ، در مصاحبه ای با روز نامه ی (لوموند) چاپ فرانسه ، در باسخ به این سوال که: حمله ی پیمان ناتو به یوګو سلا ویا،نوعی تجاوز به سیاست ملی کشوری مستقل وعضو جامعه ی ملل، تلقی شمرده میشود؟ ګفت:حمله ی ناتو،اولین حرکت از این نوع نیست. چه امریکا در سال ۱۹۹۴ با حمله به کشورهایتی در امریکای مرکزی ،وسر نګونی رژیم آن حرکتی ضد آزادی ملی،شمرده میشود که بنام ( انسانیت وآزادی ) صورت ګرفته اند.(۱ –دکترسیروس مشکی، ره آورد- شماره ۴۹ ) در دنیای امروز ما،بسیار ګروهها ،احزاب ودولت هایی وجود دارند که به خاطر آزادی میهن شان ورسیدن به آزادی های دموکراتیکُ و مدنی، می جنګند وهستند ګروه هاُ احزاب و دسته ها یی که دست به اعمال تروریستی،دهشت افګنی و آرما نګرا یانه میزنند وکشتار افراد ملکی،غیر نظامی،کودکان و زنان را عمل انسانی، وعادلا نه تلقی کرده  و این اعمال را ،اخلا قی، دفاع از آزادی دین و میهن خود،عنوان می کنند.از جمله ی این ګروه های آرما نګرا،دهشت افګن ، ضد تمدن و ستیزه جو القاعده و طالبان افغا نستان و پاکستان اند.اینها، زمانی با حمایت لوژستیکی و مالی غربیها بر ضد نفوذ کمونیزم، می جنګیدند.و اکنون ظاهرا لبه ی تیز سیاست تخریب کارا نه و دهشت افګنا نه ی خود را بسوی غربیها، نشا نه ګرفته اند.این سازمانها و ګروههای عقبګرا با اندیشه های قرون وسطایی تا زما نیکه به هدف های خود دست نیافته اند،از طرف همین حامیان غربی خود بعنوان تروریستُ دهشت افګنُ و ناقضین حقوق بشر، شناخته می شوند و اسامی شان در لیست سیاه سازمان ملل ثبت میشود و وقتیکه به قدرت نظامی و سیاسی دست یافتند، ( ما نند عراق و افغا نستان )، به قهرما نان ملی،رهبران آزادیبخش، فرزندان راستین وطن و برا دران مجاهد،!!  تبد یل میشوند بسیاری از این افراد ،با همان جنا یا تی که مرتکب شده بودند،عمری را به  زندان های مخوف سپری میکنند، اما یکباره سر از ګریبان قهرما نان ملی بیرون میکنند.

       در سال ۱۹۹۸ میلادی که دولت بل کلنتون پایګاه های نظامی وچریکی بن لادن در افغانستان وسودان را راکت باران کرد، مادلین الربرایت وزیر امور خارجه ی امریکا ګفت: ( جنګ امریکا، با بنیاد ګرایان اسلامی، از نو،آغاز شده است.و امریکا در این جنګ،بهای سنګینی خواهد پرداخت. واین جنګ، دراز مدت خواهد بود....) از سال ۲۰۰۱ به اینسو که اتلاف بین المللی به رهبری امریکا ،حکومت طالبان را به جرم جنا یات جنګی و نقض حقوق بشر و حمایت از القاعده سقوط داد تا به حال ،چه خون هاییکه ریختانده نشد وچه جنایاتی که در این کشور ومردم ماتمزده صورت نه ګرفت واما حالا اتلاف بین المللی به رهبری امریکا وانګلیس به همان نقطه ی اولی بر ګشته و ان ناقضان حقوق بشر و جنایتکاران جنګی را بیګناه ثابت میکنند،حال باید دید که القاعده و طالبان، کیها اند وچګونه  وبرای چه هدف هایی پدید آمده اند.در این رابطه چند ګزارش از روز نامه ها ی معتبر و نشریه های بین المللی را به خواننده ګان درد مند وعدالتخواه کشور تقد یم میکنم. ګزارش نخست از نشریه ی (نول ابزرواتور) به قلم اولیویه روا است که در بخش هایی از آن امده است: (... ۸ هزار مسلمانی را که امریکا از تمام دنیا جمع کرده و در جاده قاطر رو میان پشاور ،که عقب جبهه ی پاکستان را به دره های عصیان زده ی افغانستان وصل میکند، علیه ارتش سرخ به حرکت در اورده بود، اکنون در سراسر جهان پخش شده اند.که به ( پنج ګردنه ) شهرت دارند.آنها را به بها نه ی یاری رسا نیدن به برادران دینی خود که مورد تها جم کمونیست های بیدین قرار ګرفته بودند،از کشور های اسلامی جمع کردند وسر های آنها را پر از تبلیغات ،وسینه های شان را مملو از کینه ساخته بودند. وقتی به کوههای افغانستان و اردو ګاههای پاکستان می رسیدند،در آرزوی شهادت و قهرمان شدن، بودند.آنها را آماده کرده بودند تا برای وحدت ( امت اسلامی ) که در طول تاریخ دولت های حاکم در کشور های اسلامی آنا نرا بشدت تضعیف کرده بودند، برزمند.تا زمان جنګ مذهبی علیه ارتش شوروی در افغانستان، همین رزمنده ګان اګر شوروی را دوست نداشتند، دشمن ان هم نبودند.دشمن شماره یک انها امریکا و اسراییل بود و قبله ی شان هم فلسطین انقلاب ایران که پیروز شد،خمینی، بر این آتش کینه، نفت پاشید.

          آنها که پس از ورود ارتش سرخ به افغانستان،از سراسر جهان اسلام جمع شده بودند،وبه اردو ګاههای نظامی پاکستان ، برای جنګ مقدس با کمونیزم، بسیج شدند، تا پیش از این زمان، خود را فرزندان جنبش های ضد غربی ،خلف جنبش های استقلال طلبی از انګلستان استعمار ګر ، وان جنبش های ملی میدانستند که هنوز در الجزایر،مراکش،مصر و فلسطینُ به حیات خود ادامه میدا دند.حتا جریان اخوان المسلمین نیز در سالهای ۱۹۶۰ ـ۱۹۷۰ به صف مبارزان علیه اشغالګران اسراییلی ومخالفان امریکا، پیوسته بود........ورود ارتش سرخ به افغانستان،در سال ۱۹۷۹ آن فرصت مناسب را برای به تله انداختن ( امپراطوری شر) فراهم ساخت. ریګان، مشاوران خود را فرا خواند و در جلسات کاخ سفید، چه طرح هایی که مطرح نشد و چه ایده های بلند پر وا زانه ای که عنوان نشد.هدف آن ها بر یک استرا تژی تکیه داشت :( برګرداندن زخم ناسور کمونیستی که بر بدن سرمایه داری بود، به سمت اتحاد شوروی.)

         از درون ستاد ها،خشونت اسلامی علیه مسکو هدایت شد وامریکا، بدون وارد کردن یک سرباز از خود به صحنه، ویتنام خونینی را بر شوروی، تحمیل کرد.که در آن، مجاهدان افغانی،از حمایت بریګاد انتر ناسیونال اسلامی بر خوردار شدند.در دهه ی هشتاد، دیګر فلسطینی ها وچفیه ی سفید وسیاه شان سمبول مبارزه نبودند، بلکه ریش بلند مجاهدین افغانی و ( پګول) جای انرا ګرفت.همچنان که ستیز با شوروی و کمونیزم، جانشین ستیز با امریکا وصیهونیزم، ګردید.که در این سالها، جنګ افغانستان، دارای سه ضلع وسه پشت جبهه بود: ایالات متحده امریکا، عربستان سعودی و پاکستان. اولی و دومی، پول و اسلحه می رسانیدند ودومی، داوطلبان را از سراسر جهان ګرد اورده و راهی پاکستان، میکرد.و سومی، کار توزیع سلاح، آموزش و رهبری آنها را بعهده داشت....   .با خروج ارتش سرخ از افغانستان، در سال ۱۹۸۹ داو طلبان راه ګمکرده ، تازه از خواب تلخ، بیدار میشدند.پیکاری که پشت سر مانده بود، هیچ تقدسی نداشت.مسلمان خوب،در برابر مسلمان بد، قرار نداشت. وبحثی از امت واحد، در میان نبود. آنچه در برابر بود،جنګ بر سر قدرت وسهم بیشتر در غارت و حکومت بود...)

          ګزارش دیګر از مجله هفتګی ( الاهرام در ماه اګست ۱۹۹۸ به قلم خالد داوود) زیر عنوان بن لادن، طالبان وامریکا است.در این مقاله از افشای رابطه ی بن لادن و تشکیلات او با ارتجاع عرب و امپر یالیزم واز نقش آنها در خدمت به سیاست های امپر یالیزم امریکا در افغانستان،چچین، تاجیکستان،وبوسنی و...است. برای نشاندادن رابطه ی بن لادن و طالبان، یاد اوری این نکته نیز لازم است که بن لادن، داماد رهبر طالبان ( ملا عمر ) است.طی دهه ی هشتاد ایالات متحده و بن لادن در کنار هم قرار ګرفتند.بدستور رونالد ریګان، رییس جمهور وقت امریکا،سازمان ( سیا ) نتنها ملیارد ها دلار در اختیار بن لادن ګذاشت، بلکه او وافرادش را در استفاده از تکنیک های پیشرفته ی جنګهای چریکی وموشک های استنګر ، برای سر نګون کردن هوا پیما های جنګنده شوروی آموزش داد.ضیا الحق ریس جمهور پاکستان هم ملیون ها دالر کمک نقدی ، بمنظور کمک به مخالفین دولت افغانستان ، از امریکا در یافت کرد.و در قبال آنُ اسلحه و خدمات لوژستیک در اختیار مجاهدان افغان ګذاشت. 

        ګزارش دیګر از نشریه ی ( راه توده ) است راه توده در سال ۱۳۷۷ اطلاعات قابل توجهی را در باره ی نقش وسابقه ی اسامه بن لادن و طالبان افغانستان در شماره های ۷۶ و ۷۷ خود منتشر کرداما ان اطلاعات  که امروز زیاد مورد توجه قرار ګرفته است،ان روز ها نګرفت.رادیو فرانسه نیز همین دست اطلاعات را منتشر کرده بود.که مورد توجه قرار نګرفت.ان اطلاعات از ان جهت قابل تامل است که نشاندهنده ی بازی های تاریخی و پیچیده شخصیت هایی ما نند بن لادن، حکمتیار و یا طالبان افغانستان درجهت اهداف کشور هایی نظیر امریکا و انګلستان است.راه توده در ګزارش خود زیر عنوان( اسامه بن لادن،کار ګزار سازمانهای مخفی انګلستان) مینویسد: اسامه بن لادن، نه ګلدفینګر فیلم جیمز باند است که قصد تسلط بر جهان را داشته باشد و نه دکترنو که نا بودی عالم را در سر پرورا نده باشد. او ملیاردری است سعودی و چرخ کوچکی از ماشین جهنمی انتلجنتس سرویس.پس از بمبار دمان پا یګاه های بن لادن در افغانستان ، رسانه های ګروهی غرب، هیاهو یی به راه انداختند تا او را در افکار عمومی بعنوان ( کارلوس ) جدیدی معرفی کنند که در مرکز تمام عملیا ت ترو ریستی بین المللی قرار دارد.اما واقعیت چیز دیګری است. او، سوپر ملیاردر خبیثی نیست که قصد پیشبرد یک نبرد خصوصی علیه این یا ان را داشته باشد، بلکه یک عامل دست دوم ،در شبکه ی جها نی انتلیجنس سرویس است. شبکه ایکه مقاصد مالی، تبلیغاتی و ګمراه سازی افکار عمومی را به کمک ایادی محلی خود ، به اجرا میګذارد.

       بن لادن، ګاه ګاه تلاش میکند روابط خود با بریتانیا را کتمان کند. ولی پوشانیدن این واقعیت که محل استقرار پایګاه های اصلی او در لندن قرار دارد، غیر ممکن است.در آغاز ماه اګست سال ۱۳۷۷، بن لادن طی تماس تیلفونی با روز نامه ی ( القدس عربی ) دولت بریتا نیا را مطمین ساخت که هدف فقط امریکا واسراییل است. ونه بریتا نیا.در ۲۲ اګست همان سال سخنګوی بن لادن مقیم لندن (عمر بکری ) ، در مصاحبه ای با روز نامه لند نی الا لشرق الا وسط ګفت که ما، با بریتا نیا توافق نامه ی دوستی داریم..............از بن لادن، اولین بار در سال ۱۹۸۰ نام برده شد. از ان زمان او به عملیات در قلمرو امور تروریستی وجاسوسی قدم ګذاشت.وتوسط حکومت مارګارت تاچر ودولت های ریګان و بوش ، بر امور تامین مالی  جنګ مخفی غرب علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان ، ګماشته شد.پس از سال ۱۹۸۲ بار ها در اردو ګاههای آموزشی مجاهدین در پشاور پاکستان ، با چمدان های پر از دلار برای تقسیم میان ۷۵ ګروه مختلف مجاهد، دیده شد.هنګا می که در سال ۱۹۸۸ نیرو های ارتش سرخ ، خاک افغانستان را ترک ګفتند، بوش وتاچر، نام مجاهدان را از لیست ( مبارزان راه آزادی ) قلم زدند.و آنان را به بازار کارس بردند. معذالک نفوذ سرویس های مخفی انګلستان در افغا نستان، باقی ماند.بنا به شهادت یکی از کار مندان سابق بن لادن بنام ( زیدی طیب ) که در عربستان در باز داشت بسر می برد، بن لادن ،بار ها مبالغ هنګفتی را از پاکستان و افغانستان، به بریتا نیا حواله کرده است اګر امریکا قصد مبارزه با ترو ریزم را داشت، می با یستی بجای حملات موشکی به زاغه ها و ویرانه های افغا نستان، امپراطوری مالی بن لادن را هدف قرار میداد بن لا دن، پول های خود را نه در تشک اتاق خوابش، بلکه در بازار های بورس وسهام لندن ودر شرکت های نفتی جرج بوش در تکزاس، سرمایه ګزاری کرده است.......)

..      بن لادن، به دوام تیره ګی مناسباتش با مقام سلطنت سعودی به سودان رفت وسپس در ماه می سال۱۹۹۶ با یک هواپیمای نظامی بدون مارک ونشان، به میدان هوایی جلال اباد فرود امد.ګفته میشود که یک افسر مصری الاصل که مدتی برای استخبارات امریکا در میان مجاهدان کار میکرد، زمینه های لوژستیکی سفر اسامه به سودان و افغانستان را فراهم کرده بود.بن لادن، سپس از جلال اباد به دلایل امنیتی، به قندهار، نزد ملا عمر رفت و در آنجا با دختر او عروسی کرد.بن لادن در قند هار پایګاه هایی برای عرب های جنګجو وبنیاد ګرایان اعمار کرد ودر نزدیکی قبر احمد شاه با با ، یک بازار و مرکز تجارتی ساخت.در بم ګذاری سفارت خانه های امریکا در کشور های تانزا نیا و ګینا، که صد ها نفر کشته و زخمی بجا ګذاشته بود، دست بن لادن دخیل دانسته شد از ان پس بود که نام بن لادن به حیث تروریست و دهشت افګن درلیست سیا ثبت شد. اسامه به دوام در ګیری ها در افغانستان، بحیث مهمان وشخص مسلمان !!وحامی پر قدرت طالبان ،باقی ماند وبه تقاضا های مکرر امریکا وسعودی مبنی بر تسلیمدهی او جواب رد داده شد.بن لادن همراه با جنګجویان خود،طی اقامت در افغانستان و با حمایت ملاعمر و حواریون ان ،خون هزا ران مسلمان میهن ما را با شمشیر جهاد !! واسلام خود ریختانده و باید او و حامیانش، پاسخګوی جنایات خود علیه مردم افغانستان باشند.

        زمانیکه سخن از بن لادن وطالبان وبحث جدا شدن طالبان از بدنه ی شبکه تروریستی القاعده، در میان می آید، این دو ګروه با هم پیوند نا ګسستنی دارند. و لذا تلاش های امریکا وحکوکت کرزی در این زمینه جز فریب اذهان عامه و باز ګشت دادن دو باره ی انها به مراجع قدرت،که دست پروردګان اصلی انها اند،هدف دیګری در میان نیست.معامله ومصالحه با جنایتکاران جنګی،ناقضان حقوق بشر، جنګسالاران،دشمنان فرهنګ و دانش، یک جنایت بشری است.پاسخګوی کشتار وحشیانه ی هشت هزار شهر وند بیګناه در مزار،در سال ۱۹۹۸ یکهزار بیګناه در شیخ علی و به آتش کشیدن شهر ها نابود کردن تاکستانها در شمالی و کوچانیدن دهها هزار نفر در دشت های سوزان بکوا وهلمند وقندهار وسوزانیدن مزارع و خانه ها در تخار وتجاوز به نوامیس مردم بیګناه و انهدام تند یس های بامیان ان میراث عظیم تاریخی وفرهنګی سرزمین هنر افرین ما کیها اند؟ حق بخشیدن جنایت علیه بشریت ،فرهنګ ومیراث های تاریخی یک سرزمین را نه اقای کرزی دارد و نه حامیان بین المللی ان. این حق مسلم ان کسانی است که در طی ان سالهای نسل کشیها وفرهنګ ستیزی ها،متحمل رنجها شده و در راه دفاع از حق خود عزیزان خود را ازدست داده اند.

      حامد کرزی ، از زمان بقدرت رسیدنش تا امروز، پیوسته سعی ورزیده علاوه بر شریک ساختن جنایتکاران جنګی در قدرت،طالبان را نیز در قدرت دعوت نماید.با وصف ګرفتن جواب های دندان شکن از طرف آنها،با واکنش های سر بریدن ها،بمګذاری ها، وترور افراد ملکی، اعمال فشار ودهشت افګنی ها، هنوز هم اصرار دارد که حاضر است درهر کجا یی که باشد،با آخوند ملا عمر و حکمتیار برای رسیدن به توافق و نه صلح! ( چرا که صلح، شامل حال و رضاییت همه شهروندان افغانستان میشود) ګفتګو نماید.تا بتواند انها را به پروسه ی دولت سازی قانع ګرداند. و برای رسیدن به این هدف خود،اکنون به نزد ولینعمتان انها ( پاد شاه عربستان سعودی) سفر کرده است.چرا کرزی وحواریون او به این تصمیم خود پا فشاری نداشته باشند؟ آخر آنها نیز از دست پر ورده ګان همین خوان نعمت اند که  از برکت آن ،به این دم و دستګاه، رسیده اند.!!

 

 


بالا
 
بازگشت